۲- فرزند از حق حیاتی مساوی با پدر و مادر خود برخوردار بوده و قاتل با این اقدام خود تنها فرزند خود را به قتل نرسانده است، بلکه حرمت انسانها را هتک نموده و امنیت جانی را از جامعه انسانی سلب کرده است.
۳- قصاص جانی و مقابله به مثل با او بر مؤمنان فرض و واجب شده است و قاتل هر که باشد و هر نسبتی که با مقتول داشته باشد، حتی اگر پدر یا مادر او باشد، مستوجب قصاص و قتل است.
۴- حکم اولی در مجازات قتل عمد قصاص است، لکن اولیاء دم در عفو جانی نیز مجازند پدر و مادری که فرزند خود را به قتل رساندهاند، مستوجب ارفاق و تخفیف هستند.
۵- هر قصاصی موجب حیات و زندگانی مردمان است و امنیت جانی آنان را در پی خواهد داشت. لذا توصیهی آیات شریفه آن است که جهت تأمین مصلحت عموم و ایجاد امنیت در جامعه در کلیهی قتلها از جمله در مواردی که بین قاتل و مقتول رابطهی پدر و فرزندی و یا مادر و فرزندی باشد، قصاص اجرا شود.
۳-۲-۱- مجازات کشتن فرزند از دیدگاه قرآن
۳-۲-۱-۱- بررسی آیات مربوط به قتل
۱- « مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً »(المائده/۳۲).
به همین جهت، بر بنیاسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همهی انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى همهی مردم را زنده کرده است.
بر اساس این آیهی شریفه، کشتن نا به حق یک انسان گناهی بزرگ و دارای کیفر و مجازاتی بسیار سنگین بوده و در نزد خداوند تعالی به منزلهی کشتن همهی مردم است، هم چنین حفظ حیات یک انسان و جلوگیری از نابودی وی در پیشگاه خداوند به منزلهی نجات و حیات همهی مردم است. برابری قتل یک انسان با قتل همگان، به این معناست که قاتل حرمت انسانی را هتک نموده و در حقیقت امنیت جانی را از همگان سلب کرده است؛ چنان که همسنگی حفظ حیات یک انسان با تمامی انسانها کنایه از پاداش عظیم است. با دقت در آیهی شریفه این نکته به دست میآید که جزای یکسان برای کشتن هر فرد و پاداش مساوی برای احیای وی، حاکی از برابری تمام انسانها در حق حیات است. بر این اساس هر انسانی که روح الهی در او دمیده شده است، از حق حیاتی مساوی، ارزشمند، محترم و حفاظتشده با دیگر هم نوعان خود برخوردار بوده و از این جهت بین افراد انسانی از حیث رنگ، نژاد، تیره و رابطهی خویشاوندی نسبی و سببی از جمله رابطهی پدری و مادری فرقی وجود ندارد.
۲- « وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَهَ مِنْ إِمْلاَقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُ»(الانعام/۱۵۱)
و فرزندانتان را از(ترس) فقر، نکشید! ما شما و آن ها را روزى مىدهیم؛
این آیه میرساند که آنان فرزندان خود را در موقع قحطی میکشتند ولی از آیهی دیگر استفاده میشود که آنان گاهی به خاطر قحطی مترقب که هنوز نیامده بود دست به چنین کاری میزدند(فرزند کشی در آیین جاهلی، سال هجدهم شماره ۱۲ ، ۷۹۹؛ برگرفته از: سایت نور مگز).
چنان که میفرماید:
۳-« وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاَقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْأً کَبِیراً » (الاسراء/۳۱).
و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آن ها و شما را روزى مىدهیم؛ مسلماً کشتن آن ها گناه بزرگى است.
تفاوتی که عرب جاهلی با طرفداران سقط جنین امروز داشت این بود. وی بر اثر دوری از قافلهی علم و دانش از رشد جمعیت و آهنگ سریع آن مخصوصاً با توجه به این که افزایش، افزایش تصاعدی است، آگاهی نداشت، و جز خلاصی از فقر موجود و یا مترقب به چیز دیگری نمیاندیشید. اما بشر امروز در اثر داشتن زمانهای اقتصادی و بهداشتی بینالمللی، به عمل خود، رنگ حق به جانبی میدهد که میگوید: آهنگ رشد جمعیت، از رشد اقتصادی و گسترش مواد غذایی سریع تر است، بنابراین چارهای جز کنترل جمعیت و لوازم طریق سقط جنین و کورتاژ نیست! اینها فراموش کردهاند که این نگرانی تازگی ندارد، همین مشکل که امروز در برابر مردم عصر فضا سبز شده است به حکم آیات یادشده در برابر اقوام عرب جاهلی نیز وجود داشت و آنان نیز فرزندان خود را از ترس فقر و کمبود مواد غذایی میکشتند و شما با این عمل خود، به عرب جاهلی میگویید رویت سفید.(فرزند کشی، در آیین جاهلی، سال هجدهم، شماره ۱۲، ۷۹۹؛ برگرفته از: سایت نور مگز).
