قبل از هر چیز ذکر یک نکته لازم است و آن اینکههمانطور که معانی متعددی برای واژه سیاق ارائه شده، معنای اصطلاحی آن نیز متعدد شدهاست و دانشمندان علوم اسلامیمعنای واحدی را ارائه ندادهاند.
برخی میگویند: سیاق عبارت است از ساختار و قالب کلامیکه لفظ مورد بحث در آن قرار دارد و قرینه سیاق، عبارت است از هر گونه دلالت لفظی یا عقلی که با آن کلام همراهاست. به دیگر سخن، سیاق، ویژگی یک یا چند جملهاست کهاز پیوستگی و انسجام ساختاری و وحدت یا ارتباط محتوایی و موضوعی بدست میآید[۵۴۹]
شاید بهترین تعریف را آیت اله محمد باقر صدر ارائه داده، وی گفتهاست:
سیاق، هر گونه دلیل دیگری است که بهالفاظ و عباراتی که میخواهیم بفهمیم پیوند خوردهاست خواه از مقوله الفاظ باشد به گونهای که دال لفظی با لفظ مورد نظر، کلامییکپارچه و مرتبط را تشکیل دهند و یا آن دالّ و نشانۀ حالی ( غیر لفظی) باشد مانند موقعیت و شرایطی که کلام را در بر گرفته و نسبت به موضوع مورد بحث نقش دلالت گری دارند.[۵۵۰]
مرحومه علامه طباطبائی& و مرحوم سید قطب اگر چه بصورت گسترده از بحث سیاق استفاده نمودهاند، ولی تعریفی از آن ارائه ندادهاند. بنابراین میبایست از نحوه استفاده آنها در تفسیر، تعریفی را که بر مبنای تفسیری آنها سازگار تر است ارائه داد.
البته باید یادآوری کنیم که سیاق علاوه بر اینکه در تفسیر آیات نقش مهمیدارد که بزودی خواهیم گفت؛ در ترجمهایات نیز نقش بسزایی خواهد داشت بطوری که بدون التفات بهان به ترجمه سلیس، روان و صحیح دست پیدا نخواهیم کرد. و مراجعه به کتاب لغت قطعاً برای ترجمهایات کافی نخواهد بود.
بطور مثال واژه جَمل در کتب لغت به دو معنا بوده، “طناب کشتی"و"شتر"حال اگر بخواهیم آیه { وَ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتىَ یَلِجَ الجَْمَلُ فىِ سَمِّ الخِْیَاطِ وَ کَذَالِکَ نجَْزِى الْمُجْرِمِین[۵۵۱]}را ترجمه کنیم به: داخل بهشت نمیشوند تا آنگاه که شتر از سوراخ سوزن بگذرد، ترجمه روانی نخواهد بود اما با کمک سیاق آیه، بهتر است که جَمَل به طناب کشتی ترجمه شود.[۵۵۲]
نقش و اهمیت سیاق در تفسیر آیات
این موضوعی مسلّم است که یک واژه میتواند دو معنا داشته باشد، یک معنای قراردادی و وضعی و یک معنای سیاقی که در متن جمله و روند کلام بوجود میآید.
و درباره تفسیر قرآن باید بگوییم که یکی از اصول اولیه تفسیر، توجه بههمین معنای سیاقی واژهها است. بطوری که با کمک آن میتوان معانی و مفاهیم آیات قرآنی را بهتر شناسایی نمود و به تفسیر آنها پرداخت.
به همین دلیل است که زرکشی معتقد است که: چهارمین امری که زمان مشکل شدن، به تعیین مفهوم کمک میکند، دلالت سیاق است که به تبیین مجمل و تخصیص دادن عام و مقید نمودن مطلق و تنوع دلالت، رهنمون میشود و این از بزرگترین قرینههای دال بر مراد متکلم است. و هر کس کهاین را وانهد در دیدگاههایش دچار اشتباه میشود. پس به آیه:{ ذُق اِنّکَ اَنتَ العَزیزُ الکریم} [۵۵۳] نگاه کن تا بفهمیکه چگونه سیاق آن بر ذلیل بودن و حقارت دلالت میکند.[۵۵۴]
و در جای دیگر بیشتر تأکید کرده و آوردهاست که: باید نقطهاتّکای مفسّر در تفسیر مراعات ساختار کلام و سیاق سخن باشد هر چند این لحاظ مخالف با معنای وضعی باشد. زیرا مجاز امری در کلام است[۵۵۵]
بنابراین غالباً توجه به یک قسمت از آیه بدون توجه به قبل و بعد آن، تفسیری نادرست بههمراه خواهد داشت بطور نمونه: پر واضح است کهاگر این عبارت آیه ۴۳ نساء{ لاتَقرَبوا الصَلاه } را بدون توجه به ما قبل و ما بعد آن تفسیر کنیم چه خواهد شد.
