در فرهنگ ما گروه های سنی فوق به میانسال، مسن، سالمند و کهن سال تقسیم بندی شده است (مقصودنیا، ۱۳۹۰).
در جهانی که سریعا رو به پیر شدن به پیش میرود افراد سالخورده به طور روزافزونی نقش بحرانی در انجام کارهای داوطلبانه، انتقال تجربه و دانش، کمک به اعضاء خانواده با ایفاء نقش مراقبتی و … به عهده خواهند داشت (حاتمی، ۱۳۸۳).
در فروردین ماه سال ۱۳۷۸ پژوهشی به نام بررسی وضعیت سلامت سالمندان کشور توسط دفتر سلامت خانواده وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی صورت پذیرفت، که مختصرا به شرح زیر است:
طبق سرشماری سال ۱۳۷۵ میزان ۶٫۷% جمعیت کشور را سالمندان ۶۰ سال به بالا تشکیل می دهند (بیش از ۴ میلیون) و امید به زندگی در بدو تولد در کشورمان ۶۹٫۸ سال برای بانوان و ۶۷ سال برای آقایان است. در آینده ای نزدیک در ایران پدیده ” انفجار سالمندی” رخ خواهد داد.
در ایران هنوز ساختار درمانی ویژه چه برای درمان سرپایی و چه بستری (حاد و توانبخشی) وجود نداشته و دانش سالمند شناسی و طب سالمندان جزو رشته های آموزش مصوب کشورمان نمی باشد.
لذا باتوجه به تغییر سریع ساختار سنی کشور ما و افزایش تعداد سالمندان کشور در آینده، دولت باید سیاست حمایت از سالمندان را قویا مد نظر داشته و در ستراتژی های خود به طور جدی به حفظ ارزش های سنتی، تقویت پیوندهای خانوادگی و عشق و وحدت بین اعضای خانواده و نسل ها تاکید کند تا از دیدگاه علمی به این هدف نایل گردد.
اگر سالمندی باید تجربه مثبتی باشد و زندگی طولانی تر همراه با سلامت، مشارکت و امنیت مد نظر باشد، سازمان بهداشت جهانی رویکرد رسیدن به این فرایند را سالمندی فعال معنی کرده است که هدف آن را ارتقا و کیفیت زندگی با افزایش سن اعلام داشته است. منظور از فعال بودن تنها از بعد جسمی یا استقلال افراد بازنشسته ، بیمار و ناتوان نیست بلکه مشارکت متداوم در امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، معنوی و شهروندی را نیز شامل می شود (مقصودنیا، ۱۳۹۰).
آگاهی از سطح کیفیت زندگی سالمندان و شناخت رابطه هریک از ابعاد سلامت با کیفیت زندگی امری ضروری بنظر می رسد. با توجه به اینکه تحقیقات اندکی در زمینه بررسی سطح کیفیت زندگی و ارتباط آن با بعد معنوی سلامت در سالمندان صورت گرفته است. انجام چنین پروژه ای ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام این مطالعه تعیین سطح کیفیت زندگی و ارتباط سلامت معنوی با کیفیت زندگی در سالمندان عضو کانون بازنشستگان است. این مطالعه در قالب چارچوب مفهومی معنویت و کیفیت زندگی هدایت خواهد شد.
کیفیت زندگی چیست؟
اصطلاح کیفیت زندگی، اصطلاح نسبتا جدیدی در ادبیات دانشگاهی است. این اصطلاح تا سال ۱۹۶۸ در « دایره المعارف بینالمللی علوم اجتماعی» و تا اواسط دهه ۱۹۷۰، در ایندکس مدیکوس وجود نداشت.
امروزه اصطلاح “کیفیت زندگی” هم در آثار دانشگاهی و هم در زندگی روزمره بصورت گسترده استفاده می شود. کیفیت زندگی یک اصطلاح بدیهی است، با این تصور که معنی آن را میدانیم. اگر چه شناخت معمول و متداولی از معنای کیفیت زندگی وجود دارد، اما در زندگی خصوصی و کاری آن را در معانی مختلفی به کار میبریم (Bond and Corner 2010).
کیفیت زندگی مفهومی میان رشته ای است که دیدگاه های جامعه شناسان، روان شناسان، فلاسفه، دانشمندان علوم بالینی، اندیشمندان علوم اجتماعی، آمارگران و اقتصاددانان در آن جای می گیرد. شناخت و درک جنبه های مختلف زندگی افراد فرآیندی بی نهایت دشوار و پیچیده است و تبدیل داده ها و اطلاعات این مفهوم به روش های عملی قابل سنجش با دشواری و ابهامات بسیار روبروست (Bond and Corner 2010).
