علاوه بر این دو اصل کلی یک ویژگی دیگر نیز جهت واقف شدن مخاطبان بر تمام ظرایف کار در برخی هنرهای تعاملی وجود دارد و آنهم وجود حلقه ارتباطی بین مخاطبان است طوریکه آنها مشارکت و تغییر ایجاد شده توسط سایر مخاطبان را مشاهده می نمایند و بدین طریق امکان ایجاد تغییرات ممکنه دیگر را نیز در می یابند و آگاهی بیشتر و عمیقی درباره اثر بدست می آورند(قادری و مراثی،۱۳۹۲).
نگاهی به ویژگی های هنر های تعاملی نشان می دهد که افراد مختلف در کنار یکدیگر به تجربه ای جدید دست می یابند تجربه ای درست به همان شکل که هر کدام از ما در گروه های ورزشی، فضای خانوادگی و یا هر کدام از کانونهای اجتماعی داریم و با آنها زندگی می کنیم و این تجارب با علائق و تمایل درونی همراه هستند(رهبرنیا و خیری،۱۳۹۳).
این ویژگی هنرهای مشارکتی/تعاملی می تواند مؤلفه ای مهم، یعنی برقراری تعامل بین برنامه درسی با یادگیرنده و نقش آفرینی یادگیرندگان در برنامه درسی و یادگیری سایر همکلاسی ها برای تعلیم و تربیت و برنامه درسی به ارمغان آورد تعاملی که در مکاتب مختلف یادگیری مانند ساختن گرایی نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
حال وقتی در کلاس درس یا مدرسه گروه های مختلفی تشکیل می شود می توان از این مؤلفه هنرهای تعاملی استفاده کرد تا تعامل سازنده و مشارکت فعال افراد مختلف در فرایند تولید یک اثر، فرآورده علمی، هنری و درسی فراهم شود و این امکان با ورود فناوری های جدید به مدارس میسر شده است. در اینجا ۲ شکل از برقراری تعامل مذکور پیشنهاد می شود.
الف) در داخل گروه:در این شکل معلم یا یکی از اعضای گروه موضوع یا ایده ای را مطرح می کند برای مثال تولید استعاره ها و شباهت ها برای اعتیاد؛ سپس اعضای سایر گروه ها هر یک استعاره و شباهت هایی برای موضوع پیشنهاد شده تولید می کنند یا برای آن تصویری طراحی و نقاشی می کنند.
ب) بین گروه ها: در این شکل یک گروهی (خواه گروه داخل کلاس، گروه یا انجمنی درمدرسه یا دانش آموزان یک کلاس) طرح اولیه را ارائه می کند سپس آن را به سایر گروه ها می سپارد تا آنها نیز تغییراتی در آن ایجاد نمایند و یا حتی بتوانند کاربری های جدید به آن اضافه کنند برای مثال در درس کار و فناوری وقتی دانش آموزان پودمانی را اجرا می کنند یا اثری را تولید می نمایند می توان آن را به سایر گروه ها سپرد تا تغییراتی در آن بوجود آورند. همانطور که گذشت با بهره گرفتن از فناورهای های جدید برقراری تعامل مذکور تسهیل شده و شاگردان می توانند طرح ها، دیاگرام ها، انواع شکلها، نقشه های مفهومی و غیره را با دیگران در میان بگذارند.
۸-ج)زمان
زمان یکی از محدودیت های واقعی و طبیعی انسان بوده و موفقیت یا عدم موفقیت در موعد مقرر تا اندازه زیادی به چگونگی استفاده فرد از زمان در دسترس وی بستگی دارد. در تعلیم و تربیت زمان ظرف آموزش بوده و ساختار نظام آموزشی نیز بر پایه زمان شکل می گیرد همچنین زمان بر کیفیت و کمیت اهداف و برنامه درسی تأثیر می گذارد از این رو از عناصری است که تصمیم گیرندگان در سطوح مختلف برنامهریزی درسی نمی توانند نسبت به آن غفلت نمایند. البته تصمیمات اساسی در خصوص زمان در سطح سیاستگذاری اتخاذ می گردد(موسی پور،۱۳۹۱).
