در آستانه هزاره سوم، مدیریت دانش، به عنوان یک نیاز استراتژیک برای موسسات، سازمانها و نهادهای خدماتی مطرح است، مدیریت دانش تضمین کننده برتریهای بلند مدت برای سازمانها و جوامع و میزان بهرهگیری آنها از سرمایههای انسانی، فکری و اطلاعاتی است. مدیریت دانش، نگرشی است که میتواند از سوی مدیریت سازمانها با کمی انعطاف پیادهسازی شود و رقابت پذیری در آینده، پیشرو بودن در محصول و خدمات جدید، فتح بازارهای جدید و خلق بازارهای نو و از دست ندادن سرمایههای دانشی را به ارمغان بیاورد. مبحث مدیریت دانش یکی از مباحث نوظهور در مدیریت است که به شدت مورد اقبال و توجه دانشمندان علم سازمان و مدیریت واقع شده و مهمترین رکن مدیریت دانش، پیادهسازی و اثر بخشی آن میباشد، که شناخت مدیریت دانش به عنوان یک روح حاکم بر اعمال سازمانی برای پیادهسازی آن ضروری است. در دنیای امروز، دیگر منابع اقتصادی اصلی سرمایه، منابع طبیعی، نیروی کار و… نیستند، بلکه منابع اقتصادی اصلی، دانش خواهد بود. بعد از قرن بیستم که قرن اقتصاد صنعتی بود، قرن بیست و یکم قرن اقتصاد اطلاعات و دانش میباشد. در اقتصاد صنعتی، عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری داراییهای فیزیکی و مشهود مانند زمین، نیروی کار، پول و … بوده است و از ترکیب این عوامل اقتصادی، ثروت تولید میشد. در این اقتصاد، استفاده از دانش، به عنوان یک عامل تولید، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر داراییهای مشهود و فیزیکی، ارجحیت بیشتری پیدا میکند. در اقتصاد دانشی بر خلاف اقتصاد صنعتی، داراییهای فکری و بخصوص سرمایههای انسانی، جزء مهمترین داراییهای سازمان محسوب میشود و موفقیت بالقوه سازمانها ریشه در قابلیت فکری آنها دارد. بنابراین نحوه مدیریت سرمایه فکری در سازمانها و نقش آنها بر کسب مزیت رقابتی میتواند در پیشبرد اهداف سازمانی نقش بسزایی ایفا کند (بطحایی، ۱۳۸۵). در این میان سازمانهای کشورمان نیز برای همسویی با سایر سازمانها و افزایش توان رقابتی، در عرصههای داخلی و جهانی نیازمند مدیریت دانش و استفاده از سرمایههای فکری سازمان خود هستند. بخصوص با عضویت ناظر کشورمان در سازمان تجارت جهانی در سال ۱۳۸۴ و افزایش رقابت در اقتصاد داخلی و همچنین تمایل کشور به پیوستن به این سازمان بینالمللی، لزوم نگرش سازمانها به مدیریت دانش و سرمایه فکری بیش از پیش احساس میشود.
۱-۲ شرح و بیان مسئله
یکی از مهمترین مسائل در اقتصاد ایران در دهه اخیر بحث صادرات غیر نفتی بوده است .این در شرایطی است که میزان در آمد های حاصل از صادرات غیر نفتی قابل مقایسه با درآمد های حاصل از فروش نفت خام نبوده و نمیباشد . از طرف دیگر در سبد صادراتی کشور بیشترین سهم درآمد ارزی صادرات غیر نفتی کشور مربوط به صادرات تولیدات سنتی و فرآورده های کشاورزی است. یکی از این تولیدات سنتی فرش میباشد. فرش ایران متاثر از ویژگی های برجسته فرهنگی و هنری آن در سده ها و دهه های گذشته همواره به عنوان یکی از کالاهای برجسته در سبد صادرات غیر نفتی ایران مطرح بوده و میباشد. به طوری که طی سالهای متمادی اولین و بالاترین ردیف ارزآوری در صادرات ایران و حدود ۷% اشتغال کل کشور و معیشت چند میلیون نفر را به خود اختصاص داده است. (الماسی و همکاران، ۱۳۸۹).
