در مبحث آموزش ارزش ها متربیان در هر مرحلهای از خردسالی، نوجوانی و جوانی که باشند، نیازمند نرمش و انعطافپذیری مربی هستند.
در سنین پایین ،به جـهت خطاهای احتمـالی که از خردسالان سر میزند، نیاز است که مربی بـرای
جلب نظر متربیان و پرهیز از دلزدگی آنان نسبت به آنها انعطاف خاصی داشته باشد.
و در سنین بالا نیز از این جهت که متربیان دارای پیشزمینههای اکتسابی از ارزش ها میباشند، در
هنگام یادگیری و در هنگام ارائه مباحث از سوی مربی، ممکن است تضادی میان آموختههای خود با آنچه مربی میگوید بیابند، در نتیجه میان آنها چالش ایجاد شده و نسبت به مربی جبههگیری میکنند که در این صورت یک مربی ماهر بایستی با بهره گرفتن از خصیصه نرمش و انعطافپذیری واکنش شدیدی انجام ندهد و به حل بحران بپردازد و خطاهای احتمالی متربیان را مرتفع سازد. اگر بار انعطافپذیری مربی ضعیف باشد جریان آموزش دچار شکنندگی و از هم گسیختگی شده و این امر به دلزدگی و بیرغبتی متربیان منجر خواهد شد.
و بر مربی ماهر لازم است که در این زمینه اعتدال را رعایت نماید و دامنهی انعطافپذیری وی به سمت افراط و تفریط سوق نیابد؛ زیرا تفریط در آن منجر به دلزدگی و بیرغبتی و افراط در آن منجر به بیپروایی متربیان در بیان هر مطلبی و انجام هر رفتاری میگردد.
۳-۲-۹٫ حلم و بردباری:
فرد با برخورداری ازحلم به راحتی غضبناک نمیشود و حوادث ناخوشایند به سرعت او را پریشان و ناآرام نمیکند، علاوه بر ثمرات و پاداشهای اخروی ،آثار فراوان دنیوی نیز برای حلیم و خویشتندار بیان شده است مهمترین آثارآن عبارتند از: آرامش قلب، وقار، نجابت، مدارا، عفو و گذشت، سکوت، عدم شتاب در مجازات و خوشرویی به عنوان آثار فردی و کرامت، بزرگواری،
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
موفقیت ، صلح ، ریاست و بزرگی ، محبوبیت در قلوب مردم و زندگی پسندیده و گوارا به عنوان
ثمرات و آثار اجتماعی حلم و خویشتنداری است.
دیلمی و آذربایجانی ( ۱۳۸۷ :۱۴۳) معتقدندکه از جمله آسیبهای آموزش ارزش ها ، ناشکیبایی
است. مدارا، حوصله، وقار و تحمل عیوبِ طرف مقابل از شرایط ضروری گام نهادن در این میدان است و بدون آن توفیق نصیب نمیشود. اکثر اوقات مربی یا معلمی که به بیان ارزش ها و نهی از ضد ارزش ها میپردازد، ممکن است در برابر نظرات و عقاید و تمایلاتِ مخالف برخی متربیان دچار موضعگیری از سوی آنها گردد، اینجا بر یک مربی کارآزموده و متقی واجب است که در برابر موضعگیریهای آنان با ملایمت برخورد کرده و صبر پیشه نموده و درصدد انتقام برنیاید؛ بلکه در کمال بردباری سعی درصدد حل بحران برآید.
خداوند در سوره الاحقاف آیه ۳۵ پیامبر خود را به روشهای گوناگون به صبر تشـویق میکنـد تـا
رسالت تعلیم و تربیت خود را نیکو به انجام رساند و گاه او را به صبرِ سایر رسولان متوجه میکند و میفرماید: پس تو (ای پیامبر) در برابر تکذیب قومت صبر کن. آن چنان که پیامبران اولوالعزم صبر کردند و در نفرین آنان عجله مکن و گاه او را دلداری میداد، امید میبخشید و عزت و عظمت الهی را یادآوری میکرد. (یونس: ۶۵) و گاه با یادآوری حق بودن وعدههای الهی، روح شکیبایی در کالبد وی میدمد (روم: ۶۰).
