- سلب مالکیت از خریدار بر اثر ملی شدن یا مصادره اموال به نحوی که موفق به دریافت مطالبات خود نشود.
- سایر عوامل خارج از حیطه اختیار صادرکننده و خریدار که به تشخیص هیأت مدیره صندوق موجب عدم وصول مطالبات صادرکننده شود.
۱۸-۲ خدمات ارائه شده توسط صندوق
۱-۱۸-۲ اعتبارسنجی خارجی
برقراری ارتباط تجاری با خریداران خارجی، مستلزم ارزیابی دقیق وضعیت اعتباری خریداران می باشد که گاهی اوقات عدم دسترسی به بانک های اطلاعاتی مربوطه، انجام این امر را برای ایشان دشوار می سازد. صندوق ضمانت صادرات ایران ظرف چند سال اخیر، با برقراری ارتباط با مؤسسات اعتبارسنجی خارجی در سطح بین المللی، امکان دسترسی به اطلاعات اعتباری خریداران خارجی را برای خود فراهم نموده و واحد اعتبارسنجی خارجی آن، با تجزیه و تحلیل گزارشات اعتباری واصله، اقدام به تعیین سقف اعتباری خریداران خارجی حسب درخواست صادرکنندگان متقاضی می نماید. شایان ذکر است نتیجه اعتبارسنجی به اطلاع صادرکنندگان رسیده و درصورت تمایل وی، معامله در حال انجام با خریدار می تواند تا سقف اعتبار تعیین شده تحت پوشش بیمه ای صندوق قرار گیرد.
۲-۱۸-۲ اعتبار سنجی داخلی
یکی از فعالیت های بخش فنی صندوق که به منظور تأمین نقدینگی و سرمایه در گردش صادرکنندگان صورت می پذیرد، صدور ضمانتنامه اعتباری برای صادر کنندگان کالا و خدمات می باشد.
عملیات اعتبار سنجی که تعیین کننده وضعیت اعتباری صادر کننده است، در این اداره انجام و در نهایت نتیجه اعتبار سنجی به کمیته فنی اعتباری ارائه می شود.
۳-۱۸-۲ صدور انواع بیمه نامه شامل :
۱-۳-۱۸-۲ بیمه نامه کل گردش صادرات
این بیمه نامه در طول اعتبار یک ساله خود، کلیه صادرات صادرکننده به کشورهای مختلف را در برابر ریسک های عمده سیاسی و تجاری تحت پوشش قرار می دهد. به عبارت دیگر چنانچه در اثر بروز هر یک از ریسک های تحت پوشش، صادرکننده ایرانی موفق به وصول مطالبات خود از خریدار خارجی نگردد، این صندوق بر اساس بیمه نامه صادره نسبت به جبران خسارات وارده به صادرکننده اقدام خواهد نمود. میزان حق بیمه قابل پرداخت براساس شرایط اقتصادی و سیاسی کشور خریدار، شرایط اعتبار اعطایی به خریدار خارجی و سررسید پرداخت تعیین و از صادرکننده اخذ می گردد. براساس این بیمه نامه، صادرکننده طی اظهارنامه های ماهیانه علاوه بر ارائه گزارش مربوط به صادرات انجام شده در طول هر ماه، حق بیمه مربوط به هر محموله را محاسبه و به صندوق پرداخت می نماید.
۲-۳-۱۸-۲ بیمه نامه خاص صادرات
بیمه نامه خاص، یک یا چند محموله صادراتی را که در قالب یک قرارداد خاص از سوی صادرکننده ایرانی برای خریدار خارجی ارسال می گردد در مقابل ریسک های سیاسی و تجاری تحت پوشش قرار می دهد. به عبارت دیگر، این بیمه نامه برای آن دسته از صادرکنندگانی صادر می شود که مایلند یک محموله خاص ارسالی برای یک خریدار مشخص را در مقابل خطر عدم دریافت وجه کالا ناشی از بروز ریسک های سیاسی و تجاری بیمه نمایند. قبل از صدور این بیمه نامه، خریدار خارجی و بانک وی مورد اعتبارسنجی قرار گرفته و قرارداد و یا اعتبار اسنادی که قرار است تحت پوشش قرار گیرد، مورد بررسی دقیق قرار خواهند گرفت. میزان حق بیمه که با توجه به شرایط سیاسی و تجاری کشورخریدار و نحوه پرداخت، شرایط اعتبار و سررسید محاسبه و دریافت می گردد درصدی بیشتر از حق بیمه مربوط به بیمه نامه کل گردش صادرات می گردد.
۳-۳-۱۸-۲ بیمه نامه صدور خدمات فنی مهندسی
این بیمه نامه همانطور که از نامش پیداست، طرح ها و پروژه های ساختمانی که توسط پیمانکاران و یا شرکت های مهندسی ایرانی در سایر کشورها اجرا می گردد و همچنین خدمات فنی و مهندسی ارائه شده از سوی آن ها در خارج از کشور را در مقابل ریسک های سیاسی و تجاری تحت پوشش قرار می دهد. به عبارت دیگر چنانچه در اثر بروز هر یک از ریسک های تحت پوشش، صادرکننده ایرانی خدمات فنی و مهندسی موفق به وصول مطالبات خود از کارفرمای خارجی نگردد، این صندوق براساس بیمه نامه صادره نسبت به جبران خسارات وارده به صادرکننده اقدام خواهد نمود.
۴-۳-۱۸-۲ بیمه نامه سرمایه گذاری
این بیمه نامه اصل و سود سرمایه گذاری های میان و بلند مدت سرمایه گذاران ایرانی در کشورهای هدف را تحت پوشش قرار می دهد. به عبارت دیگر شرکتها یا اشخاص ایرانی که در نظر دارند اقدام به چنین سرمایه گذاری هایی در سایر کشورها بنمایند (مثلاً یک کارخانه در کشور هدف احداث کنند) می توانند با اخذ بیمه نامه سرمایه گذاری صندوق ، فعالیت های سرمایه گذاری خود را در مقابل ریسک هایی همچون عدم انتقال اصل و سود سرمایه گذاری، ملی شدن و یا مصادره اموال و غیره …بیمه نمایند. میزان حق بیمه این نوع بیمه نامه نیز با توجه به شرایط سرمایه گذاری، اوضاع اقتصادی و سیاسی بازار هدف، قوانین مربوط به سرمایه گذاری و موافقتنامه های متقابل در خصوص تضمین سرمایه گذاری ها محاسبه و اخذ می گردد.
۵-۳-۱۸-۲ بیمه نامه بلا اثر شدن قرارداد صادراتی
این بیمه نامه خسارات ناشی از بلا اثر شدن اعتبارات اسنادی و یا قراردادهای صادراتی را تحت پوشش قرار می دهد. به عبارت دیگر چنانچه در اثر بروز هر یک از ریسک های تحت پوشش شامل تحریم کشور خریدار و لغو مجوز واردات، تحریم کشور صادرکننده و لغو مجوز صادرات، تحریم کشور ثالث، بروز جنگ، فسخ قرارداد توسط خریدار، عدم ایفای تعهدات خریدار و عدم قبول حکم دادگاه از سوی خریدار، خسارتی متوجه صادرکننده ایرانی گردد، خسارت وارده به وی جبران خواهد گردید مشروط بر اینکه بروز خسارت ناشی از قصور وی در ایفای تعهداتش نباشد.
۶-۳-۱۸-۲ بیمه نامه خرید دین اسناد صادراتی
این بیمه نامه به منظور پوشش ریسک عدم بازپرداخت وجه اسناد صادراتی که جهت خرید دین توسط صادر کننده ایرانی به بانک های عامل کشور ارائه می شود صادر می گردد و بر اساس آن در صورت عدم پرداخت وجه اسناد از سوی خریدار/بانک خارجی، خسارت وارده به بانک خریدار دین اسناد، پرداخت می گردد.
۷-۳-۱۸-۲ بیمه نامه تضمین اعتبارات بانک بابت اعتبارات اسنادی دیداری
این بیمه نامه ریسک عدم پرداخت بانک گشاینده / تایید کننده اعتبار اسنادی به بانک ایرانی را پوشش داده و بدین ترتیب، بانک ایرانی قادر خواهد بود وجه اعتبار اسنادی دیداری را در صورت عدم وجود مغایرت اسناد صادراتی با شرایط لحاظ شده در [۱۹۴]L/C، پرداخت نموده و در نهایت منجر به تسریع روند پرداخت وجه اعتبار اسنادی دیداری به صادر کننده ایرانی گردد.
۴-۱۸-۲ صدور انواع ضمانت نامه شامل :
۱-۴-۱۸-۲ ضمانت نامه اعتباری تولیدی
ضمانت نامه اعتبارتولیدی سند تعهدآوری است که بعنوان وثیقه مورد درخواست تولیدکننده ( مضمون له) و جهت تضمین تعهدات صادرکننده (مضمون عنه) به منظور خرید نسیه کالای تولید شده برای صدور، از سوی صندوق (ضامن) به نفع تولیدکننده صادر می شود تا ایشان به پشتوانه این وثیقه مطمئن، کالای تولیدی خود را با شرایط بازپرداخت مدت دار در اختیار صادرکننده جهت صادرات قرار دهند و بدین وسیله زمینه صدور کالای تولیدی به بازارهای صادراتی بدون تبادل وجه نقد فراهم شود. با بهره گرفتن از این پوشش ضمانتی، صادر کننده امکان می یابد که فارغ از نگرانی تأمین مالی سرمایه در گردش لازم و بدون تحمل هزینه سود تسهیلات بانکی، به صورت نسیه اقدام به خرید کالای صادراتی نموده و پس از فروش آن در بازار هدف صادراتی، مبادرت به تسویه دین با تولید کننده کالا نماید. در صورت عدم پرداخت به موقع دیون تحت پوشش ضمانت نامه توسط صادرکننده و بر اساس اعلام خسارت تولیدکننده در سررسید، صندوق نسبت به پرداخت خسارت اقدام خواهد نمود. صدور این نوع ضمانت نامه بر اساس قرارداد بین تولید کننده و صادر کننده برای تهیه اعتباری کالا به منظور صادرات صورت می گیرد. این نوع ضمانت نامه ضمن فراهم آوردن زمینه صدور کالاهای ایرانی، باعث تعامل بیشتر بخش های تولیدی و تجاری شده و فعال سازی مزیت های موجود در بخش تولید و اشتغال افزون تر به منظور صادرات با حمایت صندوق را در برخواهد داشت.
۲-۴-۱۸-۲ ضمانت نامه اعتباری ریالی
بانک ها و مؤسسات مالی داخلی که در نظر دارند با هدف تأمین کسری سرمایه در گردش صادرکنندگان ایرانی و تأمین مالی فعالیت های صادراتی آنان، اقدام به اعطای تسهیلات ریالی به آن ها نمایند، می توانند از ضمانتنامه اعتباری ریالی این صندوق به عنوان وثیقه مورد نظر خود جهت تضمین باز پرداخت به موقع تسهیلات اعطایی به صادرکننده استفاده نمایند. به عبارت دیگر، بر اساس این ضمانتنامه، صندوق ضمانت صادرات ایران مسئول پرداخت خسارات وارده به اعتبار دهنده ( ذینفع ضمانتنامه) در صورت عدم بازپرداخت تسهیلات دریافتی توسط مدیون (صادرکننده) در سررسید مقرر می باشد.
۳-۴-۱۸-۲ ضمانت نامه اعتباری ارزی
بانک ها و مؤسسات مالی داخلی معمولاً جهت اعطای تسهیلات ارزی به صادرکنندگان ایرانی از ایشان درخواست وثایق مناسب می نمایند که اغلب اوقات تهیه و ارائه نوع و میزان وثیقه درخواستی خارج از توان صادرکنندگان می باشد. در چنین مواردی ضمانتنامه اعتباری ارزی این صندوق می تواند جایگزین مناسبی برای وثایق درخواستی از سوی اعتبار دهنده باشد. به عبارت دیگر، این ضمانتنامه که به نفع اعتبار دهنده صادر می گردد، وی را در مقابل ریسک عدم بازپرداخت به موقع تسهیلات از سوی مدیون (صادرکننده ایرانی) پوشش می دهد. بدین ترتیب در صورت عدم بازپرداخت به موقع تسهیلات ارزی دریافتی، این صندوق نسبت به پرداخت خسارت وارده به اعتبار دهنده اقدام خواهد نمود.