فرش ایران اعم از قالی و قالیچه و گلیم و دیگر دستبافت ها جایگاه بسیار بالایی در میان کشورهای جهان دارد. آمارهای موجود در زمینه صادرات فرش این حقیقت را نشان میدهد که تا سال ۱۹۷۰ میلادی، فرش ایران اغلب بازارهای مهم جهان را در نیمی از مقدار و ارزش صادرات جهانی این کالا به خود اختصاص داده است. قبل از پیروزی انقلاب، ارز فراوان حاصل از فروش نفت بر همه فعالیتهای اقتصادی، صنعتی و تجاری کشور اشراف داشت و تمام کمبودها و کاستیها را به راحتی پوشش میداد. این مساله باعث شده بود تا برای هیچ یک از کالاها و تولیدات مورد نیاز اعم از صادراتی یا وارداتی، برنامهریزی و تشکیلات آموزش دیده فراهم نشود. پول رسمی کشور با حمایت کافی ناشی از فروش نفت برخوردار بود و سایر کالاهای مهم از جمله قالی، هیچ گاه به صورت مستقل مورد بررسی قرار نمیگرفت تا بتواند در نوسانات بازارهای خارجی موقعیت خود را حفظ کند و یا شرایط مناسبتری را به دست آورد. پس از آن در سال ۷۳ ما شاهد یک دوره شکوفایی در صنعت و بازار فرش ایران شدیم که به مدد مطالعه در مورد بازار و همچنین تامین نیاز مشتریان بدست آمد، اما امروزه به علت عدم توجه به اصول بازاریابی نوین و راهبردی فرش در تمامی مراحل از مرحله تهیه مواد اولیه، بافت فرش تا عرضه به بازارهای جهانی باعث شده که ما جایگاه واقعی خود را در بازارهای سنتی و ثابت (کشورهای اروپایی و آسیایی مانند آلمان، انگلستان، اتریش، فرانسه و عربستان) و بازارهای جدید (ژاپن، برزیل، اروپای شرقی، استرالیا و زلاندنو) به نفع رقیبان خود همچون کشورهای چین، هند، پاکستان و… از دست بدهیم.
متاسفانه به دلیل فقدان اساسی در ابعاد سازمانی، ساختاری، مدیریتی، تولیدی و به ویژه تجاری و بازرگانی، فرش ایران دوران افول و رکورد شکننده ای را در عرصه رقابت های جهانی پیموده و اکنون در شرایط بحرانی خاصی به سر می برد. از طرفی، بی توجهی به اصول و مبانی بازاریابی و تجارت که دربرگیرنده فرایند تولید آن نیز میشود، مزیت های رقابتی فرش دستبافت را در داخل و بویژه در سطح جهانی با مخاطرات جدی مواجه نموده است. تجربه موفق دیگر کشورها حاکی از توجه آنها به واقعیت های محیط تجارت و دیگر عوامل تاثیرگذار است (شم آبادی و همکاران، ۱۳۸۶).
این صنعت، یکی از توانمندترین صنایع کشور پس از صنعت پتروشیمی بوده که علیرغم سیر نزولی میزان صادرات طی سالیان اخیر، جایگاه خود را در راس بهترین صادر کنندگان فرش سراسر دنیا حفظ کرده بود تا این که در سال ۱۳۸۷ جای خود را به کشورهای چین و هند سپرد. صادرات فرش ایران در پنج سال گذشته روندی نزولی داشته و پایین بودن قیمت فرش کشورهای رقیب در مقایسه با فرش ایران و هماهنگ بودن آن با سلایق بازارهای جهانی نیز از عوامل عمده رشد برخی از کشورهای رقیب در بازارهای جهانی به شمار می رود (بریم نژاد، ۱۳۸۷). از سویی دیگر افزایش قیمتهای داخلی در اثر رشد تورم و انتقال تاثیرات تورم، کاهش حجم تجارت جهانی فرش به علت جایگزین شدن سایر کفپوشها از جمله موکت، سنگ، پارکت، و سایر زیراندازها نیز به کاهش صادرات فرش ایران در سال های اخیر منجر گردیده است. (فرح بخش، ۱۳۸۴).
