فصل اول کلیات پژوهش
1-1- مقدمه . 2
1-2- بیان مسأله تحقیق. 3
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق 5
1-4- اهداف تحقیق. 7
1-5- فرضیه های تحقیق 7
1-6- تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش 8
1-6-1- تعریف نظری متغیرهای پژوهش. 8
1-6-2- تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش. 8
1-7- خلاصه 9
فصل دوم مبانی نظری و پیشینه پژوهش
2-1- مقدمه. 11
2-2- تاریخچه و پیدایش مدیریت زنجیرۀ تأمین. 11
2-3- مدیریت زنجیرۀ تأمین. 13
2-4- مراحل شکل گیری مدیریت زنجیره تأمین. 16
2-5- نیاز به مدیریت زنجیرهْ تأمین. 17
2-6- عوامل مؤثر بر رشد مدیریت زنجیرهْ تأمین. 18
2-7- عناصر کلیدی مدیریت زنجیرهْ تأمین. 19
2-8- اعضای زنجیره های تأمین. 19
2-8-1- تولیدکنندگان 20
2-8-2- توزیع کنندگان 20
2-8-3- خرده فروشان 20
2-8-4- مشتریان 21
2-8-5- شرکت های خدماتی. 21
2-9-دیدگاه های متفاوت در باره مدیریت زنجیره تأمین. 21
2-9-1- دیدگاه خرید و تأمین خریداران صنعتی. 21
2-9-2- دیدگاه حمل و نقل و لجستیک کالا 22
2-9-3- دیدگاه مدیریت زنجیره تأمین واحد و یکپارچه. 23
2-10- مشکلات موجود در زنجیرهْ تأمین. 23
2-10-1- عدم اطمینان 23
2-10-2- عدم هماهنگی 24
2-10-3- اثرشلاق چرمی 24
2-10-4- ذخیره فریبنده 24
2-11- کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین. 25
2-12- مزیت رقابتی. 26
2-13- تعاریف مزیت رقابتی. 27
2-14- ابعاد مزیت رقابتی. 29
2-15- تئوری های مزیت رقابتی و منشاء آن. 30
2-15-1- تئوری سازمان صنعتی 31
2-15-2- تئوری منبع مدار. 32
2-15-3- تئوری شومپترین 34
2-16- عملکرد سازمانی 35
2-17- کارکرد مدیریت زنجیرهْ تأمین و مزیت رقابتی. 37
2-18- بررسی پژوهش های انجام شده 41
2-18-1- پژوهش های انجام شده در داخل کشور. 41
2-18-2- پژوهش های انجام شده در خارج از کشور. 42
2-19- جمع بندی 44
فصل سوم روش شناسی پژوهش
3-1- مقدمه. 47
3-2-روش پژوهش. 47
3-3- جامعه آماری و روش نمونه گیری. 48
3-3-1- جامعهْ آماری تحقیق. 48
3-3-2- نمونه آماری تحقیق. 49
3-3-2-1- روش نمونه گیری. 49
3-3-2-2- تعیین حجم نمونه تحقیق 49
3-3-2-3- نتایج آزمون بارتلت جهت کفایت نمونه. 51
3-4- ابزارهای سنجش و جمع آوری داده ها. 51
3-4-1- چگونگی تهیه و تنظیم پرسشنامه 52
3-4-2- روایی و پایایی پرسشنامه 54
3-4-2-1- روایی ابزار جمع آوری داده ها. 54
3-4-2-2- پایایی ابزار جمع آوری داده ها. 55
3-5- روش تجزیه و تحلیل داده ها. 56
3-6- تحلیل مدل معادلات ساختاری. 57
3-6-1- معیارهای برازش مدل. 58
فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- مقدمه. 61
4-2- آمار توصیفی. 61
4-2-1- متغیر جنسیت. 62
4-2-2- متغیر تحصیلات 62
4-3- بررسی نرمال بودن متغیرها. 63
4-4- آمار استنباطی 63
4-4-1- تحلیل داده ها. 64
4-4-1-1- بیان مدل 64
4-4-1-2- تخمین مدل. 65
4-4-1-2-1- تحلیل عاملی تأییدی یا تحلیل مدل اندازه گیری 65
4-4-1-2-1-1- سنجش مدل اندازه گیری کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین. 66
4-4-1-2-1-2- سنجش مدل اندازه گیری مزیت رقابتی. 69
4-4-1-2-1-3- سنجش مدل اندازه گیری عملکرد سازمانی. 71
4-4-1-4- پاسخ به فرضیات پژوهش با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS. 73
4-4- جمع بندی. 79
فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادات
5-1- مقدمه. 81
