۱ – کتاب الخلاف «مرتد دو گونه است. اول آنکه بر فطرت اسلام زاده شده است پس هرگاه مرتدّ شد واجب است قتل او و توبه داده نمی شود. و دیگری کافری است که مسلمان شده سپس مرتدّ گردیده. این فرد توبه داده می شود. اگر توبه کرد قبول می شود و اگر توبه نکرد قتل او واجب است. عطاء بر چنین اعتقادی است و حسن بصری می گوید مرتد کشته می شود بدون استتا بَه. و ابوحنیفه و شافعی و مالک و عامّه فقهاء می گویند: مرتد اعم از فطری و ملّی اوّل توبه داده می شود و چنانچه توبه نکرد قتل او واجب است.»(طوسی، ۱۴۰۷،ج۵: ۳۵۳)
۲ – و در مبسوط آمده است: «در نزد ما مرتد به دو صورت است. مرتدی که بر فطرتِ اسلام زاده شده است چنین کسی اسلام او قابل قبول نیست و در صورت ارتداد قتل او واجب است. و دیگری. کافری است که مسلمان شده و سپس مرتد گشته است. چنین مرتدّی اول توبه داده می شود و چنانچه توبه نکرد کشته می شود. و در مدت زمان توبه دادن و تکرار آن اختلاف است. عده ای می گوید سه روز و عده ای دیگر می گویند به اندازه ای که امید رجوع او به اسلام وجود دارد. که این قول اَقوی است زیرا ممکن است دچار شبهه شده باشد که با تأمل و فرصت بیشتر متنبّه گشته، برگردد.»(طوسی، ۱۳۷۸، ج۷: ۲۸۲)
به این نکته آخر دقت شود که قتل مرتد با احتمال شبهه داشتن او متنفی می شود.
۳ – در شرایع الاسلام آمده است:
«مرتد بر دو قسم است. اول: مَن وُلِدَ عَلَی الاِسلام، که اسلام او پذیرفته نیست اگرچه برگردد. و قسم دوم مَن اَسلَمَ عن کفرٍ ثُمَّ اِرتدَّ؛ چنین فردی اول توبه داده می شود و چنانچه امتناع کرد کشته می شود. در مورد مدت زمان استتابه، قول ضعیفی می گوید: سه بار یا سه روز، و قول دیگر می گوید تا اندازه ای که امکان بازگشت او به اسلام وجود دارد. در اینجا قولی که فرصت بیشتری را برای مرتد ایجاد می کند ترجیح داده شده است بدلیل آنکه در آن تأنّی و اتمام حجّه بیشتری وجود دارد.»(حلّی، ۱۴۰۳، ج۴: ۱۸۳)
۴ – محقق اردبیلی مدت توبه را منوط به قول حاکم شرع کرده است و گفته است که مدّت محدودی برای این امر نیست بلکه تا آن مقدار زمانی که امکان و امید رجوع است باید طلب توبه کرد. بخاطر احتیاط حفظ نفس مسلمان و امید رجوع مرتد به اسلام و پرهیز از قتل تا آنجا که امکان دارد.(محقق اردبیلی، ۱۴۱۶، ج۱۳، ۳۲۲)
۵ – قواعدُ الاَحکام: “المرتدُّ اِن کان عن فطره … وَجَبَ قتله، وَلَو تابَ لَم تُقبل توبتَه …، وَ لو کان عن غیر فِطرَه اُستتیبَ، فَاِن تاب عُفی عنه وَ اِلاّ قُتل. و روی: اَنَّهُ یستَتاب ثلاثَهً اَیام وقیلَ: القدر الّذی یمکنُ مَعه الرّجوع، وَ اِستَتابَتُهُ واجبه"(ابن مطهر، بی تا، ج۲: ۲۷۵) این قول نیز شبیه قول محقق اردبیلی می باشد.
