چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی مشاوره ی شغلی به سبک نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده (HLT) ی کرامبولتز ، بر اشتیاق شغلی دبیران شهر شهرکرد می باشد. جامعه ی آماری پژوهش شامل دبیران شهر شهرکرد در سال 1393 بود. که تعداد120نفر از دبیرانی که امکان دسترسی به آن ها وجود داشت انتخاب و پرسشنامه بر روی آن ها اجرا شد. سپس بر اساس میانگین بدست آمده از آزمون، تعداد 40 نفر از افرادی که مشخص شد، از اشتیاق شغلی پایین تر از میانگین برخوردار بودند انتخاب، و به شیوه ی تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، هرکدام 20 نفر قرار گرفتند. هر دو گروه طی دو مرحله(پیش آزمون و پس آزمون) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مقیاس اشتیاق شغلی اترخت بوده است. به منظور اجرای پژوهش، گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت مشاوره شغلی به سبک نظریه ی یادگیری موضع تصادفی شده ی کرامبولتز، قرار گرفت و گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. جهت تحلیل استنباطی از آزمون تحلیل کو واریانس استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که مشاوره ی شغلی به سبک نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده (HLT) ی کرامبولتز ، اشتیاق شغلی دبیران را در مرحله ی پس آزمون افزایش داده است و بر نیرومندی و جذب دبیران اثرگذار بوده اما بر وقف خود دبیران در مرحله ی پس آزمون تاثیر گذار نبوده است.
کلید واژه ها: مشاوره ی شغلی، نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده،HLT، اشتیاق شغلی.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل نخست: کلیات پژوهش. 1
مقدمه. 2
2-1 بیان مساله. 5
3- 1 ضرورت پژوهش. 10
4-1 اهداف پژوهش. 11
5-1 فرضیهها ی پژوهش. 12
6-1تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها. 12
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش14
الف) پیشینه ی نظری پژوهش. 15
1-2 گفتار اول: اشتیاق شغلی. 15
1-1-2 مقدمه. 15
2-1-2 انطباق محیط کار با روانشناسی. 15
3-1-2 مفهوم اشتیاق شغلی در زندگی روزمره و در تجارت. 18
4-1-2 اشتیاق شغلی حالتی. 20
5-1-2 اشتیاق شغلی گروهی. 22
6-1-2 مقایسه ی اشتیاق شغلی با سایر مفاهیم بهزیستی روانی. 24
1-6-1-2 اشتیاق شغلی و هیجان های مثبت. 24
2-6-1-2 اشتیاق شغلی و فرسودگی شغلی. 25
3-6-1-2 اشتیاق شغلی و مفهوم FLOW. 28
4-6-1-2 اشتیاق شغلی و اعتیاد کاری. 29
5-6-1-2 اشتیاق شغلی و شخصیت. 31
6-6-1-2 اشتیاق شغلی و خشنودی شغلی. 32
7-6-1-2 اشتیاق شغلی و رفتار فرا نقش. 33
8-6-1-2 اشتیاق شغلی و ابتکار شخصی. 33
9-6-1-2 اشتیاق شغلی و دلبستگی شغلی. 33
10-6-1-2 اشتیاق شغلی و تعهد سازمانی. 34
7-1-2 رویکرد های نظری اشتیاق شغلی. 34
الف) رویکرد ارضای نیازها . 34
پیشایندهای اشتیاق شغلی از نظرکان. 36
ب) مدل منابع – خواستهای شغلی JD-R)). 37
منابع شغلی. 41
منابع شخصی. 43
ج) مدل تغییر هیجانی. 51
د) نظریه ی مبادله ی اجتماعی . 51
8-1-2 پیامدهای اشتیاق شغلی. 52
9-1-2 ایجاد اشتیاق شغلی. 56
10-1-2 تداوم اشتیاق شغلی. 57
2-2 گفتار دوم: نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده (HLT) 59
1-2-2 مقدمه. 59
2-2-2 نظریه ی یادگیری اجتماعی کرامبولتز. 59
3-2-2خاستگاه نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده(HLT). 63