5-2- خلاصه پژوهش 81
5-3- نتایج پژوهش. 82
5-4- تحلیل یافته های تحقیق. 83
5-6- پیشنهادات کاربردی. 85
5-7- پیشنهادات آتی 85
فهرست منابع 87
پیوست 93
چکیده
در این پژوهش رابطه کارکردهای مدیریت زنجیره تامین، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است،که ابتدا به بررسی مدیریت زنجیره تامین، مراحل شکل گیری و کارکرد های مدیریت زنجیره تامین و مزیت رقابتی و سپس عملکرد سازمانی پرداخته شد و همچنین تاثیرکارکردهای مدیریت زنجیره تامین و مزیت رقابتی بر عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی ادبیات موضوع و عوامل و ابعاد مطرح شده در مقالات مختلف و با درنظر گرفتن مقاله لی و همکارانش در سال 2006 و الاین و همکارانش در سال 2010، ابعاد کار کردهای مدیریت زنجیره تامین پنج بعد شناسایی شدند که این پنج بعد شامل: مشارکت استراتژیک با تأمین کننده، ارتباط با مشتری، سطح تسهیم اطلاعات، کیفیت تسهیم اطلاعات و تحویل به موقع (تأخیر) می باشند.پژوهش حاضر به کمک نرم افزارLISREL و با داده های جمع آوری شده از 4 شرکت تامین کننده بهمراه تولید کننده که جمعا شامل 258 نمونه میباشد مورد آزمون قرار گرفته است و پس از جمع آوری داده ها به وسیله نرم افزارSPSS به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شد.این پژوهش 4 فرضیه را دنبال می کرد که با بهره گرفتن از آزمون های مورد نیاز تمامی فرضیه ها تایید شدتد. این ننایج بیانگر این موضوع است که با درنظر گرفتن ابعاد پنچ گانه کارکرد مدیریت زنجیره تامین، می توان تاثیر مثبت و همه جانبه این عوامل را بر عملکرد سازمانی مشاهده کرد. و بین کارکرد مدیریت زنجیره تامین و مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی ارتباط مثبت ومعناداری وجود دارد و در ارتباط بین کارکردهای مدیریت زنجیره تامین و عملکرد سازمانی ،مزیت رقابتی نقش میانجی گری دارد.
کلمات کلیدی: کارکردهای مدیریت زنجیرهْ تأمین، مزیت رقابتی، عملکرد سازمانی
مقدمه
رویکرد جدیدی که در سالهای اخیر بر مدیریت عملیات حاکم میشده، رویکرد مدیریت زنجیرۀ تأمین[1] است. زنجیرۀ تأمین شبکهای از تسهیلات و مراکز توزیع است که وظایف تهیه و تدارک مواد خام، تبدیل آن به محصولات نهایی و واسطهای و توزیع این محصولات نهایی به مشتریان را انجام میدهد. زنجیرههای تأمین در سازمانهای تولیدی و خدماتی وجود دارند، هرچند که پیچیدگی زنجیره ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر و از شرکتی به شرکت دیگر شدیداً تغییر کند. در رقابتهاى جهانى موجود در عصر حاضر، باید محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشترى، در دسترس وى قرار داد. خواست مشترى بر کیفیت بالا و خدمترسانى سریع، موجب افزایش فشارهایى شده که قبلاً وجود نداشته است، در نتیجه شرکتها بیش از این نمىتوانند به تنهایى از عهده تمامى کارها برآیند. مدیریت زنجیرۀ تأمین فعالیتها را طوری هماهنگ می کند که مشتریان بتوانند محصولات را با کیفیت بالا و با حداقل هزینه به دست آورند. مدیریت زنجیره تأمین می تواند برای شرکت مزیت رقابتی فراهم سازد. مزیت رقابتی، ارتباط مستقیم با ارزشهای مورد نظر مشتری دارد، به نحوی که در یک طیف مقایسهای هر چه قدر ارزشهای عرضه شده یک سازمان به ارزشهای مورد نظر مشتری نزدیکتر یا با آن منطبقتر باشد میتوان گفت که سازمان، نسبت به رقبای خود در یک یا چند معیار رقابتی دارای برتری و مزیت است.