و یا این عبارت از آیه ۳۹ سوره مبارکه نجم را که میفرماید{ و اَن لَیسَ لِلانسانِ اِلا مَاسَعی } را بدون توجه به سیاق، ترجمه و تفسیر کنیم بهاشتباه خواهیم افتاد.
هم چنین اگر کسی در تفسیر آیه ۳۳ الرحمن؛ واژه سلطان را به علم تفسیر کند و بگوید منظور این است کهانسان با کمک علم، قدرت رفتن به فضا و صعود به ماه را یافتهاست، اشتباه خواهد بود. اما اگر به سیاق، توجه شود میبینیم که سیاق آیات درباره قیامت است و هدف آن اشاره به فرار کردن انس و جن از ملک الهی است.[۵۵۶]پس با کمک سیاق آیات، هم میتوان دامنه معنای لغت را گسترش داد و هم محدود نمود و معنای مناسب آن واژه را از بین معانی متعدد آن انتخاب کرد.بههمین جهت مفسّران اهمیت این موضوع را متذکر شده و در تفسیر آیات نیز از آن استفاده نمودهاند.
البتهاستفادهاز سیاق، نیز منوط به وجود شرایطی است که توجه بهانها را در امر تفسیر ضروری میکند از جمله وجود ارتباط موضوعی بین جملات و عبارات و آیات ـ پیوستگی در صدور…[۵۵۷]
بنابراین دانشمندان علوم قرآنی ومفسران، از سیاق کلام وروند سخن در تفسیر آیات بهرههای زیادی بردهاند، ودربارۀ اهمیت آن از عبارات مختلفی استفاده نمودهاند.برخی معتقدند که: باید خیلی دقت کنیم وقتی میخواهیم آیهای را زیر موضوعی وعنوانی قرار دهیم، آیات قبل وبعد را هم در نظر بگیریم و اگر احتمال میدهیم که در آیات قبل وبعد قرینهای وجود دارد، آنرا هم ذکر کنیم… تا موقع مراجعه به آیه، آن قرائن کلامیمورد غفلت واقع نشود. [۵۵۸]
بناراین میتوان نتیجه گرفت که: هیچ مفسّری در جهت فهم مقاصد و مفاهیم صحیح آیات و تفسیر درست آنها از توجه به بحث سیاق، بی نیاز نخواهد بود و البته، احاطه بر کل قرآن و مانوس شدن با آن و فضای آیات نیز ضروری به نظر میرسد.
از آنجا که روش تفسیری علامه طباطبائی& در المیزان، روش تفسیر قرآن به قرآن است و یکی از ابزارهای این روش، نیز استفادهاز سیاق آیات بوده، طبیعتا از آن بطور گستردهاستفاده نمودهاست. به طوری که به جرات میتوان گفت: کهاو در این زمینه گوی سبقت را از مفسّران دیگر ربودهاست. چون سرتاسر تفسیر المیزان دلالت بر کیفیت و کمیت استفادهاز سیاق و ارتباط آیات توسط ایشان دارد به گونهای که در پرتو سیاق، صدها مورد استفاده تفسیری، ادبی، تایید یا ردّ روایت، تعیین مصداق و…. نمودهاست.
بطور مثال ذیل آیه۸۹ سوره مبارکۀ مائده، بعد از تفسیر آیات و تبیین سوگند لغو و آوردن بحث روایتی مربوطه مینویسد:
« سیاق آیه بهترین دلیل است بر اینکهایه در صدد بیان کفاره سوگند و امر به حفظ آن است بطور استقلال نه بر سبیل تبعیت، کما اینکه لازمه این تفسیر است. » [۵۵۹]
سید قطب نیز از مقوله سیاق بطور گستردهاستفاده نموده و جایگاه ویژهای برای آن قرار داده است بطوری که ظاهراً نزدیک به ۲۰۰ بار در تفسیرش از سیاق استفاده کردهاست.
ایشان با تاکید بر اهمیت و نقش آن در تفسیر، خود نیز برای رفع ابهام و اغماض از بسیاری از آیات از سیاق استفاده نموده است و به تبیین و تفسیر آیات پرداخته است.
در ادامه به برخی از موارد مختلف و هم چنین نحوهاستفادهاین دو مفسّر بزرگ از بحث سیاق خواهیم پرداخت. (ان شاءالله)
.تفسیر واژهها و مفردات با استفادهاز سیاق
یکی از انواع سیاق، سیاق کلمات و واژهها است. بدان معنا که کنار هم نشستن کلمات و مفردات در متن جمله، سیاق کلمه را بوجود میآورد.
