آذر ماه1393
 

 

 

 

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

 

 

چکیده 

 

هدف پژوهش حاضر مقایسه کفایت اجتماعی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در مدیران سازمان­های مردم نهادف خصوصی و دولتی است. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه­ای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران سازمان­های مردم نهاد، خصوصی و دولتی در سال 1393 بودند که از میان آن­ها تعداد 300 مدیر (100مدیر از سازمان مردم نهاد، 100 مدیر از سازمان خصوصی و 100 مدیر از سازمان دولتی) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه کفایت اجتماعی فلنز و راهبرد تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ استفاده شد. داده‌های به دست آمده با بهره گرفتن از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت و کلیه مراحل توسط نرم افزار SPSS محاسبه گردید. نتایج پژوهش نشان داد بین مدیران سازمان­های مردم نهاد، خصوصی و دولتی در متغیرهای کفایت اجتماعی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان تفاوت وجود دارد. بنابراین بر اساس یافته­ها، مدیران سازمان­های مردم نهاد از کفایت اجتماعی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی بالاتری برخوردارند.
فصل اول: کلیات تحقیق

 

1-1- مقدمه 2

 

1-2- بیان مساله 4

 

1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه 10

 

1-4- اهداف 11

 

1-5- فرضیه ها 12

 

1-6- روش تحقیق 13

 

1-7- تعریف مفاهیم 14

 

1-8- محدودیتهای تحقیق 14

 

1-9- سازماندهی تحقیق 15

 

 

 

                                         فصل دوم: مروری بر ادبیات موضوع

 

2-1- مقدمه 17

 

2-2- سازمان 17

 

2-2-1- انواع سازمان 18

 

2-2-1-1- سازمان رسمی 18

 

2-2-1-2- سازمان غیر رسمی 18

 

2-3- تعریف سازمانهای مردم نهاد 19

 

2-3-1- گروه اجتماعی 19

 

2-3-2- سازمان 20

 

2-3-3- هویت غیر دولتی 21

 

2-3-4- حیثیت تعاون 21

 

2-3-5- جهتگیری غیر انتفاعی 21

 

2-4- پیشینه و بستر پیدایش سازمان مرد منهاد 22

 

2-5- سمن در ایران 23

 

2-6- انواع سازمانهای مردم نهاد 25

 

2-6-1-گزارش طبقه بندیها 25

 

2-6-2- طبقه بندی برحسب جهت گیری سازمانی 26

 

2-6-2-1- سازمانهای دفاع از حقوق انسانها 26

 

2-6-2-1- سازمانهای حمایت از محیط زیست 26

 

2-6-2-2- سازمانهای امدادگر 26

 

2-6-2-3- سازمانهای صنفی 27

 

2-6-2-4- سازمانهای هدایتی 27

 

2-7- سازمانهای دولتی و خصوصی 27

 

2-8- تفاوت میان سازمانهای دولتی و خصوصی از نظر موسسهی بروکینگز 29

 

2-9- شباهتهای سازمانهای بخش عمومی و بخش خصوصی 30

 

2-10- کفایت اجتماعی 31

 

2-11- مهارتهای کفایت اجتماعی 32

 

2-11-1- احساس رضایت از خود 32

 

2-11-2- احساس شایستگی 32

 

2-11-3- احساس خودکارآمدی 33

 

2-11-4- احساس تأثیر 34

 

2-11-5- احساس اعتماد و توانایی تصمیمگیری 35

 

2-12- مؤلفه های کفایت اجتماعی 36

 

2-13- ویژگیهای کفایت اجتماعی 36

 

2-14- تنظیم هیجان 37

 

2-15- تنظیم شناختی هیجان 38

 

2-16- نظریه های خودتنظیمی شناختی هیجانی 39

 

2-16-1- مدل کاروِر 39

 

2-16-2- مدل فرآیند در تنظیم عاطفی 44

 

2-17- طبقه بندی راهبردهای تنظیم هیجان 44

 

2-18- تفکر درباره تجربه هیجانی و فرآیند تنظیمگری 49

 

2-19- تحقیقات خارجی و داخلی 52

 

2-20- جمع بندی 55

 

 

 

                                                   فصل سوم: روش­شناسی تحقیق

 

3-1- مقدمه 58

 

3-2-روش پژوهش 58

 

3-3-جامعه آماری 58

 

3-4- نمونه و روش نمونه گیری 58

 

3-5- ابزار گردآوری داده‌ها 59

 

3-5-1-پرسشنامه کفایت اجتماعی 59

 

3-5-2-پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان 60

 

3-5-3-روش اجرای پژوهش 60

 

3-5-4-روش تجزیه تحلیل آماری داده‌ها 61

 

 

 

فصل چهارم: یافته­ های تحقیق

 

یافته های تحقیق 62

 

4-1-مقدمه 63

 

4-2- شاخص‌های توصیفی متغیرهای مورد مطالعه 63

 

4-3- شاخص‌های استنباطی متغیرهای مورد مطالعه 66

 

 

 

                              فصل پنجم: جمع­بندی، نتیجه­گیری و ارائه پیشنهادها

 

5-1-مقدمه 75

 

5-2- بحث و نتیجه گیری 75

 

5-3- پیشنهادات پژوهشی 84

 