زمان در برنامه درسی دارای ابعاد و انواعی است ابعاد زمان آموزشی شامل کل تحصیلات، دوره،پایه،نیمسال،برنامه،درس،مفهوم می باشد و اگر بر یادگیری مادام العمر تأکید کنیم زمان از این هم گسترده تر می شود و ظرف حیات علمی فرد را تشکیل می دهد(همان منبع).
از سوی دیگر زمان بر دو نوع تحمیلی و ترغیبی یا تجویزی و غیر تجویزی تقسیم می گردد طوریکه در تخصیص زمان برای حضور یادگیرنده در معرض برنامه درسی دو نوع زمان را می توان منظور نمود زمانی که یادگیرنده مؤظف است در محل ارائه برنامه درسی که عموماً کلاسهای درس و مدرسه می باشد حضور یابد و زمانی که یادگیرنده نسبت به حضور خویش مختار است و براساس علاقه و نیاز خویش برای شرکت یا عدم شرکت خود تصمیم می گیرد.
علاوه بر مطالب مذکور زمان را می توان از جنبه های متعددی نیز بررسی کرد جنبه هایی از قبیل زمان شروع تحصیل، شروع دوره ها، میزان زمان هفتگی، روزانه، جلسه آموزشی و میزان جلسات آموزشی تئوری و عملی و غیره از این حیث قابل ذکر هستند که پرداختن به آنها در اینجا مراد ما نیست آنچه قابل بررسی است الهامات و مؤلفه هایی است که زیبایی شناسی و هنر می تواند برای این عنصر مهم برنامه درسی به ارمغان آورد. به عبارت دیگر چون تخصیص زمان تابعی از متغیرهای اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، روانشناختی، تربیتی و غیره است در اینجا متغیر هنری و زیباشناختی مورد کاوش قرار می گیرد و اصولی را به شرح زیر معرفی می کند.
۱-۸-ج)پیش بینی برخی جلسات آموزشی آزاد جهت حضور داوطلبانه(تخصیص زمان غیرتجویزی)
هنر مایل است بیشتر آزاد باشد و آزادی به تمام معنی یکی از اصول لاینفک هنر می باشد(رضای الهی،۱۳۵۴). برداسلی[۱۱۴](به نقل از فردت،۱۹۹۳) در توصیف تجربه زیباشناختی که قبلاً در مورد آن بحث کردیم از ۵ معیار صراحت موضوع، آزادی محسوس، انتقال عاطفه و احساس، کشف فعال و کل نگری سخن می گوید. وقتی یکی از اصول فعالیت های یادگیری را فراهم نمودن تجارب زیباشناختی ذکر کردیم لازم است آزادی محسوس نیز که یکی از معیارهای این نوع تجارب است مدنظر قرار گیرد در این راستا پیش بینی برخی جلسات آموزشی آزاد یا تخصیص زمان غیرتجویزی در برنامه درسی می تواند مؤثر باشد. این موضوع از لحاظ پداگوژیکی و تربیتی نیز حائز اهمیت است و یکی از اصول تعلیم و تربیت اصل آزادی است. دیویی درباره اصل آزادی از آزادی عقل و درونی کودک سخن می گوید. وی یادآور می شود آزاد گذاردن افراد در مدرسه فوایدی دارد اول اینکه فرد با بهره گرفتن از این آزادی طبیعت خود را آشکار می سازد و معلم بهتر می تواند شاگرد خود را بشناسد دوم اینکه فرد در جریان یادگیری نقش مؤثر و فعالی ایفا کند و نهایت اینکه آزاد گذاشتن بچه ها در سلامت و تقویت روحیه آنها مؤثر است البته در این راستا فرد باید از روی سنجش و فکر برای خود هدفی انتخاب کند عاقلانه قضاوت نماید تمایلات خود را با توجه به نتایج آنها ارزش سنجی کند وسایل مقتضی تهیه نماید و برای نیل به هدف خود اقدام کند(شریعتمداری،۱۳۸۴،ص۵۰).