علامه طباطبائی& در تفسیر المیزان بهاین مساله توجه خاصی داشتهاست و در موارد بسیاری، واژهها و مفردات آیات را با توجه به سیاق آیه ترجمه و تفسیر نمودهاست.
بطور مثال، ذیل آیه ۳۷ سوره مبارکه یونس:
{ وَ مَا کاَنَ هَاذَا الْقُرْءَانُ أَن یُفْترََى مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَاکِن تَصْدِیقَ الَّذِى بَینَْ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتَابِ لَا رَیْبَ فِیهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِین}. [۵۶۰]
مینویسد: منظور از کتاب، به دلالت سیاق، جنس کتابهای آسمانی و نازل از ناحیه خدای سبحان بر انبیای گرامش است و منظور از کلمه تفصیل ایجاد فاصله بین اجزای درهم آن است و منظور از کتاب، تنها قرآن کریم است.[۵۶۱]
ودر تفسیر واژهها «قضی» در آیه ۳۶ سوره مبارکهاحزاب:
{وَ مَا کاَنَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضىَ اللَّهُ وَ رَسُولُ…} [۵۶۲]
میگوید: سیاق آیه شهادت میدهد بهاینکه مراد از قضاء، قضاء تشریعی و گذراندن قانون است نه قضاء
تکوینی، سپس مراد از قضای خدا و قضای رسول خدا را بیان نموده وبا کمک آیه ۶ همین سوره نتیجه میگیرد که: قضای رسول خدا، قضای خدا نیز هست و در آخر این گونه مینویسد که، سیاق جمله{ اذا قضی الله و رسولهامراً} شهادت میدهد بر اینکه مراد از قضاء تصرف در شانی از شوون مردم است نه جعل حکم شرعی که مختص به خدای تعالی است.[۵۶۳]
بنابراین مفسر بزرگ المیزان با کمک سیاق از واژههای «کتاب» و «قضی» رفع ابهام نموده و به تفسیر آیات پرداختهاست.[۵۶۴]
وگاهی نیز بین دو عبارتی که در یک آیهاورده شدهاست، تفاوت قائل میشود. بطور مثال در ذیل آیۀ شریفۀ:
{إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِر }[۵۶۵]
مینویسد:در این آیه مسئلهایمان تکرار شده، و منظور از ایمان دومى بطورى کهاز سیاق استفاده میشود، حقیقت ایمان است، و این تکرار مىفهماند: که مراد از {الَّذِینَ آمَنُوا}، در ابتداى آیه کسانى هستند کهایمان ظاهرى دارند، و باین نام و باین سمت شناخته شدهاند. [۵۶۶]
همچنین در ذیل آیۀ:
{وَ نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّهُ أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون} [۵۶۷]
دربارۀ واژۀ{ تِلْکُمُ} مینویسد؛ اسم اشاره” تلکم” که مخصوص اشاره به دور است در اینجا رفعت قدر و علوشان بهشت را مىرساند نه دورى آن را، زیرا از ظاهر سیاق به طورى که دیگران هم گفتهاند چنین بر مىآید که این ندا وقتى به آنان مىشود که خود در بهشت منزل گرفتهاند، و با این حال اشاره براى افاده
دورى مسافت نخواهد بود.[۵۶۸]
سید قطب نیز گاهی برای بسط مفهوم یک واژه یا عبارت قرآنی از سیاق آیات کمک گرفته و آنرا برای خواننده روشن و مشخص میکند.
بطور نمونه در مورد واژه” درجه “در آیه ۲۲۸ سوره مبارکه بقره، میگوید: معتقدم که این برتری که در این سیاق آمدهاست مربوط به حق مردان در امر برگشت دادن زنان در مدت عده به دامان حفاظت خویش است و قرآن این حق را در دست مرد قرار دادهاست چون او طلاق دادهاست، معقول نیست که حق مراجعت به زن داده شده باشد. پس این برتری مقید است.[۵۶۹]
واژه{ فی سبیل ا… } در آیه ۱۹۰ سوره بقره را که درباره جهاد و مسائل مربوط بهان است با کمک سیاق توضیح داده و معتقد است که جهاد فی سبیل الله یعنی جهادی که برای رضای خدا و فی سبیل ا… باشد نه اینکه برای برتری جوئی و نه برای کسب غنائم جنگی.
بررسی تناسب در آیات و سور در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن- قسمت ۲۸