تعاریف کارشناسانه از کیفیت زندگی
سه نوع اصلی تعاریف کارشناسانه از کیفیت زندگی عبارتند از: تعاریف جهانی، مولفه ای و متمرکز. تعاریف جهانی نسبتا عمومی و کلی هستند. به عنوان نمونه آبرامز اصطلاح کیفیت زندگی را درجهای از رضایت یا نارضایتی تعریف میکند که افراد در ابعاد مختلف زندگیشان، آن را احساس میکنند. یا به شکل سادهتر، کیفیت زندگی، تدارک شرایط لازم برای شادی و رضایت میباشد. تعاریف مولفه ای بر ماهیت چند بعدی مفهوم تاکید کرده و ابعاد مختلف کیفیت زندگی را از هم متمایز میکند. جورج و بیرون چهار بعد معرفی کردهاند: دو بعد عینی (وضعیت کارکردی و سلامتی عمومی، وضعیت اجتماعی – اقتصادی) و دو بعد ذهنی ( رضایت از زندگی، اعتماد به نفس). در مقابل، هیوجز هشت بعد را به عنوان مولفههای سازنده و بخشی از مدل مفهومی کیفیت زندگی تعبیر میکند: استقلال فردی، رضایت اظهار شده، رفاه جسمی و روحی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، کیفیت محیط، فعالیت هدفمند، انسجام اجتماعی و عوامل فرهنگی. نوع سوم تعاریف کارشناسانه تعاریف متمرکز است که بر یک یا دو مورد از ابعاد کیفیت زندگی تمرکز میکند. به عنوان مثال، در پژوهش خدمات بهداشتی، کیفیت زندگی بر معیارهای وضعیت کارکردی و سلامتی متمرکز است (Bond and Corner 2010).
اخیراً مفهوم وسیع تری از سلامتی تعریف شده است که شامل بهبود کیفیت زندگی بوده است. تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامتی، مفهوم “بهزیستی” را به وجود آورده است. روان شناسان معتقدند بهزیستی هر فرد یا گروه دارای اجزای ذهنی و عینی است. اجزای ذهنی آن – همان طور که توسط هریک از افراد بیان شده- به کیفیت زندگی تعبیر می شود. کیفیت زندگی یک بعد ذهنی رفاه می باشد (Park and Park 2002). در واقع کیفیت زندگی نوعی ارزشیابی ذهنی است و و خود افراد بهترین قضاوت کنندگان در مورد کیفیت زندگی خود می باشند (تاجور، ۱۳۸۳). سازمان جهانی بهداشت کیفیت زندگی را درک هر فرد از زندگی، ارزش ها، اهداف، استانداردها و علایق تعریف کرده است (Colet, Mayorga et al. 2010). کیفیت زندگی معیار بهترین ارزش یا نیرو در فرد است که این نیرو برای سازگاری موفقیت آمیز فرد با چالش های موجود در دنیای واقعی به مصرف می رسد. به علاوه کیفیت زندگی نوعی ارزشیابی ذهنی است و افراد خود بهترین قضاوت کنندگان در مورد کیفیت زندگی شان می باشند (تاجور، ۱۳۸۳).
کیفیت زندگی در تحقیقات حیطه پزشکی به عنوان یک پیامد، بیش از پیش اهمیت می یابد و موضوع بسیاری از تحقیقات می باشد؛ به طوری که از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۴ بیش از ۱۵ هزار مطالعه در مورد آن صورت گرفته است. کیفیت زندگی مفهومی پویا بوده و توسط بسیاری از عوامل فردی از قبیل سن و بیماری تحت تأثیر قرار می گیرد. در گروه های مختلف عوامل مختلفی را بر کیفیت زندگی خود مؤثر می دانند؛ به طوری که افراد ۸۰ ساله و بالاتر، توانایی عملکرد را مهم دانسته در حالی که افراد دارای بیماری شدید روابط اجتماعی را مورد تأکید قرار می دهند. بنابراین به طور کلی روابط اجتماعی، توانایی عملکرد و فعالیت، عقاید و نگرش های فردی و استقلال مالی به اندازه وضعیت سلامتی بر کیفیت زندگی سالمندان مؤثر است (Wilhelmson, Andersson et al. 2005).