۴-۴-۱۸-۲ ضمانت نامه پوشش اعتبار خرید
به منظور فراهم آوردن امکان خرید کالا و خدمات ایرانی به صورت اعتباری برای خریداران خارجی، بانک های داخلی ممکن است در قالب خطوط اعتباری اقدام به اعطای اعتبار به خریداران خارجی نمایند. به عبارت دیگر، در چارچوب این طرح، صادرکننده ایرانی وجه اعتبار اسنادی مدت داری که از سوی خریدار خارجی به نفع وی گشایش شده را به محض ارائه مدارک حمل به بانک اعتبار دهنده داخلی دریافت نموده و در نتیجه ریسک عدم بازپرداخت اعتبار را به اعتبار دهنده منتقل می نماید و بدین ترتیب به خریدار خارجی فرصت کافی جهت پرداخت وجه کالا یا خدمات صادره داده می شود. به منظور تضمین بازپرداخت به موقع اعتبار اعطایی به خریدار / بانک خارجی، اعتبار دهنده / بانک ایرانی ممکن است درخواست وثایقی را بنماید که تهیه و ارائه آن برای خریدار/بانک خارجی امکان پذیر نباشد. در چنین مواردی ضمانتنامه خط اعتبار خریدار این صندوق می تواند جایگزین مناسبی برای وثیقه درخواستی اعتبار دهنده باشد. به عبارت دیگر، این ضمانتنامه که به نفع اعتبار دهنده / بانک ایرانی صادر می گردد، وی را در مقابل ریسک عدم بازپرداخت به موقع تسهیلات از سوی مدیون (خریدار/ بانک خارجی ) پوشش می دهد. بدین ترتیب در صورت عدم بازپرداخت به موقع تسهیلات دریافتی، این صندوق نسبت به پرداخت خسارت وارده به اعتبار دهنده اقدام خواهد نمود. قبل از صدور این ضمانتنامه، اعتبار خریدار/ بانک خارجی ( اعتبار گیرنده ) مورد ارزیابی قرار گرفته و براساس نتایج بدست آمده از اعتبار سنجی وثایق مورد نظر ( که اغلب به صورت ضمانتنامه دولتی است) از وی اخذ می گردد.[۱۹۵]
۱۹-۲ بخش دوم : پیشینه تحقیق
۱-۱۹-۲ تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت دانش
تحقیقات داخلی
اخوان و همکاران (۱۳۸۹) به تحقیقی تحت عنوان “توسعه ی فرآیندهای چرخه مدیریت دانش مبتنی بر عوامل مؤثر بر موفقیت مدیریت دانش” پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد کسب و تولید دانش، مشوق ها و عوامل انگیزشی مناسب از مهم ترین عوامل موفقیت به شمار می آیند.کار تیمی و حمایت مدیران ارشد در رتبه های بعدی قرار دارند. همچنین دریافتند پشتیبانی مدیران ارشد در عوامل دیگر موفقیت هم مؤثر است. بنابراین در پیاده سازی مدیریت دانش باید همیشه توجه مدیران را به این نکته جلب کرد که بدون حمایت و پشتیبانی آن ها ممکن است فرایند دچار شکست شود و در مرحله به کارگیری دانش جدید، صدور مجوز از جانب آن ها حیاتی است.
تحقیقی با عنوان “الگوی مدیریت دانش انتظامی در سازمان ناجا ” توسط محمدی مقدم (۱۳۹۰) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق حاکی از این بود که بین فن آوری سازمانی، فرآیندهای مدیریت دانش و سبک مدیریت دانش رابطه وجود دارد به نحوی که :
مشاغل تکراری با درونی سازی دانش و سبک مدیریت دانش منفعل، مشاغل غیرتکراری با بیرونی سازی دانش و سبک مدیریت دانش پویا، مشاغل هنری و مهارتی با اجتماعی سازی دانش و سبک مدیریت دانش انسان گرا و مشاغل مهندسی با ترکیب دانش و سبک مدیریت دانش نظام گرا تناسب و هماهنگی دارند.
تحقیقی تحت عنوان “رابطه بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی و نوآوری سازمانی” توسط دهقان (۱۳۹۰) انجام شد، نتایج تحقیق حاکی از این بود که مدیریت دانش تأثیر مستقیم و مثبتی بر روی نوآوری سازمانی دارد و متغییر یادگیری سازمانی در این میان نقش میانجی را ایفا می کند .
حمید استادی جعفری (۱۳۹۱ ) در تحقیقی با عنوان ” اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت اجرای سیستم مدیریت دانش که با هدف اولویت بندی عوامل سخت افزاری و نرم افزاری کلیدی موفقیت در اجرای سیستم مدیریت دانش با بهره گرفتن از مدل هفت اس مشاوران مک کینزی اجرا شده است. به این نتیجه دست یافت که رابطه سن و سنوات خدمت با مراحل فرایند مدیریت دانش معنا دار نیست، ولی رابطه تحصیلات با مراحل فرایند مدیریت دانش معنی دار است.
تحقیقات خارجی
تحقیقی توسط ماسا و تستا[۱۹۶] (۲۰۰۹) راجع به رابطه رویکرد مدیریت دانش با مزیت رقابتی سازمانی برای فرایند کسب و خلق دانش صورت پذیرفت که این شاخص ها را معرفی کرده اند: انجام تحقیقات بازار و بازارسنجی، انجام فعالیت های تحقیق وتوسعه، مطالعه رضایت مشتری، استفاده از دانش مشتری و تأمین کنندگان، بازار محوری بر اساس اطلاعات کسب شده از صنعت و مشتری، حساسیت به اطلاعات مربوط به تغییرات بازار، مشارکت با مشتریان بین المللی، ارائه ایده توسط کارمندان، استخدام و نگهداری افراد فنی و متخصص و آموزش دیده، احترام به نگرش و اعتقادات افراد با هدف ترغیب آن ها برای به روز رسانی مهارت هایشان، ایجاد یک فرهنگ باز در محیط کار، وجود شرایط مناسب فرهنگی در سازمان برای معرفی مدیریت دانش و صرف زمان برای مطالعه ژورنال های علمی و تجاری.
تحقیقی که توسط مین[۱۹۷] و همکارش (۲۰۱۰) با عنوان ” فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش ” به عنوان یک مطالعه تجربی در شرکت های پروژه محور در کشور فنلاند انجام شد. هدف تحقیق مذکور بیان منابعی تجربی برای درک چگونگی تأثیر فرهنگ شرکت های پروژه محور صنایع مصنوعی بر فعالیت های مدیریت دانش در شرکت های مورد مطالعه بود. نتایج تحقیق نشان داد که فرهنگ این شرکت ها اثر معناداری بر مدیریت دانش این شرکت ها داشته است.
لیا[۱۹۸] و همکارانش (۲۰۱۰) نیز به بررسی رابطه فرایند های مدیریت دانش ( خلق ،تسهیم ، بهره برداری از دانش ) و ساختار سازمانی (ابعاد تمرکز گرایی، رسمیت، پیچیدگی و یکپارچگی ) با توجه به عامل تعدیل کننده عدم قطعیت محیطی پرداخته اند. آن ها به دنبال بررسی این موضوع بودند که چگونه مدیریت دانش می تواند ساختار سازمانی را برای مقابله با عدم قطعیت محیطی آماده سازد. آن ها دریافتند که عدم قطعیت در محیط، سازمان ها را به سمت مدیریت دانش سوق داده و همین امر به نوبه خود سازمان ها را مجبور به تغییرات ساختاری می کند.
نتایج مطالعاتی که توسط گرامی[۱۹۹] (۲۰۱۰) صورت پذیرفت حاکی از این بود که حرکت از ایده مدیریت دانش و پیاده سازی مراحل آن در مدل های مختلف نیازمند شناسایی عواملی همچون خلق، تسهیم، و استفاده مجدد از دانش، درک ارتباطات مختلف در زمانی که توسط مشتری مورد شناسایی قرار می گیرد، آموزش روش ها و خدمات مدیریت دانش، تعامل و ترکیب ابعاد فرهنگی دانش با عملیات سازمان و پاسخگویی به سرمایه گذاری ها و مسئولیت های محوله است.
تحقیقی توسط زاهدالسلام و همکاران (۲۰۱۱) با عنوان اقدامات مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی با بهره گرفتن از شواهد تجربی در کشور بنگلادش صورت گرفت. این تحقیق روی رابطه اقدامات مدیریت دانش در قالب استراتژی اکتساب، تبدیل، کاربرد، حمایت از یک سو و اثربخشی سازمانی از سوی دیگر، در کشور توسعه نیافته ای همچون بنگلادش متمرکز بود، مدل های مختلف مدیریت دانش با بهره گرفتن از متون علمی مدیریت دانش تست و تحلیل شد. نتایج کلی تحقیق حاکی از این بود که اقدامات مدیریت دانش نفوذ معناداری بر اثربخشی سازمانی دارد.
تحقیقی توسط وو[۲۰۰]( ۲۰۱۲) در مورد طبقه بندی فاکتورهای حیاتی موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش انجام شد، وی با بهره گرفتن از روش [۲۰۱]DEMATEL که مبتنی بر تئوری گراف است، این عوامل را طبقه بندی نمود .نتایج کلی تحقیق نشان داد که این فاکتورها به ترتیب اولویت شامل: فرهنگ و افراد، حمایت مدیران ارشد، ارتباطات، پاداش ها، تکنولوژی اطلاعات، صداقت، زمان، معیارهای ارزیابی عملکرد و امنیت هستند.
۲-۱۹-۲ تحقیقات انجام شده در مورد رهبری تحول آفرین
احسان فر (۱۳۹۰) تحقیقی تحت عنوان ” رابطه رهبری تحول آفرین و خلاقیت و نوآوری سازمانی در شرکت های بیمه خصوصی ایران” انجام داد یافته ها حاکی از آن بود که رهبری تحول آفرین با نوآوری سازمانی رابطه معناداری دارد و خلاقیت سازمانی در این میان نقش متغییر میانجی را ایفا می کند. با توجه به نتایج این تحقیق وجود رهبران تحول آفرین در شرکت های بیمه و با ویژگی هایی چون نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی می تواند فضای مناسبی برای خلاقیت فراهم نموده و به نوبه خود در ارتقاء نوآوری سازمانی صنعت نقش داشته باشد. مدل مفهومی این تحقیق به شکل زیر است:
در مقاله ای که توسط حیدر چوپانی و همکاران(۱۳۹۰) تحت عنوان “ارزیابی میزان بکارگیری مؤلفه های رهبری تحول آفریند در شرکت های بیمه البرز” صورت گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که رهبری تحول آفرین و مؤلفه های آن در شرکت های بیمه البرز در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد. علاوه بر این نتایج نشان داد که شکاف معناداری بین وضعیت موجود و مطلوب به کارگیری رهبری تحول آفرین و مؤلفه های آن در شرکت سهامی بیمه البرز مشاهده می شود.
تحقیقات خارجی
موضوع: "بدون موضوع"
در حقیقت میتوان گفت رفتار(رفتار شهروندی سازمانی) اعضای هیئتعلمی در دانشگاه تابعی از ویژگیهای شخصیتی شغل، چگونگی روابط میان همکاران، چگونگی فرهنگ محیط کار، سیاستها و رفتار مدیریت ارشد با کارکنان، شخصیت و نحوه سرپرستی، چگونگی فرایندهای کاری و ارتباطات، درمجموع جوسازمانی است. جوسازمانی مجموعهای از نگرشها، ارزشها، عقاید و انتظارات محیط کاری است که الگوی فعالیتهای سازمانی را توصیف میکند و تأثیرات معناداری بر روی رفتار کارکنان دارد.(لانگ،۲۰۰۰). ازاینرو میتوان اذعان نمود اگر جو و فضای حاکم بر سازمان مطلوب باشد و کارمندان احساس کنند بهعنوان عنصر اساسی در پیشبرد اهداف و درنتیجه موفقیت سازمان موردتوجه قرار میگیرند و به خواستهها و نیازهای آنان نیز در کنار اهداف و مطلوبیتهای سازمان توجه میشود؛ بهصورت فعال و مشتاقانه در سازمان فعالیت میکنند، در جهت انجام بهتر وظایف با یکدیگر تعامل و همکاری میکنند.
همچنین وقتی جوسازمانی سالم و دوستانه در سازمان حاکم باشد اعضای هیئتعلمی رفتارهای از قبیل؛ پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و درگیر شدن با مسائل سازمانی، تأکید اعضای هیئتعلمی بر جنبههای مثبت دانشگاه بهجای جنبههای منفی آن، شکیبایی در برابر موقعیتهای نامطلوب و نامساعد، کار کردن در شرایط سخت و دشوار بدون اعتراض و نارضایتی و گلایهمندی، همچنین تمایل به تحمل شرایط ناراحتکننده، کار بدون شکایت و ابراز ناراحتی اعضای هیئتعلمی دانشگاه، فداکاری اساتید درراه منافع سازمانی و حمایت و دفاع از دانشگاه، احساس هویت و پیروی از دانشگاه، فراتر رفتن از علایق فردی و گروهی را از خود بروز میدهند و در کل نسبت به سازمان و اهداف آن احساس وفاداری و تعهد میکنند.