۶- صاحب مسالک بعد از نقل قول مشهور در مورد مرتد فطری و ملّی گفته است:
«از کلام ابن جنید چنین برمی آید که ارتداد یک قسم بیشتر نیست (یعنی به ملّی و فطری تقسیم نمی شود) و اینکه باید توبه داده شود. اگر توبه کرد پذیرفته و اِلاّ کشته می شود. و این رأی علمای اهل سنت است و عموم ادلّه معتبره نیز این قول را تأیید می کند. روایاتی که عمومیت و اطلاق استتابه را مقید و محدود می کند بی اشکال نیست هرچند قول مشهور تفصیل بین مرتد فطری و ملّی می باشد» (العاملی، بیتا، ج۲: ۳۵۸)
۷- در کتاب جواهر پس از نقل حکم مرتد فطری و ملّی و بیان قول مشهور احتیاط در این دانسته شده است که هردو را توبه دهند بخاطر احتیاط در ریختن خون. و اینکه امر به استتابه شده است.(نجفی، بی تا، ج۴۱: ۶۱۳)
۸- در عروه الوثقی به صراحت آمده است که هردو قسم مرتد اول باید توبه داده شوند.
“لا فَرقَ فِی الکافرِ بین الاَصلی و المرتدّ الملّی، بل الفطری ایضاً – علی الاقوی – من قبول توبَتِهِ باطناً و ظاهراً ایضاً، فتقَبل عبادته و یطهر بدنه، نعم یجب قتله اِن اَمکن"(طباطبائی، ۱۳۸۶،ج۱: ۲۸۴)
۹- در کتاب تنقیح فی شرح العروه الوثقی نیز قول قبول توبه مرتد فطری و ملّی ترجیح داده شده است. (الغروی، ۱۴۱۰، ج۳: ۲۲۴)
۱۰- در کتاب «الفقه» نیز قبول توبه مرتد فطری همانند ملّی ترجیح داده شده است.
مرتد ملّی توبه داده می شود. اگر توبه کرد چیزی به عهدۀ او نیست. توبه مرتد فطری نیز پذیرفته می شود. همانگونه که ابن جنید و شهید ثانی برهمین اعتقادند. بلکه از جواهر نیز چنین برمی آید که در نپذیرفتن توبه مرتد فطری مردّد است. هرچند ایشان نیز از قول مشهور پیروی کرده است و در ادامه صاحب جواهر آورده است که هیچ وجه و دلیلی وجود ندارد برای عدم قبول توبه مرتد فطری با وجود اطلاقات ادلّه توبه در آیات و روایات. مگر اجماعی که عده ای مدّعی آن هستند و بعضی از روایات که گذشت. در حالیکه اجماع ادعا شده محقق نشده است. و روایتی که می گوید: “لا توبهَ له” با کمک آیات و روایات توبه می تواند حمل بر شدّت کفر مرتد فطری شود و نشان دهندۀ نفرت بیشتر اسلام از مرتد فطری و وجود تفاوت بین آن دو می باشد.(حسینی شیرازی، ۱۴۰۹)
در دیگر کتب فقهی معتبر شیعه نیز حکم ارتداد به همین صورت که بیان شد آمده است.(اسدی، بی تا، ج۲: ۲۳۵ و حلّی، ۱۴۰۵: ۲۴۰ و موسوی خمینی، ۱۴۰۶، ج۲: ۴۴۵ و جبعی عاملی، ۱۴۰۳، ج۹: ۲۱)
از مجموع نظرات فقها شیعه چنین برمی آید که اکثریت آنها قائل به استتابه مرتد اعم از ملّی و فطری هستند و در عمل نیز صد در صد به این مطلب عمل کرده اند. و عدم استتابه مرتد فطری را مخصوص معصوم (ع) میدانند که در عمل او خطا راه ندارد.
۱-۶- احکام مرتد در نزد اهل جماعت
فخر رازی از مفسرین بزرگ عامّه در تفسیر حَبِطَت اَعمالَهُم در آیه “وَ مَن یرتَدِد مِنکُم عن دِینِهِ فَیمُت وَ هُوَ کافِرٌ فَاُولئک حَبِطَت اَعمالَهُم فی الدنیا و الاخِرَه” (بقره / ۲۱۷) گفته است مقصود کشتن شخص مرتد، جدا شدن همسرش، و تقسیم اموال او می باشد.(فخر رازی، ۱۴۱۳، ج۶: ۴۰) هرچند در مورد چگونگی دلالت حبط عمل با قتل مرتد توضیح دقیقی نداده است.
