تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن، انسان به سعادت مطلوب نائل می شود. بزرگ مربی اسلام، علی علیه السلام در سخنان خود بارها و بارها از این امر مهم پرده برداشته است و آثار و نتایج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بی توجهی به آن را بیان داشته اند. حضرت علی(ع) ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بی توجهی به امر خطیر تربیت راه رشد یافتن فرزند ناصالح بر شمرده و برای هر یک از این دو، آثار و نتایج مثبت و منفی بیان نمودند آن حضرت ثمره تربیت فرزند صالح را انس و آرامش والدین دانسته است. هم چنین در سخن دیگری فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همه ی یادگارهای باقیمانده از والدین معرفی می نمایند « الوالد الصالح احد الذکرین» از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مورد توجه قرار دادهاند و همه روهروان صدیق خود را از بی توجهی به تربیت صحیح فرزندان بر حذر داشته اند.(سایت ایران صدا، ۱۳۸۸).
روش های گوناگون تربیت (انواع تربیت)
هریک از ما شیوه های خاصی برای تربیت فرزندانمان داریم که در واقع بازتاب شخصیت ماست این شیوه ها از تمامی عواملی که ما را منحصر به فرد کردهاند، تاثیر میپذیرند عواملی مانند نوع تربیت، شخصیت و ارزش هایی که به آن ها پای بندیم، هر یک از این عوامل، به تناسب نقش تربیتی ما برای فرزندان خودمان، بر دیدگاه های ما اثر میگذارند و رفتارمان را در برابر فرزندان، انتظاراتمان از آن ها تحت تاثیر قرار میدهند، روش ما در تربیت فرزند، نقش مستقیمی بر عزت نفس فرزندانمان دارد، زیرا نوع ارتباط روزمره با آن ها را تعیین میکند، بیشتر کنش و واکنش های ما در ارتباط با فرزندانمان، با توجه به تناسب ماهیت و کیفیت واکنش ما، اثری بالقوه بز عزت نفس کودکانان دارد چه به شکل مثبت و چه به صورت منفی تاثیر خود را خواهد گذاشت. (استن هاوس، ۱۳۸۰، ص ۱۰۶).
حضرت علی(ع) می فرمایند: « لاتقسروا اولادکم علی آدابکم فا انهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم» فرزندان خود را مجبور نکنید آداب و عادات شما را یاد بگیرند چون آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند. تحقیقات و مطالعات انجام شده بر روی رفتار والدین و فرزندان نشانگر اهمیت دو بعدی رفتاری در والدین نسبت به کودکان است، مانند پذیرش ، طرد، آزاد گذاشتن، محدود کردن، والدینی که فرزندان خود را مورد پذیرش قرار میدهند نسبت به کودک عاطفی، تأیید کننده و گرم هستند و کودک خود را آن گونه که هست درک میکنند، انضباط و نظم و ترتیب در نظر آن ها بیشتر شامل تشویق و ستایش و کمتر تنبیه بدنی است نسبت به والدینی که صرفاً طرد کننده هستند بهتر عمل میکنند (نوابی نژاد، ۱۳۷۲، ص ۷۲).
هر پدر و مادر دل سوزی برای آن که در تربیت کودک خود موفق تر باشند و با اطمینان بیشتری به روش تربیتی خود ادامه دهند باید برخی از اطلاعات ضروری را داشته باشند که عبارتند از:
۱-آگاهی از اصول کلی رشد: آگاهی والدین از اصول کلی رشد و تواناییهای کودکان در مراحل مختلف سبب می شود که اولاً پدر و مادر توقع خود را از طفل بر میزان تواناییهای جسمی و ذهنیش منطبق کنند و بدانند که در سنین مختلف چه توقعی از کودک داشته باشند و به او بیهوده فشار نیاورند و برای آموختن عجله نکنند.
۲-شناخت تفاوت های فردی کودکان: والدین باید بدانند همان طور که کودکان ازلحاظ ظاهری با همدیگر فرق دارند از لحاظ هوش و استعداد نیروی جسمانی و به طور کلی تواناییهای بدنی و ذهنی نیز با همدیگر فرق دارند، گذشتن از مراحل رشد و رسیدن به کمال، مانند بالا رفتن از پله های نردبان است و همه باید آن را طی کنند، اما بالا رفتن از این پله ها، در همه کودکان یکسان و همزمان نیست. یکی کندتر و دیگری تندتر می رود .