براساس آنچه گفته شد حضور داوطلبانه و آزادانه فرد در یک فعالیت از ویژگی های مشترک حوزه هنر و تربیت می باشد اما چون مقصد الگوی پیشنهادی دوره ابتدایی است و امکان تخصیص کل زمان آموزش به صورت غیرتجویزی وجود ندارد پیشنهاد می گردد جهت تحقق اصول و اهدافی نظیر پرورش خلاقیت، تخیل، رعایت تفاوتهای فردی که قبلاً درباره آنها به تفصیل سخن گفته ایم بخشی از زمان آموزش در دوره ابتدایی به صورت غیرتجویزی و اختیاری تعیین گردد در این زمینه یکی از صاحبنظران مشارکت کننده در پژوهش(P8) چنین می گوید«در نظر گرفتن فعالیت های آزاد برای دانش آموزان از منظر زیبایی شناسی و هنر قابل توجیه است».
۲-۸-ج)ملحوظ نمودن ساعات بیشتری برای کار عملی نسبت به مباحث تئوری و نظری در اجرای برنامه درسی
قبلاً در فعالیتهای یادگیری درباره اهمیت تمرین و روش های کارگاهی صحبت شد که در عالم هنر فعالیت های عملی و تمرینی نقش ویژه ای در تحقق اهداف تولید هنری دارد.آیزنر(۲۰۰۲) می گوید مهارتهای هنری از طریق اقدام عملی تقویت می شود و فرد از انعکاس و بازخوردهایی که از فرایند کار هنری دریافت می کند نسبت به ارتقا آن کار بیشتر می کوشد.
یکی از مشارکت کنندگان(P5) اظهار می کند«برخلاف وضع موجود جدول زمانی برنامه مدرسه بازبینی شود و زمان بیشتری(حداقل ۱ ساعت تئوری ،۲ساعت عملی)برای آن(هنر) منظور شود».
شاید چنین تصور شود که فقط برخی از حوزه های یادگیری از قبیل کار و فناوری، هنر و تربیت بدنی بیشتر ماهیت عملی دارند و بقیه حوزه های یادگیری بیشتر مبتنی بر تئوری و شناخت هستند درحالیکه هر سه حیطه شناختی، عاطفی و مهارتی در هر حوزه یادگیری وجود دارد و یکی از سطوح حیطه شناختی نیز کاربرد می باشد. براین اساس می توان گفت در اجرایی نمودن این مؤلفه معلمان بیشتر از سایر عوامل برنامهریزی درسی تأثیرگذار هستند تا با راهبردهای خاص خویش زمان و فرصت بکارگیری آموخته ها را برای شاگردان خویش مهیا سازند برای مثال در درس ریاضی فرصت عملی جهت تمرین آموخته ها در کلاس پیش بینی شود و صرفاً حل تمارین در منزل و خانه صورت نگیرد و حتی شاگردان با بهره گرفتن از اشکال مختلف بازنمایی و بهره گیری از تصور و تخیل معناسازی خویش از مفاهیم و مسائل ریاضی را ارائه نمایند یا در دروس دیگر شاگردان با طراحی نقشه های مفهومی، نقاشی، روزنامه دیواری و غیره به تمرین و کاربرد آموخته های خویش بپردازند.
۹-ج)فضا
عنصر بعدی الگوی اگر مکان[۱۱۵] می باشد و اینکه دانش آموزان کجا می آموزند؟ حال به جای مکان از اصطلاح فضا[۱۱۶] استفاده می نمائیم زیرا علاوه بر مکان فیزیکی جو و فضای روانی نیز در الگوی پیشنهادی مدنظر قرار گرفته است که استفاده از اصطلاح فضا آن را نیز پوشش می دهد. به دیگر سخن هر فضای آموزشی و کلاس درس دارای ۲ لایه فیزیکی و عاطفی است که با همدیگر در تعامل نیز می باشند اگر دما، نور و آرایش فیزیکی یک فضای آموزشی مناسب باشد اگر سایر عوامل مانع ایجاد نکنند فضای روانی آن محیط نسبت به جو روانی محیط دیگر یادگیری که به لحاظ عوامل فیزیکی(نور،دما،آرایش فیزیکی) مناسب نیست بهتر خواهد بود. مورتون(۲۰۰۸) در خصوص مزیت محیط امن و مثبت می گوید در یک محیط مثبت تنها دانش آموزان ذینفع نبوده بلکه معلمان نیز با امیدواری خاصی تدریس را دنبال می کنند و در کنار دانش آموزان بوده و با یکدیگر همدلانه فعالیت می کنند.
