برای سنجش اندازه شرکت از معیارهای متفاوتی از قبیل ارزش بازار، فروش و مجموع دارایی­ های شرکت استفاده می­ شود. استفاده از ارزش بازار در شرکت­های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران، به دلیل وجود شرایط تورمی اقتصاد ایران و نامربوط بودن اقلام دارایی­ ها بر اساس ارزش­های تاریخی، دارای مزیت است. با این وجود، به دلیل وجود وقفه­های معاملاتی طولانی مدت یا اندک بودن حجم مبادلات انجام‌شده بر روی سهام بسیاری از شرکت­های موردبررسی، کاربرد معیار مذکور از قابلیت اتکای کافی برخوردار نمی ­باشد و در صورت انتخاب این معیار به عنوان شاخص اندازه شرکت، لازم است محدودیت دیگری برای انتخاب نمونه اضافه شود که این موضوع کاهش تعداد اعضای نمونه و درنتیجه کاهش تعمیم­پذیری پژوهش را در پی خواهد داشت. افزون بر این، یافته­های پژوهش­های انجام‌شده حاکی از آن است که بورس اوراق بهادار تهران حتی در سطح ضعیف کارا نیست (فدایی­نژاد، ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴؛ نمازی و شوشتریان، ۱۳۷۴ و نمازی، ۱۳۸۲). بنابراین، به‌احتمال‌قوی، قیمت­ها منعکس­کننده کلیه اطلاعات عمومی و حتی گذشته نمی ­باشد. درنتیجه، استفاده از معیار ارزش بازار به عنوان اندازه شرکت، از قابلیت اتکای کافی برخوردار نیست.
پایان نامه - مقاله - پروژه
استفاده از معیار فروش نیز نسبت به معیار مجموع دارایی­ ها مزیت دارد. زیرا رقم فروش نسبت به مجموع دارایی­ ها مربوط­تر است و معمولاً با افزایش تورم، فروش نیز افزایش می­یابد ولی مبلغ دارایی­ های قبلاً تحصیل شده، تغییر نمی­کند. پورحیدری و همتی (۱۳۸۳) نیز معتقدند که اگرچه مجموع کل دارایی­ ها شاخص مناسبی برای اندازه شرکت محسوب می­ شود، اما با توجه به نرخ تورم در ایران به نظر می­رسد مجموع فروش سالانه شرکت شاخص مناسب­تری برای اندازه شرکت باشد. افزون بر این، معیار فروش در پژوهش­های متعددی از قبیل جنسن[۱۱۱] (۱۹۸۶)، استولز[۱۱۲](۱۹۹۰)، ریاحی بلکویی[۱۱۳] (۲۰۰۱)، باقرزاده (۱۳۸۲)، نمازی و کرمانی (۱۳۸۷)، کیمیاگری و عینعلی (۱۳۸۷)، ستایش و کاظم­نژاد (۱۳۸۸)، کاشانی­پور و همکاران (۱۳۸۸) نیز به عنوان اندازه شرکت در نظر گرفته‌شده است. بنابراین، در پژوهش حاضر، از لگاریتم طبیعی فروش برای سنجش اندازه شرکت استفاده می­گردد.
۳-۳-۱-۲- سرمایه ­های انسانی
شرکت­ها سرمایه مالی، فیزیکی و دیگر دارایی­ های خلاق خود را در راستای ایجاد درآمد به کار می‌گیرند. بنابراین، مدیرانی­ که کیفیت کاری بالایی داشته باشند نسبت به مدیرانی که کارشان از کیفیت پائینی برخوردار است، در رابطه با مقدار مشخصی داده، مقدار بیشتری ستاده تولید می­ کنند. در این پژوهش قابلیت مدیران به عنوان معیار سرمایه ­های انسانی در نظر گرفته می­ شود. برای اندازه ­گیری قابلیت ­های مدیران مشابه با پژوهش دمرجین و همکاران[۱۱۴] (۲۰۱۳) و مطابق با مدل دمرجین و همکاران (۲۰۱۲) نمره­ی کارایی هر یک از مدیران شرکت­های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران به­وسیله تکنیک تحلیل پوششی داده ­ها[۱۱۵]محاسبه‌شده است.
مطابق با پژوهش دمرجین و همکاران (۲۰۱۲) با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل پوششی داده ­ها، کارایی شرکت با مقایسه فروش آن با شرط ورودی­های استفاده‌شده به­وسیله هر یک از شرکت‌ها (شامل: بهای تمام‌شده کالای فروش رفته، هزینه فروش واداری، خالص املاک، ماشین­آلات و تجهیزات، اجاره عملیاتی، خالص مخارج تحقیق و توسعه، سرقفلی خریداری‌شده و دیگر دارایی­ های نامشهود خریداری‌شده) پیش ­بینی می­ شود.
از تکنیک تحلیل پوششی داده ­ها برای حل مسئله زیر استفاده می­ شود:
maxvϴ= Sales . v1CoGS + v2SG&A + v3PPE + v4Opsleasev + v5R&D + v6Goodwill +v7OtherIntan (1)
برای کارایی اندازه ­گیری شده، با توجه به مدل‌بالا، برای هر شرکت عددی بین ۰ تا ۱ در نظر گرفته خواهد شد که هر چه این عدد بیش­تر باشد، نشان­دهنده توانایی مدیران در استفاده از منابع ارزان و فروش کالا و خدمات خود به نحو صحیح است. ازاین‌رو شرکت­هایی که نمره­ی کارایی کمتر از ۱ دارند، باید اقدام به کاهش هزینه­ها و یا افزایش درآمدهای حاصل از فروش خود جهت دسترسی به کارایی لازم نمایند.