در قرآن آیات زیادی مربوط به مذمت قتل عمدی فرزند توسط پدر ذکر شده است. چرا که قتل از جمله گناهان کبیره است که در قرآن کریم در آیات متعددی بر حرمت آن تأکید شده و از سوی خداوند مجازات قصاص برای آن در نظر گرفته شده است. این حکم در آیهی ۱۷۸ سورهی بقره ذکر شده است:
۴-« الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَهٌ فَمَنِ اٌعْتَدَى بَعْد ذلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (البقره / ۱۷۸).
آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسى از سوى برادر(دینى) خود، چیزى به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد) باید از راه پسندیده پیروى کند. (و صاحب خون، حال پرداختکنندهی دیه را در نظر بگیرد.) و او[ قاتل] نیز، به نیکى دیه را(به ولى مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتى است از ناحیهی پروردگار شما! و کسى که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکى خواهد داشت.
که به عنوان حکم کلی قصاص در قتل عمدی مورد استناد قرار میگیرد.
آیاتی که قتل فرزند را منع کرده است. عبارت است از:
۱-«قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیّاً فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لاَ یُطْعَمُ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (الانعام / ۱۴).
بگو: «آیا غیر خدا را ولىّ خود انتخاب کنم؟! (خدایى) که آفریننده ی آسمآنها و زمین است؛ اوست که روزى مىدهد، و از کسى روزى نمىگیرد.» بگو: «من مأمورم که نخستین مسلمان باشم؛ و(خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!
خداوند در این آیهی شریفه میفرماید، کسانی که فرزندان شان را از روی سفاهت و جهالت میکشند زیان میکنند و گرفتار خسارت میشوند و در این آیه، قتل فرزند یک عمل احمقانه و سبکمغزی و کار جاهلانه معرفیشده که سبب ورود زیان دنیوی به صورت عاطفی و اخلاقی و اجتماعی و ضرر اخروی میشود. این آیه در پی تأکید بر حرمت کشتن فرزندان است.
۲-«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَنْ لاَ یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لاَ یَسْرِقْنَ وَ لاَ یَزْنِینَ وَ لاَ یَقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَّ وَ لاَ یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لاَ یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» ( الممتحنه / ۱۲)
ای پیامبر، چون زنان با ایمان نزد تو آیند که [ با این شرط] با تو بیعت کنند که چیزی را باخدا شریک نسازند، و دزدی نکنند و زنا نکنند، و فرزندان خود را نشکند، و بچههای حرامزادهای را به کسی انداختهاند یا بهتان ( و حیله) به شوهر نبندند، و در [ کار] نیک از تو نافرمانی نکنند، یا شریک نسازند، با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه زیرا خداوند آموزند ی مهربان است.
مفسران نوشتهاند، این آیه در روز فتح مکه نازل شد، هنگامی که پیامبر (ص) بر کوه صفا قرار گرفته بود و از مردان بیعت میگرفت زنان مکه که ایمان آورده بودند، برای بیعت به خدمتش آمدند، آیهی فوق نازل شد و کیفیت بیعت آنان را شرح داد. آیهی فوق شش شرط را برای بیعت زنان ذکر کرده است که باید آن ها را پذیرا شوند. شرط چهارم این است که ایشان نباید مرتکب قتل فرزندان خود شوند منظور از این قتل گونهای قتل است که عبارت است از سقط جنین و «ئاد» زندهبهگور کردن دختران و پسران ( قدسی و یحیی زاده، ۱۳۸۹، ص ۱۰۷).
۳-۲-۱-۲- قصاص پدر به خونخواهی از مادر
اگر مردی همسرش را بکشد آیا فرزند (آن ها) حق قصاص پدر را خواهد داشت، گفته شده است: نه، زیرا فرزند توانایی قصاص پدر را ندارد. اما اگر گفته شود که در این مورد این حق و توانایی را دارد، میتوان آن را پذیرفت، به جهت محدود ساختن منع قصاص پدر به مورد نص، هم چنین است اگر شوهری همسرش را « قذف » کند و جز فرزند شوهر وارثی نداشته باشد. ولی اگر آن زن فرزندی از شوهر دیگر داشته باشد، برای اوست حق قصاص پس از رد سهم فرزند او از آن مرد، و (در مورد قذف) هم حق استیفای حد کامل را دارد. ( محمدی، ۱۳۷۳، ص ۸۲).
شرح: همان طور که فرزند بالاصاله حق قصاص بر پدر را ندارد، همین طور تبعاً و از طریق ارث هم این حق را ندارد، به این مطلب شیخ طوسی در کتاب «مبسوط» و علامه حلی در کتابهایش قطع و یقین دارند؛ به واسطهی عموم ادله و صلاحیت داشتن علت که موجب این حکم است. ولی مصنف تمایل پیدا کرده است به منحصر کردن این حکم بر موضع یقین و ظاهر نص، و آن (فقط) موردی است که پدر فرزند خود را کشته باشد که ظاهر نص گفتهی پیامبر اکرم (ص) در روایت: «پدر در برابر فرزند به قصاص نمیرسد» بر آن دلالت دارد، زیرا ظاهر «باء» بهکاررفته در این روایت «سبب» صدق میکند که فرزند شخصاً کشته شده باشد، لکن اگر کشته مورث فرزند باشد دیگر فرزند سبب واقعی نیست، بلکه مورث سبب واقعی خواهد بود.
