«حضرت زینب دختر مولای متقیان و بانوی بی همتای اسلام عالی ترین مصداق کفایت و خردمندی، دانش و بینش، شجاعت و پایداری بود. در طول زندگی پربارش همواره با رنج و سختی عجین بود. اما نه تنها از مشکلات نهراسید بلکه با ناملایمات بر استقامتش افزود و به روحش تعالی بیشتری بخشید[۶۹].»
«از بین همسران پیامبر ام سلمه عالمی راوی حدیث بود، عقل و درایت و متانت او در دفاع از حضرت زهرا (ع) و در پشتیبانی از مقام ولایت درخور ستایش فراوان است. او محرم اسرار اهل بیت نیز بود[۷۰].»
«بانوی گرانقدر دیگر پیامبر (ص) زینب بنت جحش دختر عمهی پیامبر و بعد از خدیجه و ام سلمه و میمونه اشرف زوجات پیامبر (ص) بود. از دیگر زنان پیامبر (ص) میتوان به ماریه دختر شمعون مادر ابراهیم و صفیه بنت حی زنی حلیم و بردبار و از راویان حدیث اشاره نمود[۷۱].»
«یکی دیگر از زنان تأثیرگذار در صدر اسلام سمیه است. مسلمانی او در همان اوایل و تحمل سختیهای شکنجه او را در ردیف اولین شهید اسلام قرار داد[۷۲].» سوده یکی از زنان صدر اسلام است. او زنی بود که هم از هوش اجتماعی بهرهمند بود و هم در سیاست حضور داشت، حضور او در صحنهی جنگ و سیاست نشان از ارزش بلند مرتبهی او دارد.
از جمله زنان دیگر صدر اسلام میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ام حکیم: «زنی شاعر که بعد از کشته شدن دو فرزند خردسالش در جلوی چشم مادر به دست عوامل معاویه به مشکلات عصبی دچار شد و رثاهای سوزناکی سرود و در کوی و برزن میخواند و در تهییج مسلمانان نقش موثری داشت[۷۳].»
ام الخیر: «خطیب بلیغی بود که در جنگ صفین با سخنانش سپاهیان را تهییج و تشویق میکرد. سخنانی که از روی استدلال و یا استمداد از اوج عرفان و نتیجه تربیت یافتن در مکتب حضرت علی (ع) بود[۷۴].»
ام خالد: «محدثی است که روایات فراوانی از پیامبر (ص) نقل نموده است[۷۵].»
امیمه: «محدث و نقل کنندهی حدیث برای تابعین بود. در جنگها حضور داشت و برای مداوای مجروحین و تخیلهی شهدا سهم به سزایی داشت[۷۶].»
ام کلثوم: اولین زن مهاجری است که با پای پیاده از مکه به مدینه مهاجرت نمود، همسرش در جنگ موته شهید شد. شأن نزول آیهی ۱۰ سوره ممتحنه زمانی است که عدهای از کفار قصد بازگرداندن او را داشتند.
«شما اگر میدانید که این زنان ایمان آورده و در اثر وحی الهی از مکه به مدینه مهاجرت کردند، ایشان را به کفار بر نگردانید، گرچه بستگانشان باشند.[۷۷]»
از میان مادران و همسران امامان معصوم (ع) به موارد زیر اکتفا میشود:
شهربانو همسر امام حسین (ع) و مادر امام سجاد (ع): «دختر یزدگرد ساسانی که در فتح ایران اسیر شد و به همسری امام حسین (ع) درآمد[۷۸].»
فاطمه ام عبدالله همسر امام زین العابدین و مادر امام محمد باقر (ع): وی دختر امام حسن مجتبی (ع) میباشد او زنی با عصمت و علم و فضل و شرف و عفت است که مانند او وجود نداشته است و در نهایت زهد و تقوا و مستجاب الدعوه بود و در حادثهی کربلا حضور داشت و اسیر شد[۷۹].
ام فروه همسر امام محمد باقر (ع) و مادر امام صادق (ع): «از زنان با ایمان و متقی بود تا آن جا که امام صادق (ع) لقب «ابن المکرمه» به او داده بود. او نقل کنندهی حدیث بوده است[۸۰].»
«از دیگر زنان امام معصوم باید از تکتم همسر امام کاظم (ع)، سبیکه همسر امام رضا (ع)، سمانه همسر امام محمد تقی (ع)، جده همسر امام علی النقی و نرجس همسر امام حسن عسگری (ع) که همه مادران امامان معصوم ما میباشند[۸۱].»
