فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه 2
1-2- بیان مسئله 3
1-3- ضرورت و اهمیت بیان مسئله . 6
1-4- اهداف پژوهش 7
1-5- سوالات پژوهش . 7
1-6- فرضیه های پژوهش . 8
1-7- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها . 8
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
2-1- پیش درآمد . 11
2-2- تعارض زناشویی 12
2-2-1- مفهوم تعارض زناشویی . 12
2-2-2- زمینه های تعارض 14
2-2-3- الگوهای تعامل زوجین متعارض . 16
2-2-4- دیدگاه های تعارض . 17
2-2-5- سبک ها و استراتژی مدیریت تعارض 18
2-2-6- رویکردهای درمانی به حل تعارض . 21
2-2-7- نگرش و نیاز دو مقوله در تعارض همسران . 22
2-2-8- کارکردهای مثبت تعارض از نظر ترنر 24
2-3- رضایت زناشویی 25
2-3-1- عوامل موثر بر رضایت زناشویی 26
2-3-2- نظریه های مرتبط با آسیب شناسی زندگی زناشویی 32
عنوان صفحه
2-3-3- تاثیر رضایت زناشویی بر سایر ابعاد زندگی . 36
2-3-4- نظریه چرخه زندگی زناشویی . 37
2-3-5- عوامل موثر بر افزایش رضایت زناشویی 38
2-3-6- عوامل آسیب رسان به رضایت زناشویی . 40
2-4 خودکارآمدی 40
2-4-1- برداشت انسان از خودکارآمدی . 44
2-4-2- منابع خودکارآمدی 45
2-4-3- ابعاد خودکارآمدی . 47
2-4-4- انواع خودکارآمدی 47
2-4-5- مراحل رشد خودکارآمدی 48
2-4-6- خودکارآمدی و تفاوتهای سنی و جنسیتی . 49
2-4-7- شیوه های اثرگذاری باورهای خودکارآمدی . 50
2-5- معنا در زندگی 51
2-5-1- معنادرمانی . 54
2-5-2- اهداف درمانی معنا درمانی 56
2-5-3- فرآیند درمان . 56
2-5-4- مداخلات درمانی . 57
2-5-5- کلیات معنادرمانی فرانکل (1959) . 58
2-6- پیشینههای تحقیقاتی. 59
2-6-1- پیشینههای تحقیقاتی داخلی 59
2-6-2- پیشینههای تحقیقاتی خارج از کشور . 65
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- پیش درآمد 69
3-2- روش پژوهش 69
3-3- جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری 69
3-4- ابزار پژوهش 70
عنوان صفحه
3-4-1- پرسشنامه تعارضهای زناشویی (MCQ) . 70
3-4-2- پرسشنامه فرم کوتاه رضایت زناشویی انریچ (1989) 72
3-4-3- پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر 76
3-5- شیوه اجرای پژوهش 78
3-6- روش تجزیه و تحلیل آماری داده ها 81
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- مقدمه . 83
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- پیش درآمد 91
5-2- بررسی فرضیه اصلی . 91
5-3- بررسی فرضیه های فرعی . 93
5-4- محدودیتهای پژوهش 96
5-5- پیشنهادها . 96
منابع
منابع فارسی . 99
منابع انگلیسی 104
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان اجرا گردید. پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیـه زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر لاهیجان در سال92-93 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین افرادی از جامعه ی آماری، که رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی کمتری داشتند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و گروه آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقهای که هفتهای دو بار برگزار میشد، در جلسات آموزشی شرکت کردند. در حالیکه در گروه کنترل هیچگونه مداخلهای صورت نگرفت. ابزار استفاده شده در پژوهش شامل، پرسشنامههای تعارض زناشویی(MCQ)، رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران و پکیج آموزشی معنادرمانی بر اساس معنادرمانی فرانکل بود. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، مؤثر است و شدت این اثر در یک متغیر ترکیبی(62/0) میباشد.