ابن عاشور نیز علاوه بر حمل حبطت اعمالَهُم بر قتل مرتد، از جمله “فَیمُت و هُوَ کافر” نیز استنباط می کند که مرتد باید کشته شود. و گفته است که حرف فاء بر مردن بلافاصله و فوری مرتد دلالت دارد که این نمی تواند همان مرگ طبیعی بحساب آید. بنابراین نتیجه می گیریم این مرگ همان عقوبت شرعی یعنی قتل مرتد است.(ابن عاشور، ۱۴۱۳، ج۲: ۳۳۵)
زمخشری مصداق آیه ۱۲ سوره توبه را مرتدین دانسته و می گوید:
این آیه ناظر به کسانی است که اسلام را پذیرفته، نماز به پا داشتند، زکات دادند و با مسلمانان برادر دینی شدند سپس از اسلام برگشته و با ارتداد خود پیمانی را که با خدا و رسول خدا بسته بودند شکستند و شروع کردند به طعنه زدن به دین اسلام، قرآن کریم چنین افرادی را به عنوان سردمداران کفر شمرده و به جنگ و قتال با آنان حکم داده است.(زمخشری، ۱۴۱۵، ج۲: ۲۵۱)
آیه ۱۲ سوره توبه چنین است:
“وَ اِن نَکثوا اَیمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَ طَعَنُوا فی دینِکُم فقاتلوُا اَئِمَّهَ الکُفرِ اِنَّهُم لا اَیمانَ لَهُم لَعَلَّهُم ینتَهُون”
و اگر پیمان خود را پس از عهد خویش شکستند و آیین شما را مورد طعن (تمسخر) قرار دادند، با سران کفر بجنگید. زیرا آنان پیمان ندارند (باید گفت دیگر در امان نیستند بدلیل آنکه خود پیمان شکستند) شاید از (کارهای زشت خود) دست بردارند.
شمس الدّین سرخسی از فقهاء حنفیه در تفسیر آیه ۱۶ فتح “قل لِلمُخَلَّفینَ مِنَ الاَعرابِ سَتُدعَونَ اِلی قَومٍ اُولی بَأسٍ شدیدٍ تُقاتِلوُهُم اَویسلِموُن” نوشته است.
مرتدان به منزله مشرکان عرب بلکه بدتر از آنان هستند، زیرا مشرکان عرب خویشان پیامبر اکرم (ص) بودند و قرآن به زبان آنان نازل شد، ولی آنان حقّ این نعمت را بجا نیاوردند و شرک ورزیدند (یعنی از اول مشرک بودند و مردانه زیر بار توفیق اجباری (نزول عربی قرآن) که شامل حال آنها شده بود نرفتند) اما مرتد، اهل دین رسول خدا (ص) است و محاسن شریعت او را شناخته است، ولی حقّ آن را بجا نیاورده و مرتد گشته است، بنابراین همانگونه که از مشرکان عرب جز اسلام پذیرفته نمی شود، وگرنه کشته می شوند، مرتدان نیز چنین هستند.(السرخی، ۱۴۰۶، ج۱۰: ۹۸)
اما شافعی از فقهاء عامّه برای وجوب قتل مرتد به آیاتی که حکم کفّار محارب را بیان می کند استناد کرده و معتقد است مرتد نیز بعد از برگشت از اسلام کافر شده و در صف کافران محارب قرار گرفته و در نتیجه به تمامی احکام مربوط به کفّار محارب محکوم است از این رو همانگونه که کشتن کافر محارب واجب است، کشتن مرتد نیز بر آنان واجب می باشد.(فدکی، ۱۳۸۸: ۱۸۵)
رأی ابو حنیفه در باب مرتدّ:
“اِذا ارتدَّ المسلم عُرِضَ علیه الاسلام، فَان اَسلم وَ اِلاّ قُتِلَ مکانَه، اِلاّ اَن یطلب اَن یوجّلَ، فَاِذا طلب ذالک اُجّل ثلاثه اَیام … لِاَنَّ الظاهر اَنَّهُ دَخلت علیه شَبهَه ارتَدَّ لِاَجلِها، فَعَلینا اِزالَه تلک الشّبهه، اَو هُوَ یحتاج اِلی التفکّر لِیبِینَ لَهُ الحَقّ، فلا یکونَ ذالک اِلاَّ بِمهلَه، فَاذا استمهل کان علی الاِمام اَن یمهله، و مدّه النظر مقدّرَه بثلاثه اَیامٍ فی الشرع کما فی الخیار، فلِهذا یمهله ثلاثه ایام لا یزیده علی ذالک"(طوسی، ۱۳۷۸، ج۱۰: ۹۸)
بنظر ابو حنیفه، مرتد اعم از ملّی و فطری، ابتدا باید توبه داده شود زیرا در صورتی که مرتد، فرصت بخواهد لازم است به او فرصت داده شود تا از او ازالۀ شبهه گردد؛ زیرا ازاله شبهه بر ما واجب است و اگر فرصت هم نخواست. هرچند ظاهر روایت دستور قتل فوری او را می دهد ولی مستحب است بمنزله یک کافر تلقی، و اسلام دوباره بر او عرضه شود. اگر توبه کرد آزاد، وگرنه کشته شود.