قطع به یقین کسی که در مقام مربی فعالیت می کند با افرادی از خانواده های مختلف و ویژگی های فردی متفاوت روبروست و این تفاوتها منجر به ایجاد یک سری برخوردها و یا اختلاف نظر هایی خواهد شد که وی باید در نهایت صبر و حوصله به سامان دهی وحل و فصل امور بپردازدو محیطی همراه با آرامش را برای متربیان فراهم کند.
۳-۲-۱۰٫ فضل:
باقری( ۱۳۸۷: ۱۶۳- ۱۶۲) معتقد است که «فضل» رابطهای مبتنی بر عدم موازنه است، عدم موازنهای فراتر از عدل، هرگاه رابطهی موازنه برقرار باشد آن را «عدل» گوییم و هرگاه از این میزان فاصله بگیریم، در صورتی که فراتر از آن رویم به «فضل» روی آوردهایم. پس عدل دو مقابل دارد ظلم و فضل؛ و از این دو تنها ظلم مذموم است. اصل فضل حاکی از آن است که در رابطهی تربیتی باید عدم موازنه را الگو قرار دهد.
خداوند در مقام تربیت انسان به وفور با او به فضل رفتار میکند و اساساً فضل و رحمت را برخود واجب کرده است.(سوره نور: آیه ۱۴). به مقتضای اصل فضل مربی باید در برابر هـرگونه تحـرک
مطلوب و مثبت فرد، اعم از ریز و درشت، پاسخی نشان دهد؛ اما نسبت به تحرکهای نامطلوب و
منفی، تنها باید در پارهای از مواردعکسالعمل نشان دهد. فضل مربی موجب ایجاد نرمش و ملاطفت در رفتار وی گشته و و با توجه به مطالب یاد شده این امر موجب جذب هر چه بیشتر متربی به سمت مربی و تلاش در جهت اصلاح خطا های احتمالی خویش وپذیرش هر چه بیشتر مقام و مرتبت مربی می گردد.
۳-۲-۱۱٫ صلاحیت و شایستگی علمی:
تدریس و تعلیم از مناصبی است که احراز آن به شایستگی و لیاقت و تخصص بستگی دارد . معلـم
در ایجاد ارتباط با شاگرد در صورتی موفق خواهد بود که آگاهی از موضوع درسی و قدرت انتقال مفاهیم را داشته باشد. بنابراین وارد شدن در موضوعی بدون تخصص، و انتقال طوطیوار مطالب بدون درک آن، نه تنها کمکی به شاگرد نمیکند؛ بلکه علاقه و انگیزه او را نسبت به آن رشته علمی از بین میبرد (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۷ : ۱۷۲).
معلم و مربی شایسته، کسی است که خود را به اسباب معلمی تجهیز نماید و صلاحیت و شایستگی در تمام مظاهر او از جمله: سیما، بیان و طرز رفتار وی پدیدار باشد. از جمله مهمترین لوازم مورد نیاز جهت یک تدریس موفق، احاطهی علمی کامل مربی یا معلم به موضوع مورد نظر میباشد .
در این رابطه شعبانی( ۱۳۸۴: ۱۲۳ - ۱۲۲) معتقد است که معلم هر اندازه دارای رفتار انسانی مطلوبی باشد، ولی از نظر علمی ضعیف و ناتوان تلقی شود، مورد قبول شاگردان واقع نخواهد شد. شخصیت متعادل همراه با تسلط علمی معلم، او را از نظر شاگردانش با ارزش و با اعتبار میسازد.تسلط بر محتوی و موضوع درس، از مهمترین ویژگیهای معلم است. با وجود این که دامنهی علم حتی در یک رشته خاص، بسیار وسیع و گسترده شده است و کمتر کسی میتواند به همهی آنها دست یابد، لازم است که معلم حداقل بر مطالبی که تدریس میکند مسلط باشد. او برای چنین منظوری باید مطالعه مستمر و دائم داشته باشد اگر معلمی در مسائل علمی ضعیف باشد و نتواند به پرسشهای شاگردان پاسخ دهد مسلماً در کار خود شکست خواهد خورد.