نتایج حاصل از تحقیقات مختلف بیانگر آن است که بازاریابی فرش دستبافت در ایران به صورت علمی دنبال نمیشود و هنوز بیشتر جنبه سنتی دارد و پس از تولید فرش، اقدام به یافتن مشتریان میشود. در ضمن تحقیقات اندکی در زمینه وضعیت بازاریابی فرش در ایران انجام شده (صبوری خسروشاهی، ۱۳۸۲) و کاستیهایی از قبیل کمبود اطلاعات روزآمد در مورد خواستهها و گرایشات مشتریان، فقدان برنامهریزی استراتژیک، کاهش کیفیت، ضعف تبلیغات، ضعف مدیریت و خلا برنامه ریزی برای شناسایی سلایق کشورها و ملت های مختلف، نبود آشنایی با بازارهای هدف و ضعف در مشارکت یا برپایی نمایشگاه های فرش دستبافت، در مطالعات انجام شده به چشم میخورد (دهقانی فیروزآبادی، ۱۳۷۷).
در دهه های اخیر، انواع موسسات، شاهد تغییرات اساسی در زمینه های ساختار، کارکرد و سبکهای مدیریتی خویش بودهاند. موسسات کنونی، اهمیت بیشتری جهت درک، انطباق پذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قایل شده و در کسب و بکارگیری دانش و اطلاعات روزآمد به منظور بهبود عملیات و ارائه خدمات و محصولات مطلوبتر به ارباب رجوعان پیشی گرفتهاند. چنین سازمانهایی نیازمند بکارگیری سبک جدیدی از مدیریت به نام “مدیریت دانش” میباشند.
توسعه سریع و شتابان اقتصاد جهانی بهم پیوسته، حکایت از ضرورت توسعه قابلیتها و تواناییهای منابع دانشی کسب و کار دارد. در پاسخ به این ضرورت در دهه ۹۰ مدیریت دانش به شکلی فراگیر مطرح شد و توسعه یافت. بسیاری از شرکتها به این نتیجه رسیدهاند که برای عملکرد مؤثر در اقتصاد امروز، تبدیل شدن به یک سازمان دانش محور ضروری است. اما اندکی از آنها به درستی میدانند که دانش محور شدن به چه معناست و یا چگونه میتوان تغییرات لازم برای دانش محور شدن را انجام داد. در این راستا و با توجه به این مهم که مدیریت دانش سازمانی یکی از مهم ترین عوامل موفقیت شرکت ها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. اهمیت این موضوع به حدی است که امروزه شماری از سازمانها، دانش خود را اندازهگیری میکنند و به منزلهی سرمایه فکری سازمان و نیز شاخصی برای درجه بندی شرکتها در گزارشهای خود منعکس میکنند (موسوی،۱۳۸۷)، این مؤسسه ها، استقرار مدیریت دانش در سازمان را، به عنوان بخشی از راهبرد سازمان، ضروری میدانند (جعفرنژاد:۱۳۸۷)
مدیریت دانش، به مثابه بخشی ضروری و اساسی در موفقیت سازمان، دامنهی گستردهای از ایدههای سازمانی، شامل نوآوریهای راهبردی، اقتصادی، رفتاری و مدیریتی را در بر میگیرد. در جهان امروز که تولید کالاها و ارائه خدمات به شدت دانش مدار شدهاند، دانش دارایی کلیدی برای کسب مزیت رقابتی به شمار میرود.
۱-۳ پرسش اصلی تحقیق
آیا متغیرهای پیاده سازی مدیریت دانش بر افزایش صادرات فرش در ایران تاثیر مثبت و مستقیمی دارند؟
۱-۴ اهمیت تحقیق
با توجه به میزان استفاده از دانش و اطلاعات در صنایع امروزی و حیاتی بودن این عامل در چرخه تولید و مصرف محصولات و از آنجا که فرش به عنوان کالایی صادراتی در زمزه اقلام صادراتی غیر نفتی مهم در ایران به شمار میرود، لذا توجه و دقت در مراحل تولید و صادرات این محصول با توجه به شرایط جدید جهانی و وجود رقابت بین کشورهای بافنده فرش از جمله ایران، هند، پاکستان و … نیاز به حفظ کیفیت در سطح جهانی و توانایی رقابت با سایر کشورها در سطح جهانی لازمه دانش محور شدن و آگاه کردن تمامی کارکنان و دست اندرکاران تولید و صادرات از عوامل تعیین کننده و وضع بازار جهانی با بهره گرفتن از ابعاد مدیریت دانش در این چرخه خواهد بود.
