جدول شماره (۳-۸): طیف ضرایب همبستگی مقیاس فرایند چرخه یادگیری هفتگانه ۱۳۹
جدول شماره (۳-۹): پایایی پرسشنامه فرایند چرخه یادگیری با بهره گرفتن از آلفای
کرونباخ ۱۳۹
جدول شماره (۳-۱۰): طیف ضرایب همبستگی پرسشنامه یادگیری مادام العمر ۱۴۰
جدول شماره (۳-۱۱): پایایی پرسشنامه نوآوری دانشگاهی با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ ۱۴۰
۱۴۴
۱۴۴
جدول شماره (۴-۳): میانگین و انحراف استاندارد گرایش دانشجویان به یادگیری
مادام العمر ۱۴۴
جدول شماره (۴-۴): نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر جهت مقایسه
ابعاد نوآوری دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان ۱۴۵
جدول شماره (۴-۵): مقایسه مهارت های اعضای هیات علمی در فرایند
یاددهی –یادگیری ۱۴۶
جدول شماره (۴-۶): نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی ۱۴۷
جدول شماره (۴-۷): مقایسه گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر ۱۴۸
جدول شماره (۴-۸): نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی ۱۵۰
جدول شماره (۴-۹): همبستگی متغیرهای تحقیق (ابعاد نوآوری دانشگاهی و مهارت
اساتید در فرایند یاددهی – یادگیری و یادگیری مادام العمر) ۱۵۳
جدول(۴-۱۰) : برازش مدل نهایی ۱۶۰
فهرست شکلها
عنوان صفحه
شکل شماره ( ۲-۱) : رابطه خلاقیت، نوآوری و تغییر ۳۰
شکل شماره (۲-۲): توالی فرایند نوآوری در سازمان ۳۹
شکل شماره (۲-۳). چرخه یادگیری هفت گانه ۸۵
شکل شماره (۲-۴): یادگیری مادام العمر برای نوآوری ۱۰۹
شکل شماره (۲-۵) مدل مفهومی نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری مادام
العمر با واسطه گری مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری ۱۲۸
شکل شماره ۴-۱- مدل رابطه مستقیم نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری
مادام العمر ۱۵۵
شکل شماره ۲-۴- مدل رابطه نوآوری دانشگاهی و مهارت اعضای هیئت علمی در
فرایند یاددهی – یادگیری ۱۵۷
شکل شماره ۴-۴- مدل نهایی رابطه نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری
مادام العمر با واسطه ی مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری ۱۵۹
فصل اول
مقدمه
۱-۱-کلیات
امروزه سازمان ها یکی از اصلی ترین ارکان زندگی بشری به حساب میآیند . و نقش آن ها در قرن بیست و یکم بیش از پیش نمایان شده است . آدمی از ابتدا تا انتهای عمر خود به انواع سازمان ها برای رفع نیاز ها و همچنین حرکت در جهت رشد و پیشرفت نیازمند است و ناگزیر از ارتباط با سازمان ها است . یکی از سازمان هایی که امروزه مورد توجه جدی قرار گرفته است نظام آموزش عالی است . نظام آموزش عالی که یکی از نهاد های مهم اجتماعی است ، در سطوح مختلف جامعه مسئولیت تعلیم و تربیت همه جانبه افراد را بر عهده دارد و موظف به انتقال فرهنگ ، ارزش ها ، پرورش اجتماعی سیاسی ، تربیت نیروی متخصص ، حفظ وحدت اجتماعی و رشد فردی است که در نظام آموزشی در چارچوب ساختار رسمی صورت میگیرد . (طاهری زاده ، سلیمی و صالحی زاده ، ۱۳۹۰) از وظایف خطیر دانشگاه ها، توسعه علمی است. توسعه پایدار و همه جانبه جز بر مدار دانشگاه و نظام آموزشی پاسخگو و کارآمد، میسر نخواهد شد. توسعه انسان، محور اصلی برنامه ریزی توسعه متوازن فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. نقش دانشگاه به عنوان حافظه عقلانی و انتقادی هر جامعه، مطرح است و نمی توان نقش آن را به انتقال صرف محفوظات و اطلاعات خلاصه کرد. دانشگاه فعال و پویا فقط به انتقال و تعلیم دانش روز اکتفا نخواهد کرد، بلکه با تأکید بر پژوهش در مرزهای دانش، به تولید علم بومی یا علم و فناوری ملی نیز می پردازد.