۳-۲-۱۲٫ ابراز محبت و ملایمت در گفتار و رفتار:
محبت عمیقترین و لطیفترین رابطهی میان دو قلب سیالِ مرید و مراد، مربی و متربی وعاشق و معشوق است که تنها در صفای وجود و اخلاص عمل و صداقت رفتار میتوان مشاهده کرد. محبت بدان معناست که قلب مرید مرکز وجود متربی باشد و متربی خود را در قلب او احساس کند. محبت یکی از ظریفترین لایههای تربیت غیرکلامی است، محکمترین و خالصترین حلقهی ارتباطی، بین مربی و متربی است که خود دارای مراحل مختلفی میباشد که پختگی و عمق آن متضمن گذر از آشنایی به انس، از انس به علاقه، از علاقه به رفاقت و از رفاقت به عشق و صمیمیت و از عشق و صمیمیت به محبت میباشد(کریمی، ۱۳۷۷: ۸۷ - ۸۶) .
مربی باید سعی کند تا با ابراز محبت خالصانه و صمیمانه خود، هرچه بیشتر در جهت تحکیم رابطهی عاطفی با متربیان خویش اقدام نماید و این امر زمانی به حقیقت نزدیک میشود که مربی به محبت خود رنگ و بوی خدایی دهد، یعنی این که متربیان خویش را به خاطر خداوند دوست داشته باشد و به هر یک با این دیده بنگرد که هر یک از آنان آفریدهی خداوند هستند و حائز مقام خلیفه الهی میباشند و لذا شایستهی دوست داشتن هستند، قطع به یقین چنین محبتی، هرگز در فراز و نشیب های مشکلات، رنگ نمیبازد و تضعیف نمیگردد. محبتی که بر مبنای این نیت ابراز گردد، در اعماق جان و روح متربی نفوذ کرده و موجب آن میشود که در یک رابطهی متقابل عاطفی، حب مربی نیز در دل متربی ریشه دواند.
لازم به ذکر است که اگر محبت مربی از روی خلوص و با نیتِ عنوان شده نباشد، متربی خیلی زود به تصنعی بودن آن پی خواهد بود و در نتیجه روابط عاطفی حاصل از هم گسیخته خواهد شد و برعکس کینه و عداوت و لجاجت جایگزین آن خواهد شد. یکی از روشهای ابراز محبت به متربی ملایمت و ملاطفت در گفتار و رفتار مربی است. مربی نباید موضوع آموزشی را با خشونت و تندخویی ارائه دهد که این امر موجب بیرغبتی متربی میگردد. خداوند در سوره مبارکه همزه آیه ۱ میفرمایند: «وای بر هر عیبجوی هرزه زبان» و در سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۵۹ خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: اگر درشتخوی و سنگدل بودی، قطعاً از گرد تو پراکنده میشوند. میتوان گفت که نرمی بیان و دوری از تهدید و تحقیر در تقویت ارتباط عاطفی با متربی تأثیرگذار است؛ اما زبان تند و همراه با خشونت باعث بیمیلی و بیرغبتی و نفرت متربی، نسبت به امر یادگیری و حتی نسبت به مربی میگردد و حتی گاهی اوقات باعث موضعگیری شدید متربی در مقابل مربی میگرددودر امر یادگیری به طور جدی خلل ایجاد میگردد.حضرت علی(ع) در حکمت۶۰ نهج البلاغه میفرمایند:«زبان تربیت نشده،دّرندهای است که اگر رهایش کنی میگزد».