4-2-2 مهارت های نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده (HLT ). 70
1-4-2-2 کنجکاوی. 70
2-4-2-2 پایداری. 71
3-4-2-2 انعطاف پذیری. 72
4-4-2-2 خوش بینی. 73
5-4-2-2 ریسک پذیری. 75
5-2-2 اصول اساسی نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده ی کرامبولتز( HLT ) 78
6-2-2 کاربردهای عملی نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده( HLT) 83
7-2-2 ارزیابی از نتایج مشاوره. 89
8-2-2 نتیجه گیری. 91
ب) بازنگری پیشینه ی تجربی پژوهش. 92
پژوهش های انجام شده پیرامون نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده(HLT ) در داخل کشور. 92
پژوهش های انجام شده پیرامون نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده(HLT) در خارج از کشور. 92
خلاصه و جمع بندی فصل دوم. 97
فصل سوم: روش شناسی پژوهش. 98
1-3 جامعه ی آماری. 99
2- 3 نمونه و روش نمونهگیری. 99
3-3 روش و ابزار جمع آوری اطلاعات. 101
1-3-3 نحوه ی اجرا و نمره گذاری پرسشنامه ی اشتیاق شغلی اترخت. 102
2-3-3 پایایی و روایی پرسشنامه ی اشتیاق شغلی اترخت. 102
4-3 روش اجرای پژوهش. 103
5-3 روش تجزیه و تحلیل داده ها. 104
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها105
1-4 توصیف آماری داده ها.106
2-4 استنباط آماری داده ها108
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری. 118
3-5 محدودیت های پژوهش. 127
4-5 پیشنهادهای پژوهش. 127
منابع و مآخذ:. 129
منابع فارسی:. 129
منابع انگلیسی. 132
پیوست ها. 141
مقدمه
ظهور روانشناسی مثبت گرا [1]به طور طبیعی منجر به افزایش محبوبیت جنبه های سلامت و رفاه در روانشناسی سلامت شغلی شده است (اسکاوفلی[2]، 2008). روانشناسی سلامت شغلی[3]، به کاربرد روانشناسی در ارتقای کیفیت زندگی و پشتیبانی و ایمنی، سلامت و بهزیستی کارکنان مربوط است (شیمازو[4] و اسکاوفلی، 2008). بکر و دنییلس[5](2011) روانشناسی سلامت شغلی را این گونه تعریف می کنند؛ “مطالعه بر روی توانمندیهای منابع انسانی و ظرفیت های روانشناختی مثبت گرا که قابل اندازه گیری باشند و به طور مؤثرتری موجب بهبود عملکرد فرد در محل کار روزانه شوند”(ص 4). از زمانی که سازمان ها به کارکنان به عنوان ارزشمندترین موهبت و دارایی شان توجه نمودند، نه تنها به عملکرد کارکنان آن گونه که از طریق مدیریت منابع انسانی(HRM) ارتقاء می یابد، توجه می کنند، بلکه همچنین به سلامتی و بهزیستی کارکنان شان که از طریق روانشناسی سلامت شغلی (OHP) ارتقاء می یابد توجه می کنند. عقیده ی اساسی ای که در این زمینه وجود دارد اینست که؛ به منظور موفقیت و دوام آوردن در یک محیط پیوسته در حال تغییر، سازمان ها به کارکنان سالم و با انگیزه نیاز دارند. موقعی که سلامت حرفه ای و سیاست های منابع انسانی با هم یکپارچه شوند، می توان به طور کامل به آن دست یافت (سالنوا[6] و اسکاوفلی،2007 ). پژوهش های انجام شده در دو دهه ی گذشته به وضوح نشان می دهد که کارکنانی که نسبتا با حالت های روانشناختی مثبت مشخص شده اند، عملکرد کاری بهتری داشته اند. برای مثال پژوهش ها همواره نشان داده است که کارکنان شادمان،کارکنان مولدی هستند ( فرنت،2013 ). هم راستا با گرایش عمومی به سمت روانشناسی مثبت گرا، اشتیاق شغلی[7] به عنوان یک مفهوم در تضاد با فرسودگی شغلی-که پاسخی است به استرس طولانی مدت مرتبط با کار که به صورت از دست رفتن منابع (شغلی و شخصی)، نگرش منفی نسبت به شغل، و کاهش خود اثربخشی آشکار می شود، مطرح شد (هلبرگ[8] و اسکاوفلی،2006 ).