الگوی مفهومی کیفیت زندگی
کیفیت زندگی یک شاخص اساسی محسوب می شود و از آنجای که ابعاد متعددی مانند جنبه های فیزیولوژیک، عملکرد و وجود فرد را در بر می گیرد،توجه به آن از اهمیت خاصی برخوردار است (احمدی، ۱۳۸۳). با در نظر گرفتن برخی زمینه های احتیاط، به نظر می رسد آن دسته از تعاریف کارشناسانه که از تعاریف مولفه ای استفاده می کنند، همانندی بیشتری با گزارش های خود سالمندان داشته باشند. کیفیت زندگی مفهوم چند بعدی است که مرزهای ثابت و مشخصی ندارد، بطور خلاصه، توافق اندکی درباره حدود و حوزه های خاص سازنده کیفیت زندگی وجود دارد (Bond and Corner 2010). فرم کوتاه ۳۶ توسط وار و شربون در سال ۱۹۹۲ در کشور امریکا برای اندازه گیری کیفیت زندگی مرتبط با سلامت افراد سالم و بیمار طراحی شده است.در حال حاضر این ابزار پرکاربردترین ابزار اندازه گیری کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در دنیا می باشد. این پرسشنامه متشکل از عباراتی در قالب خرده مقیاس های عملکرد جسمی، ایفای نقش جسمی، درد بدنی، سلامت عمومی، انرژی و نشاط، عملکرد اجتماعی، ایفای نقش عاطفی، و سلامت روانی می باشد (درویش پور، ۱۳۹۱). مطابق توصیه منتظری و همکاران مجموع حیطه های عملکرد جسمی، محدودیت در ایفای نقش جسمی، درد جسمی و سلامت عمومی به عنوان کیفیت زندگی در بعد جسمی و مجموع حیطه های محدودیت در ایفای نقش عاطفی، انرژی و نشاط (سرزندگی) سلامت روانی و عملکرد اجتماعی به عنوان کیفیت زندگی در بعد روانی در نظر گرفته شدند (اکابری، ۱۳۹۰). ما نیز در این پژوهش از فرم کوتاه ۳۶ برای ارزیابی کیفیت زندگی استفاده نموده ایم.
کیفیت زندگی و سلامت معنوی
معنویت از این جهت که با کیفیت زندگی سالمندان ارتباط دارد به عنوان یک نیاز اساسی بشر در نظر گرفته می شود. یکی از نیازهای مهم سالمندی این است که شرایطی برای آنها فراهم شود که هدف معنی داری در زندگی آنها وجود داشته باشد. معنویت یا مذهب واجد نیروی بسیار مؤثری می باشد که سالمندان را هنگام تنهایی یا مواقعی که احساس می کنند از جامعه منزوی شده اند، راهنمایی می کند. اعمال معنوی که نقش مهمی در این زمینه دارند شامل نماز، کمک به دیگران یا فقط هماهنگ بودن با دنیای زیبای اطراف آنها می باشد (West 2008). معنویت به عنوان یک عامل انسجام بخش، در سال های پایانی عمر اهمیت زیادی دارد، که به سالمندان حس معنی دار بودن، بزرگی، امنیت، تعلق خاطر، هویت و پیوستگی بخشیده و آنها را با قدرت، آرامش، راحتی، امیدواری، هدفمندی و انسجام تجهیز می کند. در مرحله پیری که مملو از چالش های مختلف، کاستی ها و فقدان ها می باشد، به منظور سازگاری با نگرانی های وجودی، تعدیل کاستی های جسمی و اجتماعی، مواجهه با مرگ قریب الوقوع و پذیرش تغییرات اجتناب ناپذیر، نیازمند این است که فرد زندگی معنی داری داشته باشد. در این راستا، مذهب و معنویت می تواند یک چرایی و یک چارچوبی از معانی را فراهم سازد که سالمندان را قادر می سازد تا به این مرحله از زندگی، به جای رکود، به عنوان مرحله ای از رشد، در عوض یأس، امیدواری و به جای پوچی، معنی دار بودن را در خود تقویت کنند. مذهب اثرات مثبتی در بهزیستی پایان عمر دارد و با وجود تفاوت در معنویت و مذهب افراد، تفاوت زیادی در روش های تأثیر بر انسجام دوران پیری ندارد. معنویت موجب نگرش مثبت به زندگی، داشتن امید و هدف در زندگی و حس روشنی از معنی دار بودن در زندگی داشته که مانع از اشتغال آنها به ناتوانایی های جسمی، تنهایی و ترس از مرگ شده و از همه مهمتر زندگی را ارزشمند می سازد (Jianbin and Mehta 2003). متأسفانه با وجود اهمیت معنویت در سالمندان هنوز مطالعات محدودی در این زمینه انجام شده است (Sperry 2006)؛ بنابراین مطالعات بیشتری نیاز است تا ارتباط بین معنویت و کیفیت زندگی در سالمندان مشخص شود.