۳-شناخت روش صحیح : برخورد با کودکان و تعلیم و تربیت آن ها نیازمند روش صحیحی است آگاهی از روش های مناسب مسلماًً کارتربیت را آسان تر میکند اما روش هایی که مبتنی بر واقع بینی نباشد کار تربیت را دشوار تر میکند.
۴-استفاده از شرایط و امکانات مناسب: تصور نکنید که برای تربیت کودک حتماً باید شرایط بخصوص یا امکانات فوق العاده وجود داشته باشند فقط کافی است که والدین شرایط بخصوص یا امکانات فوق العاده را بشناسند و از کوچکترین فرصت بهره گیرند و این فرصت را کودکان به شما میدهند.
۵-آگاهی از رفتار مناسب: والدین باید توجه داشته باشند که رفتار آن ها از کودکانشان پنهانو از چشمان آن ها دور نمی ماند هر رفتاری که آن ها در مقابل طفل داشته باشند در موفقیت یا عدم موفقیت آن ها تاثیر میگذارند، پس باید توجه داشت:
۱- رفتار با همسر چگونه است احتراماً یا توهین آمیز است.
۲- در مورد روش تربیتی به کار رفته با همسرتان توافق دارید یا نه اگر اختلاف دارید آیا اختلافتان را در جلوی چشمان کودک بروز می دهید یا نه .
۳- رفتار خودتان در مقابل موفقیت یا عدم موفقیت روش تربیتی خودتان چگونه است.
بنابرین نتیجه می گیریم که تربیت کودک آن قدر دشوار نیست که حتماً نیاز به تحصیلات دانشگاهی داشته باشد و آن قدر هم آسان نیست که بی اهمیت جلوه کند و بتوان بی تفاوت از کنار آن گذشت، بلکه تنها شناخت کودک و آشنایی با مشکلات و مسائل او در مراحل سنی مختلف و آگاهی از روش صحیح تربیت کفایت میکند. (پرینگل، ۱۳۷۳، ص ۸۲).
ارتباط عاطفی بین فرزند و والدین
«خیلی وقت است که به همدیگر نگاه نمی کنیم، وقتی حرف می زند روی سخنش با کس خاصی نیست اما جز من که کسی در خانه نیست! کاش وقتی حرف می زند به من نگاه کند یا حداقل اسمم را صدا می زد تا احساس کنم دارد با من حرف می زند و مرا می بیند».
هر یک از ما در زندگی روزمره خود بسیاری از اینگونه مکالمه ها و محاوره ها را شنیده ایم شاید هم بارها با چنین گفت وگوهایی درگیر بوده ایم.
بسیاری از زوجین در این زمینه ممکن است با مشکلاتی در درون خانواده مواجه باشند.
آنجا که این ارتباط کلامی شان را کم کردهاند و یا اینکه بر اثر ضعف در این ارتباطات کلامی دیگر حرف و مقصود و منظور همدیگر را درک نمی کنند یا اینکه احساس میکنند حرفی برای گفتن ندارند.
بسیاری از بگو مگو ها و مشاجرات خانوادگی، ناشی از درست صحبت نکردن و عدم توانایی در رساندن مفهوم و منظور افراد و ناتوانی آن ها در کنترل خشم و عصبانیت است.
اینجا است که یک جمله شورانگیز میتواند طوفانی از خشم و غضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.
دکتر “پرویز مظاهری” دبیر انجمن روانپزشکان ایران در پاسخ به نقش و اهمیت ارتباطات کلامی بیشتر در سلامت خانواده میگوید: هر چه میزان ارتباط کلامی و بیان عواطف و احساسات زوجین با خود و با فرزندانشان بیشتر باشد از میزان استرس و اضطراب اعضای خانواده و فرزندان کاسته می شود و در مقابل افراد با آرامش بیشتری درکنار هم زندگی خواهند کرد.