اهداف تحقیق:
شناسایی عوامل مهم و اصلی مدیریت دانش در زمینه صادرات فرش
میزان اهمیت و تاثیر این عوامل در فرایند صادرات
مشخص کردن جهت هر یک از عوامل بر صادرات
ارائه راه حل مناسب در خصوص موضوع
سوالات تحقیق:
متغیرهای اثرگذار پیاده سازی مدیریت دانش کدامند؟
مدل مفهومی حاصل از مولفههای اصلی پیاده سازی مدیریت دانش کدام است؟
برازش مدل چگونه است؟
اولویتهای هرکدام چگونه است؟
۱-۵ قلمرو تحقیق
۱-۵-۱ قلمرو موضوعی تحقیق:
در این پژوهش، محقق به دنبال بررسی و تاثیر عوامل مدیریت دانش بر افزایش صادرات فرش ایران و اهمیت و نقش هر یک از این عوامل خواهد بود.
۱-۵-۲ قلمرو مکانی تحقیق:
قلمرو مکانی این تحقیق جامعه انتخابی از میان تولید کنندگان، صادر کنندگان، فروشندگان، صاحب نظران در زمینه صنعت فرش در ایران انتخاب خواهند شد.
۱-۵-۳ قلمرو زمانی پژوهش:
زمان یا دوره زمانی آغاز تا پایان کار توزیع و جمع آوری پرسشنامه (ابزار گردآوری اطلاعات) و تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده را شامل میشود که این روند یک دوره زمانی ۶ ماهه را پیش بینی میکند و از ۱/۱/۱۳۹۱ آغاز و در ۱/۷/۱۳۹۱ به پایان میرسد.
۱-۶ تعریف اصطلاحات
پیاده سازی مدیریت دانش
مدیریت دانش: مدیریت دانش، یک فرایند یکپارچه و سیستماتیک در سطح سازمان است که شامل فعالیت اکتساب، خلق، ذخیره، توزیع و بکارگیری دانش به وسیله افراد و گروه ها برای رسیدن به اهداف سازمانی میباشد. مدیریت دانش ۴ عنصر اساسی دارد: دانش، مدیریت، تکنولوژی اطلاعات و فرهنگ سازمانی (Ganderi at al, 2010)
ابعاد مدیریت دانش
دانش: دانش، دانستنی است که در تجربیات، مهارتها، قابلیتها، تواناییها، استعدادها، افکار، عقاید، طرز کارها، الهامات و تصورات افراد موجود است و به شکل مصنوعات ملموس، فرایندهای کاری و امور روزمره یک شرکت خود را آشکار میسازد .دانش دو نوع است: عیان و نهان (یا ضمنی) Hoffman, et al ,2005)).
مدیریت: مدیریت تلویحا بر طبقه بندی، فراهم کردن ساختار و ایجاد ادراک بهم پیوستگی در یک سازمان دلالت دارد. .( Rodriguez,2007:85)
تکنولوژی اطلاعات: تکنولوژی اطلاعات میتواند بعنوان ابزاری قدرتمند عمل کرده و ابزارهایی مؤثر و کارآمد برای همه وجوه مدیریت دانش شامل تسخیر، اشتراک و کاربرد دانش تأمین کند. برای تبدیل اطلاعات به دانش، افراد باید اطلاعات را تحلیل، تفسیر و درک کرده و آن را در متنی جای دهند (قاضی زاده فرد،۱۳۸۷).
فرهنگ سازمانی: سازمانها نیاز به روابط حمایتی، تشریک مساعی و ایجاد فضای صمیمیت و دوستی (فرهنگ همکاری) برای تحقق مدیریت دانش دارند. در چنین فرهنگی افراد همدیگر را حمایت و کمک میکنند و دانش مورد نیاز برای انجام فعالیتهای سازمانی در اختیار همدیگر قرار می دهند تا به کارگیری دانش، آسان و زمینه ایجاد ایدهها و روشهای نوین در سازمان فراهم شود. گرایش یا عدم گرایش سازمانها به فرهنگ قدرت میتواند پیاده سازی مدیریت دانش را متاثر سازد .(Davel & Snyman, 2007)
صادرات:
صادرات تابعی از تجارت بین المللی است که به موجب آن کالای تولید شده در یک کشور برای فروش و یا تجارت در آینده به کشور دیگر حمل میشود (investopedia, 2012).