رویکرد انجام این تحقیق بررسی ارتباط کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی در سازمانهای تولیدی میباشد. از آنجایی که قبل از هر چیز لازم است تا در ابتدایی ترین فصل، کلیاتی دربارۀ طرح تحقیقی مورد نظر ارائه گردد، از اینرو در این فصل سعی برآن شده است که با بیان مسأله اصلی تحقیق و تشریح مختصر موضوع و همچنین بیان ضرورت تحقیق، سوالات یا فرضیات تحقیق که در واقع راهنمای اجرایی ما در مسیرتحقیق میباشد به کلیات تحقیق اشاره نمود. همچنین برای تمرکز تحقیق لازم است که قلمرو تحقیق از بعد موضوعی، مکانی و زمانی بیان شود تا تحقیق در همین راستا پیش رود و در پایان فصل نیز با تعریف اصطلاحات و واژه های تحقیق به رفع ابهامات و روشنتر شدن هرچه بهتر موضوع سعی شده است.
بیان مسأله تحقیق:
رقابت گسترده شرکتها را ناچار به گروهبندی و همکاری در زنجیرۀ تأمین جهت افزایش چابکی، انعطافپذیری و عملکرد آنها نموده است (ماری آننا[2]،2008). تغییرات و تحولات عمیق دنیای کسب و کار و الزامات جدید تولید و تجارت در عصر کنونی، زمینه ظهور و بروز نگرشهای جدیدی را فراهم ساخته است که ضروری است مورد توجه دستاندرکاران عرصه تولید و تجارت قرارگیرد. در همین راستا رویکردها و نگرشهای جدیدی پیرامون موضوع تأمین تحت عنوان مدیریت زنجیره تأمین گسترش یافته، به نحویکه زمینه خلق نگرشی جدید در حوزه مدیریت تأمین را فراهم ساخته است (معبودی و همکاران، 1388).
شرکتها دیگر قادر نیستند به صورت مستقل فعالیت کنند، بلکه هر کدام از آنها، بخش مهمی از یک زنجیره تأمین هستند. در این حالت موفقیت نهایی یک شرکت بستگی به توانایی مدیریتی آن در انسجام بخشیدن و هماهنگی شبکه پیچیدهای از روابط تجاری میان اعضای زنجیره عرضه دارد. در شرایط جدید افزایش روابط با تأمین کنندگان و توسعه روابط مشارکتی و پایدار با آنها برای کاهش هزینهها و افزایش انعطافپذیری در برابر تغییرات بازار ضروری است (رحمانسرشت، افسر، 1387). هدف نهایی این شرکتها برای مدیریت عرضهکنندگان آنها در سرتاسر زنجیره تامین، تحویل سریعتر، کاهش زمان تأخیر تولید، کاهش هزینه، افزایش کیفیت و رضایت مشتریان است (معبودی و همکاران، 1388). در این راستا برخی از شرکتهای بزرگ جهان با ارائه راه حلهای جامع و مؤثر به نام مدیریت روابط تأمینکنندگان در این زمینه، بهبودهای چشمگیری را باعث شده اند. البته پدید آمدن چنین سیستمهایی بواسطه افزایش وابستگی به پیمانکاران و تأمینکنندگان در سازمانها بوده است. برای افزایش سود،شرکتها باید بتوانند در حداقل زمان ممکن، تأمینکننده مناسب را انتخاب نمایند، روابط استراتژیک را با تأمینکنندگان افزایش دهند و به صورت مؤثر با آنها در تعامل باشند. سیستمهای مدیریت روابط تأمینکنندگان ابزارهایی را ارائه می کنند که بواسطه آنها میتوان روابط تعاملی، گسترده و استراتژیکی را با تأمینکنندگان