سلامت معنوی سالمندان
علم بشر را به آنچه هست می رساند و بر طبیعت مسلط می کند، دین بشر را به آنچه باید باشد می رساند و بر خود مسلط می کند. آرامش، امنیت خاطر و کاهش اضطراب در کشورهای گوناگون بر اساس اعتقادات، اندیشه ها، آداب و رسوم، سنت ها و ایدئولوژی های حاکم بر جوامع آنان به دست می آید. اکنون انسان دچار کمبود روحی و معنوی شده که باید با نیروی تسلی دهنده ایمان به خداوند و ایجاد یک رابطه معنوی میان خالق و مخلوق جبران گردد و این در حالیست که بسیاری از روانشناسان غربی، انسان را فقط یک حیوان تکامل یافته می دانند و به جای آنکه پس از شناخت ویژگی های روانی اش به هستی آفریدگار انسان و جهان و وابستگی انسان به او معتقد شوند و راه حل تمام مشکلات روحی او را در این نقطه، یعنی در ارتباط یا عدم ارتباط با خدا و نحوه ارتباطش با خدا جستجو کنند، به کلی منکر وجود خدا و ارتباط روح انسان با او می شوند و نقش اعتقادات دینی را تسکین آلام روحی نمی بینند. سلامت معنوی یکی از ابعاد مهم سلامت در انسان محسوب می شود که ارتباط هماهنگ و یکپارچه را بین نیروهای داخلی فراهم می کند و با ویژگی های ثبات در زندگی، صلح، تناسب و هماهنگی، احساس ارتباط نزدیک با خویشتن، خدا، جامعه و محیط مشخص می شود (Craven and Hirnle 2007).
معنویت یک منبع بسیار مهم در سازگاری با موقعیت های تنش زا بویژه مسائل مرتبط با سلامتی می باشد . عقاید و اعمال مذهبی و معنوی به بیمار کمک می کند که حس بهتری داشته باشد و سلامتی را زودتر بدست آورد، همچنین اعمال مذهبی به دور شدن از اثرات تنهایی که خیلی شایع است کمک می کند (Koenig 2004). نتایج تحقیقات نشان داد، جهت مؤثر واقع شدن درمان های روانی، اجتماعی روی سالمندانی که اختلال اضطرابی دارند اعمال و عقاید مذهبی و معنوی افراد باید در نظر گرفته شود (Barrera, Zeno et al. 2012). اعتقادات دینی و سلامت معنوی افراد در سلامت جسمانی تأثیرگذار است (Farr, Lawrence et al. 2007).
بیشتر تحقیقاتی که در سال های اخیر در مورد مذهب و سلامتی صورت گرفته، به طور خاص بر سالمندان متمرکز بوده است (عبدی زرین، ۱۳۸۶).
این مطالعه بر سلامت معنوی و کیفیت زندگی تأکید داشته و در آن ابعاد مختلف سلامت معنوی، کیفیت زندگی و ارتباط این دو متغیر در سالمندان مورد بررسی قرار گرفته است. با افزایش شواهدی مبنی بر این که عناصر معنوی از اجزاء مهم بهداشت و سلامت هستند، معنویت بیش از پیش در حیطه سلامت وارد شده است. نیاز به ایجاد ارتباط بین معنویت و سلامت بین ارائه دهندگان خدمات بهداشتی- درمانی روز به روز گسترده تر می شود (Young and Koopsen 2005). در طول تاریخ مذهب، معنویت و پزشکی به هم آمیخته اند. در حال حاضر اغلب مدل های سلامتی، شامل سلامت معنوی نیز می باشند. مفهوم معنویت با همه حیطه های سلامت در تمامی سنین ارتباط دارد و مورد علاقه پژوهشگران در تمام دنیاست. در طول دهه ها، سلامتی بر اساس ابعاد خاصی (سلامت جسمی، روانی، اجتماعی) تحلیل شده بود. پیشنهاد گنجاندن بعد سلامت معنوی در مفهوم سلامت، از سوی راسل و عثمان، یک بعد مهم از زندگی فردی و گروهی را فراروی صاحب نظران درگیر در امر سلامت قرار داد. حدود سه دهه پیش سازمان بهداشت جهانی با این بحث مواجه شد که آیا بعد معنوی باید در تعریف سلامت گنجانده شود یا نه؟ چند سال بعد، بعد معنوی در یک مجله مهم که به ارتقا سلامت اختصاص داشت (Promotion Journal) گنجانده شد. چند سال پیش نیز، کلیه دولت های اروپایی بیانیه کپنهاک را در مورد رشد اجتماعی امضا کردند که آن ها را متعهد می کرد که به نیازهای معنوی مردم شان پرداخته و سیاست هایشان را به سمت بینش سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و معنوی برای رشد اجتماعی سوق دهند. اخیراً نیز بر بعد معنوی سلامت در منشور بانکوک در مورد ارتقا سلامت تأکید شد (امیدواری، ۱۳۸۷).