واژههای کلیدی: معنادرمانی، رضایت زناشویی، خودکارآمدی عمومی، تعارضات زناشویی
مقدمه
زندگی زناشویی یکی از جهانیترین نهادهای بشری است که از دو نفر با تواناییها و استعدادهای متفاوت و با نیازها و علایق مختلف و در یک کلام با شخصیتهای گوناگون تشکیل شده است(گلدنبرگ، گلدنبرگ، 2002 ترجمه شاهی برواتی، نقش بندی، ارجمند، 1386). یک رابطه زناشویی صمیمی مستلزم آن است که زوجین یاد بگیرند با هم ارتباط برقرار کنند و با هم متفاوت باشند. تعارض زمانی به وجود میآید که زوجین به دلیل همکاری و تصمیمات مشترکی که میگیرند درجات مختلفی از استقلال و همبستگی را نشان دهند که این تفاوتها را میتوان روی یک پیوستار، از تعارض خفیف تا تعارض کامل طبقه بندی کرد (یونگ و لانگ[1]، 1998).
از نظر گلاسر(2000 به نقل از افخمی، بهرامی، فاتحی زاده، 1386) تعارض زناشویی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف در خواستهها طرحوارههای رفتاری و رفتار غیرمسئولانه نسبت به ارتباط زناشویی و ازدواج است.
افزایش روزافزون تعارضهای زناشویی در دنیای معاصر و خطر بروز جدایی و اثر منفی آن بر سلامت روانی زوجین و فرزندان آنان موجب شده است تا مشاوران نظریهها و طرحهایی را برای کمک به زوجین دچار تعارض ارائه دهند. معنادرمانی یکی از این روشهایی است که بر پایه نظریات ویکتور فرانکل شکل گرفته است. فرض اساسی در معنادرمانی این است که شخص نمیتواند برای همیشه از رنج در زندگی اجتناب کند، اما می تواند یک راه پرمعنای شخصی برای پاسخ دادن به رنج در زندگی برگزیند. علاوه بر این کسانی که معنا را در زندگی مییابند، میتوانند تواناییهای نهفتهشان را شکوفا کرده و با اثربخشی بیشتری به مبارزه و تلاش در زندگی بپردازند (چولنبرگ، هاتزل، 2008).
معنادرمانی می تواند ساختاری مفهومی را برای کمک به مراجعان جهت چالش در زندگیشان ارائه دهد . رویکردی وجودی نگر که نگرش جبرگرایانه در مورد ماهیت بشر را ، قبول ندارد، در مقا بل درمانگران وجودی، بر روی آزادی انسان تاکید دارند . فرانکل میگوید بشر در همه جا با سرنوشت و با فرصت دستیابی به چیزی از راه رنج هایش، رو برو است . انسان موجودیست آزاد که همیشه حق انتخاب دارد، انسان واکنش خود را در برابر ر نجها و سختیهای ناخواسته(ولی پیش آمده) و شرایط محیطی خود انتخاب می کند و هیچکس را جز خود او یارای آن نیست که این حق را از او باز ستاند. او همچنین معتقد است همه چیز را میتوان از یک انسان گرفت مگر آزادی در گزینش رفتار، در شرایط موجود و گزینش راه خود (فرانکل، ترجمه صالحیان و میلانی، 1390).
معنادرمانی در خصوص بسیاری از مسائل سلامت روان کاربرد دارد (چولنبرگ، 2003). این مکتب در مقایسه با روانکاوی روشی است که کمتر به گذشته توجه داشته و به دروننگری هم ارج چندانی نمینهد. در مقابل به آینده، وظیفه، مسئولیت، معنی و هدفی که شخص باید زندگی خود را صرف آن کند، وجه بیشتری دارد (فرانکل، ترجمه صالحیان و میلانی، 1390).
