بررسی نقش و جایگاه صحابه و تابعان در تفسیر المیزان و تفسیر اثری آیت الله معرفت- قسمت ۵۷
- ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۲۴٫ ↑
- «…کلیدهاى آن بر گروه نیرومند هم گرانبار بود». (قصص: ۷۶) ↑
- ر.ک ابوجعفرمحمد بن جریرطبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن،ج۲۰، ص۶۹؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص ۱۳۷٫ ↑
- ر.ک ابوجعفرمحمد بن جریرطبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن،ج۲۰، ص۶۹ به نقل از ضحاک؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص ۱۳۷٫ ↑
- «…ما که گروهى [نیرومند]هستیم». (یوسف: ۸) ↑
- ر.ک سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، صص۷۵-۷۶٫ ↑
- «و از آنچه دیوان در [روزگار] پادشاهى سلیمان مىخواندند پیروى کردند…». (بقره: ۱۰۲) ↑
- ر.ک جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۱، ص ۹۷٫ ↑
- ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۳۹٫ ↑
- «…و اگر این نکنى پیام او را نرسانده باشى…» (مائده: ۶۷) ↑
- سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص ۴۳٫ ↑
- «…او از خاندان تو- خاندان نبوّت- نیست، او [را] کردارى ناشایسته است…». (هود: ۴۶) ↑
- ر.ک ابوجعفرمحمد بن جریرطبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن،ج۱۲، ص۳۱؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۳۳۶٫ ↑
- سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۳۵٫ ↑
- «و هر آینه آن زن آهنگ او کرد، و اگر نه آن بود که او برهان پروردگار خویش بدید آهنگ وى کرده بود…». (یوسف: ۲۴) ↑
- ر.ک جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۴، ص۱۳-۱۴٫ ↑
- سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۱۳۰٫ ↑
- همان، ج۱۱، ص۱۳۱٫ ↑
- «براى آن است تا [عزیز] بداند که من در نهان به او خیانت نکردهام«. (یوسف: ۵۲) ↑
- عبدالرحمان بن محمد[ابن ابی حاتم]، التفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۲۱۵۸؛ ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۴، ص ۱۴٫ ↑
- سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۰۵٫ ↑
- «حجّ و عمره را براى خدا تمام به جاى آورید…». (بقره: ۱۹۶) ↑
- ر.ک سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، صص ۹۲-۹۱٫ ↑
- «طلاق- طلاق رجعى که در آن شوهر به زن باز تواند گشت- دو بار است. پس از آن به نیکویى نگاهداشتن یا به نیکى رهاساختن…». (بقره: ۲۲۹) ↑
- ر.ک اسماعیل بن عمرو دمشقی[ابن کثیر] ، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۴۶۰؛ حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ اول، (قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۸ق)، ج۱۴، ص۴۷۶٫ ↑
- «و کسانى را که در راه خدا کشته شدند مرده مپندار، بلکه زندگانند…». (آل عمران: ۱۶۹) ↑
- ر.ک جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، صص ۹۵-۹۶٫ ↑
- ر.ک محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۲٫ ↑
- «…و آنچه از جانوران شکارى- سگان شکارى- که تعلیم دادهاید…». (مائده: ۴) ↑
- ر.ک محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۲۹۳؛ سیدهاشم بحرانی،البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۴۹٫ ↑
- «از آنچه خداوند به شما آموخته به آن سگان آموخته باشید». (مائده: ۴) ↑
- ر.ک جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۲، ص ۲۶۰٫ ↑
- «و بدانید که هر چه به چنگ آرید، پس پنج یک آن براى خداى و پیامبر و خویشان [پیامبر] … است». (انفال: ۴۱) ↑
- ر.ک جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۳ ،ص ۱۸۶٫ ↑
- ر.ک محمد بن مسعود عیاشی،کتاب التفسیر، ج۲، ص۶۱٫ ↑
- ر.ک محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۰۵٫ ↑