عقیده بر این است که رفتارهای مذهبی در توسعه سلامت و بهزیستی نقش دارد (Bond and Corner 2010).
کیفیت زندگی و سالمندی
در واقع سلامت معنوی به آن بخش از وجود فرد اطلاق می شود که در جستجوی معنا و هدف زندگی است. سلامت معنوی چیزی ناپیداست که ماهیت ماوراءالطبیعه دارد و به طور کلی شامل کمال، اخلاقیات و اصول، هدف داشتن در زندگی، تعهد به چیزی اولی تر و باور به مفاهیم غیر عینی می باشد (امیدواری، ۱۳۸۷).
امروزه سلامت را زندگی سالم و کامل در ابعاد فیزیکی، روانی، اجتماعی، معنوی و زیست –محیطی می شناسیم. این ابعاد برهم تأثیرگذار و پویا هستند وسلامت کامل بدون تأمین همه ابعاد حاصل نخواهد شد (فرهانی نیا، ۱۳۸۹).
توجه به نیاز افراد سالمند بخشی از دغدغه های مسئولین بهداشت جامعه است. در کشور ما ارزیابی این نیازها و مشکلات اهمیت دو چندان دارد و بزرگترین مشکل کشور در دهه ۹۰ افزایش تعداد سالمندان و نگهداری از آنهاست (فرهانی نیا، ۱۳۸۹).
۳-۲ مروری بر مطالعات انجام یافته
با وجود اهمیت معنویت تحقیقات زیادی در این زمینه انجام نشده است بعلاوه هر یک از این پژوهش ها ابعاد خاصی را مورد توجه قرار داده اند که پژهشگر سعی کرده است آنها را در یک روال منطقی گزارش نماید. برای جستجوی مقالات مرتبط از کلید واژه های لاتین : spiritual health_ old age _elderly _ quality of life- geriatric و کلید واژه فارسی: سالمندی، سلامت معنوی و کیفیت زندگی در بانک های اطلاعاتی پاب مد، اسکوپوس، گوگل اسکولار، اووید، الزوییر، مدلاین در سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۳ استفاده شد که مقالات زیر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند.
۱-۳-۲ مطالعات انجام شده در ایران
اکابری و همکاران مطالعه ای تحت عنوان «ارتباط سلامت معنوی و کیفیت زندگی در پرستاران» در سال ۱۳۹۰ بر روی پرسنل پرستاری بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انجام دادند. پرسشنامه کیفیت زندگی SF36 و سلامت معنوی پالتوزین والیسون (SWBS) توسط پرستاران تکمیل گردید. میانگین سنی افراد تحت پژوهش ۲/۷± ۵۲/۳۲ بود. ۸/۳۴ % را آقایان و ۲/۶۵ % را خانم ها تشکیل می دادند. میانگین نمره کیفیت زندگی ۸۴/۱۷ ± ۳۸/۶۴ و سلامت معنوی ۱۶ ± ۳/۹۴ بود که در دو جنس تفاوت معنی داری نداشتند. رگرسیون چندگانه نشان داد که سلامت معنوی با ابعاد مختلف کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معنی داری دارد. کیفیت زندگی در هر دو بعد در محدوده متوسط می باشد. سلامت مذهبی، سلامت وجودی و سلامت معنوی به طور کلی در دو جنس تفاوت معناداری نداشت (اکابری، ۱۳۹۰).