توسعه داد. این سیستمها فرآیند تدارکات و تأمین استراتژیک درون سازمانها و بین چند سازمان را مدیریت مینمایند (معبودی و همکاران، 1388). مدیریت زنجیره تأمین در واقع کنترل کردن جریان مواد از میان تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، انبارها و مشتریان میباشد (حیدری قره بلاغ، 1388). مدیریت زنجیرهْ تأمین شکل جدیدی از مدیریت کسب و کار و روابط میان اعضای مختلف زنجیرۀ تأمین را ارائه میدهد. اگرچه توافق جمعی نسبت به تعاریف و مفاهیم آن بسیار کم است، فعالیتهای مدیریت زنجیرۀ تأمین به عنوان مجموعه ای از فعالیتها در راستای ارتقای مدیریت اثربخش زنجیرۀ تأمین تعریف میشود.
نگاهی نافذ به جهان پیرامون این حقیقت را آشکار می کند که «جهان امروز بسیار متفاوت از گذشته است» که در این راستا از ویژگیهای مسلط جهان امروز میتوان به جهانی شدن اقتصاد، تولید انبوه و ظرفیت مازاد در اکثر بازارها، رقابت برمبنای زمان، انبوه اطلاعات و کارآیی ارتباطات و دانش، اطلاعات و قدرت روزافزون مشتری اشاره کرد و این همه بیانگر یکپارچگی بازارهای جهانی و پیچیدگی روزافزون بازارها و پویایی محیط فرا روی شرکتها و مؤسسات تولیدی و خدماتی است. در چنین فضایی این سوال اساسی قابل طرح است که: راز بقا و موفقیت سازمانها در بازار فرارقابتی امروز چیست؟
(لی[3] و راگو[4] و سوبا[5]2006) با نگاهی به ادبیات مربوطه و بررسی نظریات متخصصان مدیریت استراتژیک پاسخ سوال را در ایجاد، حفظ و تداوم مزیت رقابتی پایداردر مییابیم، به این معنا که صاحبنظران معتقدند سازمانها برای مصون ماندن از امواج سهمگین محیطی و نیز سازگاری با الزامات رقابتی چارهای جز کسب و تداوم ضربت رقابتی پایدار ندارند. بدیهی است که رسیدن به این هدف مستلزم طراحی مسیر رقابتی بسیار هوشمندانه است که از نظر علّی مبهم و از نظر اجتماعی و و مدیریتی پیچیده است. از زمان انقلاب صنعتی شرکتها همواره در صدد بوده اند تا مزیت رقابتیشان را برای افزایش سودآوری و سهم بازار ارتقا دهند.
امروزه مسائلی چون افزایش فشارهای رقابتی؛ دشواریهای کسب و کار؛ محدودیت منابع؛ پیچیدگی فناوری؛ تخصصی شدن کارها؛ شتاب تحولات محیطی؛ عدم اطمینان به آینده و افزایش هزینه باعث شده است که افزایش مزیت رقابتی از اهمیت ویژهای در بین شرکتهای هر صنعت برخوردار باشد. مؤسسات و شرکتها برای پیشرفت در محیطهای رقابتی کسبوکار باید دید وسیعتری به خود و محیط اطرافشان داشته باشند.بسیاری از سازمانها در پی آن هستند که در الگوهای مدیریتی خود تجدید نظر کرده جهت دستیابی به مزیت رقابتی به دنبال راهکار اساسی میباشند. یکی از راههای نوین جهت کسب مزیت رقابتی، رویکرد مدیریت زنجیره تأمین میباشد که در دهههای اخیر توجه بسیاری از صاحب نظران؛ محققان؛ مدیران منابع را به خود جلب کرده و کاربرد آن روز به روز بیشتر شده است (چشم براه، مرتضوی، 1386).
مبتنی بر ادبیات فوق، فعالیتهای مدیریت زنجیرۀ تأمین از دیدگاههای مختلفی با هدف مشترک ایجاد بهبود در عملکرد سازمانی گرفته شده است. میگوئل و بریتو بر این عقیده هستند که ادبیات مدیریت زنجیرۀ تأمین از زمان تأثیرگذاری مثبت آن بر عملکرد زاده شده است. تحقیقات اخیر حاکی از آن است که سازمانها با رویکرد مدیریت زنجیرۀ تأمین سازگار شده اند و چگونه این نتایج برای سازمان و دیگر اعضای زنجیره سودمند و اثربخش بوده است. تأثیر مثبت مدیریت زنجیرۀ تأمین بر روی عملکرد با در نظر گرفتن ساختارهای مدیریت زنجیرۀ تأمین بهتر خواهد شد. تسهیم اطلاعات بر تبادل دانش تأثیر مستقیم میگذارد. روابط بلندمدت با تأمینکنندگان بر کاهش هزینه از طریق افزایش اعتماد و اعتبار و همچنین به تبادل دانش و سرمایهگذاری مطمئن در زمینه های خاص کمک می کند (Migue, Brito, 2011). کوه و همکارانش در مطالعهشان در شرکتهای کوچک و متوسط ترکیه یافتند که کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین اثر معنادار و مستقیمی بر عملکرد سازمان دارد.این مطالعات ارتباطات صریح و روشن بین کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین و عملکرد سازمان را نشان دادهاند (Koh et al, 2007). همچنین الاین و همکارانش در سال 2011 به بررسی ارتباط کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تدمین با عملکرد نوآورانه و عملکرد سازمانی پرداختند و در نهایت ارتباط مستقیم و معنادار کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین با عملکرد سازمانی را نشان دادند (Alain etal, 2011).
با توجه به تفاسیر فوق میتوان ادعا کرد که مدیریت زنجیره تأمین، راههای با ارزش بالقوهای را برای مزایای رقابتی و عملکرد سازمانی بوجود می آورد. منظور از فعالیتهای مدیریت زنجیره تأمین، مجموعه فعالیتهایی است که یک سازمان برای پیشبرد موثر مدیریت زنجیره تأمین باید نسبت به اجرای آنها متعهد گردد.
بنابراین محقق در نظر دارد در یک مطالعه موردی به بررسی تأثیرپذیری مزیتهای رقابتی سازمان و عملکرد سازمانی از کارکردهای مدیریت زنجیرۀ تأمین بپردازد. سوال اصلی تحقیق حاضر این است که آیا کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین بر مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی اثرگذار هستند؟ مدل پیشنهادی محقق بر اساس مطالعه ابتدایی ادبیات موضوع به شرح ذیر می باشد. پس از مطالعه وسیعتر پیرامون موضوع مورد بحث، به بسط مدل مطالعاتی خواهیم پرداخت.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
امروزه با وجود پیشرفت علوم مدیریت و به خصوص شیوه های مدیریت زنجیره تأمین، اما فقدان مهارت و تجربه کافی در پیادهسازی مناسب آن می تواند تبعات زیانباری را به دنبال داشته باشد که از آن جمله میتوان به افزایش سطح موجودی، افزایش اتلافها، افزیش هزینهها، افز ایش زمان تولید، کاهش رضایت مشتریان، کاهش توان رقابتی، کاهش بهرهوری، کاهش سهم بازار و سود حاصله برای تمامی شرکای زنجیره تامین و در کل عملکرد نامناسب و ناکارآمد زنجیره تأمین اشاره نمود. همانطور که قبلاً ذکر شد، فقدان آگاهی کافی از جنبه های مختلف مدیریت زنجیره تامین و فقدان مهارت، تخصص و تجربه کافی در نحوه مدیریت آن و مسائلی مانند فقدان روابط قوی و درست میان اعضاء زنجیره، عدم صلاحیت زنجیره، ضعف در اجرای صحیح عملیات و لجستیک و. باعث عدم دستیابی به نتایج واقعی و برخورداری از مزایای آن می شود. در راستای حل این مسائل و مشکلات، مدیریت صحیح و موثر زنجیره تامین و کسب مهارت کافی در پیادهسازی آن، برقراری روابط مناسب، تقویت توانمندیهای زنجیره و دقت و تلاش در جهت اجرای هر چه بهتر عملیات لجستیک می تواند موثر واقع شود. همچنین انجام تحقیقات گوناگون در این زمینه و استفاده از نتایج آنها می تواند باعث ارتقاء سطح آگاهی و مهارت مدیران سازمانها در رابطه با موضوع مورد نظر شود. طبیعی است که مدیریت زنجیره تامین در کشورهای جهان اول متولد شده است. اگر مدیریت زنجیره تامین یک نگرش باشد و در نتیجه به شرایط محیطی و بازار وابسته باشد، طبیعتاً جوابی است که برای حل مشکلات آن کشورها و برای شرایط آنها (مانند رقابتپذیری، انعطافپذیری و تنوع) طراحی شده است. بنابراین انجام تحقیقات و پژوهشهای گوناگون از جنبههای مختلف این موضوع در کشورمان برای پرداختن به مسائل و مشکلات خاصی که ممکن است فقط مختص شرایط سازمانهای کشورمان باشد لازم به نظر می رسد (پوراحمدی، 1392).
با مرور ادبیات موضوعی تحقیق، محققان زیادی به اهمیت بررسی فعالیتها و کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین و همچنین مزیت رقابتی اشاره نموده اند. (والمحمدی 2013) در پژوهش خود سه هدف عمده بررسی میزان کاربرد کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین، شناسایی موانع و مزایای اجرای مدیریت زنجیره تأمین و همچنین بررسی ارتباط کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین و عملکرد سازمانی را دنبال می کند. در پایان وی معتقد است، پرداختن به کارکردهای مدیریت زنجیره تأمین می تواند در بهبود فرآیندهای سازمان مؤثر باشد. لی و همکاران (2006) معتقدند که فعالیتهای مدیریت زنجیره تأمین به طور مستقیم و بطور غیر مستقیم از طریق مزیت رقابتی بر بهبود عملکرد سازمانی اثرگذار میباشد. (میگوئل[1] و بریتو[2] 2011) در پژوهش خود ارتباط مثبت و معنادار فعالیتهای مدیریت زنجیره تأمین و عملکردهای عملیاتی را تأیید کردند، همچنین بر این عقیده هستند که قابلیتهای عملیاتی در ارتباط میان این دو متغیر نقش واسطهگری ایفا می کند. مورالی[3] و همکاران (2008) بر این عقیده هستند که زنجیره تأمین اثربخش موجب فرصتهای ایجاد مزیت رقابتی پایدار و افزایش موقعیتهای رقابتی سازمانها میشود. در پژوهش آنها بهبود رضایت مشتریان، انتخاب درست تأمینکنندگان، بهبود اثربخشی عملیات و اجرای فعالیتهای کیفی درست، تأثیر معناداری بر جایگاه رقابتی سازمان ایفا می کنند.
با توجه به بازار رقابتی کنونی علیالخصوص در صنعت خودروسازی، توجه به عوامل اثرگذار بر کسب مزیت رقابتی حائز اهمیت فراوان میباشد. بدین منظور به بررسی صنعت خودروسازی یکی از صنایع مهم بخش تولیدی کشور است خواهیم پرداخت. شرکت پایا کلاچ با بیش از 20 تأمین کننده در داخل کشور با توجه به زنجیره تأمین