این استدلال ضعیف میشود به این که: استیفای قصاص متوقف است بر مطالبهی صاحب حق و زمانی که مستحق همان فرزند باشد و مطالبه هم بکند سبب قصاص او خواهد بود و عموم یا اطلاق نص او را فرامیگیرد، پس عقیدهی مشهور بهتر است. در مسئلهی حد قذفِ به ارث رسیده به فرزند هم، همین طور است. اما هر گاه فرزند شریکی در استیفای قصاص یا حد قذف داشته باشد، شریک حق استیفای قصاص را دارد، پس از دادن تفاوت دیه به ورثهی پدر، ولی در مورد حد این حق به طور کامل برای شریک ثابت است. چنان که در مورد سایر مواردی که حدی برای عدهای ثابت میشود و بعضی از آن ها عفو میکنند چنین است، تا چه رسد به این که این حق برای بعضی از آن ها به وجود نیامده باشد(محمدی،۱۳۷۳، صص ۸۲و۸۳).
اگر مردی همسرش را به قتل برساند مشهور فقهای اهل سنت معتقدند که فرزند حق قصاص پدر خویش را به خونخواهی از مادر ندارد ولی برخی از جمله حضرت امام (ره) این حق را برای فرزند قایل شدهاند.
۳-۲-۱-۲-۱- نظر نگارنده
سؤال: اگر مردی عروس خود را بکشد آیا اگر فرزندان آن زن ولی دم انحصاری او باشند آیا پدر شوهر این زن قصاص میشود و یا حق قصاص برای نوههای این مرد وجود دارد:
اگر قایل به جواز قصاص شویم یعنی اگر فرزند حق قصاص پدر به خونخواهی از مادر را داشته باشد پس به طریق اولی نوه میتواند ذیحق قصاص پدربزرگش باشد و لذا لازم به ذکر است که زن و شوهر در قتل عمد حق قصاص بین آن ها وجود ندارد یعنی پسر نمیتواند تقاضای قصاص پدرش را به خونخواهی از همسرش بکند و اگر قایل به عدم حق قصاص باشیم نوهها نمیتوانند تقاضای قصاص پدربزرگشان را بنماید که نظر امام (ره) نیز قایل به ذیحق بودن نوهها و فرزندان برای حق قصاص به خونخواهی از مادر در قصاص پدر میباشد. ولی اکثر فقها این نظر را قبول ندارند و قایل به عدم ذیحق بودن فرزند و نوه شدهاند.
بنابر آن چه گفتهشده در صورتی که قاتل، کسی را غیر از فرزند، نظیر: مادر، برادر، خواهر یا همسر ( عروس پدر) …. بکشد و فرزندش ولی دم انحصاری مقتول قرار گیرد، فرزند نمیتواند قصاص پدر را مطالبه و اجرا نماید؛ و اگر فرزند، ولی دم انحصاری نباشد و دیگران خواهان قصاص شوند و فرزند خواهان دیه باشد، باید سهم فرزند را از دیه، پرداخت نمود؛ البته در مورد عروس نسبت به این مطلب که قانونگذار اشارهکرده که ولی دم افرادی است از متوفی ارث میبرد و برای قصاص نسبت به قاتل زوج و زوجه استثناء محسوب شدهاند چرا که به نظر اینجانب در مورد منحصر شدن ولی دم نسبت به زوج و زوجه باید استثناء قایل شویم.
آن چه گفتهشده مورد تأیید بعضی از فقهای معاصر نیز قرار گرفته است؛ متن استفتاء و فتاوی زیر بیانگر این امر است.
سؤال: در صورتی که مردی همسر خود را عمداً به قتل برساند، آیا فرزندان قاتل در مقام تنها اولیای دم میتوانند قصاص پدر را مطالبه کنند؟
محمدتقی بهجت: مانع ندارد؛ ( حیدری، ۱۳۹۱، ص ۹۶)
سید عبدالکریم موسوی اردبیلی؛ به نظر اینجانب، در مفروض سؤال فرزندان قاتل حق قصاص دارند و نص عدم قصاص، شامل مورد نیست؛ ( حیدری، ۱۳۹۱، ص ۹۶)
حسین نوری همدانی: بلی، میتوانند قصاص پدر را مطالبه نمایند. (حیدری، ۱۳۹۱، ص ۹۶)
سؤال: در صورتی، که مردی همسرش را عمداً به قتل برساند و از آن زن یک دختر داشته باشد، آیا برای آن دختر، حق قصاص پدرش ثابت است یا خیر؟
مجازات پدر و مادر در جرم کشتن فرزند از منظر فقه امامیه و اهل سنت و قانون مجازات۵