مطالعه ای تحت عنوان «وضعیت سلامت معنوی در سالمندان شهر اصفهان» توسط خلیلی در سال ۱۳۹۰ با هدف تعیین وضعیت سلامت معنوی سالمندان شهر اصفهان صورت گرفت. این مطالعه توصیفی و مقطعی بر روی ۲۳۰ سالمند ۶۰ سال به بالا انجام شد. اکثر افراد مورد مطالعه (۵۷%) در محدوده متوسط سلامت معنوی قرار داشتند و هیچ یک از سالمندان در محدوده پایین سلامت معنوی قرار نداشتند. میانگین نمره سلامت معنوی در سالمندانی که تحصیلات بالاتری داشتند، بیشتر بود. همین طور میانگین نمره سلامت معنوی کل و زیر مقیاس های آن در کسانی که بیماری داشتند و بیماری منجر به محدود کردن فعالیت روزانه شان و نیازمندی به کمک اطرافیان می شد، کمتر از کسانی بود که چنین مشکلاتی نداشتند. یافته ها در زمینه عوامل پیش گویی کننده سلامت معنوی نشان داد که نحوه زندگی سالمند و سال های بازنشستگی وی از عوامل پیشگویی کننده سلامت معنوی هستند. به طوری که افرادی که با افرادی غیر همسر خود زندگی می کنندو آنان که مدت زمان بیشتری از بازنشستگی شان می گذشت سلامت معنوی پایین تری داشتند.قابل ذکر است که این دو صرفاً پیشگویی کننده بعد سلامت مذهبی بوده اند همچنین سن از عوامل پیشگویی کننده سلامت مذهبی است بطوری که با افزایش سن سلامت مذهبی افزایش یافته است (خلیلی، ۱۳۹۲).
جدیدی و همکاران در مطالعه ای تحت عنوان «بررسی ارتباط بین سلامت معنوی و کیفیت زندگی سالمندان مقیم آسایشگاه کهریزک» در سال ۱۳۸۹ انجام دادند. این مطالعه بطور مقطعی و از نوع همبستگی بود که با هدف تعین ارتباط بین سلامت معنوی و کیفیت زندگی در سالمندان مقیم سرای کهریزک بود ۱۴۱ سالمند در مطالعه شرکت کردند. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد میانگین کیفیت زندگی سالمندان در این مطالعه (۳/۱۱± ۳۶/۵۰) بود. آزمون آماری تی مستقل نشان داد کیفیت زندگی زنان به طور معناداری کمتر از مردان می باشد(۰۰۰/۰ >p). نمره کیفیت زندگی با وضعیت تأهل ارتباط دارد؛ بطوری که افراد بیوه نمره کمتری نسبت ه افراد متأهل و مجرد کسب کرده اند(۰۰۰/۰ >p). میانگین نمره سلامت معنوی شرکت کنندگان (۹۳/۱۷± ۲۶/۹۶) بود. سلامت معنوی اکثر شرکت کنندگان در سطح بالا (۴/۵۰ %) و سپس در سطح متوسط (۲/۴۸ %) بود. میانگین سلامت مذهبی سالمندان بیشتر از سلامت وجودی بود. نمره سلامت معنوی شرکت کنندگان با هیچ یک از جمعیت شناختی مرتبط نبود. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد سلامت معنوی سالمندان با کیفیت زندگی آن ها ارتباط دارد (۰۰۸/۰= p). اما با ابعاد سلامت جسمی و روانی کیفیت زندگی ارتباطی دیده نشد (جدیدی، ۱۳۹۰).
حبیبی سولا و همکارانش مطالعه ای تحت عنوان «بررسی رفتار های ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی سالمندان در ایران» در سال ۱۳۸۷ انجام داده اند . این مطالعه یک مطالعه ی همبستگی بود که با اهداف تعیین ارتباط بین رفتار های ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی در سالمندان انجام شده است. ۴۱۰ نفر از سالمندان در این مطالعه شرکت نموده اند. نتایج مطالعه نشان داد که ۶/۹۴% از افراد مورد مطالعه الکل مصرف نمی کرده اند ۸/۸۹% نمونه در یک سال گذشته کنترل فشار خون داشته اند و فقط ۷/۰% از نمونه ها از یک سال گذشته واکسن آنفلوآنزا تزریق کرده اند، در رابطه با تعیین کیفیت زندگی این مطالعه نشان داد که ۱/۴۴% از نمونه ها کیفیت زندگی خوب داشته اند، همچنین میانگین کیفیت زندگی در واحد های مورد پژوهش ۸۴/۳۲% با انحراف معیار۸۹/۸% بوده که دلالت بر کیفیت زندگی متوسطه آنها داشته، برای بررسی رابطه بین رفتار های ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی سالمندان در این مطالعه از آزمون تی استفاده شده ارتباط آماری معنی داری بین کیفیت زندگی سالمندان با رفتارهای مانند ورزش یا پیاده روی، مصرف شیر و لبنیات و غذاهای گوشتی، مصرف میوه و سبزیجات تازه و مصرف غذاهای کم نمک و کم چرب و کنترل فشار خون نشان داده شد(P<0/05) (حبیبی، ۱۳۸۷).