کاسانی در البدایع گفته است:
مستحب است توبه داده شود و اسلام بر او عرضه گردد. زیرا احتمالاً مسلمان شود. اما واجب نیست. زیرا قبلاً دعوت اسلام به او ابلاغ گردیده.پس اگر اسلام آورد مرحبا بر او و خوش آمد واِلاّ امام به اندازه ای که امید به بازگشت او دارد به او فرصت می دهد. (الکاسانی الحنفی، ۱۴۱۷، ج۷: ۱۳۴)
از امام مالک در مختصر شیخ خلیل آمده است: «مرتد سه روز توبه داده می شود بدون عذاب تشنگی یا گرسنگی یا اذیت و آزار. اگر توبه کرد که آزاد است وگرنه کشته می شود.»(امینی، ۱۴۲۹، ج۱: ۲۹۶)
امام شافعی می گوید:
و هرگاه کسی به کفر گرائید توبه داده می شود اگر اظهار توبه کرد، حکم اسلام بر او جاری می شود و اگر امتناع کرد و بر کفر خود باقی ماند کشته می شود. و اگر قتل او به تاخیر افتاد و توبه داده شد سه روز یا ۶ روز به او فرصت داده می شود. اگر اظهار ایمان کرد پذیرفته می شود.(شافعی، ۱۹۹۶، ج۶: ۲۲۲)
و در مغنی المحتاج آمده است:
واجب است استتا بَه مرتد و مرتده قبل از قتل آنها، زیرا آنها بخاطر اسلام محترم بوده اند و چه بسا شبهه ای در ذهن آنها پدید آمده باشد که باید تلاش شود رفع شبهه شود. زیرا اکثر مرتدین ارتدادشان ناشی از شبهه می باشد..(الشربیانی، بی تا، ج۴: ۱۳۹)
نظر حنابله: رأی حنابله در این زمینه بدلیل اختلاف روایت از احمد ابن حنبل مختلف می باشد. در بعضی از نقلها آمده است: «هرکس از اسلام برگردد چه زن و چه مرد و بالغ و عاقل باشد، به اسلام دعوت می شود سه روز، و بر او سخت گیری می شود. اگر توبه نکرد کشته می شود.»(ابن قدامه، ۱۴۱۴، ج۴: ۶۰)
و در روایت دیگری نقل شده است که: کشته می شود بدون استتابه (ابن قدامه، ۱۴۱۴، ج۴: ۶۰)
نتیجه حاصله از این بحث:
از آنچه گفتیم معلوم گردید:
اولاً: اصل آزادی عقیده و بیان یک اصل بدیهی و غیر قابل تفکیک از اسلام بوده و اسلام مستقل از هیاهوی مکاتب غربی خود مروّج این اصل و مدافع این اصل فطری می باشد.
ثانیاً: در اکثر قریب به اتفاق فِرَق مهم اسلامی حکم ارتداد وجود دارد و حتّی فرقهائی چون زیدیه – اباظیه – خوارج – ظاهریه و بسیاری از فِرَق باطل به ظاهر اسلامی همچون وهابیت، دراویش و اسماعیلیه و تشکیلات های سرّی چون شیخیه و بهائیت نیز از این حکم بشدّت و بناحق استفاده کرده و علیرغم حملات گستردۀ آنان به این حکم، خود آنان علیه مخالفین خود به بیشترین و گسترده ترین وجه از آن استفاده کرده اند
ثالثاً: حکم ارتداد نیز یکی از فروعات مسلّم و خدشه ناپذیر در فقه اسلامی با گسترده ای وسیع بوده و در قرآن کریم درمورد مجازات مرتد به طور کلی آیات بسیاری وجود دارد.
دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با بررسی پارادوکس حکم ارتداد در اسلام با آزادی عقیده و بیان (با تأکید ...