اما درصورتیکه جوسازمانی نامطلوب باشد، زمینه برای بروز رفتارهای نامناسب فراهم میشود زیرا در این فضا کارمندان معتقدند سازمان به خواستهها و علائق آنان توجهی نمیکنند، عدالت در رفتار مدیران وجود ندارد و تنها برای تحقق اهداف و مطلوبیتهای تعیینشده سازمان تأکید میشود. در این فضا اعضای هیئتعلمی دانشگاه خواستار تغییر وضع موجود سازمان بر اساس خواستههای خود میباشند(هوی و میسکل،۲۰۰۸). که در این فضا سخن از رفتارهای فرا نقشی در بین اساتید دانشگاه بیمعناست. یافتهها نیز مؤید این نکته است که اگر جو حاکم بر دانشگاه مطلوب نباشد عدم بروز رفتار شهروندی سازمانی در بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه موضعیت مییابد. همانگونه که نتایج تحقیق نشان میدهد، جوسازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد، اگر جو حاکم بر دانشگاه مطلوب باشد، کارمندان برداشت مثبتی از فضا، جو و محیط دانشگاه دارند، که زمینه برای بروز رفتار شهروندی سازمانی فراهم میگردد.
۴-۵ – آیا جوسازمانی در رابطه بین فرهنگسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی نقش واسطهگری را ایفا میکند؟
نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای مربوط به این مورد، حاکی از آن است که نقش واسطهای جوسازمانی در رابطه بین فرهنگسازمانی با رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. با توجه به بررسیهای انجامگرفته در پژوهشهای پیشین تاکنون در هیچ پژوهشی در مورد اینکه آیا ( جوسازمانی در رابطه بین فرهنگسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی نقش واسطهگری را ایفا میکند)، بهصورت مستقیم پرداخته نشده است.
جوسازمانی هنجارها، ارزشها و نگرشهای غالب در فرهنگ سازمان را منعکس میسازد و بهعنوان منبعی که شکلدهی رفتار را تحت تأثیر قرار میدهد، عمل می کند. یعنی ادراک جمعی افراد از جوسازمانی که موقتی و نسبت به فرهنگسازمانی از پایداری کمتری برخوردار است. چاندان (۱۹۹۵)، معتقد است جوّ مجموعهای از ویژگیها و عواملی است که بهوسیله کارکنان درباره سازمانشان ادراک میشود و میتواند بهعنوان شکلدهنده رفتارشان عمل کند. این عوامل ممکن است شامل توصیفهای شغل، چارچوب ساختار سازمانی، معیارهای عملکرد و ارزشیابی، سبک رهبری، نوآوریها، ارزشها، فرهنگسازمانی و غیره باشد. از طرفی دیگر، لوئیس (۱۹۸۳)، فرهنگسازمانی مجموعهای از دریافتها و تفاهمهای مشترک برای سازمان دادن کنشهاست که زبان و دیگر محملهای نمادی برای بیان تفاهم مشترک به کار میرود. پترز و واترمن (۱۹۸۲)، فرهنگ را مجموعهای از ارزشهای مشترک غالب و دارای ارتباط منطقی است که با وسایل نمادین مانند داستانها، افسانهها، حکایت و کلمات قصار مبادله میشود، تعریف کردهاند. دنیسون (۲۰۰۶)، فرهنگسازمانی را کاربردی برای تعیین ارزشها، اعتقادات، فرضیات و شیوههای مشترکی میداند که نگرش و رفتار اعضا را در سازمان شکل میدهد و سپس هدایت میکند.
با توجه به مفروضات ارائهشده میتوان بیان کرد: در سازمانی که در آن تاکید و تمرکز بر تشریکمساعی، وفاداری، کارگروهی،میشود و رهبر در آن نقش هدایتکننده و تسهیلکننده را دارد، وفاداری بهعنوان عامل ارتباط و درنهایت تعهد نسبت به سازمان و اخلاق در سازمان بهعنوان یک ارزش قلمداد میشود، در چنین سازمانی جوسازمانی ایجاد میشود که در آن افراد احساس میکنند که به افکار و اعتقادات آن ها احترام گذاشته میشود، انعطافپذیری لازم در سازمان وجود دارد، عدالت در رفتار مدیران و سرپرستان مشاهده میشود، مدیران و سرپرستان از خلاقیت و نوآوری حمایت میکنند، به دغدغههای کارکنان گوشداده میشود، از عملکردهای آن ها قدردانی میشود، صمیمیت در بین کارکنان و مدیران وجود دارد، و همکاری و گذشت در میان اعضا وجود دارد.
در چنین محیط و جوسازمانی؛ بروز رفتار شهروندی که افراد تشویق میشوند تا پا را از شرح وظایف شغلی رسمیشان فراتر گذاشته و در پی کمک به همکاران در رابطه به حل مشکلات کاری آنان برآیند. از پذیرش سایرین در گروه کار (بدون هیچ اعتراض و ایراد گرفتن از آنان) استقبال کنند، انعطافپذیری در برابر مشکلات و سختیهای کاری، تلاش در جهت به حداقل رساندن سطح تعارض بین همکاران، صرفهجویی و محافظت از منابع سازمانی، شرکت در جلسات، کار کردن در وقت شخصی میباشد. درواقع فضای حاکم بر دانشگاه از دیدگاه اعضای هیئتعلمی بهگونهای است که عوامل چارچوب فرهنگسازمانی، معیارهای عملکرد و ارزشیابی، سبک رهبری، نوآوریها، ارزشها، طراحی سازمانی، وضوح و روشنی اهداف و مقاصد سازمان و روشنی رسالتها و مأموریت سازمان برای کارکنان، همچنین داشتن ساختار گزارش دهی مشخص، ویژگیهای شخصیتی شغل، روابط میان همکاران، فرهنگ محیط کار، مدیریت ارشد، سرپرستی یا نظارت مستقیم، فرایندهای کاری، و ارتباطات، در سطح بالایی قرار دارد.
بنابراین شور و اشتیاق نسبتاً زیادی در دانشگاه وجود دارد، جو حاکم بر دانشگاه مطلوب میباشد، ادراک و تجارب مثبتی نسبت به دانشگاه وجود دارد. که درنتیجه، نقش واسطهای جوسازمانی در دانشگاه در رابطه بین فرهنگسازمانی و بروز رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه را معنادار میکند. ازاینرو رفتار شهروندی سازمانی که شامل رفتاری خودجوش و آگاهانه، و داوطلبانه است، از جانب اعضای هیئتعلمی دانشگاه انجام میشود که درنتیجه ای حاکم بودن جو مطلوب و وجود فرهنگسازمانی مناسب در دانشگاه(همانطور که نتایج پژوهش نشان میدهد) افزایش مییابد.
۵-۵ – تعیین میزان رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل
نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای مربوط به این مورد، حاکی از آن است که رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه، (از آنجائی که از سطح کفایت قابلقبول(Q2) بهطور معناداری بالاتر است)، و همچنان بالاتر از سطح کفایت مطلوب (Q3) قرار دارد اما غیر معنادار میباشد .
با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اینکه رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه در حد مطلوب میباشد. علت دستیابی به چنین نتیجهای را از طرفی میتوان به وجود فرهنگسازمانی قوی و غالب بودن بُعد فرهنگ قبیلهای که خود نشاندهنده وفاداری و تعهد کارکنان به سازمان و رهبری سازمان است و جوسازمانی مطلوب در دانشگاه دانست. از سویی دیگر، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که، بین رفتار شهروندی اعضای هیئتعلمی و جوسازمانی سازمان آموزشی رابطه معنادار وجود دارد، یعنی درک و احساس اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل از جو حاکم در آن به گونه است که، در آن مدیران حمایتکننده، تسهیلکننده، و عدالت در رفتارها مشاهدهشده، سازمان و قوانین آن از انعطافپذیری لازم برخوردار میباشد، رفتارهای دوستانه وجود دارد.
در چنین فضای از اعضای هیئتعلمی انتظار رفتار شهروندی سازمانی بعید به نظر نمیرسد. درواقع رفتار فرا نقشی اعضای هیئتعلمی دانشگاه که ماورا حداقل نیازمندیهای کلی مورد انتظار دانشگاه انجام میدهند، در داشتن درک و تصویری مناسب اعضای هیئتعلمی از فرهنگسازمانی و جوسازمانی حاکم بر دانشگاه، مربوط دانست. ازجمله رفتارهای اعضای هیئتعلمی دانشگاه در این زمینه میتوان به ابراز عقاید، پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و درگیر شدن با مسائل سازمانی و… اشاره کرد. بدین ترتیب با توجه به اوصاف بیانشده میتوان نتیجه گرفت که دانشگاه کابل برای افزایش رفتار شهروندی سازمانی اساتید میبایست به بهبود متغیرهای همچون ابعاد فرهنگسازمانی و جوسازمانی تلاش نموده و در جهت حفظ و بهبود وضع موجود این دو متغیر مهم را موردتوجه مضاعف قرار دهند.
۶-۵ - بُعد غالب فرهنگسازمانی در دانشگاه کابل بُعد ویژگی های غالب میباشد.
نتایج تحقیق نشان میدهد که از دیدگاه اعضای هیئتعلمی دانشگاه، بُعد غالب فرهنگسازمانی در دانشگاه بُعد ویژگی های غالب است. همانگونه که در تعریف فرهنگسازمانی آمده است، فرهنگسازمانی الگویی از ارزشها و باورهای مشترکی میشمارد که به اعضای یکنهاد معنی و مفهوم میبخشد (استانلی دیویس، ۱۹۹۵). چنین نتیجه میگیریم که در دانشگاه، فرهنگسازمانی همان اندیشههای مشترک، فرضیات و ارزشهای مشترک افراد است که اعضای هیئتعلمی از آن برای پیشبرد اهداف و مقاصد مشترکشان و اینکه کارها چگونه انجام شود، استفاده میکنند.
با توجه به این نتایج پژوهش نشان میدهد که بُعد غالب فرهنگسازمانی در دانشگاه کابل بُعد ویژگی های غالب است، چنین استنباط میشود که دانشگاه کابل مکان و یا محیطی است که، در آن وفاداری، تعهد شخصی، جامعهپذیری گسترده و جامع، کار تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی و احساس روابط خانوادگی به عنوان ارزش تلقی می شود. و رهبری در آن نقش تسهیلکننده و حمایتی را دارد.
لذا میتوان در توجیه این یافته اینگونه استدلال نمود که تعبیر هر یک از اعضای هیئتعلمی از فرهنگسازمانی حاکم در دانشگاه کابل،تاکید دانشگاه بیشتر بر ویژگیهای وفاداری، تعهد شخصی، جامعهپذیری گسترده و جامع، کار تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی است. رهبری و مدیریت نقش تسهیل گر، یاریدهنده، و حمایتگری را دارد و محرکهای اصلی در دانشگاه کابل تعهد، ارتباطات مثبت و رشد حرفهای است و اهداف سازمان توسعه انسانی و پدیدآورنده اثربخشی و پاسخگویی میباشد.
۷-۵- نتیجهگیری نهایی
آموزش عالی بهعنوان یکنهاد اجتماعی در جوامع امروزی، در جهت تولید و غنا بخشی به دانش، تسریع و تسهیل فرایند توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کشور، برقراری روابط علمی و فرهنگی در سطح منطقه و جهان، بهعنوان یکنهاد پویا نقش هدایتی و راهبردی مشارکت فکری مردم در اداره جامعه را بر عهده دارد. بدین ترتیب امروزه آموزش عالی کارکرد زیادی در جهت توسعه همهجانبه در جامعه دارند. آموزش عالی که مقدرات کشور در دست محصولات آن است، وظیفه اساسی درزمینۀ توسعه کشور دارد. این امر مسئولیتهای آموزش عالی را بهعنوان یکنهاد نسبت به وظایف اجتماعی تبیین میکند.