با توجه به اینکه تعارض زناشویی معمولا در زوجین بر اساس تضاد بین آنچه که انتظار دارند با آنچه که هست به وجود میآید و فرد برای نزدیک کردن شرایط به آنچه که انتظار دارد یا به عبارتی آرمان فرد است، تلاش می کند. اما اینکه تا چه حد این آرمانها واقعگرایانه و صحیح است شرایط زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. این افراد از شرایط خود راضی نیستند و این می تواند رضایت زناشویی را نیز شامل شود. برای بهبود شرایط این افراد باید معنا و هدف خود را در زندگی بیشتر بررسی کرده و با تعیین اهدافی واقعیتر و دستیافتنیتر شرایط خود را به شرایط آرمانی خود نزدیک کنند و این رضایت در افراد را بالا میبرد و می تواند رضایت از زندگی زناشویی را نیز شامل شود. در رسیدن به اهداف و کسب موفقیت در موقعیتها می تواند در ادراک خود به عنوان یک فرد کارامد نقش داشته باشد بنابراین به نظر میرسد که این تغییر اهداف و معنای زندگی، بتواند خودکارآمدی افراد را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
1-2- بیان مسئله
تعارض بین فردی به عنوان، نوعی تعامل که در آن اشخاص تمایلات، دیدگاهها و عقاید متضادی را بیان می کنند، تعریف میشود که بعضی محققان آن را رخدادی عادی در زندگی زناشویی میدانند(کلین، پلیزنت، وایتون و مارکمن[2]، 2006). تعارض زناشویی، ناشی از واکنش نسبت به تفاوتهای فردی بوده و زمانی که آنقدر شدت یابد که احساس خشم، خصومت، کینه، نفرت، حسادت و سوء رفتار کلامی و فیزیکی در روابط آنان حاکم شود و به حالت ویرانگر درآید، حالتی غیر عادی است(کالین و سوگوک ،2009). تعارض همیشه، منفی نیست، بلکه روشی که زوجها برای مدیریت تعارض خود به کار میبرند، ممکن است بر رابطه تأثیر منفی داشته باشد(گاتمن و سیلور[3] ، 1999). زوجینی که میتوانند تعارضات موجود در رابطه را با به کارگیری روشهای مثبت و استفاده کمتر از تعاملات منفی مدیریت کنند، فضایی ایجاد می کنند که در آن فرصت بیشتری برای خودافشایی و توافق در مورد مشکلات خانواده وجود خواهد داشت (جوهانسون[4]، 2003). تعارض زناشویی می تواند بر حیطههای مختلف زندگی افراد موثر باشد از جمله می تواند رضایت زناشویی افراد را تحت تاثیر قرار دهد.
رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوجها به وجود میآید و شامل چهار حیطه جاذبه بدنی، جنسی، تفاهم، طرز تلقی و سرمایه گذاری میباشد. کرنی و کومبز(2000) رضایت زناشویی را توافق زن و شوهر در مورد اموری که ممکن است مسائل حادی به بار آورد، علاقه و فعالیت های مشترک، ابراز علاقه علنی مکرر و اعتماد متقابل، شکوه و شکایت اندک، شکایت نادر از احساس تنهایی و رنجش تعریف کردهاند(رجبی، سروستانی، اصلانی، 1392). روچ و همکاران(1998) رضامندی زناشویی را به صورت نگرشها یا احساسات کلی فرد نسبت به همسر و رابطهاش تعریف می کند. رضامندی زناشویی یک پدیده درون فردی و یک، برداشت از همسر و رابطه است و هنگامی به کار میرود که واحد تحلیل فرد است و هدف تجزیه و تحلیل، نگرشهای ذهنی افراد بجای نشانه های عملی درباره همسر و رابطهشان است. چنین تعریفی از رضامندی زناشویی نشانگر آن است که رضامندی یک مفهوم تک بعدی و مبین ارزیابی کلی فرد نسبت به همسر و رابطهاش است(زندی پور و مومنی جاوید، 1390). به اعتقاد کومار(2009) ادراک شخص، نقش مهمی در احساس شخص نسبت به همسرش دارد و تفکر مثبت بویژه در مورد روابط با همسر، به سطوح بالاتری از رضایت زناشویی میانجامد. زوجینی که دارای تعارض هستند علاوه بر اینکه ادراکشان از زندگی زناشویی تغییر می کند، نگرش نسبت به خودشان نیز دچار خلل می شود.
زوجهایی که از لحاظ مشکل ارتباطی نقشها، پاسخدهی عاطفی، مشارکت عاطفی، کنترل رفتار و کارایی عمومی در سطح پایینتری قرار دارند نه تنها سلامت روانی آنها در معرض آسیب قرار دارد بلکه احساس خودکارآمدی در آنها را نیز به مقدار زیاد کاهش مییابد . بندروا (2003) معتقد است: حس خودکارآمدی می تواند نقش مهمی در رویکرد و نگاه فرد به اهداف، تکالیف و چالشهایش داشته باشد (ابوالقاسمی، فلاحی و بابایی، و همکاران، 1391). بنابراین میتوان گفت افرادی که به دلایلی از جمله تعارضات زناشویی، رویکرد و نگاهشان به خود و توانمندیهایشان و همچنین به زندگی زناشویی و همسر دچار خلل شده معنای زندگیشان نیز تغییر می کند.