فرش :
پشم و موی حیواناتی نظیر گوسفند و بز، اولین یافتههای بشر برای برآوردن این نیاز بود و متعاقباً پوست این حیوانات اولین زیرانداز یا به عبارت دیگر فرش منسوج بود. به دنبال تحول و پیشرفت در زندگی، بشر آموخت که میتواند با در هم نمودن و فشردن الیاف پشم، زیراندازی ضخیمتر و گرمتر به نام نمد تهیه نماید. متعاقباً با فراگیری فنون ریسندگی و تابندگی، نخهای پشمی را تولید نمود و برای اولین بار با ادغام رشته نخهای افقی و عمودی نخهای پشم، گلیم را ابداع کرد و این سرآغازی بود برای ابداع فرش گره دار یا پرزدار که هنر و فنی پیشرفتهتر بود (پرتال شرکت سهامی فرش ایران،۱۳۸۹).
فصل دوم:
ادبیات پژوهش
۲ – ۱ مقدمه:
تئوریهای عرفی نئو کلاسیکی بر پایه انباشتگی دو عامل بنا شدهاند: سرمایه و نیروی کار. اقتصاد دانان باور دارند که هر دوی این منابع، بازده نزولی دارند و سرانجام هر افزایش اضافی از نیروی کار و یا سرمایه از قانون بازده نزولی پیروی خواهد کرد. ایده ایستایی رشد در برخی نقاط که توسط دیدگاه کلاسیک پیشنهاد شده بود توسط تئوری نئوکلاسیکی و با این نظریه که تکنولوژی وضعیت مناسبتری را از نقطه ایستا تبیین میکند به بن بست رسید و حال این ایده با عبارت دانش به چالش کشیده شده است. اما اقتصاد دانان یک دورهی سختی برای تطبیق دانش در داخل مدلهای خودشان دارند، چرا که بر خلاف سرمایه و نیروی کار که بازده نزولی را نشان میدهند، دانش بازده صعودی را نشان میدهد (Arntzen et al, 2009) دلیل بحرانی دیگر بر رشد دانایی محور، تغییرات است. تغییرات همیشگی و پیوسته با جلوهای از حرکت شتابان دگردیسیها در بازار، فناوری، بنگاهها و دیگر بخشهای اقتصادی. این امر موجب میشود تا بنگاهها و افراد در جستجوی سودهای بالاتر بجای سودهای معمول فکر نوآوری، جستجوی راهها، عملیات و فناوریهای جدید باشند. در نگرش اقتصاد جدید، تغییر اقتصادی، نتیجه حرکت آرام از یک حالت تعادلی به حالت دیگر نیست بلکه آن از دنبال کردن سودهای شبه انحصاری نتیجه میگردد که متعلق به نوآوران است. ایدههای جدید بکرار توسط بنگاهها ایجاد میشود و تغییرات اقتصادی بوسیله موفقیت فناوریها و راهکارهایی که روشهای قبلی را منسوخ میکنند، بوجود میآید Hung , 2005)). خلاقیت هسته اصلی فرایند نوآوری است و بهرهوری واحدهای تحقیق و توسعه نیز از خلاقیت نشأت میگیرد. در فرایند ملی نوآوری نیز دانش خلق میشود و وظیفه مدیریت دانایی نیز عبارت از فرایند اداره دقیق دانش برای رفع نیازهای موجود، شناخت و بهره برداری از دانش موجود کسب شده و ایجاد فرصتهای جدید و توان ظرفیت بکارگیری دانش میباشد. وظایف واحدهای تحقیق و توسعه نیز توسعه مرزهای دانش با تحقیقات پایهای و یا تحقیقات توسعهای و کاربردی برای بهبود مستمر فرایند تولیدی است. بنگاههای صنعتی موفق در اقتصاد جدید آنهایی هستند که بطور مستمر به تولید دانش بپردازند و آن را در سراسر سازمان توزیع کنند و سریعاً تبدیل به تکنولوژی و محصول کنند (Dalkir et al, 2007) .
۲-۲ مدیریت دانش
۲ – ۲ – ۱ تاریخچه مدیریت دانش
استفاده از منابع پایان نامه ها درباره :نقش پیاده سازی مدیریت دانش در افزایش صادرات فرش ایران۹۱