تنظیم راکتیویته روی موقعیت میلههای کنترل و تغییر غلظت بور در مدار اولیه ختک کننده استوار است.
۳-۴-۱- سیستم میله کنترل
هدف سیستم میله کنترل بقرار زیر است:
حفظ یک حالت بحرانی در یک سطح قدرت ایستا و کنترل پخش قدرت در قلب؛
تغییر قدرت قلب
تامین پیشگیری و محافظت راکتور در حالت اضطراری
در راکتور VVER-1000، ۶۱ میله کنترل وجود دارد. هر میله کنترل شامل ۱۸ عنصر جاذب است، که درون مجتمعهای سوخت درون کانالهای خاصی حرکت میکنند و دارای محرکهای منحصر بفرد است. تمام میلههای کنترل به ۱۰ گروه (دسته) تقسیم میشوند. توزیع میلههای کنترل به ۱۰ گروه و موقعیت میلههای کنترل روی صفحه قلب در طرح میله کنترل در شکل ۳-۱۳ نشان داده شده است.
شکل ۳-۱۳ موقعیت گروه میله های کنترل روی صفحه قلب
تعداد میلههای کنترل در یک گروه، و سرعت حرکت، مشخص شده اند بطوریکه بیشترین بهره وری دیفرانسیلی باید بیش از ۰۳۵/۰ و سرعت معرفه راکتیویته در فرایند پس گیری میلههای کنترل باید کمتر از ۰۷/۰ باشد، در اینجا کسر مؤثر نوترونهای تاخیری است.
وقتی راکتور در قدرت مجاز در حال اجرا است همه گروههای میله کنترل در بالاترین موقعیت بالای قلب قرار دارند بجز میلههای گروه ۱۰، که یک گروه کاری هستند. بصورت نمونه این میلهها در ارتفاع ۷۰-۹۰ درصدی از ته قلب قرار میگیرند و برای جبران تعییرات کوچک راکتیویته بعلت نوسانات دمایی، غلظت بور و بار الکتریکی و. . . بکار میرود.
کنترل کامل توزیع قدرت در قلب توسط گروه میلههای کنترل ۵ ایفای نقش میکند. این میلهها برای حفظ قدرت آزادی غیر یکنواخت در حاشیهها و برای پایداری شکل میدان در مانور حکومت مطابق با محاسبات کنترل راکتور برای ناپایدارهای زنون است.
همه میلههای کنترل برای محافظت اضطراری () و محافظت پیش گیر ().
وقتی علامت رخ میدهد همه میلههای کنترل درون قلب وارد میشوند و زمانی که سپری میشود تا به ته قلب برسد در حدود ۴ ثانیه است.
پس از اینکه علامتهای محافظت پیش گیر () رخ میدهد (که انواع مختلفی میتواند باشد)گروههای میله کنترلی بصورت پی در پی به داخل قلب پایین میرود، یا یک گروه میتواند برای یک کاهش سریع در قدرت راکتور پایین آورده شود.
هر دسته میله کنترل را میتوان با کنترل قدرت بصورت دستی یا اتوماتیکی انتخاب کرد.
۳-۴-۲- سیستم تنظیم بور
سیستم تنظیم بور برای جبران تغییرات کم راکتیویته و حفظ حالت بحرانی قلب در طی ناپایداری مربوط به زنون سمی، و در طی راه اندازی و خاموشی راکتور بکار میرود.
در اجرای عادی سیستم تنظیم بور موارد زیر فراهم میشود:
جبران تغییرات کم راکتیویته مربوط به سوختن سوخت و فرایندهای ناپایدار؛
جبرای کاهش راکتیویته طی واپاشی زنون و خنک کردن راکتور
زیر بحرانیت ضروری در طی سوخت گیری قلب و کار تعمیر و برنامه ریزی
همچنین تنظیم بور را میتوان برای تغییر قدرت راکتور بکار برد. قابلیت جذب بور دو ضروریت را در زیر در نظر میگیرد:
جبران راکتیویته کامل در حالت سرد؛ و
فراهم کردن زیر بحرانی نه کمتر از % ۰۵/۰
این ضروریت وقتی غلظت بور در خنک کننده g/kg 16است رفع میشود.