بنا به تعریف رکر (2000) معنای زندگی عبارت است از: ادراک نظم، انسجام و هدف در هستی و دنبال کردن اهداف ارزشمند و نیل به آنها همراه با حس رضایتمندی. با توجه به تعریف رکر (2000) میتوان به ماهیت موقتی این سازه پی برد. فرصت برای یافتن معنا از تولد تا مرگ در خلال گسترهای از موقعیتهای منحصر به فرد زندگی رخ میدهد (گرابر[5]،2004). این موقعیتهای زندگی فرصتهایی را برای یافتن معنا در لحظه فراهم میسازند و به شرایط خاصی همچون سلامتی، محیط فیزیکی، وضعیت اقتصادی اجتماعی، میراث فرهنگی یا هرگونه شرایط خاص انسان مدرن امروزی وابسته نیستند. یافتن معنا یک صفت محسوب می شود و نه حالت و میتوان آن را در هر موقعیتی کشف کرد (نادی و سجادیان، 1391). بامیستر[6](1991) معتقد است هنگامی فرد می تواند احساس کند که از یک زندگی معنادار برخوردار است که چهار نیاز او به معنا، ارضا شده باشد. این چهار نیاز عبارتند از:
هدفمند بودن جهت زندگی
احساس کارآمدی و کنترل
برخوردار بودن از مجموعه ای از ارزشها که بتواند به وسیله آن ها کنشهایش را توجیه کند.
وجود یک مبنای با ثبات و استوار برای داشتن نوعی حس مثبت خود ارزشمندی(بامیستر و نیومن،1991).
ونگ[7] (1998) معنا را به عنوان یک سازه فردی و فرهنگی مبتنی بر نظام شناختی تعریف کرده است که انتخابهای فردی، فعالیتها و اهداف را تحت تأثیر قرار میدهد و زندگی را وقف هدفمندی، ارزشهای فردی و رضایتمندی می کند . فرد ممکن است معنا را از منابع مختلفی کسب کند . براساس نظریه نیمرخ معنای شخصی ونگ(1998) این منابع ممکن است از طریق ارتباطات، دین، تعالی فردی، پذیرش شخصی، صمیمیت و رفتار منصفانه تحقق یابد(ونگ، 1998).
برخی از روانشناسان مانند آلپورت (1954)، فرانکل (1972)، و مازلو(1962) وجود معنا در زندگی، را به عنوان مهمترین عامل مؤثر بر کنشهای روانشناختی مثبت میدانند. یافته های پژوهشی متعددی نشان دادهاند که وجود معنا در زندگی عنصری اساسی در بهزیستی روانی – عاطفی است و به صورت سیستماتیکی با ابعاد گوناگونی از شخصیت، سلامت جسمی و ذهنی، سازگاری و انطباق با استرسها و اختلالات رفتاری ارتباط دارد (اسکنل و بکر[8]، 2006 ).
معنادرمانی از جمله روشهایی است که می تواند به افراد در یافتن معنای زندگی و داشتن ادراکی بهتر و رضایتی بیشتر از خود و زندگی خود داشت. معنادرمانی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا میخواند و بیان میدارد که آنچه انسان ها را از پای درمیآورد، رنجها و سرشت نامطلوبشان نیست بلکه بیمعنا شدن زندگی است که مصیبتبار است . اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنا خواهد داشت و معنای زندگی می تواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در برگیرد . فرانکل میگوید در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن “معنی ” وجودی خود در زندگی یاری کند (فرانکل، ترجمه صالحیان و میلانی، 1386). معنادرمانی از نظر شکل، به درمانهای کوتاهی چون درمان آدلری نزدیکتر است . معنادرمانگران گرچه اغلب به صورت صمیمانه و مقبول در باره موضوعات فلسفی بحث می کنند، برای اینکه درمانجو را متقاعد سازند که نگرشی آگاهانهتر و مسئولانهتر به خلاء وجودی کند، به شیوه های مختلف او را مواجهه می دهند، و برایش دلیل و برهان میآورند. نوشتههای مربوط به درمان نشان می دهند که فنون درمانی، علاوه بر مواجهه دادن و تعبیرها، به مقدار زیادی به قانع سازی و استدلال نیز متکی هستند (بروچسکا، ترجمه سید محمدی، 1381). به نظر میرسد که این شیوه بتواند بر تغییر شرایط زندگی و رضایت افراد از خود و همسر و در کل رضایت از زندگی زناشویی موثر باشد. با توجه با این امر پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، طراحی گردیده است.