5-3- پیشنهادات کاربردی 84

 

منابع و مآخذ

 

الف) منابع فارسی 87

 

ب) منابع انگلیسی 90

 

 

 

– مقدمه

 

امروزه، علی رغم پیدایش و رشد نظریه مدیریت گرایی و به کارگیری روش­های هدایت بخش خصوصی در بخش دولتی، هنوز هم معنی گرفتن بوروکراسی با نظام اداری دولتی در نگاه عامه مردم و در درون سازمان های دولتی بسیار ریشه دار و قوی است، به طوری که وقتی مردم می­گویند بوروکراسی غالباً منظور آنها بخش دولتی است (بیثام[1]، 1987). از سویی شکل سازمانی بخش بازار، بنگاه یا شرکت است، شکل سازمانی دولت دیوان سالاری است و شکل سازمانی جامعه مدنی نیز سازمان­های غیردولتی است که آن را سازمان جامعه مدنی یا سازمان غیردولتی یا مردم نهاد می­نامیم. از آنجا که در دیوان سالاری دولتی و بنگاه­های اقتصادی جای محدودی برای تعامل ارتباطی بین افراد و گروه ها وجود دارد، مفهوم جامعه مدنی و سازوکارهای آن در اکثر کشورهای دنیا، به جایگاه والایی رسیده و هر روز، رو به گسترش و عمیق شدن است و تقابل منطق جامعه مدنی که بر اساس ارتباط و همبستگی استوار است با منطق دیوان سالارانه، اقتدارطلبانه، غیردمکراتیک قهرآمیز دولت به یکی از مضامین عمده در متون معاصر تبدیل شده است (چاندک[2]، 1998).

 

از سویی می­توان گفت که در سازمان­های مردم نهاد[3]، خصوصی[4] و دولتی[5] مدیران نقش مهمی را بر عهده دارند و باعث افزایش بهره­وری در سازمان می­شوند و نقش متغیرهای کفایت اجتماعی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد و به خصوص در مدیران سازمان­های مردم نهاد و دولتی نقش بیشتری دارد. در زمینه کفایت اجتماعی[6] پژوهشگران تا حدود زیادی توانایی­ها و سازه­های مربوط به کفایت اجتماعی را با اصطلاح­های محدود و منحصر به تکلیف (برای مثال: مهارت­های حل تعارض با همسالان) تعریف کرده اند. هر چند این رویکرد به وضوح محاسن و مزایایی دارد، کمتر ما را به تعریفی عموماً کاربردپذیر از مهارت­ها و کفایت­هایی که محور کفایت اجتماعی هستند رهنمون می­سازد. فلنر، لیس و فیلیپس[7] (1990) با گذر از چندین سطح تحلیل درصدد برآمدند مقوله­های فراگیر یا بنیادی کفایت هایی را که عناصر ذاتی رشد همه انسانها هستند، تعریف کنند. در مدل چهار بعدی کفایت اجتماعی ارائه شده توسط آن­ها، کفایت اجتماعی یکی از سازه های اصلی بهداشت روانی تلقی شده است که در بررسی آن، باید به تبادل­های شخص- محیط با نظم­ها و ترتیبات فرهنگی و بوم شناختی زمینه های رشدی را در نظر گرفت. همین طور این سازه خود مرکب از چهار دسته از مهارت های شناختی، رفتاری، هیجانی و انگیزشی است. هر کدام از این مهارت­ها، معرف مجموعه ­ای از مولفه­ها یا عناصر هستند(کندال و برازول[8]، 1993).

 

از سویی تنظیم هیجان به صورت فرایندهایی که از طریق آن، افراد می­توانند بر اینکه چه هیجانی داشته باشند و چه وقت آن­ها را تجربه و ابراز کنند، توصیف شده است (گروس[9]، 2007). گارنفسکی و گرایچ[10] (2006) در این زمینه معتقدند هر گونه نقص در تنظیم هیجانات می ­تواند فرد را در قبال مشکلات روانشناختی آسیب­پذیر سازد. در واقع تنظیم هیجان نقش برجسته­ای در تحول فرایندهای فیزیولوژیکی، رفتاری و شناختی دارد و به تمام سبکهای شناختی اطلاق می شود که هر فردی از آن به منظور افزایش یا کاهش و یا حفظ هیجان خود استفاده می کند (گروس، 2002). تنظیم هیجان بیشتر از دو چهارچوب مهم بررسی می­شوندکه عبارتند از: 1- راهبردهای تنظیم هیجان که قبل از وقوع حادثه یا در آغاز بروز آن فعال می شوند. 2- راهبردهایی تنظیم هیجان که پس از بروز حادثه و یا بعد از شکل گیری هیجان فعال می شوند. راهبردهای تنظیم هیجان که قبل از وقوع حادثه فعال می­شوند در کنترل هیجان منفی حوادث نقش مهمی دارند، زیرا موجب تفسیر واقعه به نحوی می­شوند که پاسخ­های هیجانی منفی را کاهش می­دهد (گروس، 1998).

 

از آنجایی که مطالعه کفایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان نه فقط از لحاظ فهم شرایط کار و پویایی آن اهمیت دارد، بلکه پیش بینی کننده اثربخشی سازمان، تعهد

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...