سیستم تنظیم بور اجازه تغییرات در غلظت بور را به سرعتی در حدود ۱۵-۲۰ درصد در هر ساعت از غلظت مجاز را میدهد.
یک ترکیب تنظیم بور با میله کنترل متحرک مانور مشخصات قلب را بهبود میبخشد. [۹]
فصل چهارم
معرفی روش مونت کارلو و کد MCNPX
۴-۱- MCNP و روش مونت کارلو
۴-۱-۱- روش مونت کارلو و روش قطعی
روش مونت کارلو خیلی متفاوت از روشهای ترابرد قطعی هستند. روشهای قطعی، خیلی معمولی تر از روش بستههای گسسته است، معادله ترابرد را برای رفتار متوسط ذرات حل میکنند. در مقابل، مونت کارلو یک معادله پیچیده را حل نمیکند، بلکه ترجیحا جوابها را با شبیهسازی تک تک ذرات و ثبت بعضی جوانب (تالیها) رفتار متوسط آنها بدست میآورد. رفتار متوسط ذرات در سیستمهای فیزیکی (استفاده از قضیه حد مرکزی )پس از رفتار متوسط ذرات شبیهسازی شده استنتاج میشود. روش مونت کارلو و قطعی نه تنها روشهای خیلی متفاوتی برای حل یک مسئله هستند، بلکه اجزای اصلی یک راهحل متفاوت است. روشهای قطعی نوعا اطلاعات کامل را بصورت نسبتا خوبی (برای مثال، شار) در سرتاسر فضای فاز مسئله میدهد. مونت کارلو اطلاعات را تنها درمورد تالیهای معین و مشخصی که توسط کاربر پیشنهاد شده فراهم میکند.
وقتی روشهای مونت کارلو و بسته های گسسته مقایسه میشوند، اغلب گفته میشود که مونت کارلو انتگرال معادله ترابرد را حل میکند، در حالیکه بستههای گسسته انتگرالی- دیفرانسیلی معادله ترابرد را حل میکند. دو چیز درباره این عبارت گمراه کننده است. اول، انتگرال و انتگرال-دیفرانسیلی معادله ترابرد دو شکل متفاوت ازمعادله یکسان هستند ؛ اگر یکی حل شد، دیگری نیز حل میشود. دوم، مونت کارلو یک مسئله ترابرد را با شبیهسازی تاریخچه ذرات بجای حل یک معادله “حل میکند". با روش مونت کارلو هرگز لازم نیست معادله ترابرد برای حل یک مسئله ترابرد نوشته شود. با این وجود، کاربر میتواند معادله ای را مشتق کند که چگالی احتمال ذرات را در فضای فاز توصیف کند ؛ این معادله تولیدی با انتگرال معادله ترابرد یکسان است.
روش بستههای گسسته تصور میکند فضای فاز به جعبههای بسیار کوچکی تقسیم میشود، و ذرات از یک جعبه به دیگری حرکت میکنند. در حد همانطور که جعبهها بصورت تصاعدی کوچک میشوند، ذرات در حال حرکت از جعبه به جعبه بغلی مقدار زمان دیفرانسیلی برای حرکت از یک فاصله دیفرانسیلی در فضا سپری میشود. در حد این به انتگرال-دیفرانسیل معادله ترابرد , که مشتق فضا و زمان دارد، نزدیک میشود. در مقابل، مونت کارلو ذرات را بین رویدادهایی (برای مثال، برخوردها) انتقال میدهد که با فضا و زمان از هم جدا شدهاند.