روشن است که فضای عاطفی مناسب به نحوه فعالیت معلم، فعالیت های یادگیری و حتی ویژگی های محتوای برنامه درسی بستگی دارد. در این میان راهبردهایی که در فضای عاطفی مؤثر بوده و برخاسته از حوزه هنر و زیبایی شناسی می باشند قبلاً به آنها اشاره شده است اصولی مانند:
عشق و علاقه معلم به دانش آموز
آراستگی معلم
توجه معلمان به ملاحظات ارزشی
فراهم نمودن تجارب زیباشناختی
تلفیق عاطفه با شناخت
توجه به علائق زیباشناختی یادگیرندگان
در نظر گرفتن فعالیت های آزاد برای شاگردان
از این جهت اکنون به مختصات فضای فیزیکی از منظر زیبایی شناسی و هنر می پردازیم و مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر را درباره مکان یادگیری به ترتیب زیر مورد بررسی قرار می دهیم:
۱-۹-ج)زیبا و شاداب سازی فضای فیزیکی و حتی عاطفی با بهره گرفتن از قواعد زیباشناختی، روانشناسی رنگ ها و ارتباطات
زیبایی و احساس لذت در بطن زیبایی شناسی قرار دارد طوریکه می توان در توضیح هنر به زیباآفرینی اشاره کرد زیرا زیبایی به دو دسته زیبایی های طبیعی و زیبایی هایی که حاصل خلق و اثر آدمی می باشند تقسیم می شود و مورد دوم همان هنر است که آدمیان درصدد تولید آن هستند و با اصطلاح هنرهای زیبا معرفی می گردند. حال با در نظر گرفتن ویژگی زیباگرایی انسان زیباسازی فضای فیزیکی کلاس درس و محیط تربیتی کاملاً ضروری به نظر می رسد. هیلمن(به نقل از کافمن و همکاران،۲۰۰۸) در راهبردهای آموزش بر رنگارنگ بودن محیط جهت تسهیل حفظ انگیزه بوسیله کدگذاری رنگی و استفاده از تصاویر جهت غنی سازی محیط از منظر بصری و ایجاد فرصت برای تعامل عاطفی تأکید می کند.
یکی از صاحبنظران(P2) می گوید« در مورد فضا نیز بایستی به فضای روانی اجتماعی و فیزیکی توجه نمود فضا و مکان باید هنرمندانه طراحی شود هندسه فضا و طراحی فضا در سوق دادن حاضرین به زیبایی نقش کلیدی دارد فضای روانی نیز به سمت ایجاد نشاط گرایش داشته باشد مانند یک کلام خاص یا یک صحنه خاص که موجب شادابی می شود و زیبایی روانی اجتماعی را بوجود می آورد».
مشارکت کننده دیگری(P5) اظهار می کند:« مطمئناً عامل فضا یکی از مهمترین عناصر در برنامه درسی هنر است بدین معنی که محیط آموزش باید دارای امکانات هنری مناسب و کافی باشد، از فضای زیبا و جذاب که آرایش و چیدمان آن هنری باشد استفاده شود».
یکی دیگر از صاحبنظران هنر(P9)نیز می گوید:« رنگهای گرم باعث هیجان و شور و نشاط می شوند و رنگ های سرد موجب کندی و سستی می شوند حال با توجه به اثرات رنگها باید از آنها استفاده نمود از رنگهای گرم برای محیط مدرسه، حیاط و فضاهای آزاد و از رنگ های خنثی برای کلاس درس استفاده نمود و از قواعد زیباشناختی و روانشناسی رنگها بهره برد».