اعضاء هیئتعلمی دانشگاهها بهعنوان آگاهترین قشر جامعه، نقش ارشادی در اشاعه فرهنگ و دانش کشور دارند. ازاینرو دانشگاهها به دلیل نقش و کارکردهای ویژهای که در خدمت و بهسازی جامعه دارند، از جایگاه ممتازی در جامعه برخوردار هستند. لذا هرگونه تلاش آنان برای بهسازی و ارتقای سطح جامعه خود زمینه خدمت بهتر و مؤثرتر به اجتماع و محیط پیرامون خود را فراهم میسازد. زمینه اصلی در فرهنگسازمانی وجود سیستمی از معانی و مفاهیم مشترک در میان اعضای سازمان است. در هر سازمانی الگویی از باورها، سمبلها، ارزشها، داستانها و آدابورسوم وجود دارد که بهمرورزمان به وجود آمدهاند. این الگوها باعث میشوند که در خصوص اینکه سازمان چیست و چگونه اعضاء باید رفتار خود را ابراز کنند، درک مشترک و یکسانی به وجود آید و همه اعضا به آن احترام میگذارد و ارزش قائل است.
با توجه به مفروضات ارائهشده چنین نتیجه میگیریم که فرهنگسازمانی همان اندیشههای مشترک، فرضیات و ارزشهای مشترک افراد است که از آن برای پیشبرد اهداف و مقاصد مشترکشان و اینکه کارها چگونه انجام شود، استفاده میکنند.
-
- نتایج این پژوهش نشان داد که، متغیر فرهنگسازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد. بر این اساس دانشگاهها باید بکوشند تا از طریق ایجاد فرهنگسازمانی قوی، زمینه را برای اساتید بهگونهای آماده کنند که اعضای هیئتعلمی نقش شایسته و بایسته خود را در جهت تحقق اهداف مطلوب سازمان ایفا کرده و از این طریق زمینه را برای بهبود جوسازمانی سالم آماده کرده تا زمینهای بروز رفتار شهروندی سازمانی اساتید تشویق و درنهایت به بهبود و عملکرد دانشگاه منجر گردد. بهعبارتدیگر میتوان گفت دانشگاهها بهمنظور تضمین رفتار شهروندی سازمانی و بهبود جوسازمانی حاکم بر دانشگاه، ناچارند به توسعه و ارتقای سطح فرهنگسازمانی بپردازند.
-
- بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، فرهنگسازمانی دانشگاه رابطه مثبت و معناداری با جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دارد. بهعبارتدیگر؛ فرهنگسازمانی قوی جوسازمانی را به وجود میآورد که افراد را به رفتار شهروندی سازمانی تشویق و ترغیب میکند. یا میتوان گفت که در یک فرهنگسازمانی قوی است که جوسازمانی سالم ایجاد میشود و جوسازمانی مطلوب باعث بروز رفتار شهروندی سازمانی در اعضای هیئتعلمی میشود. به همین دلیل باید تلاش جدی برای حفظ فرهنگسازمانی دانشگاه و همچنین تلاش در جهت تقویت فرهنگسازمانی دانشگاه صورت گیرد.
-
- همچنان نتایج پژوهش نشان داد که جوسازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را میتواند چنین بیان نمود ، وقتیکه، جوسازمانی مناسبی بر سازمان حاکم باشد، تعارض در سطح پایینی قرار دارد؛ اشتیاق، هیجان و شادی در بین کارمندان زیاد به چشم میخورد، افراد مشتاقانه و فعالانه عمل میکنند. درواقع وقتی چنین جو در دانشگاه حاکم گردد، اعضای هیئتعلمی به این باور میرسند که سازمان به نیازها و خواستههای آنان اهمیت میدهد، رفتارهای مدیر عادلانه است، و در سازمان جوسازمانی سالم حاکم است. آنوقت است که، میزان رضایت و تعهد آنان نسبت به سازمان بالا میرود و درنتیجه رفتارهای فرا نقشی یا رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه افزایش مییابد. زیرا کاهش و یا نقصان در رفتار شهروندی سازمانی زمانی موضوعیت دارد که افراد بهگونهای از وضع موجود سازمان رضایت نداشته باشند و خواهان تغییر وضع موجود در جهت خواستههای خود باشند.
-
- نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای مربوط به این مورد، حاکی از آن است که نقش واسطهای جوسازمانی در رابطه بین فرهنگسازمانی با رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را میتواند چنین تفسیر کرد که، فرهنگسازمانی یکی از تأثیرگذارترین عوامل بر ایجاد جوسازمانی مناسب و به تعقیب آن بروز رفتار مناسب شهروندی سازمانی است. یعنی هرچه جوسازمانی مناسب در سازمان حاکم باشد فرهنگسازمانی قوی به وجود خواهد آمد و برعکس آن، به دنبال آن زمینه بروز رفتار شهروندی مناسب در سازمان ایجاد میشود.
-
- نتایج بهدستآمده در این مورد که رفتار شهروندی اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل به چی میزان است؟ نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی دانشگاه کابل بالاتر از حد قابلقبول میباشد. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را میتوان چنین بیان کرد که، فضای و جوسازمانی سالم و رقابتی، حاکمیت فرهنگسازمانی قوی، اشتیاق شغلی و رضایت شغلی و همچنان هویت شغلی را ازجمله دلایل رسیدن به چنین نتیجه دانست. دیگر اینکه، اکثریت اعضای هیئتعلمی را افراد جوان و باانگیزه تشکیل میدهند که انرژی کافی را برای فعالیتهای فراتر از نقش را دارا هستند و انگیزههای ارتقاء و کسب مهارت، دانش و تخصص و فضای رقابتی را نیز میتوان ازجمله دلایل رسیدن به چنین نتیجهای دانست.
-
- نتایج پژوهش درزمینه اینکه، بعد غالب فرهنگسازمانی در دانشگاه کابل چیست؟ نتایج پژوهش نشان داد که بعد ویژگی های غالب؛ بعد غالب در دانشگاه کابل میباشد. در دانشگاه کابل ضمن اینکه اعضا سازمانشان را به مثابه یک خانواده بزرگ دانسته و در اجرای امور مشارکت زیادی باهم دارند، ریسک پذیری، پویایی، رقابت بین اعضا با رعایت قوانین و مقررات رسمی سازمان وجود دارد، انسجام و پیوندهای بین فردی و گروهی، مکانیسم پیونددهنده اعضای جامعه و سازمان است. که در همچون فرهنگی همبستگی و انسجام گروهی، مشارکت، کار تیمی، احساس روابط خانوادگی در بین اعضا از ویژگیهای غالب در سازمان میباشد.
لذا رؤسای دانشگاه باید نسبت به فرهنگسازمانی، و نیز اقدام در جهت قدرت و قوت بخشیدن به آن تلاش کنند. چراکه نبود فرهنگسازمانی یا نقصان در فرهنگسازمانی دانشگاه مشکلات زیر را به دنبال خواهد داشت؛ حاکم شدن جو نامطلوب در دانشگاه، کمبود رفتار شهروندی سازمانی در بین اعضای هیئتعلمی، عدم تفاهم در ارزشها، باورها، درک و استنباط مشترک اعضای هیئتعلمی و شیوههای تفکر یا اندیشیدن که اعضای هیئتعلمی در آن ها وجوه مشترک دارند، عدم احساس هویت در اعضای هیئتعلمی دانشگاه نسبت به باورها و ارزشها، عدم وجود الگویی از ارزشها را به دنبال خواهند داشت. ازاینرو سازمانها بهویژه سازمانهای آموزش عالی در پی تعیین و استخراج عواملی فرهنگی باشند که منجر به بهبود جوسازمانی مناسب و بروز رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئتعلمی میشوند.
۸-۵- محدودیتها
محدودیتهای پژوهش حاضر را میتوان به دودسته محدودیتهای اجرایی و پژوهشی تقسیم نمود که در ادامه به موارد مرتبط با هر یک اشاره میگردد:
۱-۸-۵- محدودیتهای اجرایی
۱- طولانی بودن پرسشنامه که موجب میشد اعضای هیئتعلمی کمتر همکاری کنند.
۲-حساسیت اعضای هیئتعلمی نسبت به گویه های پرسشنامه و همکاری محتاطانه آنان با پژوهشگر.
۳- خطرات احتمالی ناشی از ناامنی در مسیر راهها و مشکل دسترسی به جامعه آماری و تعطیلی نسبی دانشگاه کابل.
۲-۸-۵- محدودیتهای پژوهشی
۱- استفاده از پرسشنامه بهعنوان تنها ابزار گردآوری اطلاعات (چراکه در صورت استفاده همزمان از سایر ابزارها از قبیل مشاهده و مصاحبه و… امکان جمع آوری اطلاعات دقیقتر و نیز رفع مشکلات مربوط به سوء درک گویه های پرسشنامه از سوی پاسخگو فراهم میشد و در این صورت نتایج از روایی بالاتری برخوردار میگردید.
-
- – محدودیت دیگری این پژوهش این است که فقط، به بررسی ویژگیهای خاصی در یک مقطع زمانی مشخص توجه شده است. بنابراین، بهجای در نظر گرفت تصویر بزرگ و بلندمدت از سازمان، فقط تصویر مقطعی از آن نشان داده میشود و این بدان معنا است که به تاریخ سازمان، محیط بیرونی و سایر متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر فرهنگسازمانی، جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی توجه نشده است.
-
- – درک نادرست از مؤلفههای پرسشنامه، عدم تمایل به تکمیل پرسشنامه و عدم امکان تعمیم نتایج بهدستآمده به سایر سازمانهای آموزش عالی در افغانستان، از محدودیتهای دیگر پژوهش حاضر است.
۹-۵- پیشنهادها
پیشنهادهای پژوهش حاضر را میتوان به دودسته پیشنهادهای پژوهی و کاربردی تقسیم کرد که در ادامه به هر یک از موارد اشاره میشود:
۱-۹-۵- پیشنهادهای پژوهشی
-
- بررسی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی و جوسازمانی در دانشگاه کابل از دیدگاه دانشجویان و مقایسه نتایج آن با نتایج پژوهش حاضر.
-
- انجام این پژوهش در سایر دانشگاههای کشور بهمنظور مقایسه یافتههای این پژوهش با یافتههای آن ها.
-
- بررسی رابطه بین فرهنگسازمانی با جوسازمانی در ارتباط با سایر متغیرهای سازمانی دیگر نظیر؛ رهبری، شایستگی مدیران، ساختار سازمانی، عدالت سازمانی، انسجام سازمانی و… .
۲-۹-۵- پیشنهادهای کاربردی:
- پیشنهاد میشود رؤسای دانشگاه زمینه آشنایی اعضای هیئتعلمی را بااهمیت و کاربرد فرهنگسازمانی در موقعیت دانشگاه را فراهم نمایند تا به کمک آن اعضا آگاه شده از موضوع فرهنگسازمانی برای پیشبرد امور آتی و موفقیت دانشگاه بهرهبرداری مؤثر نمایند. بدین منظور لازم است که دانشگاه بهجای وضع قوانین و مقررات و اجبار اعضای هیئتعلمی به اجابت آن، به ترویج و حمایت از نوآوری، ابداع و ابتکار تأکید شود، تا از این طریق به موفقیت و تحقق اهداف سازمان دست یابند.
برای آنکه کودکان از ارزش هایشان آگاه شوند، باید مفاهیم زیربنایی آن را درک کنند. بنابراین مضامین و مفاهیمی که به دانش آموزان ارائه می شود باید در خور فهم و درک آنان باشد و بنحوی به تجارب روزمره آنان مربوط شود. بسیاری از کشور ها، کلاس هایی را برای آموزش مدنی و اجتماعی برگزار می کنند. چنین کلاس هایی را بر حقوق شهروندی، دموکراسی و صلح متمرکز است تا بدین وسیله شهروندانی واقعی تربیت شود. آن ها جلساتی در خصوص حقوق شهروندی و ارزش های جهانی بر پا می کنند و فرصت های مناسبی برای تحلیل روزانه اقداماتی که می توان تحت عنوان حقوق شهروندی مطرح نمود، فراهم می آورند.
۲-۱۱-۳: تمرینات آموزشی و طرح های بین رشته ای
باید بدانیم آموزش رسمی هر چند که به حقوق شهروندی تاکید بورزد، نمی تواند تمامی نگرش های مربوط به حفظ حقوق شهروندی را به یادگیرنده منتقل سازد. بنابراین معلمان باید فعالیت ها و تمرین هایی را سازماندهی کنند که به انتقال نگرش ها و رفتار های مربوط به حقوق شهروندی بینجامد. طرح های آموزشی در این خصوص عمدتا طرح های بین رشته ای هستند. این طرح ها شامل موضوعات : تاریخی، جغرافیایی- جغرافیای سیاسی، هنرهای دیداری و اجتماعی می شود.