مثنوی، اکبری کامرانی و حسینی مطالعه ای تحت عنوان «مقایسه وضعیت سالمندان مقیم آسایشگاه و مقیم خانواده در ایران» در سال ۱۳۸۶ در ایران انجام داده اند. این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی بوده و هدف آن بررسی و مقایسه وضعیت زندگی سالمندان مقیم آسایشگاه های سالمندان با سالمندان مقیم خانواده است. نمونه های این مطالعه شامل ۵۰۴ سالمند بوده اند.
نتایج این مطالعه نشان داده میانگین سنی سالمندان مقیم آسایشگاه ۴/۷۵ سال و سالمندان مقیم خانواده ۳/۷۱ سال بوده است. به این معنی که عامل سن در رهسپار شدن سالمند به آسایشگاه مؤثر بوده است (۰۰۱/۰= p).
همچنین نتایج نشان داده است زنان بیش از مردان ( ۶/۶۰ % زنان در مقابل ۴/۳۹ % مردان) روانه آسایشگاه شده اند (۰۰۵/۰= p). اعتقادات مذهبی (با فراوانی ۸/۲۹ % افراد خیلی مذهبی و ۰۰۱/۰= p) در میان سالمندان مقیم خانواده بالاتر بوده است. نداشتن فرزند (با فراوانی ۲/۵۱ % و ۰۱/۰=p)، بی همسری ( با فراوانی ۵/۸۹ % و ۰۰۱/۰= p)، تنهایی و بی کسی (با فراوانی ۶۵% افراد خیلی تنها و ۰۱/۰= p)، نداشتن مسکن (با فراوانی ۹/۶۵ % و ۰۱/۰= p) و نگرش منفی اعضای خانواده به سالمندی با فراوانی ۱/۳۶ % نگرش منفی و تاحدودی منفی و ۰۵/۰= p )، در میان سالمندان مقیم آسایشگاه بیشتر بوده است (مثنوی، ۱۳۸۶).
مطالعه ای تحت عنوان «بررسی کیفیت زندگی سالمندان شهر زاهدان» در سال ۱۳۸۲ توسط احمدی و همکاران در شهر زاهدان انجام شد. این مطالعه از نوع توصیفی است که به منظور بررسی کیفیت زندگی سالمندان شهر زاهدان صورت پذیرفت. اکثریت جامعه مورد مطالعه بی سواد یا کم سواد بودند. میانگین تمام شاخص های مطالعه و کل پایین تر از شاخص های مورد نظر هستند (۷/۴۱ درصد). بنابراین بر اساس این پژوهش کیفیت زندگی در جمعیت سالمندان مورد مطالعه پایین می باشد (احمدی، ۱۳۸۳).
۳-۳-۲ مطالعات انجام شده در جهان
مطالعه ای تحت عنوان «بررسی اثر معنوی و اعتقادات مذهبی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته» در سال ۲۰۱۱ توسط کانداسامی و همکارانش در هند انجام شد. هدف از این مطالعه اثرات معنویت بر علائم پریشانی، اضطراب، افسردگی و دیگر تظاهرات روانی در تسکین بیماران مبتلا به کانسر پیشرفته بود. نوع مطالعه cross-sectional و تعداد نمونه های ۵۰ بیمار بوده که در گروه سنی ۱۷ تا ۶۴ ساله با میانگین ۷۴/۴۹ و انحراف معیار ۱۷/۱۰ قرار داشتند و بیش از نیمی از بیماران (۵۶%) زن بودند.
نتایج نشان داد که سلامت معنوی جزء مهمی از کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کانسر پیشرفته است و دقیقاً با علائم جسمی و روحی استرس مرتبط است. در واقع نشان داد که احساس سلامتی در بیماران با نمره استرس (r=-0/717,p<0/001) و نمره اضطراب و اختلال حافظه (r=-0/520 , p=<0/001)، در بیمارانی که اعتقادات مذهبی و سلامت معنوی بالاتری دارند بیشتر بوده است(Kandasamy, Chaturvedi et al. 2011).
پژوهش دیگری که توسط بکلمن و یا ماشیتا با عنوان “مقایسه دو ابزار معنویت و ارتباط آنها با افسردگی و کیفیت زندگی در نارسایی مزمن قلبی” در سال ۲۰۱۰ در آمریکا بر روی ۶۰ سالمند غیر بستری انجام شد. هدف از این مطالعه مقایسه دامنه دو ابزار مختلف معنویت و بررسی ارتباط آنها با افسردگی و کیفیت زندگی بود.
نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد زیر مقیاس های ابزار عملکرد سلامت معنوی، در کل با افسردگی و کیفیت مرتبط بود؛ بدین معنی که هر چه حس معنی دار بودن زندگی واحساس ارامش، افزایش یابد، نمره افسردگی، کاهش و نمره کیفیت زندگی، افزایش می یابد، اما این ارتباط در زیر مقیاس های ابزار معنویت_ مذهب آیرونسون_ وود وجود نداشت. همچنین یافته ها چندین مفهوم مفید از معنویت را در بیماران دچار نارسایی قلبی نشان داد و نیز مشخص شد هر چند سلامت معنوی و روانی تا حدی همپوشانی دارند اما در کل جدای از یکدیگر هستند. در این مطالعه هر چند از دو ابزار مختلف جهت سنجش معنویت استفاده شده است، اما ابزاری که جهت بررسی کیفیت زندگی بکار برده شده، تمام ابعاد را مد نظر قرار نداده است. بعلاوه تعداد افراد شرکت کننده در این پژوهش ناکافی بوده و همه آنها سالمندان مبتلا به بیماری قلبی بودند. بنابراین بهتر است بین سلامت معنوی و کیفیت زندگی در دیگر سالمندان و با تعداد بیشتری سنجیده شود(Bekelman, Parry et al. 2010).
مطالعه دیگری در این زمینه توسط گالس و همکاران [۱]انجام شد. این پژوهش که با عنوان “سلامت معنوی، اعمال معنوی و علایم افسردگی در سالمندان بستری مبتلا به بیماری قلبی” می باشد، در سال ۲۰۰۹ در آمریکا انجام شد. هدف این تحقیق تعیین ارتباط بین سلامت معنوی، اعمال معنوی و علایم افسردگی در سالمندان مبتلا به بیماری قلبی بود. این مطالعه یک مطالعه توصیفی بود که در سه واحد درمانی بیماران قلبی در بیمارستان مراقبت حاد قلبی در نیویورک و بر روی ۲۴ بیمار ۶۵ ساله یا مسن تر که مبتلا به مرحله ۳ یا ۴ بیماری قلبی بودند، انجام شد. نتایج نشان داد میانگین نمره ابزار نمایه سلامت معنوی ۳۳/۳۶ (SD=10/28) بود. همین طور میانگین نمره ابزار بررسی اپیدمیولوژیک افسردگی نیز ۴۶/۲۸ با انحراف معیار ۹/۱۱بود. ضریب همبستگی پیرسون بین دو متغیر اصلی برابر (۷۵/۰=r) بود که از وجود همبستگی قوی منفی حکایت داشت (۰۱/۰>p)، به این معنی که هر چه سلامت معنوی کاهش یابد میزان افسردگی بیشتر افزایش می یابد. همین طور یافته ها نشان دادند همه شرکت کنندگان بیش از یک عمل معنوی را انجام می دهند. در میان شرکت کنندگان۸۳% به تنهایی و ۳۷% با دیگران دعا و نیایش انجام می دادند، ۴۵% موضوعات معنوی مطالعه کرده و بیش از ۱۲% داوطلبانه به دیگران کمک کردند. این مطالعه پیشنهاد می کند در مراقبت از بیماران دیدگاهی جامع نگر وجود داشته باشد و مخصوصا به عوامل مؤثر درسلامت معنی آنها توجه بیشتری شود. همین طور مطالعه بیشتری در خصوص تعیین ارتباط بین سلامت معنوی و سایر متغیرهای روان شناختی را پیشنهاد می کند (Whelan-Gales, Quinn Griffen et al. 2009). با این حال این مطالعه به دلیل اینکه از تعداد نمونه کمی بهره برده است، دارای ارزش زیادی نبوده و تاثیر متغیرهای مختلف از قبیل سن، جنس و تفاوت های فرهنگی و مذهبی قابل ارزیابی نیست. بعلاوه بیشتر مطالعات در این زمینه به سالمندان غیر آسایشگاهی پرداخته اند، در حالی که سالمندان مقیم آسایشگاه از اولویت بیشتری در این زمینه برخوردارند.
مطالعه ای با عنوان «نقش سلامت معنوی در بهبود علائم شناختی در زنان سالمند مبتلا به سطح بالای افسردگی درکارولینا شمالی» در سال ۲۰۰۹ توسط الیزابت و همکارانش انجام شد. هدف این مطالعه ارتباط جنس و علائم افسردگی با مذهب بود. نمونه های پژوهشی جمعیت اعیان (دوک های انگلیسی) بودند.
بررسی رابطه سلامت معنوی و کیفیت زندگی سالمندان عضو کانون بازنشستگان تامین اجتماعی شهر سمنان در سال ۱۳۹۲- قسمت ۵