- «و این آگهى و هشدارى است از خداى و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر…». (توبه: ۳) ↑
- ر.ک جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۱۲٫ ↑
- ر.ک سیدهاشم بحرانی،البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۳۲٫ ↑
- ر.ک محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۸۰٫ ↑
- بحرانی از فضیل بن عیاض از امام صادق علیه السلام روایت کرده که گفت: من از آن حضرت از حج اکبر پرسش کردم. فرمودند: تو در این باره چیزى شنیدهاى؟ عرض کردم آرى حدیثى دارم، و آن این است که ابن عباس گفته است: حج اکبر عبارتست از روز عرفه، به این معنا که هر کس روز عرفه تا طلوع آفتاب روز عید قربان را درک کند حج را درک کرده، و هر کس دیرتر برسد حج آن سال از او فوت شده، پس شب عرفه، هم براى قبل و هم براى بعد قرار داده شده. دلیل بر این قول هم این است که کسى که شب قربان تا طلوع فجر را درک کند حج را درک کرده و از او مجزى است، هر چند وقوف در روز عرفه را نداشته. امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین فرموده حج اکبر روز قربان است، و احتجاج کرده به آیه قرآن که مىفرماید:Cفَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍB و این چهار ماه عبارت است از بیست روز از ذى الحجه و تمامى محرم و صفر و ربیع الاول و ده روز از ربیع الآخر، و اگر روز حج اکبر روز عرفه باشد آن گاه تا روز دهم ربیع الآخر چهار ماه و یک روز مىشود و حال آنکه قرآن فرموده مهلت کفار از روز حج اکبر چهار ماه است. و نیز استدلال کردهاند به آن آیه دیگر که مىفرماید:Cوَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِBو سپس فرموده که اعلام کننده در آن روز من بودم. پرسیدم: پس معناى کلمه” حج اکبر” چیست؟ فرمود: از این جهت بزرگترین حج نامیده شد که در آن سال هم مسلمانها به زیارت خانه خدا رفتند، و هم مشرکین، و بعد از آن سال بود که دیگر زیارت کردن کفار ممنوع شد. (سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۳۲) ↑
- ر.ک محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۸۰٫ ↑
- ر.ک علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، چاپ چهارم، (سید طیب موسوی جزایری، قم: دارالکتب، ۱۳۶۷ش)، ج۲، صص ۲۳۹-۲۴۲٫ ↑
- ر.ک جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، صص ۳۱۵-۳۱۶٫ ↑
- ر.ک محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۱۴؛ علامه، به عنوان نمونه به روایتی که امام صادق علیه السلام از پدرش نقل کرده، اشاره می کند که می فرماید:«إن أیوب (علیه السلام) مع جمیع ما ابتلی به لم تنتن له رائحه، و لا قبحت له صوره، و لا خرجت منه مده من دم، و لا قیح، و لا استقذره أحد رآه، و لا استوحش منه أحد شاهده، و لا تدود شیء من جسده، و هکذا یصنع الله عز و جل بجمیع من یبتلیه من أنبیائه و أولیائه المکرمین علیه. و إنما اجتنبه الناس لفقره و ضعفه فی ظاهر أمره، لجهلهم بما له عند ربه تعالى من التأیید و الفرج». (هیچ یک از ابتلائات ایوب علیه السلام عفونت پیدا نکرد، و بدبو نشد، و نیز صورتش زشت و زننده نگردید، و حتى ذرهاى خون و یا چرک از بدنش بیرون نیامد، و احدى از دیدن او تنفر نیافت و از مشاهدهاش وحشت نکرد، و هیچ جاى بدنش کرم نینداخت، چه، رفتار خداى عز و جل در باره انبیا و اولیاى مکرمش که مورد ابتلایشان قرار مىدهد، این چنین است. و اگر مردم از او دورى کردند، به خاطر بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد پروردگارش داشت جاهل بودند، و نمىدانستند که خداى تعالى او را تایید کرده، و به زودى فرجى در کارش ایجاد مىکند.(سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، صص۶۶۳-۶۶۴) ↑
-
- برای مشاهده نمونه های دیگر رجوع کنید به: محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۹۸/ج۷، ص۳۱۰/ ج۱۳، ص ۲۸۳٫ ↑
- «و از آنچه دیوان در [روزگار] پادشاهى سلیمان مىخواندند پیروى کردند…». (بقره: ۱۰۲) ↑