۲-۱۲: اهمیت نقش معلم در ارائه مباحث مربوط به آموزش حقوق شهروندی:
هدف آموزش حقوق شهروندی در مدارس، ایجاد و گسترش نگرش های احترام به دیگران و ارتقای سطح حفظ و احترام به قوانین است. کودکان به آسانی از شکاف و تفاوت بین سخنان و رفتار های بزرگسالان آگاه می شوند و همین امر موجب از دست دادن اعتماد به بزرگسالان می شود و اعتبار آنچه را که درباره حقوق بشر می گویند را مورد توجه قرار می دهند. لذا ایجاد رابطه صادقانه در این آموزش ضروری است و تنها راه ممکن برای برقراری ارتباط و تبادل پیام است.
اشکال مختلفی برای تبادلات بین فردی وجود دارد که شامل ارتباط غیر کلامی(حرکات بدن)، ابراز خود و گفتگو می باشد. این روش ارتباطی به دانش آموزان کمک می کند تا مهارتهای خود را برای تفکر مستقل و توانایی های ابراز خودشان گسترش دهند. توجه به ارتباط غیر کلامی، تماس چشمی، حالات چهره و زبان بدن، معلم را قادر می سازد تا به میزان درک و دریافت دانش آموزان از آنچه که گفته است پی ببرد. موقعی که معلم درباره ی چیزی صحبت می کند که خودش نسبت به آن باوری ندارد، دانش آموزان به راحتی تشخیص می دهند، بنابراین می بایست همسویی کاملی در حرف و عمل برای کسانی که در خصوص صلح حرف می زنند و یا اقدامی انجام می دهند، وجود داشته باشد.
معلم باید به دانش آموزان یاد آور شود که از آنها انتظار دارد که فکر کنند و عقایدشان را بیان نمایند، از این رو پس از طرح هر سئوال از سوی معلم، وی باید مدتی مکث کند و فرصت اندیشیدن به دانش آموزان دهد و سپس پاسخ ها را جویا شود. معلمان باید با روش های مختلف از جمله بحث و گفتگو، قصه گویی و نقاشی گرفته تا بازی، ترانه ها، پوسترها و متون برای افزایش درک و یادگیری دانش آموزان در خصوص حقوق شهروندی بهره جویند.
۲-۱۳: محتوای آموزش حقوق شهروندی :
محتوا اصول و مفاهیمی هستند که به فراگیران ارائه می شود تا ورود آنان را به فعالیت های آموزشی، میسر و رسیدن آنان را به هدف های اجرایی امکان پذیر سازد. محتوای آموزشی باید بر اساس اهداف آموزشی معین تهیه و تنظیم شود. به دلیل آن که حقوق شهروندی در موضوعات بسیار گسترده سیاسی و اجتماعی نفوذ دارد توافق اندکی بر آن چه باید تدریس شود وجود دارد. و نیز موقعیت های سیاسی و ایدئولوژیک بر آن چه مربیان آموزش می دهند تاثیر می گذارد. مثلا در کشور های غربی به ویژه ایالات متحده امریکا توجه بیشتری به حقوق مدنی_ سیاسی می شود و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. و در نتیجه این دید مضیق مانع شمول خوراک، پوشاک و مسکن و مراقبت های بهداشتی در حقوق شهروندی می شود. در مقابل در برخی کشور ها، حقوق شهروندی معدل با حقوق به اصطلاح بنیادین است که شامل حق بقا و ضرورت های زندگی می باشد. مطابق نظر این کشور ها تا چنین نیاز های پایه ای محقق نشوند دانستن درباره ی سایر حقوق بی فایده است.
عقیده ی دیگری وجود دارد که مردم به طور درونی و حسی حقوق خود را می دانند زیرا انسان ذاتا ماهیتا نیازمند حقوق بیشتر است و به آن به طور درونی و قلبی اذعان دارند. این نظریه به دلیل ابهامی که در تعیین دقیق موارد حقوق شهروندی در آن وجود دارد امکان دارد که مردم را دچار گمراهی کند و موجب تاخت و تاز به سایر کشور ها و مشکلاتی نظیر برتری نژادی گردد.
مطابق نظر دیگری آموزش حقوق شهروندی را می توان به عنوان دانش حقوق بشر بین المللی تعریف کرد. مطمئنا برای ایجاد حقوق بشر جهانی نیاز به نهاد حقوقی ضروری است اما یک رویکرد مضیق حقوقی باعث می شود که توجهی به انسان و نیاز های زندگی واقعی و نیاز های مردم عادی نشود و کمکی به مردم برای تنظیم تجارب شخصی شان با شرایط حقوق شهروندی نمی کند و به جای آن تعداد اندکی متخصصان نخبه تربیت می کند و فعالان بالقوه را توانمند می سازند. برخی صاحب نظران معتقدند ارزش آموزش حقوق شهروندی به وسیله ی توانمند ساختن فراگیران برای بررسی ساختار های قدرت و تفکر انتقادی خلاق ابزار و جریانی از تلاش و مبارزه با تغییرات اجتماعی و اجرای حقوق شهروندی را فراهم می آورد(نانسی، فلوور، ۲۰۰۶)[۴۸]. بنابراین برای هر فراگیری که به دانش، مهارت و ارزش های حقوق شهروندی کمک نماید بخشی از آموزش حقوق شهروندی را تشکیل می دهد. این تعریف گسترده طیف وسیعی از محتوا را در بر می گیرد(فلوور، ۲۰۰۴)[۴۹].
آموزش حقوق شهروندی باید مبتنی بر اصولی باشد که زیر بنای ساختار ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر و دیگر مستندات بین المللی حقوق بشر قرار می گیرد. در نتیجه باید بطور برابر بر حقوق سیاسی، مدنی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حقوق فردی و رجوعی تاکید شود. آموزش باید افراد را از حقوق خودشان آگاه سازد و همچنین باید احترام به حقوق دیگران را القا کند. آموزش حقوق شهروندی و تدریس باید به یک نظم فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و بین المللی جدید تاکید کند که برای همه افراد ضروری است تا آنها را قادر سازد از حقوق انسانی شان لذت ببرند و آموزش حقوق شهروند را در همه سطوح و همه کشور ها ارتقا دهند.
حقوق بشر باید در همه سطوح سیستم آموزشی همچنین در خارج از مجموعه مدرسه شامل خانواده و در تداوم برنامه های آموزشی شامل برنامه های سواد تدریس شود. دولت ها باید کوشش کنند تا آموزش حقوق شهروند و تدریس حقوق شهروند را بهبود بخشند. این کافی نیست که تدریس و آموزش را در روح یک احترام به حقوق شهروند محدود کنیم بلکه حقوق شهروندباید به عنوان یک موضوع تلفیق شده در رشته های مناسب و در حوزه های ویژه مثل فلسفه، علوم سیاسی، قانون و الهیات تدریس شود. آنها باید بعنوان رشته مستقل تدریس شوند.
در مورد اینکه چرا آموزش حقوق شهروند فقط در مدارس باید باشد اعتراض شده است که دلایل ذیل مطرح شده است. آموزش غیر رسمی حقوق شهروند بیشتر از آموزش رسمی حقوق شهروند مورد نیاز است زیرا آن پاسخی به مباحث فشار آور در جامعه است. و نیاز های کسانی که زیان دیده اند و مورد ستم واقع شده اند را برآورده می سازد.
در جایی که فقر و فلاکت در سطح عمده است، مدارس تعداد زیادی از بچه ها را در کشور تامین نمی کنند. نیاز های بچه هایی که در مدرسه نیستند نمی تواند از طریق تلاش های متمرکز در مدرسه تامین شود. بدون هیچ شک و تردیدی این اعتراض وارد است. ماهیت آموزش غیر رسمی حقوق شهروند باید تقویت شود. سازمان های غیر دولتی که در این حوزه طلایه دار هستند به مساعدت مناسب و کافی، نه فقط در شرایط مالی بلکه در ضوابط و سیاست دولت برای حمایت از برنامه نیاز دارند.
برنامه های حقوق شهروند در مدارس بطور فزاینده ای ظاهر می شوند. دانشی که در کلاس درس تمرین می شود فقط در بین مرز های محدود شده از قضایای منطقی مدرسه نیست بلکه در جامعه ای که در مدرسه در آن قرار دارد می باشد. به علاوه دانش آموزانی که از مدرسه فارغ التحصیل می شوند همواره جایگاه های با نفوذی را در بازار کسب و کار و دیگر نهاد های جامعه اشغال می کنند. بنابراین این نیاز وجود دارد که برنامه های آموزش حقوق شهروندی در جهت جوامع فقیر و زیان دیده ای قرار گیرد که مورد تجاوز متخلفان حقوق شهروندی بوده اند. آموزش حقوق شهروندی در مدرسه، آموزش حقوق شهروندی در جامعه است. با این حال مدارس محدودیت های خودشان را دارند. آنها بخاطر سیستم مدیرتی شان که اداره می شوند به آسانی قابل تنظیم با نیاز های متغیر جامعه نیستند. سیستم های آموزشی دولتی در موارد زیادی قادر به تاثیر پذیری از جامعه نیستند. همچنین در تعداد زیادی از کشور ها مدارس زیادی وجود ندارد تا تعداد زیادی از افراد جامعه را تحت تاثیر قرار دهند. همچنین مدارس در موارد زیادی با ایده هایی مثل حقوق شهروندی مقاومت می کنند. معلمان و والدین آموزش را به عنوان یک ابزاری برای مجهز ساختن کودکان برای ایفای نقش آینده شان در ارگان های سیاسی و اقتصادی جامعه می بینند نه مسائل اساسی حقوق شهروندی کودکان، اما چون مدارس همیشه به عنوان یک نهاد مهم در شکل دادن اذهان و رفتار های افراد جوان باقی می مانند آن ها فراموش شدنی نیستند. پس باید آموزش حقوق شهروندی در مدارس گنجانده شود. آموزش حقوق شهروندی به عنوان یک واکنشی به مشکلات و مسائل پیش آمده توسط گروه های که مورد تبعیض واقع شده اند، رشد یافته است. آموزش حقوق شهروندی می تواند در طی زمان دنبال شود از وقتی که مدارس شروع به تدریس ایده ها ی دموکراسی، عدالت اجتماعی، استقلال ملی و حق افراد در برابر مقام انسانی خودشان می کنند اما برنامه های آموزش حقوق شهروندی بعدی در مدارس باید با موضوعات عینی تر مثل تبعیض بر علیه افراد، استثمار کودکان سر و کار داشته باشند. آموزش حقوق بشر در مدارس به طور پیوسته در دهه ی ۱۹۹۰ هم در سازمان های غیر دولتی و هم موسسات دولتی آموزشی رشد کرده است .
۲-۱۴: انواع آموزش حقوق شهروندی
به طور کلی آموزش حقوق شهروندی را می توان در دو نظام آموزش رسمی و غیر رسمی ارائه نمود. در نظام رسمی، آموزش حقوق شهروندی در مدارس و دانشگاه ها انجام می شود و در نظام آموزش غیر رسمی، آموزش حقوق شهروندی به اقشار و گروه های مختلف مردم و خارج از مدارس؛ مثلا از طریق سازمان های غیر دولتی، رسانه ها و… انجام می پذیرد. وارد ساختن اطلاعات حقوق شهروندی به آموزش رسمی بر حسب سطوح آموزشی متغیر است. بیشترین اطلاعات مستقیم حقوق شهروندی در سطح آموزش عالی و کمترین آن در سطوح پیش دبستانی، ابتدایی و راهنمایی تحصیلی وجود دارد(سیمندیس[۵۰]،۱۳۸۳). بین آموزش رسمی و غیر رسمی باید تفکیک قائل شد.
آموزش رسمی : آموزشی است که در مدارس، دبیرستان ها و دانشگاه ها در چهارچوب برنامه درسی صورت می گیرد.
آموزش غیر رسمی: آموزشی است که خارج از دروس مدارس، دبیرستان ها و دانشگاه ها انجام گرفته و به کلیه فعالیت های بخش های عمومی و خصوصی تسری پیدا می کند(امیر ارجمند، ۱۳۸۰).
۲-۱۴-۱: آموزش رسمی
آموزش رسمی فقط باید توسط پژوهشگر - آموزگار حرفه ای و متخصص صورت می گیرد. این آموزگاران آموزش خود را با توجه به ابعاد زیر انجام می دهند:
زندگی اجتماعی: بر اساس این تفکر باید بین ارزش های یاد شده و عمل به آنها هماهنگی وجود داشته باشد. واضح که دبستان اولین جایی است که باید به کودکان نشان داد، به ارزش هایی که به آنها می آموزند عمل می شود.
بعد بین فرهنگی: بر اساس این تفکر که بین کودکان و بزرگسالانی که در مدارس کار می کنند دارای فرهنگ های متفاوتی هستند و نه دارای یک فرهنگ واحد به صورت ذهنی و انتزاعی مشخص و تعریف شده است.