اما کارایی محاسبه‌شده مطابق با روش بالا منحصر به مدیران نبوده و کل شرکت را در برمی‌گیرد. برای مثال هرچند که مدیران توانا صرف­نظر از اندازه شرکت قادر به پیش ­بینی روند­ها در شرکت هستند، اما معمولاً مدیرانی که در شرکت­های بزرگ فعالیت می­ کنند راحت­تر با تأمین‌کنندگان منابع خود مذاکره و گفت­وگو می­ کنند. ازاین‌رو، برای خنثی کردن اثرات شرکت، با بهره گرفتن از معادله (۲) و کارایی کل محاسبه‌شده برای شرکت در معادله (۱)، مقدار باقی­مانده به عنوان قابلیت (کارایی) مدیران در نظر گرفته می­ شود.
Firm Efficiency = α۰ + α۱Ln(Total Assets) + α۲Market Share + α۳Positive Free Cash Flow + α۴Ln(Age) + α۵Business Segment Concentration + α۶Year Indicators + ε۰ (۲)
که در آن:
Total Assets: جمع دارایی­ ها
Market Share: سهم بازار
Positive Free Cash Flow: جریان وجه نقد آزاد
Age: عمر واحد تجاری
Business Segment Concentration : تمرکز بخش­های تجاری
Year Indicators: شاخص­ های سال.
۳-۳-۱-۳- محدودیت در تأمین مالی
در این پژوهش با توجه به هدف و سؤال پژوهش، محدودیت در تأمین مالی شرکت­ها به عنوان یکی دیگر از معیارهای ناهمگونی شرکت­ها در نظر گرفته‌شده است. برای تمیز شرکت­های محدود در تأمین مالی، از شاخص محدودیت در تأمین مالی KZ استفاده‌شده است. دنگمی[۱۱۶] (۲۰۰۶) با بسط مطالعه کپلن و زینگالاس (۱۹۹۷) بر روی معیارهای شرکت­های دارای محدودیت در تأمین مالی، شاخصی را ارائه نموده ­اند که بر اساس آن می­توان شرکت­هایی را که در تأمین مالی محدودیت دارند را شناسایی نمود. بر اساس این شاخص، شرکت­هایی را که دارای بیشترین مقدار حاصل از این شاخص باشند، دارای بیش‌ترین محدودیت در تأمین مالی ارزیابی می­شوند. نمونه ­ای از شاخص KZ که در تحقیق آلمیدا و همکاران[۱۱۷] (۲۰۰۴)، به کار گرفته‌شده در زیر ارائه گردیده است (تهرانی و حصارزاده، ۱۳۸۸).
KZ = -1.002CFO + 0.383MTB + 3.139Lev – ۳۹٫۳۶۸Div – ۱٫۳۱۵C (3)
که در آن:
KZ = محدودیت در تأمین مالی
CFO = جریان وجه نقد حاصل از عملیات
MTB = نسبت کیوتوبین
Lev = نسبت اهرمی
Div = سود سهام پرداختی
C = موجودی نقد
بر اساس شاخص KZ فوق، شرکت­هایی که از یک‌سو دارای جریان­های نقدی، سود تقسیمی و مانده وجه نقد کمتر هستند و از سوی دیگر دارای نسبت کیوتوبین و نسبت اهرمی بزرگ­تر می­باشند، بالاترین KZ و درنتیجه بیش‌ترین محدودیت در تأمین مالی رادارند. با توجه به تفاوت شرایط اقتصادی و تجاری ایران با کشور آمریکا و کشورهای اروپایی امکان استفاده از ضرایب حاصل از شاخص فوق وجود ندارد. بنابراین در این پژوهش از شاخص KZ بومی شده در پژوهش تهرانی و حصارزاده (۱۳۸۸) استفاده می­ شود. KZ بومی شده بر اساس شرایط اقتصادی ایران در پژوهش تهرانی و حصارزاده (۱۳۸۸) به صورت زیر می­باشد:
KZIR = ۱۷٫۳۳۰ – ۳۷٫۴۸۶C – ۱۵٫۲۱۶Div + 3.394Lev – ۱٫۴۰۲MTB (4)
که در آن:
KZIR = محدودیت در تأمین مالی بومی شده
C = موجودی نقد تقسیم بر کل دارایی­ ها
Div = سود سهام پرداختی تقسیم بر کل دارایی­ ها
Lev = نسبت اهرمی تقسیم بر کل دارایی­ ها
MTB = نسبت کیوتوبین
روش استفاده از این شاخص بدین ترتیب است که ابتدا مقادیر واقعی را در معادله شاخص KZ وارد نموده و مقدار KZ محاسبه می­ شود. با مرتب کردن مقادیر از کوچک­ترین (پنجک اول) به بزرگ­ترین (پنجک آخر)، مطابق جدول ۳-۱ می­توان شرکت­های دارای محدودیت تأمین مالی را تعیین نمود. در این پژوهش همان­طور که جدول ۳-۱ نشان می­دهد از روش ایجاد متغیرهای مصنوعی (دو ارزشی) جهت تمیز شرکت­های دارای محدودیت از سایرین استفاده‌شده است.
جدول ۳-۱: روش تمیز شرکت­های محدود در تأمین مالی با بهره گرفتن از شاخص KZ

 

احتمال محدودیت در تأمین مالی پنجک اول پنجک دوم پنجک سوم پنجک چهارم پنجک پنجم
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...