” باد” استعاره از” پوچ بی قدر” است. نسیم بوستان را به شرط نیاوردن بوی دوستان ، به باد( مشبهٌ به )تشبیه کرده است . ضمناً ” باد ” در مصراع دوّم ، تداعی کننده ی باد مخالف که کشتی دشمن را به ساحل لشکریان ایران آورد، نیز هست .
ذخارت: پرباری
هر دلی کز مهر آن مه روی دارد ذرّه ای در گداز آید چو موم ارفی المثل خارا بود
(هماان:۲۱۹)
دل دارای ذرّه ای مهر آن محبوب (مشبه مرکب) همچون “موم” (مشبه به مفرد محسوس)
وجه شبه:گذاختن.
شرط تشبیه :اگر چه خارا باشد.
۲-۳-۱۰- تشبیه تفضیل
مشبه را بر مشبهٌ به برتری می دهند:
یکی دختری داشت خاقان چو ماه کجا ماه دارد و زلف سیاه
(فردوسی،۱۹۶۸: ۲۰۹/۴)
ظاهر آن است که بر صفحه ی منشور جمال مثل ابروی دلارای تو طغرایی نیست
(همان: ۱۲۱)
صفحه ی منشور: کتاب و نامه ی گسترده
صفحه ی منشور جمال : تشبیه بلیغ (جمال ← صفحه ی منشور).
طغرا : دست خواجو مختصر شاه در پایان نامه های مهم سلطنتی به همراه مهر سلطان. (استعاره)
در عالم زیبایی، ابروان تو طاق و تک است. در مصراع دوّم با کاربرد استعاره ، معنا را بیان کرده است. (استعاره) در معنای کل، تشبیه تفضیل نهفته است و “ابروی دلارای یار” را بهتر از “طغرا” دانسته است.
اضافه ی تشبیهی (محسوس به محسوس و معقول (وَجدانی) به محسوس)
بسی تحمّل خار جفا بباید کرد که تا نهال موّدت، گلی به بار آرد
(همان: ۱۴۸)
خار جفا (جفا ← خار) و نیز نهال مودّت (مودّت ← نهال) دو تشبیه بلیغ است که به ترتیب با وجه شبه “آزردن” که در جفا ذاتی و در خاراعتباری و عرضی است و کمال اتّصال و دوستی در ترکیب دوّم، صورت گرفته است ” گل به بار آوردن” که به صورت گروه فعلی در شعر آمده است ” اضافه ی تبعیّه ” (مستعار و مستعارٌله ) است از : ثمر دادن و نتیجه بخش بودن.
نقّاش که او صورت ارژنگ نگارد کی چهره ی گلچهر چو اورنگ نگارد؟
(همان: ۱۴۹)
در جنب جمال تو بود صورت دیوار هر نقش که صورتگر ارژنگ نگارد
(همان: ۱۴۹)
“ارژنگ” نام کتاب مشهور “مانی” است که به صورت “ارتنگ و ارثَنگ” نیز به کار رفته است. وی ادّعای پیامبری داشته و کتاب یاد شده تفصیل آیین و شریعت اوست. “مانی” صورتگری ماهری بوده است و در ارژنگ نقّاشی ها و صورت های شگرفی، تصویر کرده بوده است.
در مصراع دوّم که استفهام انگاری است یک تشبیه (صورت گلچهر چو اورنگ) به کار برده است (صورت زیبایی چون “اورنگ").
بیت دوّم یک تشبیه مرکّب به مقیّد است : صورتگرهای مانی در ارژنگ را در قیاس با چهره ی زیبای یار (مشبّه) به “نقّاشی ها و صورت های بی جان روی دیوار ” (مشبّهٌ به )مانند نموده است.
۲-۳-۱۱-تشبیه تمثیل
تشبیهی که مشبهٌ به آن مرکب باشد و جنبه مثل یا حکایت داشته باشد، تشبیه تمثیل است. در این نوع تشبیه، مشبه، امری معقول و مرکب است که برای تقریر و اثبات آن، مشبهٌ بهی مرکب و محسوس ذکر می شود:
آگاه نیست آدمی از گشت روزگار شادان همی نشیند و غافل همی رود
مانَد بر آن که باشد بر کِشتی روان پندارد اوست ساکن و ساحل همی رود
(مسعود سعد، ۲۲۹:۱۳۵۴)
مشبّه، آگاه نبودن آدمی از گشت زمان و غفلت و شادمانی او.
مشبّه به: نشستن آدمی در حشتی و تصور او بر این که او ساکن است و ساحل حرکت می کند.
وجه شبه: غفلت حاصل از توهّم و ظاهر بین.
(شمیسا، ۴۴:۱۳۷۲ )
۲-۳-۱۲-اضافه تشبیهی
تشبیهی است که مشبه به مشبهٌ به یا مشبهٌ به مشبه به صورت ترکیب اضافی به هم با کسره ی اضافه وابسته شده باشند:
ابروی کمان یا کمان ابرو
همه اضافه های تشبیهی را نی توان به صورت بالا، معکوس، ارائه داد. معمولاً مشبهٌ به
به مشبه اضافه می شود:
دریاییِ دانش، خورشید معرفت.
شبی زِیت فکرت همی سوختم چراغ بلاغت بیفروختم
(سعدی، ۴۲۸:۱۳۷۳)
“زیت فکرت” و “چراغ بلاغت” اضافه تشبیهی و تشبیه بلیغ و صریحند.
وَجُدا نیات: وجدا نیّات چیزهایی هستند که به وسیله وجدان، ادراک می شوند مانند لذّت و اَلَم حسی و داخلی در قسم عقلی هستند، زیرا ادراک آنها به توسط قوای باطنه است، مانند:
اَلَم عشق لذّتی دگر است رنج عُشّاق را حتی دگر است
روزی که نماند زغم عشق تو خواجو اسرار غمش بر ورق دهر بماند
(خواجو:۱۸۹)
ورق دهر: ترکیب بدیعی است و کمتر در آثار سبک عراقی یافت می شود. دهر را به ورق (مجازاً به کتاب) مانند کرده است. وجه شبه: ثبات و ماندن نوشته بر ورق و ماندن آثار زندگی هر کس در روزگار (دهر)
ز روزگار جفا نامه ای که عرض افتاد مدام بر ورق روزگار خواهد ماند
(همان: ۱۹۰)
در این بیت به جای ورق دهر “ورق روزگار” آورده که بلیغ تر و شیواتر است، افزون بر این وجود حرف را در مصراع اول و دوم، واژه “روزگار” را دست چین تر و گزیده تر می نماید.
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره صور خیال در غزلیّات خواجوی کرمانی- فایل ۱۲