آگاهی ها: بر اساس این تفکر که این دانسته ها و آگاهیها باید در رفتار هر یک از آنها تبلور و عینیت یابد. این دانسته ها باید به درک بهتر از حقوق شهروندی و عمل در جهت رعایت آن کمک کند.
آموزش رسمی از مقطع آمادگی آغاز و تا دوره ی دانشگاهی ادامه می یابد. در هر یک از مقاطع آمادگی، دبستان، راهنمایی و دبیرستان با توجه به شرایط سنی و ذهنی کودکان و نوجوانان، آموزش حقوق شهروندی با روشی کاملا غیر مستقیم(از طریق نحوه رفتار و برخورد آموزگار)، با کودکان تا طرح مستقیم مفاهیم حقوق شهروندی به جوانان صورت می گیرد(مانوئل پور[۵۱]، ۱۹۹۷، به نقل از ارجمند،۱۳۸۰).
آموزش آموزگاران: آموزش آموزگاران از اهمیت بسیار اساسی برخوردار است. این آموزش به دو گونه است:
گنجاندن آموزش حقوق شهروندی در آموزش اولیه ی آموزگاران: دانشگاه ها و مراکز تربیت معلمین و دبیران، آموزش حقوق شهروندی را در مواد درسی خود قرار می دهند.
آموزش ضمن خدمت: ابن آموزش باعث می شود که آموزگاران برخورد فعال تری در مورد آموزش حقوق شهروندی به دانش آموزان داشته باشند و در ضمن با تحولات رخ داده در زمینه ی حقوق شهروندی نیز آشنا گردند.
آموزش در دو مرحله می تواند انجام گیرد:
الف- مرحله ی اطلاع رسانی در خصوص حقوق شهروندی در کنفرانس ها و سمینار ها، دوره های کوتاه مدت و غیره.
ب- مرحله ی یاد گیری و آموختن روش های آموزشی و پرورشی مربوطه.
تهیه و تدوین کتابچه تصویری و ابزار سمعی و بصری
علاوه بر آموزگاران مجرب، آموزش رسمی حقوق شهروندی نیاز به ابزار های آموزشی و پرورشی دارد. مهمترین این ابزار ها تهیه و تدوین کتابچه های تصویری(سمعی و بصری) و کتاب آموزشی و کمک آموزشی حقوق شهروندی برای مقاطع مختلف می باشد . مثلا در دوره ی ابتدایی و پیش دبستانی می توان با بهره گرفتن از کتاب های داستان و با تصویر های رنگی و زیبا به صورت مستقیم و یا روش های غیر مستقیم به آموزش حقوق شهروندی پرداخت.
۲-۱۴-۲ : آموزش غیر رسمی:
آموزش غیر رسمی موجب عمومیت یافتن حساسیت نسبت به رعایت حقوق شهروندی و آزادی های عمومی در نهاد های عمومی دولتی و غیر دولتی از اهمیت مضاعفی برخوردار است، زیرا موجب استقرار و گسترش فرهنگ انسان ذی حق و مطالبه کننده مکلف و پاسخگو و در نتیجه تعمیق دولت قانون مدار می شود.
۲-۱۴-۳ : نهاد های ذی ربط:
این نهاد ها عبارتند از نهاد های دولتی و حکومتی اعم از وزاتخانه ها، موسسات عمومی غیر دولتی و به صورت غیر مستقیم و یا با واسطه بخش خصوصی. آموزش غیر رسمی باید توسط آموزگاران حقوق شهروندی آموزش دیده بر اساس ویژگی های هر دستگاه صورت گیرد این آموزش در دو بعد انجام می گیرد:
الف- رعایت حقوق شهروندی و آزادی های عمومی شهروندان
ب- پاسخگو بودن
۲-۱۴-۴ : دستگاه های خاص :
بعضی از دستگاه ها مورد توجه خاص قرار می گیرند. در ایران می توان نهاد های زیر را نام برد: وزارت کشور، وزارت اطلاعات، وزارت آموزش و پرورش، دادگستری، گزینش، هیات های رسیدگی محیط زیست، وزارت کار و امور اجتماعی، سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت و درمان، نیروی انتظامی، صدا و سیما.
۲-۱۴-۵: آموزش آموزگاران :
حقوق شهروندی در آموزش غیر رسمی نیاز به اشخاصی دارد که جهت آموزش حقوق شهروندی برای پرسنل برای نهاد های عمومی آموزش ویژه دیده باشند.
۲-۱۴-۶: تهیه و تدوین آئین نامه ها :
بر اساس تنوع و ماهیت کار بعضی از دستگاه های اداری، آیین رفتاری، تهیه و تدوین و بین پرسنل آن دستگاه توزیع شده و آموزش داده می شود.
۲-۱۴-۷: نقش موثر صدا و سیما و شهرداری ها:
آموزش عمومی و حقوق شهروندی از طریق برنامه کوتاه مدت در صدا و سیما بسیار موثر است. فعالیت خاص شهرداری ها در زمینه ی آموزش همگانی اجتماعی در زمینه های مختلف حقوق شهروندی توصیه می گردد خصوصا در زمینه مادی:
حقوق و تکالیف شهروندی.
۲-۱-۲- ملائکه ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۱
۳-۱-۲- ملائکته ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۲۲
۴-۱-۲- ملکاً …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۲۳
۵-۱-۲- ملکین ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۲۴
۶-۱-۲- ملکالموت ………………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۲۵
۲-۲- واژگان مرتبط با واژه «مَلَک» در قرآن کریم …………………………………………………………………………………………………. ۲۶
۱-۲-۲- واژه روح و مشتقات آن …………………………………………………………………………………………………………………………….. ۲۶
۲-۲-۲- روحالقدس ………………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۳۰
۳-۲-۲- روحالأمین …………………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۳۲
۴-۲-۲- جبریل ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۳۳
۵-۲-۲- میکال ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۳۴
۶-۲-۲- رسول …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۳۵
۳-۲- اشارات غیر لفظی به ملائک در قرآن کریم ………………………………………………………………………………………………….. ۳۷
۴-۲- ماهیت، وظایف و مشخصات ملائک در قرآن کریم ………………………………………………………………………………………. ۴۰
۵-۲- ویژگیهای بصری ملائک با استناد به قرآن کریم ………………………………………………………………………………………… ۴۲
فصل سوم: ارتباط بین قرآن کریم، دنیای نگارگری و ادبیات فارسی ………………………………………………………………… ۴۷
۱-۳- قرآن کریم و نگارگری ایران ………………………………………………………………………………………………………………………….. ۴۸
۲-۳- نقش تخیل و عالم مُثُل در رسیدن به دنیایی واقعی و درعین حال غیرمادی در نگارگری …………………. ۵۱
۳-۳- نقش واسطهای ادبیات فارسی بین قرآن کریم و نگارگری ایران ………………………………………………………….. ۵۷
۴-۳- نقش متن در شناسایی دقیق موجودات ماورائی و فرشتگان در نگارگری ایران …………………………………… ۶۱
فصل چهارم: فرشتگان در متن و تصاویر شاهنامه طهماسبی ………………………………………………………………. ۷۳
۱-۴- شاهنامه فردوسی …………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۷۴
۲-۴- فرشتگان در متن شاهنامه فردوسی ………………………………………………………………………………………………………………. ۷۷
۳-۴- شاهنامه طهماسبی ………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۸۶
۴-۴- تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی …………………………………………………………………………………………………………. ۸۹
فصل پنجم: مطالعه تطبیقی واژه ملک در قرآن کریم و تصویر فرشته در شاهنامه طهماسبی …………………. ۹۴
۱-۵- فرشته …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۹۵
۲-۵- جبرئیل ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۰۲
۳-۵- اسرافیل ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۰۳
۴-۵- هاروت ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۰۴
۵-۵- سروش ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۰۵
۶-۵- پری ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۱۱۰
۷-۵- یافته ها و نتیجه گیری ……………………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۱۳
منابع و مأخذ ………………………………………………………………………………………….………………………………………………………… ۱۱۸
مقدمه
تصاویر نگارگری ایران لبریز از موجودات خیالیای است که شناخت دقیق ماهیت هرکدام از آنها نیازمند مطالعه متن هر نگاره و آشنایی با داستانهای مربوط به هر یک از آنان است. رساله حاضر با عنایت به لزوم شناخت تخصصی تصاویر مربوط به موجودات غیبی، تمرکز خود را به شناخت تصویر فرشتگان معطوف کرده است. به همین منظور کلیه نگارههای در دسترس از فرشتگان در نگارگری ایران و تعداد زیادی از متنهای مربوط به هر تصویر، مورد مطالعه اولیه قرار گرفت، تا چگونگی پرداخت دقیق به این موضوع در قالب یک تحقیق جامع و اصولی روشن شود. در نهایت، از میان همه مجموعههای تصویری، مجموعه شاهنامه فردوسی و ۲۵۸ نگاره از نسخه طهماسبی، کاملترین و پژوهشپذیرترین مجموعه برای شناخت دقیق فرشتگان و ملائک تشخیص داده شد.
مجموعه شاهنامه طهماسبی که تدوین آن به سالهای نیمه اول قرن دهم هجری قمری باز میگردد به سفارش شاه اسماعیل اول و پس از او شاه طهماسب اول صفوی در کتابخانه سلطنتی شهر تبریز به نگارش درآمده است. این مجموعه حاصل تلاش هنرمندان شاخصی چون سلطان محمد، میرمصور، آقامیرک، میرسید علی، مظفر علی، دوست محمد و چندین هنرمند نگارگر گمنام دیگر بوده است و پس از تدوین نهایی، توسط شاه طهماسب به سلطان سلیم دوم عثمانی اهدا می شود. نگارههای این مجموعه ارزشمند پس از خریداری توسط دلالی به نام هوتون، برگ برگ شده و نگارههای آن به موزهها و مجموعهداران مختلف دنیا فروخته می شود. به همین دلیل، یافتن کلیه آثار با کیفیت مناسب از این مجموعه نفیس کار دشواری به حساب میآمد که در نهایت از طریق سایتهای معتبر اینترنتی، کتابهای تخصصی فارسی و لاتین و چندین مجموعه و واسطه دیگر، کلیه آثار نگارگری آن شناسایی و تهیه گردیده، و در نهایت بهعنوان بخش مهمی از جامعه آماری این رساله مورد استفاده قرار گرفت.
در بین برخی از نگارههای شاهنامه طهماسبی، تصاویری از موجودات بالدار وجود دارد که شباهت ظاهری زیادی با انسانها دارند. در متن شاهنامه فردوسی این موجودات با نامهای فرشته، پری و سروش معرفی شده اند. بررسی ماهیت این واژگان باعث می شود تا انتساب همه آنها به ملائکی که خداوند در قرآن کریم از آنها صحبت کرده از حساسیت بالایی برخوردار شود. دلیل این امر هم ماهیت متفاوت این دو موجود در منابع ادب فارسی است که جنس فرشته را از نور و جنس پری را آتش و ماهیت اصلیاش را جن معرفی کرده است.
این حساسیتها باعث شد تا برای شناخت دقیق ماهیت فرشتگان در متن شاهنامه فردوسی و تصاویر شاهنامه طهماسبی، به دنبال منبعی مطمئن و قابل استناد باشیم. در این زمینه حتی با یک جستجوی سطحی و ساده نیز قرآن کریم مهمترین منبع برای شناسایی ملائک تشخیص داده می شود. آن هم نه تنها برای مسلمانان، بلکه حتی برای غیر مسلمانان، زیرا میزان کمیت و کیفیت صحبت درباره ملائک و موجودات هم خانواده با آنها در قرآن کریم، از کتابهای آسمانی دیگر مثل انجیل و تورات نیز بیشتر است. به این ترتیب، با راهنماییهای دکتر محمدعلی رجبی بهعنوان استاد راهنما و دکتر مهران هوشیار بهعنوان استاد مشاور، عنوان نهایی این رساله «مطالعه تطبیقی واژه مَلَک در قرآن کریم و تصویر فرشته در شاهنامه طهماسبی» تدوین شده و تحقیق حاضر ذیل این عنوان تدوین گردید. نگارنده امیدوار است تا رساله حاضر بتواند منبع مناسبی برای شناخت تخصصی ماهیت ملائک در قرآن کریم و فرشتگان در شاهنامه طهماسبی بوده و بخشی از نیازهای جامعه هنری کشورمان درباره وضعیت بصری فرشتگان در نگارگری ایران را تأمین بنماید.