1-3- ضرورت و اهمیت موضوع پژوهش
از آنجایی که تعارض بین همسران سلامت روان اعضای خانواده تهدید کرده و باعث مشکلات مختلف در خانواده میگردد و همچنین بنیان خانواده را سست می کند، بررسی و شناسایی عوامل موثر برآن به منظور پیشگیری و کاهش از تعارض ضرورت مییابد. وقتی همسران تمایلی به رابطه با هم ندارند کمتر میتوانند مسایل مربوط به خانواده را مورد بررسی قرار داده و در نتیجه مشکلات آنها هر روز بیشتر از قبل میشود. تعارض بین همسران کیفیت زندگی و رضایت زناشویی را نیز کاهش میدهد . ناراضی بودن از زندگی زناشویی نگرش افراد به تواناییهای خود را نیز دچار خلل می کند، فرد احساس نا کارآمدی می کند. اهداف زندگی تغییر می کند و تعارضات بیشتر میشود و از آنجایی که این مشکلات بنیان خانواده را سست کرده و افراد خانواده را دچار مشکلات روانی و متعاقب آن جسمانی می کند؛ ضرورت دارد که پژوهشهای بیشتری در این حیطه انجام شود.
1-4- اهداف پژوهش
هدف اصلی:
تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان
اهداف فرعی:
1- تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر رضایت زناشویی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان
2- تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان
1-5- سوالات پژوهش
سوال اصلی:
آیا معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، موثر است؟
سوالات فرعی:
1- آیا معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، موثر است؟
2- آیا معنادرمانی گروهی بر خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، موثر است؟
1-6- فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی:
معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، موثر است.
فرضیه های فرعی:
1- معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، موثر است.
2- معنادرمانی گروهی بر خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، موثر است.
1-7- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی متغیرها
تعارض زناشویی: تعارض زناشویی، ناشی از واکنش نسبت به تفاوتهای فردی بوده و زمانی که آنقدر شدت یابد که احساس خشم، خصومت، کینه، نفرت، حسادت و سوءرفتار کلامی و فیزیکی در روابط آنان حاکم شود و به حالت ویرانگر درآید، حالتی غیر عادی است(کالین وسویکوک،2009). تعارض در روابط وقتی بروز می کند که رفتار یک شخص با توقعات شخص دیگر جور در نیاید (دیویس،ترجمه بهاری، 1382).
معنادرمانی گروهی: رویکردی فلسفی است که با انسان و دنیای او سر و کار دارد . این رویکرد نوعی نگرش نسبت به تعدادی از مفاهیم است مانند زندگی و مرگ، امید و ناامیدی ، رابطه و انزوا بودن و نبودن، گزینش آزادانه، آگاهی و مسوول شدن نسبت به خود و دیگران، تعالی خویشتن و جستجوی معنا در دورهای از زندگی که با مرگ نزدیک روبرو است (بریت بارت[9] و همکاران، 2004).
رضایت زناشویی: رضایت زناشویی عبارت است از حالتی که طی آن زوجین از ازدواج با هم و از بایکدیگر بودن احساس شادمانی و رضایت دارند (محمودی،1387).
خودکارآمدی عمومی: خودکارآمدی عبارست است از باور افراد به تواناییهایشان در اعمال کنترل بر عملکرد خود و بر رویدادهای محیطی است. (بندورا، 2001 به نقل از فیست و فیست، ترجمه سید محمدی، ١۳۸۶).
تعداد صفحه :146
قیمت :37500 تومان