هربرت رید(۱۹۵۴،ص۲۳۹) که یکی از صاحبنظران زیبایی شناسی است بر اهمیت آرایش محیط کلاس و آموزشگاه چنین تأکید می کند:« مدرسه ای که هنر بخش تلفیقی زندگی آموزشگاهی می باشد کودکان … معتقدند که در همه چیزها جهت مؤثر بودن باید زیبا باشند و یاد می گیرند چگونه از طریق انتخاب لباس، سازماندهی و چیدمان کتاب ها و وسایل بازی شان زیبایی خلق کنند». وی ادامه می دهد:«مدارس رضایتبخش ازنظر مدلسازی علیرغم برخی نقائص، استاندارد های زیباشناختی خوبی دارند اثاث و لوازم مدرسه مورد توجه معماران قرار می گیرد … در زیباسازی مدرسه حتی برخی جزئیات نیز تأثیر می گذارند جزئیاتی مانند کاربرد آویزهای پایه دار، نمایش تصاویر، مجسمه ها، لباس های کودکان و معلمان، نمایش گلها، نبود شتاب غیر ضروری. از این رو هم کارکنان مدرسه و هم دانش آموزان می توانند در خلق زیبایی آموزشگاه مشارکت کنند به شرطی که جو مدیریت آموزشگاه چنین فرصتی را به صورت بهینه فراهم سازد در یک آموزشگاه حتی الامکان باید فضاهایی از قبیل گردشگاه، آمفی تئاتر، اتاقهای ارباب رجوع، کارگاههای آزمایشگاهی، اتاقهای رفع خستگی، فروشگاه، سرویس بهداشتی مناسب، زمین بازی، فضای سبز و گل کاری و غیره وجود داشته باشد چنین فضاهایی با گرفتن عناصری از طبیعت خود را از ساختگی بودن می رهاند که طبیعی بودن محیط تربیت مورد تأکید روسو نیز بوده است و محیط تربیتی امیل به نظر می رسد یک خانه مجهز به باغ و غیره بود که محیط ویژه برای گشایش حساسیت و ادراک امیل بود(همان منبع،صص۲۹۹-۲۹۸).
مهرمحمدی(۱۳۹۰،ص۳۱-۳۰)بر ارتباط وثیقی که بین حس زیبایی شناسی با عمق و ماندگاری یادگیری در هر حوزه برنامه درسی دارد تأکید می کند و می گوید«شکل و شمایل کتاب درسی و منابع یادگیری، چینش و آرایش کلاس درس و شکل و شمایل مربوط به انعکاس داده های مربوط به مؤفقیت دانش آموزان به مقوله های مهم و تعیین کننده کیفیت بدل می شوند زیبایی، دلپذیری و دلنشین بودن برای مخاطب باید ملاک اصلی تصمیم گیری ها و اقداماتی به شمار آید که در سطح مدرسه به اجرا گذاشته می شود».
حال شاید بتوان گفت که بی توجهی به قواعد زیباشناختی و آرایش محیط مدرسه توجیه پذیر نیست و این قواعد در تعیین محتوا، مواد و منابع آموزشی، هندسه کلاس درس و مدرسه، پوشش ظاهری معلم و کارکنان مدرسه، فرم ها و کارنامه هایی که موفقیت یا عملکرد دانش آموزان را منعکس می کنند و موارد دیگر قابل استفاده می باشند. در اینجا باز جهت تأکید بیشتر توصیف راگ و شوماخر(به نقل از اسکایرو،۲۰۰۸) از مدرسه آرمانی را ارائه می کنیم آنها ابتدا با پرسش تعجبی که ممکن است برای یک بازدید کننده جدید پیش آید شروع می کنند و می گویند:آیا این یک مکان آموزشی است؟….سپس چنین توصیف می کنند:
اتاقهای بشاش و خوشایند و… دیوارهای رنگارنگ شده با نقاشی کودکان، کف های پوشیده با فرشهای خوش رنگ و روشن،نیمکت های متحرک و صندلی های راحت…
اینجا گروه های شش و هفت ساله حضور دارند آنها می رقصند، آواز می خوانند، ساختمان بازی می کنند، دهکده می سازند، ذخیره و اندوخته نگه داری می کنند، از حیوانات اهلی مراقبت می کنند، از گل و ماسه شکلهایی می سازند، رسم کرده و نقاشی می کنند، می خوانند و می نویسند،داستانهایی می سازند و به نمایش در می آورند، آنها در باغ کار می کنند، آنها می سازند، می بافند و می پزند.