فصل اول:
کلیات پژوهش
۱-۱- بیان مسئله
فرشتگان مخلوقاتی هستند که امکان رؤیت آنها در حالت طبیعی و توسط انسانهای عادی امکان پذیر نیست. قرآن کریم در جایگاه مهمترین کتاب آسمانی، این موجودات غیبی و روحانی را با نام مَلَک، روح، روحالأمین و روحالقدس معرفی کرده است. در آیات مختلف قرآن کریم به موضوع فرشتگان اشاره شده و مطالعه این توصیفات و اشارات، مختصات کلی آنها را تا حدود زیادی روشن ساخته است. از سوی دیگر، در کتاب شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از مهمترین کتابهای تاریخ ادبیات فارسی هم به نام فرشتگان اشاره شده و مطالبی درباره آنان بیان گردیده است. شاهنامه فردوسی بهعنوان یک متن ادبی و کهن ایرانی نام دو مَلَک اعظم الهی یعنی حضرت جبرئیل و حضرت اسرافیل را در خود دارد و در کنار آن چندین مورد اشاره به نام سروش (فرشته حامل پیامهای الهی نزد ایرانیان باستان) نیز در این کتاب به چشم میخورد. سروش و شخصیت غیر زمینی دیگری که پری نام دارد هم از دیگر واژگان مرتبط با واژه فرشته در متن شاهنامه فردوسی به حساب آمده و رساله حاضر قصد شناسایی دقیق این واژگان در متن شاهنامه فردوسی و تصاویر شاهنامه طهماسبی را دارد. دلیل تمرکز بر شاهنامه طهماسبی نیز، نفاست و تعداد بسیار زیاد نگارههای این مجموعه است. ویژگیهای خاص شاهنامه طهماسبی از جمله ارزش هنری بالای آنها باعث شده تا این مجموعه مهمترین مجموعه نگارگری جهان به حساب آید. به همین منظور در این رساله از آیات قرآن کریم بهعنوان منبع اصلی برای شناخت ماهیت اصلی ملائک بهره گرفته شده و دستاوردهای این بخش از تحقیق نیز با خوانش متن شاهنامه و مقایسه و تطبیق با تصاویر شاهنامه طهماسبی مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
۲-۱- روش تحقیق، جامعه آماری و روش نمونه گیری
این تحقیق، یک تحقیق بنیادی است و به روش توصیفی و تطبیقی ارائه خواهد شد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه محتویات مرتبط با موضوع در سه منبع مهم است: آیات مرتبط با موضوع ملائک در قرآن کریم، ابیات مرتبط با فرشتگان و سروش در شاهنامه فردوسی و تصاویری از شاهنامه طهماسبی که فرشتگان در آن حضور داشته و یا به نوعی با موضوع فرشتگان ارتباط دارند. روش نمونه گیری در این تحقیق به صورت انتخابی بوده و تعداد نمونهها شامل کلیه آنها می شود.
۳-۱- ابزار تحقیق
ابزار مورد استفاده برای انجام تحقیق و گردآوری اطلاعات، شامل دوربین عکاسی، اسکنر، چاپگر، رایانه و فیش برداری بوده است.
۴-۱- اهداف تحقیق
هدف از این تحقیق رسیدن به درکی کلی از سیمای بصری ملائک در قرآن کریم و تطبیق آن با روایات فردوسی درباره فرشتگان بوده است. همچنین تحلیل چگونگی ترسیم تصویر فرشتگان در نگارگری ایران (با تمرکز بر شاهنامه طهماسبی) هدف بصری تحقیق حاضر به حساب می آید. به این ترتیب درک میزان مطابقت ویژگیهای بصری ملائک در قرآن کریم با توصیفات فردوسی درباره آنها، و همینطور میزان مطابقت آن با تصویر فرشته، سروش و پری در شاهنامه طهماسبی از نتایج تحقیق حاضر خواهد بود.
۵-۱- سؤالات تحقیق
تفاوت بین رهبری و مدیریت به دلیل همپوشی آن ها به آسانی قابل شناسایی نیست. اکثر مدیران از خود مهارت های رهبری نشان می دهند و در فعالیت های رهبری سهمی دارند(آراسته،۱۳۸۳،ص۵۶۱).
گاردنر[۱۹] فعالیت های مدیریتی رهبر را برنامه ریزی،تعیین اولویت ها،سازماندهی و تصمیم سازی می داند. رهبری به نوآوری بینش و جهت دهی اشاره می کنند در حالی که مدیریت به اجرا،ساختار و فعالیت های یکنواخت اشاره دارد.به زعم گاردنر (۱۹۹۰)رهبری،فرایند برانگیختن و یا سرمشق قرار گرفتن برای واداشتن گروه به منظور رسیدن به اهداف است. فایول[۲۰](۱۶۳۷) مدیریت را بر اساس پنج کارکرد، برنامه ریزی[۲۱] ،سازمان دهی[۲۲] ،فرماندهی[۲۳] ،هماهنگی[۲۴] و کنترل[۲۵] تعریف نموده است (آراسته، ۱۳۸۳،صص۵۶۲-۵۶۱).
به طور کلی می توان رهبری را شامل آینده نگری،جهت دهی برنامه ریزی،ایجاد تعهد،و بیان مشکلات و موانع بر سر راه تغییر و تحولات و امید وار ساختن برای غلبه بر آن ها دانست(همان منبع) .
عنصر مدیریت شامل تنظیم بودجه، تشکیلات و نیروهای انسانی،ارزیابی و از همه مهم تر مشکل گشایی است که تا حد زیادی آینده نگری،کارآمدی و کارآیی را به ارمغان می آورد.به طور خلاصه می توان گفت رهبری، انجام کارهای صحیح و مدیریت اجرای کار ها به نحو صحیح است (آراسته،۱۳۸۳،ص۵۶۲).
وظایف اصلی مدیریت شامل برنامه ریزی،سازمان دهی،تأمین نیروی انسانی،هدایت و کنترل است. هر اندازه یک مدیر به فعالیت های اجرایی نزدیک شود وقت بیشتری را صرف هدایت کرده است و هر اندازه از فعالیت های اجرایی دور تر شود،وقت بیشتری را صرف برنامه ریزی کرده است(همان منبع).زمانی را که یک مدیر صرف کارهای فنی می کند را نمی توان جزء زمان مدیریت به حساب آورد.کارکنان به دنبال مدیران حرکت می کنند.بنابراین مدیران باید به گونه ای عمل نمایند که انگیزه حرکت را در آن ها ایجاد کنند(آراسته،۱۳۸۳).
صاحبنظران آموزش عالی در دهه ۱۹۷۰ با توجه به ماهیت و رسالت های آموزش عالی و چالش های آموزش عالی نگاهی جدید به نحوه اداره ی مراکز آموزش عالی با توجه به ویژگی های آن نمودند (آراسته،۱۳۸۳).
۲-۱۳- آموزش عالی و زمینه های تحول آن
آموزش عالی یکی از زیر ساخت های نظام آموزشی هر کشور می باشد که وظیفه آن تربیت نیروی متخصص در حوزه های مختلف پژوهش و ارائه خدمات تخصصی در حوزه های متنوع علم و فناوری به جامعه است.آموزش عالی را در بعضی متون انگلیسی،آموزش پس از دوره متوسطه می دانند.شاید نتوان تعریف روشن و جامعی از آموزش عالی داد زیرا در جوامع مختلف دیدگاه ها نسبت به آموزش عالی متفاوت است.در یک تعریف کلی می توانیم بگوییم آموزش عالی عبارت است از«آموزش فراتر از سطح مدرسه،که در دانشگاه ها،کالج ها،و سایر موسسات مرتبط صورت می گیرد»(گیدنز ، ۱۹۸۹/ترجمه صبوری، ۱۳۷۶، ص ۸۰۱).
در میان نهاد های اجتماعی و اقتصادی که ظرف ۹۰۰ سال اخیر پا به عرصه وجود گذاشته اند،تنها تعداد انگشت شماری توانستاندمانندکالج هاودانشگاهها دوام آورند و پایدار بمانند(آیکن بری ، ۱۹۹۱/ترجمه امیری ، ۱۳۸۰، ص ۸۱).دانشگاه ها همواره دو نقش ایجاد کنندگان تغییر و یا دریافت کنندگان و انتقال دهندگان آن را با هم ترکیب کرده و یا به صورت جداگانه این نقش را ایفا نموده اند(کبریایی ، ۱۳۷۹).
۲-۱۴- نقش و جایگاه آموزش عالی در توسعه
آموزش عالی از نقش و تاثیر گذاری اقتصادی مهمی برخوردار است،زیرا معرف نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است که با فراهم کردن و ارتقای دانش، نگرش ها و مهارت های مورد نیاز کارکنان در زمینه های مختلف به توسعه اقتصادی کمک می کند (وودهال[۲۶] ،۱۹۹۲: ۹۹-۱۷۷ ).
نقش و جایگاه آموزش عالی در این عرصه زمانی می تواند روشن گردد که به این حقیقت توجه شود که پیش بینی ها و برآوردهای علمی ،تغییرات و پیشرفت های سریعی را در حوزه فناوری (تکنولوژی) و به تبع آن در کارکرد نهادهای اقتصادی جامعه ترسیم می کنند.لذا از آنجایی که آموزش عالی افراد را با مهارت های تکنیکی و علمی مناسب تربیت و آماده می کنند،یکی از عناصر کلیدی در پیوند بین دانش علمی و کاربرد های آن برای تحقق پیشرفت های اقتصادی محسوب می شوند. (نوروز زاده ، فتحی واجارگاه ۱۳۸۷ : ۲-۱).
بنابراین،دانشگاه هاو مراکز آموزش عالی در بسیاری از جوامع توسعه یافته از دو طریق به گونه ای کار آمددر بازسازی و توسعه موفقیت آمیز اقتصادی مشارکت کرده اند؛اول،تربیت نیروی انسانی از نظر علمی و فنی با کیفیت به تعداد لازم ؛دوم،ایجاد محیط و شرایط تحقیق و توسعه که پیشرفت پایه ای را در توسعه صنعتی امکان پذیر می سازد(سینگ[۲۷] ،۱۹۹۶ :۱۵۹-۱۴۲ ).
آلتباخ[۲۸] (۱۹۸۸)، در مروری بر مسائل آموزش عالی در جهان سوم چنین نتیجه می گیرد:«آموزش عالی در جهان سوم،نهاد بسیار مهمی را تشکیل می دهد؛نه تنها به لحاظ این که تربیت نخبگان را بر عهده دارد و مبنایی را برای جامعهای برخوردار از تکنولوژی مهیا می کند، بلکه از این نظر که مهم ترین نهاد فکری است که تاثیر بسیار گسترده ای بر فرهنگ،امور سیاسی و اعتقادی دارد.دانشگاهیان نه تنها از طریق نوشتن و تالیف،نقش عمده ای در جامعه ایفا می کنند،بلکه با دادن مشاوره به دولت و بخش صنعت،در حیات فکری و نظایر آن نیز مشارکت می نمایند. دانشگاه ها بخشی از یک شبکه بین المللی دانش هستند که از ریشه های تاریخی و ابعاد امروزی برخوردارند » (وودهال[۲۹]،۱۹۹۹ :۴۷۰ ).
امروزه دانشگاه واژه ای چند معنایی است: محل آموزش، محل ارائه درس،محل تربیت کارشناسان مورد نیاز سازمان ها،محل پژوهش،محل نقادی سیستم های اجتماعی،فرهنگی،علمی،محلاندیشهورزی و خلاقیت و نوآوری و همه این کارکردهای متنوع و متضاد در موقعیت هایی تحقق می پذیرد یا انتظار می رود تحقق یابد که دانشگاه نامیده می شود.(یمنی دوزی سرخابی ،۱۳۸۸،:۱۴ ).
هرچند دانشگاه در لغت به معنی محل دانش است و بر اساس ماده یک قانون تاسیس دانشگاه به موسسه ای که تعلیم درجات عالیه علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند ، اطلاق می شود ،(لغت نامه دهخدا).
از بعد جامعه شناسی آموزش عالی ، آلن تورن سه کارکرد برای دانشگاه مطرح می کند؛کارکردهایی که در تضاد و تعارض با یکدیگر عمل می کنند:
کارکرد بازتولید (تربیت نخبگان و تفسیر اطلاعات و در عین حال باز تولید ساختار و کارکردهای خود)؛
کارکرد سازگاری(سازگاری با تغییرات توأم با باز تولید خود)؛کارکرد تولید(تولید محصولات متنوع و دشواری جذب آنها با توجه به ناهمگویی های ناشی از جهانی شدن اقتصاد).(همان منبع ،ص۵).