۳-۲-۱۳٫ مغتنم شمردن فرصتها در آموزش :
مصباح یزدی(۱۳۸۰) در باب استفاده از فرصت ها، به نقل قسمتی از وصیت حضرت مولای متقیان
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)به حضرت امام حسن(ع) می پردازد که می فرمایند: «ورأیتنی ازداد و
هنا بادرت بوصیتی الیک لخصال» وقتی حال خود را بررسی میکنم، میبینم که روز به روز ضعیفتر میشوم و بر ضعف و سستی و ناتوانی جسمانی من افزوده میشود؛ لذا به بیان این وصیت مبادرت نمودم که مبادا قبل از این که مطالب را برای تو بیان کنم، اجل من فرا برسد و این مطالب ناگفته بماند. »
مربی شایسته باید از هر لحظه، از هر سؤال و از هر بحثی جهت کمک به متربی و آموزش صحیح ارزش ها استفاده نموده و از فوت وقت جلوگیری نماید. حضرت علی(ع) در این سخن گهربار خود ما را از وجود چند مانع در مسیر انجام کار خیر آگاه کرده و لزوم شکار لحظهها را به ما گوشزد میکنند این موانع اساسی عبارتند از:
-فرا رسیدن اجل و به پایان رسیدن حیات
-از دست دادن سلامت و قوت فکر و رأی
-از بین رفتن زمینه مناسب
با توجه به سخن گرانبهای حضرت علی(ع) و با توجه به این حقیقت که لحظهها ،قابـل بازگشت
نمیباشند و جبران مافات بسیار دشوار و حتی گاهی ناممکن است؛ لذا یک مربی آگاه با تیزبینی هر چه تمام، لحظههای مناسب را گلچین نموده و از تک تک آنها بیشترین استفادهی لازم را جهت اصلاح و هدایت متربی برده و هرگاه که زمینهی کار خیر و راه صوابی ایجاد شد، آن را مغتنم شمرده و حداکثر بهره را نصیب متربی خویش می سازد.
حضرت علی(ع) در حکمت ۱۱۸ میفرمایند: «اضاعه الفرصه غصّه» از دست دادن فرصت، باعث اندوه میشود.
۳-۲-۱۴٫ توانایی عینیت بخشیدن به آموزش:
حسینیزاده( ۱۳۸۹: ۷۲-۶۹) معتقد است که یکی از اصول آموزشی، محسوس و ملموس کردن و
عینیت بخشیدن به آموزهها، به ویژه آموزههای نظری و ذهنی است.
اگر آموزش از راه حواس صورت گیـرد سادهتر و زودتر آموخته میشود . معصومان(ع) همـواره
تلاششان بر این بود که محتوای آموزشی خود را در قالب محسوسات، برای شاگردان خود بیان کنند.
برای روشن شدن مطلب به ذکر چند مثال در قالب حکایتهای کوتاه میپردازیم: امام صادق(ع)
میفرماید: پیامبر خدا(ص) روزی در بیابان خشک و بـیآب و علفی توقف کرد و بـه اصحاب
فرمود: بروید هیزم بیاورید! اصحاب گفتند: یا رسولالله! در این بیابان هیزم پیدا نمیشود. پیامبر فرمود: هر کس به اندازهای که میتواند هر چند کم، هیزم جمع آوری کند. اصحاب در بیابان به دنبال هیزم گشتند و هر کس مقداری هیزم آورد و بر روی هم انباشتند و به صورت پشتهای از هیزم درآمد. پیامبر فرمود: «گناهان نیز اینگونه جمع میشوند و سپس فرمودند برای هر نفر مأموری هست که گناهان را مینویسد و این گناهان رفته رفته مانند این هیزمها پشته میشود.»
در این سیـره، پیامبر(ص) برای عینـی کردن این حقیقـت که گناه هـر چند که کم و کوچک باشد