زن در جامعه وظیفهای دارد که از مرد اصلاً ساخته نیست؛ نقش زن بی همتا و بی نظیر میباشد. به صراحت میتوانیم بگوییم که بقای زندگی و نسل بشر محتاج وجود زن است زن نیم پیکر جامعه است و نقش او را اسلام نادیده نگرفته است. زن مربی است و نخستین کلاس درس، دامان زن است. در دامان او است که کودک مهر و محبت میآموزد و انسانهای بزرگ پا به عرصه هستی میگذارند. زن مادر است و انسان پروری به دوش او است. کدام مرد میتواند انسان پروری را به دوش خود بگیرد، آنچه را که نظام خلقت بر دوش زن گذاشته است؟ چه وظیفه بالاتر و ارجمندتر از این که زن به عهده گیرد[۸۲].
اسلام با حضور زن در کار و تلاش مخالف نیست ولی وظیفه اصلی زن را مادری میداند، در کنار وظیفه اصلی به زن اجازه داده است که با حفظ شأن و منزلت خود در اجتماع حضور یابد و سرنوشت خویش را به دست گیرد. صدها زن که به اسلام روی آوردند و از کفر و شرک دوری جستند، نشان دهنده یک حقیقت روشن است که زن در اوایل ظهور اسلام، درک کرد که در پناه اسلام میتواند به شخصیت و کرامت اصلی خود نایل شود. بعد از ظهور اسلام تا هنوز هزاران زن اندیشمند به صراحت بیان کردند که اسلام به زن حقوق واقعیاش را عطا نمود و بهشت را زیر پای او قرار دادهاند[۸۳].
«شاید به صراحت بتوانیم گفت که زنان قرن معاصر در بلندترین جایگاه حقوقی خود قرار دارد که در ایام گذشته این جایگاه را نداشتند.[۸۴]»
هر چند که تعدادی به این باورند که زنان معاصر به خصوص زنان مسلمان از بعضی حقوق خود محروم است ولی این ایراد قابل تامل است. «شاید یکی از راه های متفاوت اندیشی در زمینه حقوق زن باورهای متفاوت است که افراد جامعههای مختلف از فرهنگ و عرف گذشته خود به ارث برده است. این تفاوت اندیشی زمینه جدال بر نقض حقوق زن شده است[۸۵].»
۲-۲-۴- زن از نقطه نظر اندیشمندان
با مرور نظریات مختلف و سخن بزرگانی چون پیامبر اکرم و حضرت امیر در مییابیم که در هر مورد اسلام دستور العمل راه گشا و نگاهی نافذ دارد. به عنوان مثال پیامبر در مسئله ازدواج، عادات قدیم اعراب از جمله اینکه دختران را به اجبار شوهر میدادند و یا معاوضه کردن آنها را منسوخ کرد.
اسلام بزرگترین خدمتها را نسبت به زن انجام داد به او آزادی و شخصیت داد. استقلال فکر و نظر داد و حقوق طبیعی او را به رسمیت شناخت اما دیدگاه اسلام در مورد حقوق زن با دیدگاه غربیان دو تفاوت اساسی دارد.
اول در ناحیه روان شناسی زن و مرد: اسلام در این زمینه معجزه کرد و تفاوت دوم در این است که اسلام در عین آنکه زنان را به حقوق انسانیشان آشنا کرد و به آنها شخصیت و آزادی بخشید و هرگز آنان را به نافرمانی و طغیان و بدبینی نسبت به جنس مرد وادار نکرد.
از نظر اسلام وقتی پسر و دختر به سن ازدواج برسند برای دخترانی که برای اولین بار ازدواج میکنند اذن پدر لازم است ولی برای پسران اینگونه نیست و اگر پدری بدون جهت از موافقت با ازدواج دختران خود امتناع کنند این حق از آنها برداشته میشود و دختران در این صورت در انتخاب همسر آزادی مطلق دارند.
اسلام دینی است پیشرو و پیش برنده، قرآن کریم برای این که مسلمانان را متوجه کند که همواره باید در پرتو اسلام در حال رشد و نمو و تکامل باشند مثلی میاورد، میگوید: «مثل پیروان محمد مثل دانهای است که در زمین کاشته شود، آن دانه ابتدا به صورت برگ نازکی از زمین میدمد، سپس خود را نیرومند میسازد، سپس روی ساقه خویش میایستد، آنچنان با سرعت و قوت این مراحل را طی میکند که کشاورزان را به شگفت میآورد[۸۶].»
