بیمار استفاده شد.
یافتهها : درمانهای استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی، نظمجویی شناختی هیجان و استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی همراه با نظمجویی شناختی هیجان بر مولفههای استرس، ذهنآگاهی و طرحوارههای هیجانی زوجین متعارض با درصد بهبودی بالینی بالایی همراه بود.
نتیجهگیری : درمانهای استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی و نظمجویی شناختی هیجان اثربخشی بالایی در مولفههای روانشناختی زوجین متعارض دارد و میتوان آنها را به منظور کاهش تعارضات زناشویی و استرس، تعدیل طرحوارههای هیجانی و ارتقاء ذهنآگاهی به کار بست. همراه کردن استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی با نظمجویی شناختی هیجان اثربخشی بالاتری در زوجین متعارض دارد.
واژههای کلیدی : استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی، نظمجویی شناختی هیجان، استرس، ذهنآگاهی، طرحوارههای هیجانی، زوجین متعارض
فهرست
فصل اول : کلیات پژوهش. 1
1-1- مقدمه. 2
1-2- بیان مسأله. 4
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش. 14
1-4- سؤالات پژوهش. 15
1-5- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش. 16
1-5-1- تعارض زوجین. 16
1-5-2- استرس 16
1-5-3- ذهنآگاهی. 16
1-5-4- طرحوارههای هیجانی. 17
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه پژوهش. 18
2-1- تعارض زناشویی. 19
2-1-1- تعریف تعارض زناشویی. 19
2-1-2- انواع تعارض و برخورد با تعارض 20
2-1-3- عوامل موثر در بروز تعارض زناشویی. 21
2-1-4- اثرات تعارض زناشویی. 22
2-2– استرس 23
2-2-1- تعریف استرس 23
2-2-2- منابع استرس 26
2-2-3- انواع استرس و استرسزاها 27
2-3- ذهنآگاهی. 28
2-3-1- تعریف ذهنآگاهی. 28
2-3-2- تاثیرات ذهنآگاهی. 30
2-3-3- حالات ذهنآگاهی. 32
2-4- طرحوارههای هیجانی. 32
2-4-1- تعریف طرحوارههای هیجانی. 32
2-4-2- مدل طرحوارههای هیجانی. 34
2-4-3- ابعاد طرحوارههای هیجانی. 37
2-5- استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی. 41
2-5-1- تعریف استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی. 41
2-5-2- اثربخشی استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی. 43
2-6- نظمجویی شناختی هیجان. 45
2-6-1- تعریف هیجان. 45
2-6-2- تعریف تنظیم هیجان. 48
2-6-3- تعریف نظمجویی شناختی هیجان. 50
2-6-4- راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان. 51
2-6-5- کارکردهای نظمجویی شناختی هیجان. 54
فصل سوم : روششناسی پژوهش. 57
3-1- طرح پژوهش. 58
3-2- جامعه آماری. 58
3-2-1- حجم نمونه، روش نمونهگیری. 59
3-3- گزارش بالینی بیماران. 60
3-3-1- زوج اول، نظمجویی شناختی هیجان. 60
3-3-2- زوج دوم، نظمجویی شناختی هیجان. 61
3-3-3- زوج سوم، استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی. 61
3-3-4- زوج چهارم، استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی. 62
3-3-5- زوج پنجم، استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی همراه با نظمجویی شناختی هیجان. 62
3-4- ابزارهای پژوهش. 63
3-4-1- پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) 63
3-4-2- پرسشنامه ذهنآگاهی بائر و همکاران (FFMQ) 64
3-4-3- پرسشنامه استرس کوهن (PSS) 64
3-4-4- مقیاس طرحواره هیجانی لیهی (LESS) 65
3-5- ساختار درمان. 65
3-5-1- استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی. 65
3-5-2- نظمجویی شناختی هیجان. 68
3-6- روش تجزیه و تحلیل دادهها 74
فصل چهارم : یافتهها 75
4-1– توصیف آماری متغیرهای پژوهشی. 76
4-2- یافتههای مربوط به سؤالات پژوهش. 91
4-2-1 سؤال اول. 91
4-2-2- سؤال دوم 95
4-2-3- سؤال سوم. 99
فصل پنجم : بحث و نتیجهگیری 104
5-1- سؤالات پژوهش. 105
5-1-1- سؤال اول. 105
5-1-2- سؤال دوم 106
5-1-3- سؤال سوم 108
5-2- نتیجهگیری. 108
5-3- محدودیتهای پژوهش. 109
5-4- پیشنهادهای پژوهش. 110
5-4-1- پیشنهادها برای پژوهشهای آینده 110
5-4-2- پیشنهادهای کاربردی. 110
منابع 111
منابع فارسی. 112
منابع انگلیسی. 113
پیوستها 138
پیوست 1 : استرس زدایی مبتنی بر ذهنآگاهی. 139
پیوست 2 : نظمجویی شناختی هیجان. 165
پیوست 3 : پرسشنامه تعارضات زناشویی براتی و ثنایی. 176
پیوست 4 : پرسشنامه ذهن آگاهی بائر و همکاران. 179
پیوست 5 : مقیاس استرس ادراک شده کوهن. 182
پیوست 6 : پرسشنامه طرحوارههای هیجانی لیهی. 184
1-1- مقدمه
تعارض زناشویی بخشی از زندگی روزمره و تعاملات صمیمانه زوجین و جزئی اجتناب ناپذیر از زندگی آنها است (هورن مالرز[1]، 2010) و نقش مهمی در رضایت از روابط، کیفیت زندگی و بهزیستی زوجین دارد (وود[2] و همکاران، 2005). تعارض زوجین از جنبههای سلامت روانی و جسمانی زوجین و سلامت خانواده نیز حائز اهمیت است (فینچام[3] و بیچ[4]، 1999). احتمال ابتلا به درد مزمن (ورمن[5] و همکاران، 2015)، پریشانی روانشناختی و اختلال خواب (ژاکوبسن[6] و همکاران، 2014)، افسردگی (بیچ و همکاران، 1990؛ به نقل از پرولکس[7] و همکاران، 2007)، تغییرات سطوح هورمونهای استرس و کورتیزول (روبلز[8] و همکاران، 2006)، اختلالات خوردن (ون دن بروک[9] و همکاران، 1997)، سوء مصرف الکل (مورفی[10] و اوفارل[11]، 1994) و اختلالات اضطرابی (مک لئود[12]، 1994) در زوجین متعارض بیشتر است.
تعارض زناشویی اثری منفی بر فرزندان و سایر اعضای خانواده نیز دارد (هینانت[13] و همکاران، 2013) و همبستگی نیرومندی با بروز رفتار ناسازگارانه از جمله خشم، اختلال سلوک و اضطراب در فرزندان (امری[14]، 1982)، تشدید مشکلات رفتاری در مدرسه و در اوقات فراغت (کینگ[15] و همکاران، 1995) و انزوای اجتماعی و خشم فرزندان (هریست[16] و اینسلی[17]، 1998) دارد.
درمانهای متعددی در حوزه زوج درمانی با هدف افزایش کیفیت زندگی، بهبود رضایت از رابطه و کاهش نارضایتی زوجین مورد استفاده قرار گرفتهاند (اولری[18] و همکاران، 2014)، از جمله رفتار درمانی شناختی (داتیلیو[19]، 2010)، درمان هیجانمدار (جانسون[20]، 2008)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (عرب نژاد[21] و همکاران، 2014) و . .
یکی از درمانهای موثر در این حوزه که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی است (ویگینز[22]، 2012) که اثربخشی آن در بهبود بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی زوجین تایید شده است (نیکلیسک[23] و کویجپرس[24]، 2008). تاثیر استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افزایش رضایت از رابطه، پذیرش همسر و شادمانی بیشتر زوجین نیز به تایید رسیده است (کارسون[25] و همکاران، 2004).
امروزه پژوهشگران بر نقش درمانهای مبتنی بر هیجان در درمانهای زوجمدار و کاهش تعارضات زناشویی تاکید دارند (دالگلیش[26] و همکاران، 2014) و نقش نظمجویی هیجانها را در بهبود روابط زوجین و کاهش اختلافات موثر میدانند (ویگینز، 2012).
یکی از عواملی که باعث افزایش رضایت زندگی و کاهش تعارضات زوجین میشوند، ذهنآگاهی است (بورپی[27] و لانگر[28]، 2005). ذهنآگاهی همچنین به بهبود عملکرد و رضایت جنسی از رابطه زناشویی نیز میانجامد (بروتو و همکاران، 2008) که خود یکی از عوامل افزایش رضایت زناشویی و کاهش تعارضات زوجین است (ونر[29]، 2010؛ یه[30] و همکاران، 2006).
عامل موثر دیگر در افزایش تعارض زوجین و کاهش سلامت روانی آنها، استرس است (چو[31]، 2014؛ فینچام، 2003). استرس بر سلامت، بهزیستی و کیفیت زندگی خانوادگی و شغلی افراد تاثیر میگذارد (کومپیر[32] و کوپر، 1999). بنابر این کاهش استرس میتواند نقش موثری در کاهش تعارضات و اختلافات زناشویی داشته باشد.
ارتباط نسبتا معناداری میان طرحوارههای هیجانی و رضایت از رابطه و کاهش اختلافات در میان زوجین وجود دارد (میرز[33]، 2012). طرحوارههای هیجانی نقش مهمی در ارتباطات بین فردی به ویژه رابطه زناشویی ایفا میکنند (لیهی[34]، a2007). اما پژوهشهای اندکی در خصوص درمانهای موثر بر طرحوارههای هیجانی وجود دارد.
همچنان که اشاره شد پژوهشهای متعددی در خصوص درمانهای موثر بر افزایش کیفیت زندگی، افزایش رضایت از زندگی و بهزیستی زوجین انجام شده است که در کاهش تعارضات آنها موثر است، اما پژوهشها در خصوص درمانهای کارامد برای استرس، ذهنآگاهی و طرحوارههای هیجانی، که پیشتر به نقش مهم آنها در تعارض زوجین اشاره کردیم، بسیار اندک است. بنابر این شناسایی درمانهای موثر در این حوزه بسیار حائز اهمیت است.
1-2- بیان مسأله
گاهی حتی یک درخواست ساده میتواند در نظر یکی از زوجین نادیده انگاشته شدن هویت، ارزش یا جایگاه او قلمداد گردد (نادسون-مارتین[35] و هونرگارت[36]، 2015). تعاملات زناشویی، اعم از مثبت یا منفی، میتواند پیامدهای جسمانی حتی در زندگیهای زناشویی طولانی مدت و در زوجین سالخورده داشته باشد (کیکولت- گلاسر[37] و همکاران، 1997). عناصری مانند نارضایتی، اختلاف و تعارض زناشویی تاثیر نیرومندتری از عناصری مانند عشق، رضایت یا هماهنگی بر بهزیستی فردی هر یک از زوجین دارد (پرولکس و همکاران، 2007).
تعارض زناشویی یکی از مهمترین عوامل بروز طلاق است، امری که امروزه بیش از مرگ یکی از زوجین، به خاتمه دادن زندگی مشترک زناشویی منجر میشود (پینسوف[38]، 2002)؛ در عین حال تاثیر عمیقی بر بهزیستی فردی دارد (اولری و اسمیت[39]، 1991) و میتواند زمینهساز ابتلا به بیماریهای جسمانی مانند بیماریهای قلبی و عروقی (وود و همکاران، 2005)، درد مزمن (ورمن و همکاران، 2015)، بیماریهای روانشناختی مانند افسردگی (بیچ و همکاران، 1998)، و سوء استفاده جسمی و روانشناختی توسط یک یا هر دو زوج (اولری و همکاران، 1994) شود.
نتایج یک پژوهش توسط کیکولت- گلاسر و همکاران (1997) نشان داد زوجینی که عملکرد ایمنی ضعیفتری داشتند در حین تعارض زناشویی رفتار منفیتری داشتند و اختلاف نظرهای معمول خود را منفیتر از زوجین دیگر برداشت میکردند (روبلز و همکاران، 2006؛ کیکولت- گلاسر و همکاران، 1997).
تعارض زوجین به تعارض در خانواده و تعارضات شغلی دامن میزند (ویدانوف[40]، 2000) و مشکلات متعددی از جمله پریشانی روانشناختی و اختلال خواب (ژاکوبسن و همکاران، 2014)، استرس در فرزندان (هینانت و همکاران، 2013)، مختل شدن پاسخهای روانشناختی و امنیت هیجانی فرزندان (هارولد[41] و همکاران، 2004)، بروز رفتار ناسازگارانه و ناسازگاریهایی از جمله خشم، اختلال سلوک و اضطراب در فرزندان (امری، 1982)، تخریب یا تضعیف رابطه والد- فرزندی (پترسون[42] و زیل[43]، 1986؛ شمیر[44] و همکاران، 2001؛ کینگ و همکاران، 1995؛ هریست و اینسلی، 1998)، مشکلات هیجانی متعدد فرزندان (امری، 1982)، تشدید مشکلات رفتاری در مدرسه و در اوقات فراغت (کینگ و همکاران، 1995)، انزوای اجتماعی و خشم فرزندان (هریست و اینسلی، 1998) را به دنبال خواهد داشت.
تعارض و نارضایتی زناشویی میتواند استرس زوجین را افزایش دهد (بیچ و همکاران، 1990؛ به نقل از پرولکس و همکاران، 2007). از سوی دیگر، تعارض در زوجینی که استرس بالاتری دارند، بیشتر دیده میشود (فینچام، 2003). استرس میتواند به تعارض خانوادگی- شغلی و کاهش سلامت روانی منجر شود (چو، 2014). استرس مشکل عمده عصر حاضر است و بر سلامت جسمانی و ذهنی مردم تاثیر منفی میگذارد (سازمان بهداشت جهانی[45]، 2011؛ شارما[46] و راش[47]، 2014). استرس به عنوان موقعیتی توصیف میشود که تعادل حیاتی ارگانیسم مورد تهدید قرار میگیرد یا ارگانیسم موقعیتی را تهدید کننده درمییابد (واروگلی[48] و دارویری[49]، 2011). منابع تنیدگی ممکن است درون شخص، خانواده یا جامعه باشد (حاتمی، 1377).
کوفر و اپلی (1964؛ به نقل از لازاروس[50] و فولکمن[51]، 1984) استرس را با سایر مشکلات زندگی از جمله اضطراب، تعارض، محرومیت، آشوب هیجانی، تروما[52]، ناهنجاری و از خود بیگانگی عجین میدانند. آثار تنیدگی بر سلامت افراد را باید در دو سطح مورد تحلیل قرار گیرد، یک سطح جامعه شناختی بررسی رفتار کلی افراد تنیده و یک سطح روانشناختی و زیستشناختی واکنشهای فرد به تبع تاریخچه ژنتیکی و فرآیندهای تحول یا خستگی روانی (استورا، 2005؛ به نقل از دادستان، 1386).
مردم بسیاری از کشورهای جهان در معرض استرس آسیبرسان قرار دارند که منجر به افزایش اضطراب، افسردگی، اختلالات سوء مصرف الکل و سایر مواد، خشونت و رفتارهای خودکشی میشود (سازمان بهداشت جهانی، 2011). استرس باعث کاهش کیفیت والدگری نیز میشود (ارل[53] و برومن[54]، 1999؛ به نقل از یتز[55] و همکاران، 2010). استرس ناشی از مشکلات اقتصادی در والدین میتواند زمینهساز احساسات افسردهساز در آنان و مشکلات رفتاری در نوجوانانشان گردد (پونت[56]، 2014).
واکنش به استرس چندین ویژگی در حوزههای هیجانی، رفتاری و فیزیولوژیکی دارد که بر بهزیستی اثر میگذارند، بنابراین میتوان استرس را از طریق مقیاسهای فیزیولوژیکی، رفتاری یا روانشناختی اندازهگیری کرد (ماهونی، 2009). آموختن مهارتهای مقابله با استرس، از جمله مهارتهای رفتاری و شناختی (گالاگر[57] و همکاران، 2014) در کاهش استرس موثر است. مدیریت استرس در پیشگیری از رفتارهایی نظیر استعمال سیگار، عادتهای مضر خوردن و سبک زندگی بیتحرک که خطر ابتلا به بیماریهایی نظیر دیابت، بیماریهای قلبی عروقی، فشار خون بالا، چاقی و سردرد را افزایش میدهند، موثر است (واروگلی و دارویری، 2011). کاهش