اشتیاق شغلی به عنوان یک حالت ذهنی مثبت نسبت به شغل تعریف می شود، که با ویژگی های نیرومندی، وقف خود و جذب در کار توصیف می گردد. به جای یک حالت خاص و موقتی، اشتیاق شغلی به یک حالت روانشناختی ثابت و فراگیر اشاره دارد (دمروتی، بکر، جونگ، جنسن و اسکاوفلی[9]، 2001). کارکنان به احساس های مثبت پیرامون تجارب کاری شان که فراتر از نگرش جهانی به خشنودی شغلی و تعهد است تمایل دارند. خشنودی شغلی به عنوان نگرش فردی نسبت به خود و یا کارخود اشاره دارد. در حالیکه تعهد کارکنان به عنوان یک تمایل به پایبندی در یک دوره ای از فعالیت و بی میلی نسبت به برنامه ها تعریف می شود. در حالیکه این متغیرها و امثال آنها را شاخصه های مهم در مورد احساسات کارکنان در نظر می گیرند، اما اندازه گیری این متغیرها، تابع نوسانات و چالش های روزانه می باشد. در عوض بیشتر نشانه های ثابت پایدار از درک کارکنان از کارشان، ریشه در تجربه هایشان دارد. چنین نشانه هایی، یک اندازه گیری با ثبات تری از فهم تجربیات کاری مثبت مورد نظر، فراهم می کند. اشتیاق شغلی یکی از این متغیرهایی است که در تجارب کاری کارکنان ریشه دارد (شاک[10]،2010). به طورکلی پژوهشگران کارکنان مشتاق را به عنوان افرادی می بینند که در انجام کارهای خویش، بسیار با انرژی و انعطاف پذیرند، و قلب هایشان را در کارهایشان با پشتکار و رغبت کامل سرمایه گذاری می کنند، نمایش قوی ای از درگیرشدن درکار همراه با تجربه ی احساس هایی از مهم بودن، شور و شوق[11]، احساسات تند و شدید[12]، دلگرمی[13]، غرور[14]، برانگیختگی ، چالشی برخورد کردن با کارشان، و تمرکز کامل[15] و غوطه وری کامل در کار بدون توجه به گذر زمان را به اجرا در می آورند (لی[16]، 2012 ).
کرامبولتز و همکاران[17]، در سال ۱۹۹۹ نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده[18] (HLT)، را که به عنوان تجدید نظری برای نظریه ی یادگیر ی اجتماعی کرامبولتز بود، مطرح کردند . این رویکرد، یکی از رویکردهایی است که برای پژوهش درباره برخی از متغیرهایی که با رویدادهای تصادفی یا شانسی در رشد شغلی مرتبط می باشد، شروع شد (الون[19]، ۲۰۰۱ ). نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده (HLT)، چارچوب مفهومی ای برای توسعه ی مشاوره ی شغلی است که شامل ایجاد، و انتقال رویدادهای برنامه ریزی شده در فرصت هایی برای یادگیری می باشد. هدف از مداخله ی تصادف برنامه ریزی شده عبارتست از؛ کمک به ایجاد، شناسایی و ترکیب رویدادهای شانسی در توسعه ی شغلی مراجعان می باشد. عبارت «تصادف برنامه ریزی شده » عمدا به عنوان یک ترکیب متناقض آمده است. مراجعان باید برای ایجاد فرصت های شانس، برنامه ریزی کنند و پذیرای آن ها باشند. یک مؤلفه ی قوی از تصادف برنامه ریزی شده عبارتست از؛ تسهیل اقدامات مراجعان به ایجاد و پیش بینی فرصت های ممکن. نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده (HLT)، نباید با تفکر جادویی یا اتکاء به سرنوشت، اشتباه گرفته شود. مراجعان نباید صرفا از طریق راه پر پیچ و خم تجاربی که از سوی دیگران ایجاد شده است حرکت کنند، درحالی که منفعلانه دست روی دست بگذارند. آن ها باید یاد بگیرند که اقدام به ایجاد و جستجوی فرصت ها کنند (میچل، لوین وکرامبولتز[20]، 1999).
باتوجه به جدید وکاربردی بودن نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده(HLT)، در مشاوره ی شغلی و همچنین اهمیت آن در ایجاد بستر های جدید برای ایجاد و جستجوی فرصت های شغلی، همراه با تغییرات در دنیای معاصر کار و همچنین مجهز شدن به مهارت هایی جهت ایجاد و حفظ اشتیاق شغلی، پژوهش حاضر به دنبال بررسی این دو متغیر است.
2-1 بیان مساله