ارنست بویرز چهار رسالت اساسی را برای دانشگاه مطرح می سازد:
اکتشاف علمی؛انسجام بین داده های موجود از طریق تفکر بین رشته ای ؛کاربرد اطلاعات در مسائل واقعی و آموزش به عنوان کار جدی دانشگاه .ملاحظه می شود که بویرز موضوع اکتشاف علمی را مطرح می کند و نه انتقال علم،و در عین حال تفکر بین رشته ای را در جهت انسجام بخشی به داده های متنوع مهم می داند نه تخصص گرایی که با مثله کردن دانش.وی همچنین اطلاعات را از زاویه کاربرد آن در مسائل واقعی مطرح می سازد که لازمه آن تشخیص وضعیت گذشته و موجود دانشگاه است نه تقلید و اقتباس فرهنگی که در مطالعات تطبیقی به جد نقد شده است.در نهایت آموزش جدی را مهم می داند به این معنی که آموزش در بستر نظریه اطلاعات قرار می گیرد.تا امکان اثر بخشی آن فراهم آید یعنی چه کسی،چه چیزیرا ، از چه کسی، چرا، چگونه، کجا ،چه موقع و با چه نتایجی یاد میگیرد.(یمنیدوزیسرخابی ۱۳۸۸،صص۷-۶).
۲-۱۵- مفهوم دانشگاه
در زبان فارسی دانشگاه به معنای محل دانش و علم و معادل با یونیورسیتی آمده است.(لغت نامه دهخدا) بنابراین از لحاظ لغوی دانشگاه محل دانش است نه صرفا محل درس دادن که معنی مدرسه را می رساند.در زبان یونانی school به معنی تفریح است و در زبان لاتین نهاد تحصیلی (ludus) گفته می شود که به معنی بازی است.یعنی اینکه آنهایی که رسالت اندیشیدن بر هستی و روشن کردن تمام جنبه های فرهنگ را دارند باید از نگرانی های روز مره جدا باشند.( یمنی دوزی سرخابی،۱۳۸۸ : ۲۶ )
از آنجا که دانشگاه نوآور محل دانش،استقرار دانش، نقد و تولید دانش است، بنابراین به ضرورت نباید به چنین دانشگاهی به عنوان ابزار نگاه کرد.دانشگاه صرفا برای آموزش نیروی انسانی لازم برای سازمان های دولتی نیست.دانشگاه مدرسه نیست.به این دلیل است که در برخی از کشورها (مانند فرانسه)مدارس عالی به وجود آمده اند که کار آنها تربیت مهندس و کارشناس و …. است و بدین ترتیب مرز خود را از دانشگاه ها جدا کرده اند.(همان منبع،صص۲۸-۲۹)
دانشگاه خدمت رسان به ذهن و روح است.انسان در مبارزه برای زندگی تنها برای بقا مبارزه نمی کند؛نیت خاص او تاکید بر نیازهای فرهنگی نیز هست.نسل ها به دنبال هم می آیند انسان ها متولد می شوند و می میرند ولی آفرینش اندیشه ها در زمان (همانند علم و هنر)والاترین و پرمعناترین میراث هستند که انسان می تواند به آن افتخار کند چنان که در صورت اضمحلال آن تاسف می خورد و در هجران آن به سر می برد.(همان منبع: ۲۹).
اگر نهاد آموزش عالی را زمینه ای بدانیم که در آن علم در معنای ناب آن حرکت شتابان به خود می گیرد و نیز تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد حاصل آن محسوب می شود،پر بیراه نخواهد بود اگر این نهاد اثر گذار را مهم ترین و بنیادی ترین عامل در ارتباط با توسعه قلمداد کنیم.پیوند میان آموزش عالی و توسعه پایدار همواره موضوعی بحث برانگیز بوده است.در یک سو تصور می شود که وجود دانشگاه ها برآورنده نیازهای مادی و اقتصادی جامعه پیش رو است .در سوی دیگر این پیش فرض وجود دارد که دانشگاه ها صرفا در خدمت منافع اقتصادی نیستند،بلکه در تحولات فکری،ایدئولوژیک و غیر مادی نیز نقش محوری ایفا می کنند.
دانشگاه ها در فرایند توسعه کشورها به ویژه توسعه پایدار در زمینه های علمی،فناوری و مدیریت آموزش عالی دارای نقش کلیدی و منحصر به فردی می باشند.امروزه دانشگاه های ما در روند جهانی شدن آن هم در دنیایی که سراسیمه به سمت جهانی شدن حرکت می کند از نواقص و مشکلات عدیده ای رنج می برند.آنها باید بکوشند که با برنامه ریزی صحیح هر چه سریعتر خود را آماده تغییر و تحولات به وجود آمده کنند.(قربانی شیخ نشین،۱۳۸۹،ص۲-۱).
دانشگاه ها سیستم هایی باز هستند.آنها پدیده هایی مجزا هستند که می توانند اقدامات خود را طراحی کنند و بین اجزای خود هماهنگی به وجود آورند.دانشگاه ها در همین حال دارای مرزهای گسترده ای هستند که می توانند با گروه ها و نهاد های گوناگون تعامل داشته باشند.اغلب این تعاملات می توانند به تدریس،پژوهش و مدیریت تقسیم بندی شوند.دانشگاه می کوشد مرزهای کشف نشده دانش را به دست آورد و به فراسوی حل مسئله رفته و به سمت تعریف جامع از آن حرکت کند.این حرکت به جلو و شکافتن موانع،همیشه معیار طلایی پژوهش بوده است.(همان منبع،صص۲۵۰-۲۴۹).
از وظایف مهم مجموعه آموزش عالی،پرورش نیروی انسانی کارآمد برای اشتغال در بخش های گوناگون و مورد نیاز جامعه است و هدف اصلی و نهایی دانشگاه ها تولید دانش ،تأمین نیازهای جامعه،تربیت متخصصان،و ارائه راهکار برای حل معضلات اجتماعی در همه زمینه هاست.به بیان دیگر با تحولات کنونی،پاسخ گویی به نیازها و انتظارات جامعه با توجه به توزیع عادلانه امکانات و تناسب کیفیت و توزیع منابع با ملاحظه مسائل اقتصادی-اجتماعی ضروری به نظر می رسد(بازرگان ،۱۳۷۷ص ۱۲۶).به نظر اندیشمندان و صاحب نظران علم مدیریت و منابع انسانی،کارکنان مجرب و کارآمد در کنار منابع مالی،تجهیزات،و بودجه از مهم ترین منابع سازمان به شمار می روند که می توانند در مجموعه نظم اداری،برای توسعه و پیشرفت فعالیت های اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی ،تأثیر بنیادین داشته باشند.(شریف زاده،۱۳۹۰).
۲-۱۶- رسالت و اهداف آموزش عالی در ایران
شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم،فناوری و تحقیقات (وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت ) در جلسه یکصدو بیست و سوم خود در تاریخ ۷/۳/۱۳۶۷ ، سندی را به نام «رسالت و جایگاه دانشگاه در نظام جمهوری اسلامی ایران » به تصویب رسانده است.دانشگاه های کشور نیز در سال های اخیر در تلاش هایی مستقل از یکدیگر به تدوین بیانیه رسالت خود همت گماشته اند.(نوروز زاده ، فتحی واجارگاه ، ۱۳۸۷ ، صص۲۷-۲۶).صاحب نظران آموزش عالی کارکردهای اصلی آموزش عالی را در ایران اسلامی فردا به شرح زیر بر شمرده اند:توسعه و نشر علوم،معارف و ارزش های اسلامی در سطح ملی،منطقه ای و بین المللی،گسترش مرزهای دانش و اعتلای موقعیت علمی کشور در سطح منطقه ای و بین المللی، تربیت و توسعه منابع انسانی یا سرمایه انسانی جامعه بر مبنای تزکیه،علم و حکمت، ارتقای سطح دانش و فرهنگ عمومی،مشارکت در توسعه پایدار فرهنگی،سیاسی، اقتصادی جامعه و حل معضلات اجتماعی،گسترش زبان و ادب فارسی به صورت دومین زبان اسلام و،در نهایت،برقراری و گسترش روابط علمی – فرهنگی در سطح منطقه ای و بین المللی (خلیجی ، ۱۳۷۶ ).اما به نظر می رسد اصلی ترین رسالت آموزش عالی ایران،به دلیل مزیت ها و فرصت ها منحصر به فردی که دارد،طرح اندیشه ای نوین برای برون رفت از بحران معرفتی کنونی جهان،ارائه الگویی نوین برای توسعه ای همه جانبه و پایدار،و تربیت انسان هایی فرهیخته برای ایفای چنین نقشی است.هزاره جدید، هزاره اندیشه است و لازمه توسعه یافتگی و برتری در این هزاره،توانمندی ارائه راه حلی جامع و یکپارچه برای همه مشکلات بشریت است-اندیشه ای که به تحولات سه دهه اخیر در ایران انجامید.(نوروز زاده ، فتحی واجارگاه ،۱۳۸۷).
گرچه در نگاه اول،دانشگاه محل تربیت نیروهای متخصص جامعه در عرصه های مختلف محسوب می شود،اما به گواهی کلیه صاحب نظران،این کارکرد و هدف دانشگاه،تنها هدف آن نبوده و اهداف مهم دیگری نیز برای آن متصور است (مدرس هاشمی،۱۳۹۱).البته از ابتدای تأسیس دانشگاه ها در کشور ما نیز اهداف مختلفی برای آنها ذکر شده است.لذا در ذیل به طور مختصر به آنها اشاره می شود:
الف-انسان سازی: گرچه تصویری که از انسان متعالی در مکاتب و کشورهای مختلف ارائه گردیده متفاوت است،اما در همه کشورها،یکی از کارکردها ی اصلی دانشگاه،کمک به تعالی انسان ذکر شده است.در مرجع آورده شده است که “اولین وظیفه و نقش آموزش عالی ،کشاندن افراد به سوی مقاصد مشترک ،علاقه ها،هدف ها،ارزش ها، مهارت ها و آرمان هایی است که کنترل ارادی و داوطلبانه مردم و دولت ها را به نفع اهداف عالی تر و بزرگتر میسر می سازد و آن هدف خود انسانیت است".
ب-پرورش تفکر نقاد و آزاد:این موضوع نیز از رسالت های دانشگاه است که دانشجویان خود را مقید به دنباله روی از نظرات قبلی و پذیرفتن بی کم و کاست آنها ننماید.روشن است که حرکت در یک چارچوب منطقی و اصولی و پرهیز از هجوگرایی علمی،لازمه هر فعالیت علمی است،اما وجود فضایی” غیر آزاد” که هر فرد از بیان نظرات خود در هر زمینه ای ،به دلیل تعارض با نظرات موجود،واهمه داشته باشد نیز با اساس دانشگاه در تضاد است.بنابراین دانشگاه همواره باید بستر بروز و ظهور نظریات جدید،تضارب آرا،قوت گرفتن نظریات مستدل تر باشد و این بستر ،جز با پرورش تفکر نقاد،تحلیل گر و آزاد شکل نخواهد گرفت.
ج-پرورش نیروی متخصص در عرصه های مختلف
د-ارائه خدمات علمی و پژوهشی به جامعه(مدرس هاشمی،۱۳۹۱).
در زمینه اهداف آموزش عالی ،نظرهای متعددی مطرح شده که همه آن ها بیانگر نوعی تفکر و بینش در مورد آموزش عالی به طور عام، و دانشگاه به طور خاص است(فروغی ابری،یارمحمدیان،طرقی، ۱۳۸۳،صص:۸۶-۸۵).
تقی پور ظهیر(۱۳۷۰)پنج نقش عمده را برای آموزش عالی قائل شده است:
تربیت دانشمندان،پژوهشگران و مدیران به منظور نوسازی جامعه در حال تحول.
تربیت نیروی انسانی متخصص برای دنیای کار در بخش های گوناگون.
ارائه خدمات علمی و فنی از طریق آموزش های ضمن خدمت متناسب با نیاز بزرگسالان و جامعه.
فراهم نمودن امکان آموزش مستمر برای دانش آموختگان از طریق ارائه دوره های آموزش تکمیلی.
انتقال میراث فرهنگی به نسل جوان که موجب ایجاد مهارت ها و عادات تفکرانتقادی در آن ها شد.
پازارگادی(۱۳۸۱)در مورد اهداف و رسالتهای آموزش عالی نوین می گوید:ماموریت دانشگاه همان وظیفه ای است که دانشگاه در جهان معاصر به عهده دارد اما اهداف دانشگاه آن هدفهایی است که دانشگاه در جهان معاصر به عهده دارد اما اهداف دانشگاه آن هدف هایی است که دانشگاه می خواهد به آن برسد.این اهداف با توجه به نقش نوین آنها عبارتند از:
۱٫پاسخ گویی به نیازهای جامعه.
۲٫کمک به پیشبرد و سرعت بخشیدن به فرایند توسعه فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی کشور.
۳٫تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه.