(کوین و اسلوین،۱۹۸۸)[۱۳۹] معتقدند که میزان جهت گیری کارآفرینانه مدیریت عالی سازمان در ساختارهای ارگانیکی بر عملکرد سازمان تاُثیر مثبت دارد و در ساختارهای مکانیکی تاُثیر منفی دارد. به عبارت دیگر هرچه درجه ویژگی هایی مانند ریسک پذیری، گرایش به نوآوری و کنشگری فعالانه (غیر انفعالی بودن) در مدیریت عالی سازمانی که دارای ساختار ارگانیکی است نسبت به سازمانی که دارای ساختار مکانیکی است بیشتر است.
به عقیده (بارتلت و گوشال،۱۹۹۶)[۱۴۰] ساختارهای کارآفرین فاقد واحدهای وظیفه ای که دارای روابط مشخصی از نقشها و مسئولیتهای کارمندان، میباشند بلکه اینگونه ساختارها دارای سیستمهای پشتیبان و محرک عملکرد با سطح پائینی از قواعد و ترتیبات و همچنین دارای ماُموریت و استانداردهای مشخص و واضحی هستند. این دو محقق، کلیه نقشهای سازمانی درون یک ساختار کارآفرینانه را در سه سطح تشریح مینمایند سطح نخست، کارمندان خط مقدم که به عنوان بازیگران و نوآوران اصلی به حساب میآیند. سطح دوم، مدیران میانی میباشند که در نقش یک پشتیبانی کننده و مربی، وظیفه انسجام کارها، توسعه مهارتهای بازیگران اصلی، تسهیل یادگیری سازمانی و کمک به دیگران برای دستیابی به بهترین سطح تلاش خود را بر عهده دارند. و سطح سوم که رهبران عالی سازمانی هستند که اهداف و مقاصد سازمانی را شکل داده و قدرت میبخشند.
اخیراً برخی از محققین به بررسی و تحقیق در مورد سبکهای سازمانی گوناگون و ارتباط آنها با نوآوری و کارآفرینی در سازمان پرداخته اند. به عنوان مثال (دس و همکارانش،۱۹۹۹)[۱۴۱] در تحقیقی که در ارتباط با رابطه میان ساختار، استراتژی و فرایند با کارآفرینی سازمانی انجام دادند اشاره میکنند که سه گونه طراحی سازمانی (ساختار) برای کاهش مرزهای سازمانی مؤثر میباشند که شامل سبک واحدی و بخشی، سبک مجازی و سبک بدون مرز هستند. در حالی که سبکهای ساختار بخشی (مدولار) و مجازی برای کاهش مرزهای بیرونی سازمان مؤثر هستند سبک ساختار بدون مرز برای کاهش تمامی مرزهای سازمانی (داخلی و خارجی) مناسب است. سبک مدولار بر فعالیتها و وظایف محوری سازمان تاُکید دارد و منابع و نیازهای کسب و کار را از متخصصان خارجی سازمان جذب میکند. به عبارت دیگر، مدولاریتی به سازمان این امکان را میدهد که بر قابلیتهای منحصر به فرد خود تمرکز نموده و نیازهای خود را از بهترین متخصصان خارجی دریافت کند. سازمانهای مجازی نمونه ای از سازمانهای آینده ای هستند که در آنها پیچیدگی، وسعت و حجم عملیات به گونه ای است که دیگر نمی توان آنها را به صورت سازمانی متمرکز و واحد اداره کرده، بلکه برای ادامه کار آنها نیاز به سازمانهای دیگر است. در مجموعه سازمانهایی که با هم سازمان مجازی را تشکیل میدهند، هر سازمان اثربخشی خود را در ارتباط با سازمان دیــگر به دست میآورد و آنچه به آنها معنی میبخشد نوعی اتفاق و اتحاد موقت است. سبک سازمان مجازییکی از جدید ترین سبکهای سازمانی است که بعد از سبک مدولار، برای ایجاد نوآوری و کارآفرینی و کاهش هزینهها در سازمانها بوجود آمد. در این ساختار مجازی، سازمان به عنوان بخشی از یک شبکه کسب و کاری مستقل (تاُمین کنندگان، مشتریان و حتی رقبا) است که در آن مهارت ها، هزینهها و دستیابی به بازارهای دیگر تقسیم شده است. ساختار مجازی با تقسیم بندی و پذیرش مسئولیتها بین مشارکت کنندگان کسب و کار قابل توصیف است. سبک ساختاری بدون مرز نیز در ساختن یک محیط سازمانی کارآفرینانه، عنصری بسیار اساسی است. چنین ساختاری نشان دهنده تمایل مدیریت برای برقراری ائتلافها و پیمانهای مشترک چه در داخل سازمان و چه در خارج از سازمان و با تاُمین کنندگان، مشتریان و… است. ساختار درونی سازمانهای بدون مرز، اغلباً شناور و نا مشخص است و عمدتاً نقشها و کارها در آن به درستی طراحی نشده اند. در این گونه ساختارها لایههای مدیریتی کمتر و واحدهای سازمانی کوچکتر میباشند، ایجاد تیمهای فرایندی و گروههای کاری مختلف حمایت میشوند و به سرپرستان خطوط اول و کارکنان غیر مدیریتی اختیارات و قدرت بیشتری اعطا میشود، ارتباطات باز و بصورت افقی و جانبی است و حسابرسی نتایج نسبت به تاُکید بر فعالیت در اولویت است.
بطور کلی اگر ساختارهای سازمانی را به دو نوع ماشینی و زیستی تقسیم کنیم، ساختار سازمانی زیستی یا ارگانیک، ساختار مناسب خلاقیت و نوآوری در سازمان است. ساختار زیستی با شرایط متحول محیطی به سرعت هماهنگ شده، امکان انعطاف و آزادی عمل را برای اعضاء فراهم آورده و بستر مناسبی را برای رشد خلاقیت و نوآوری آماده میسازد. این ساختار واجد ویژگی هایی از قبیل ارتباطات موازی، انجام امور در سطوح مربوطه (عدم تمرکز تصمیم گیری در سطوح بالای مدیریتی)، تعهد به اهداف وظیفه ای، مسطح بودن هرم سازمانی، روابط نزدیک شغلی و تخصصی، و همکاری و همراهی پرسنلی است. در این ساختار ارتباطات به عنوان عاملی برای ارسال اطلاعات و درک متقابل سطوح و واحدها از یکدیگر بوده و کمتر جنبه دستوردهی و مسئولیت پرسی دارد. این گونه ساختارها با دوری جستن از خصوصیات سازمانهای بوروکراتیک و قید و بندها و ضوابط سخت و ثابت آن محیطی مناسب برای خلاقیت کارکنان ایجاد کرده و یکی از عوامل تسهیل نوآوری بشمار میروند (رابینز، ۱۳۷۹).
آین چستون در سال ۱۹۹۵ به بررسی ارتباط بین کارآفرینی و نوع ساختار سازمانی پرداخت که نتیجه تحقیق به عمل آمده این بود، ارتباط بین کارآفرینی و نوع ساختار سازمانی وجود دارد یعنی کارآفرینی در سازمانها متناسب با ساختار، نتایج به خصوصی را میدهند. در سازمانهای با ساختار ارگانیک کارآفرینی باعث ارتقاء عملکرد میشد اما در سازمانهای بوروکراتیک نتیجه برعکس بود.
هارنسبی و همکاران ( ۲۰۰۲ ) تحقیقی را انجام دادند که نتیجه آن بیانگر این بود که ۵ فاکتور درون سازمانی بطور مجزا برای حمایت از کارآفرینی لازم است که عبارتند از: پاداش؛ حمایت مدیریتی؛ منابع؛ ساختار سازمانی و پذیرش ریسک.
ساختار سازمانی ای که از کارآفرینی حمایت میکند مکانیزمی را ارائه میکند که به ایدهها این امکان را میدهند که ارزیابی، انتخاب و به کار گرفته شوند (بورگلمن و سایلس ۱۹۸۶).تحقیقات دیگر در شناخت ما از اولویتهای سازمانی رفتارهای کارآفرینانه سهم داشته است. برای مثال میلر ( ۱۹۷۳) چندین متغیر سطح کلان ( یعنی نوع شرکت، محیط، ساختار و تصمیم گیری ) را با شدت فعالیتهای کارآفرینانه همبسته کرد. در مورد ساختار سازمانی توسط (کوین و سلوین،۱۹۹۱؛ نامان و اسلوین، ۱۹۹۳؛ دس و همکاران ، ۱۹۹۹ ) کار شده است.
در سال ۱۹۹۱ شاکر الزهرا مطالعه ای بر روی ۱۱۹ نفر از مدیران اجرایی شرکتهای حاضر در لیست مجله فرچون ۵۰۰[۱۴۲]انجام داد و مدلی ارائه داد که بر اساس آن تاثیر عوامل محسوس ( ساختار سازمانی، ارتباطات، ادغام، تفکیک و نظارت ) و نامحسوس ( ارزشها، هنجارها و الگوها ) بر کارآفرینی مورد بررسی قرار گرفت.
مدل مفهومی پژوهش
همانگونه که از بررسی سوالات تحقیق کنونی میتوان استخراج نمود متغیر مستقل یا همان متغیر پیشبین در تحقیق حاضرساختار سازمانی است. ساختار سازمانی براساس ادبیات پژوهش دارای سه بعد رسمیت، پیچیدگی و تمرکز است. متغیر ملاک یا وابسته در پژوهش حاضر کارآفرینی استراتژیک است. برای سنجش کارآفرینی استراتژیک از هفت بعد استخراجشده در ادبیات تحقیق استفاده میشود. مدل مفهومی تحقیق کنونی به ترتیب زیر است:
کارآفرینی استراتژیک ساختار سازمانی
رسمیت
تمرکز
پیچیدگی
کارآفرینی استراتژیک
ساختار سازمانی
فصل سوم
روش پژوهش
مقدمه
روششناسی، کاربرد مجموعهها یا ترکیبی از روشها برای نیل به اهداف بالاتر و پیچیدهتر است (میرزایی اهرنجانی، ۱۳۸۵: ۱۰). روش یک یا چند عمل معین نیست، بلکه فرآیندی از فعالیتهای منظم و متوالی برای رسیدن به هدفی از پیش تعیین شده است.