تحولات شگرف پایان قرن بیستم و پیشبینی انقلاب های علمی، اطلاعاتی و مدیریتی در قرن بیست و یکم، مبین ابهام اساسی فرا روی بشر در مواجهه با آینده است. در دوره ای که مضاعف شدن تولید علم و دانش به کمتر از پنج سال رسیده ، مسئله ای اساسی به نام انفجار اطلاعات، تحولی عظیم و واقعیتی غیر قابل انکار است. نقش محوری دانشگاه ها و نظام آموزش عالی در شکل گیری و رهبری این تحولات، انکار ناپذیر است(سبحانی نژاد و افشار، ۱۳۸۸) وجود آموزش عالی برای تضمین آینده اجتماعی اقتصادی تمام کشورها امری حیاتی است. امروز رشد فناوری مستلزم نیروی کاری است که فرهیخته، انعطاف پذیر و از نظر تسلط بر فناوری توانا باشد و برای مقابله با مشکلات پیچیده جامعه و اقتصاد جهانی، آمادگی بهتری داشته باشد. دانشگاه ها بهترین تشکیلاتی هستند که با ارائه دانش و مهارتهای سطح بالا با محتوایی متناسب با نیازهای اقتصادی صلاحیت های شغلی به اشخاص میدهند و بنا به گفته کناپر و کراپلی، سکوی پرش برای ورود به بازار کار هستند. (محمدی مهر ، ملکی ، خوشدل و عباس پور، ۱۳۹۰)
با توجه به مطالب ذکر شده می توان گفت یکی از فاکتورهای موفقیت دانشگاه برای توسعه علمی و پاسخگویی به شرایط موجود نوآوری میباشد . نوآوری، عبارت است از تغییری معنی دار که برای بهبود خدمات و فرایند های سازمانی و ایجاد ارزشهای جدید برای ذینفعان سازمان ها صورت میگیرد و برای دست یابی به ابعاد جدید عملکرد بر رهبری سازمان تمرکز دارد. تأکید دپارتمان های حوزه تحقیق و توسعه برای نوآوری در مؤسسات آموزش عالی به منظور ارتقاء ارزش آموزشی برای دانشجویان و بهبود اثر بخشی تمامی فرایند های یادگیری محور و کارایی فرایند های پشتیبان، رویه های یادگیری محور امری حیاتی و ضروری است. دانشکده ها و دانشگاه ها باید به گونه ای مدیریت و رهبری شوند که نوآوری به عنوان یک فرهنگ و بخش طبیعی فعالیت های روزانه در آمده و به عنوان دانش افزوده برای همه اعضای هیئت علمی و دانشکده مطرح شود. توانایی تسریع در انتشار و تبدیل این دانش به سرمایه که محرکی برای بهبود آموزشی میباشد، امری ضروری است. پیشبرد و هدایت حرکت نوآوری، اجرا و پیگیری اصلاحات و بهبود ها اغلب برای بسیاری از دانشکده ها و دانشگاه ها بی نهایت مشکل است. در برخی موارد، هر مؤسسه آموزشی ممکن است روشی ویژه به خود داشته باشد که تا اندازه ای نوآورانه است. هر دانشکده یا دانشگاه میتواند نشریات و مطالبی را منتشر کند که معرفی کننده برنامه ها و فعالیتهای جدیدی است که با هنجارهای دانشگاهی متفاوت هستند و شیوه جدیدی را (دست کم برای مؤسسه) ابداع میکنند و افرادی توانمند را برای هدفهای مناسب در نظر بگیرد. در هر صورت این فعالیت های جدید و دیگر تغییرات برای بسیاری از بخشها به صورت تصادفی هستند نه سیستماتیک. تعداد محدودی از مؤسسات آموزشی به کنترل خوبی بر پیامدهای حاصل از نوآوری دست یافته اند و بسیاری از مؤسسات آموزشی که زمان و تلاشهای قابل ملاحظه ای را صرف بهبود عملکرد خود کردهاند که اغلب به الگوی پیشین بازگشت داشته اند. پر روشن است که بسیاری از مؤسسات آموزشی فاقد یک چارچوب سیستماتیک هستند که به آن ها اجازه بدهد تا به طور مؤثری تغییرات مدیریت و نوآوری را تشویق کنند و به نتایج مثبت و رو به افزایش حاصل از تلاشهای خود دست یابند. (شرفی،۱۳۸۷)