این مثلی است از جامعهای که منظور قرآن است نموداری که آرزوی قرآن است اجتماعی که در حال رشد و توسعه و انبساط و گسترش باشد.
در مقابل عدهای که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی میشمارند و میگویند با تقلید و مد پرستی باطناً فرنگی بشوند تا پیشرفت کنند.
دلیل عمده کسانی که میگویند در حقوق خانوادگی باید از روش های غربی پیروی کنیم. این است که وضع زمان تغییر کرده و مقتضیات قرن بیستم این چنین اقتضا میکند، از این رو اگر ما نظر خود را درباره این مسئله روشن نکنیم بحثهای دیگر ما ناقص خواهد بود.
فعلاً باید دو مطلب روشن شود:
یکی اینکه هماهنگی با تغییرات زمان به این سادگی نیست که در عیان بی خبر پنداشته و ورد زبان ساختهاند در زمان هم پیشروی وجود دارد و هم انحراف، باید با پیشرفت زمان پیش رفت و با انحراف زمان مبارزه کرد، دین اسلام با پیشرفتهای زمان و توسعه فرهنگ و تغییرات حاصله از توسعه هماهنگ است.
۲-۲-۵- فلسفه اسلام درباره حقوق خانوادگی
اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش میگذشته و با آنچه در جهان امروز میگذرد مغایرت دارد. حقوقی که اسلام برای زن و مرد وضع کرده است با هم تفاوت دارد.
با اینکه در سخنرانیها و نوشته های پیروان غربی شنیده و خواندهاید که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات به عنوان توهین و تحقیر نسبت به جنس زن یاد کردهاند. و گفتهاند حقوق اسلامی بر محور منافع مرد دور میزند؛ اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمیکرد، حق طلاق را به مرد نمیداد شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمیکرد، ریاست خانواده را به شوهر نمیداد ارث زن را مساوی با نصف مرد نمیکرد به زن استقلال اجتماعی میداد پس اسلام مساوات را در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.
در حالی که اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالفت نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.
برای بررسی کامل این مطلب لازم است سه قسمت را بررسی کنیم:
«۱- نظر اسلام درباره مقام انسانی زن از نظر خلقت و آفرینش
۲- تفاوتهائی که در خلقت زن و مرد هست برای چه هدفهائی است؟ آیا این تفاوتها سبب میشود که زن و مرد از لحاظ حقوق طبیعی و فطری وضع نامشابهی داشته باشند یا نه؟
۳- تفاوتهائی که در مقررات اسلامی میان زن و مرد هست که آنها را در بعضی قسمتها در وضع نامشابهی قرار میدهد بر اساس چه فلسفهای است؟ آیا آن فلسفهها هنوز هم به استحکام خود باقی است یا نه[۸۷]؟»
قرآن معتقد است که خلقت زن و مرد یکسان است و آنها را از یک جنس آفریدهاند.
اسلام اعتقاد دارد از نظر فکر فلسفی و از نظر تفسیر خلقت نگاه تحقیر آمیزی نسبت به زن نداشته است بلکه آن نظریات را رد کرده است.
از نظر اسلام زن و مرد دو انسان متساوی در انسانیت هستند و از حقوق مساوی بهرهمندند ولی آنچه غربیان به آن معتقدند وحدت و تشابه حقوق زن و مرد است نه تساوی حقوق آنها.
اسلام معتقد است که لازمه عدالت و حقوق فطری و انسانی زن و مرد عدم تشابه آنها در پارهای از حقوق است. دین مقدس اسلام این امتیاز بزرگ را دارا بوده و هست که حقوق و اخلاق را توام مورد عنایت قرار داده است و همچنان که گذشت و صمیمیت و نیکی به عنوان اموری اخلاقیِ مقدس شمرده میشوند آشنایی با حقوق و دفاع از آنها «مقدس» و انسانی محسوب میشود.
افراد بشر از لحاظ حقوق اجتماعی غیر خانوادگی یعنی از لحاظ حقوقی که در اجتماع بزرگ، خارج از محیط خانواده، نسبت به یکدیگر پیدا میکنند هم وضع مساوی دارند هم وضع مشابه یعنی هم مثل هم حق دارند از مواهب خلقت استفاده کنند و مثل هم کار کنند و حقوق طبیعی آنها مساوی ولی حقوق اکتسابی آنها نامساوی است.
با مروری بر زندگی اجتماعی انسان و حیوانات در مییابیم زندگی حیوانات طبیعی اما زندگی انسان اینطور نیست. انسان اجتماعی است.
ادبیات زنانه در آثار (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف قزوینی)- قسمت ۵