روششناسی در درون معنای نظریه نهفته است و از الزامات یک نظریه مفید و خوب محسوب می شود. روششناسیها باید دو ویژگی اساسی داشته باشند؛ اول اینکه قابلیت پیش بینی پدیدارهای بدیع را داشته باشند و دوم این که پدیدارهای واقعی کنونی را بتوانند تبیین کرده و توضیح دهند. در واقع روششناسی مناسب از هر دو ویژگی اظهار شده برخوردار است. مفهوم روش شناسی به معنای شناخت شیوه ها و یافتن راه اصلی هر کاری است. روششناسی برای شناخت کارهای درست ملاکهایی در اختیار قرار میدهد. از نظر تحلیل پارادایمی، روششناسیهای تحقیقاتی متناظر با هستیشناسیها و شناختشناسیهای خاص خود هستند.
روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی است، زیرا پژوهش حاضر قصد دارد تا به «شناسایی رابطه بین ابعاد ساختار سازمانی و کارآفرینی استراتژیک» بپردازد و نتایج آن را در جهت بهبود وضعیت فعلی بکار بندد.
پژوهش حاضر از نظر گردآوری داده ها و اطلاعات و روش تجزیهوتحلیل یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است که سعی پژوهشگر بر این است تا جواب یک مسئله و پرسش واقعی که در عمل وجود دارد طی یک فرایند پژوهش مورد شناسایی قرار دهد.
این تحقیق به صورت کتابخانهای و میدانی انجام گرفته، و با انجام مراحل زیر به فرضیات تحقیق پاسخ داده شده است:
۱). بررسی ادبیات تحقیق.
۲). مطالعات علمی پیرامون موضوع با بهره گرفتن از کتب و مقالات فارسی و لاتین.
۳). تعیین روش تحقیق.
۴). تهیه و تنظیم پرسشنامه بر اساس ادبیات موضوع.
۵). جمع آوری اطلاعات.
۶) تجزیه و تحلیل دادههای آماری با بهره گرفتن از نرم افزارSPSS.
۷) نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات لازم.
جامعه آماری
جامعه آماری همان جامعه اصلی است که مورد مطالعه و تحقیق قرار میگیرد. در واقع جامعه عبارتست از همه اعضای واقعی یا حقیقی که علاقهمند هستیم تا نتایج تحقیق و یافتههای پژوهشی را به آنها تعمیم دهیم. تعاریف مختلفی برای جامعه آماری تحقیق ارائه شده است که برخی از آنها عبارتند از: جامعه تحقیق عبارت است از مجموعهای از افراد یا اشیایی که دارای ویژگیهای همگون، مشترک و قابل اندازهگیری میباشند و با اهداف موضوع مرتبط باشند(خاکی، ۱۳۸۲، ۲۲۵). جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان واحدهای جهاد دانشگاهی مستقر در شهر تهران هستند.
نمونه آماری و حجم نمونه
برای جمع آوری اطلاعات مورد نظر امکان شمارش کامل وجود ندارد. بنابراین باید به بررسی خواص تعداد معینی از افراد جامعه که مبین جامعه باشند پرداخت و نتیجه را به کل تعمیم داد. در یک تعریف کلی نمونه عبارتست از مجموعهای از نشانهها که از یک قسمت، یک گروه یا جامعهای بزرگتر انتخاب میشود. نمونه باید طوری انتخاب شود که معرف کل جامعه اصلی باشد و بتوان نتایج حاصل از آن را به جامعه اصلی تعمیم داد. محقق باید با توجه به مقتضیات روش تحقیق، ماهیت دادهها، نوع ابزار گردآوری داده و ساختار جامعه آماری، نمونهای که معرف کیفیت و کمیت جامعه باشد را انتخاب کند(خاکی، ۱۳۸۲، ۲۲۷).
تعداد نمونه آماری مورد نیاز در تحقیق کنونی با بهره گرفتن از فرمول زیر محاسبه شد:
بر اساس فرمول فوق چنانچه تعداد افراد جامعه آماری (N) برابر ۱۵۰۰ نفر، مقدار έ برابر پنج صدم و مقدار P برابر ۰٫۵ باشد آنگاه به تعداد ۳۰۵ نفر نمونه آماری نیاز داریم:
۱۵۰۰ | N= |
۰٫۵ | P= |
۰٫۰۵ | έ= |