مونت کارلو یک دنباله خوب برای حل مسائل سهبعدی پیچیده، وابسته به زمان است. بدلیل اینکه روش مونت کارلو از جعبههای فضای فاز استفاده نمیکند، هیچ میانگینگیری تخمینی ملزومیدر فضا، انرژی و زمان وجود ندارد.
۴-۱-۲- روش مونت کارلو
مونت کارلو را میتواند با کپی یک فرایند آماری بصورت نظری (از قبیل برهمکنش ذرات هستهای با مواد ) استفاده کرد و بالاخص برای مسائل پیچیدهای که نمیتوان با کدهای رایانهای، که برای روشهای قطعی استفاده میشود، مدلسازی کرد مفید است. رویدادهای احتمالی خاصی که شامل فرایندی است که بصورت پیدرپی شبیهسازی شدهاندمیشود. احتمال توزیع (پخش) این رویدادها را که بصورت آماری نمونه برداری شده تا کل پدیدهها را توصیف کند کنترل میکند. در کل، شبیهسازی بدلیل اینکه تعداد آزمایشات لازم برای توصیف کافی پدیدهها معمولا واقعا بزرگ است روی ارقام رایانهای اجرا میشود. فرایندهای ساده شده آماری روی گزینش تصادفی شبه-اعداد استوار است. در ترابرد ذرات، تکنیک مونت کارلو بصورت برجسته ای واقع بین است(یک آزمایش نظری). این روش در واقع شامل دنبالکردن هر یک از تعداد بسیاری ذره از یک چشمه در تمام عمرش تا مرگش در برخی رده پایانی (جذب، نشت، وغیره. ). توزیعهای احتمال بطور تصادفی با بهره گرفتن از داده ترابرد نمونه برداری میشوند تا نتیجه را در هر مرحله از عمرش تعیین کند.
رویدادها
گیراندازی فوتون
نشت فوتون
پراکندگی فوتون
نشت نوترون
گیراندازی نوترون
شکافت تولید فوتون
پراکندگی نوترون تولید فوتون
ماده شکافت پذیر
خلا
خلا
نوترون فرودی
شکل ۴-۱ روش مونت کارلو
شکل ۴-۱ پیشینه تصادفی نوترون فرودی روی یک تیغه از مادهای که میتواند دستخوش شکافت شود را بیان میکند. اعداد بین ۰ تا ۷ بصورت تصادفی انتخاب شدهاند تا مشخص شود چه برهمکنشی و کجا واقع شده است، و روی نقشها (فیزیکی) و احتمالات(انتقال داده) حاکم بر فرایندها و مواد درگیر بنا میشود. در این مثال خاص، یک نوترون در رویداد ۱ برخورد انجام میدهند. نوترون در مسیر نشاندهنده پراکنده میشود، که بطور تصادفی از توزیع پراکندگی طبیعی گزینش میشود. همچنین یک فوتون تولید میشود و آنأ گیراندازی یا جذب میشود، برای آنالیزهای بعدی. در رویداد ۲، شکافت رخ میدهد، در نهایت از ورود نوترون، حاصل تولد دو نوترون خروجی و یک فوتون است. یک نوترون و فوتون برای آنالیزهای بعدی انباشته میشود. نوترون شکافت اول در رویداد ۳ گیراندازی میشود و پایان مییابد. حالا نوترون انباشته شده بازیافت میشود و، با نمونه برداری تصادفی، در رویداد ۴ از تیغه نشت میکند. فوتون شکافت-حاصل یک برخورد در رویداد ۵ دارد و در رویداد ۶ نشت میکند. فوتون باقیمانده و تولیدشده در رویداد ۱ اکنون با یک گیراندازی در ۷ دنبال میشود. متوجه باشید که MCNP ذرات انباشته را همچنانکه ذره آخر در بانک ذخیره شده ذره اول بیرون شده است بازتولید میکند.
اکنون این پیشینه نوترون کامل است.
منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله شبیه سازی قلب راکتور۹۱ VVER-1000 و محاسبه ضریب تکثیر قلب ...