یک گروه رقصهایی اختراع کرده و همانطوریکه برای ما گفته شد برای سن(صحنه) آماده می کنند در یک اتاق تاریک فیلم ها نمایش داده می شوند، یک کلاس دبیرستانی در حال تدریس چگونگی استفاده از کتابخانه به پایه هفتم می باشد، یک کلاس ابتدایی برای بازدید از یک نانوایی آماده می شوند، در انتهای سالن یک فروشگاه اسباب بازی وجود دارد که افرادی ماهر با چرخ کوزه گری کار می کنند، طرح و نقاشی، ماکت هایی از اسبها و ماشینها دیده می شود…گروهی نفس نفس زنان آکواریوم جدیدی برای فرستادن به کلاس سوم آماده می کنند. در گوشه دیگر خرگوشها و موشهای سفید، گرازهای گینه ای و حتی لاک پشت توجه آدم را به خود جلب می کنند….ما به وسط فروشگاه آمدیم…دیوارها سرشار از نقشه ها، پوسترها و مدلهایی از چیزهای ساخته شده، کشتی ها، ماشینهای بخار، هواپیما، اتومبیل زیردریایی، دستگاه هایی برای دیدن منظره ها، و حتی شمشیر و سپرهای مربوط به زره های قرون وسطی می باشد.
۲-۹-ج)سازماندهی فضاهای یادگیری براساس حوزه های یادگیری
قبلاً به مواد و منابع یادگیری که بتوانند حواس مختلف را به خود جلب نمایند و تنوع روشها و فعالیت های یادگیری اشاره کردیم و بیان شد که این موارد از سوی هنر و زیبایی شناسی حمایت و پشتیبانی می شود.آیزنر(۲۰۰۵) بر تعدد و تنوع منابع یادگیری در هنگام کار با هنرها اشاره دارد. یکی از صاحبنظران(P8) بر وجود گالری ها و مجموعه های مربوط به هنر و موضوعات دیگر تأکید می کند. اهمیت وجود مواد و منابع حمایتگر محتوای برنامه درسی و موضوعات تدریس برکسی پوشیده نیست اما چگونه می توان این مواد و منابع را برای حوزه های مختلف یادگیری در کلاس درس گنجاند؟ می توان گفت چون جایگاه این مؤلفه در سطح برنامهریزی درس و برنامه درسی عملیاتی قرار دارد مدیران و معلمان مدارس می توانند نسبت به اجرای آن نقش آفرینی کنند از این رو به عنوان یکی از مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر برای عنصر فضا پیشنهاد می گردد.
در این باره می توان در صورت امکان برای حوزه های مختلف یادگیری کلاسهای ویژه ای تعبیه و ساماندهی کرد تا فضای کلاس براساس درس مربوطه مجهز به وسایل و مواد آموزشی گردد. حال ممکن است این سوال مطرح شود تداخل برنامههای کلاسی بویژه در دروسی که زمان بیشتری از برنامه هفتگی را به خود اختصاص داده اند چگونه قابل حل می شود؟ پاسخ این است که وقتی به تعداد کلاس های موجود (ازنظر تعداد دانش آموز) فضای کلاسی در مدرسه پیش بینی می شود می توان برای حوزه های یادگیری مهم که نیاز به مواد آموزشی متنوع دارند اتاقی اختصاص داد و براساس نیاز و در خواست معلمان برای آن اتاقهای تجهیز شده برنامه تنظیم نمود همانند برنامه ای که مدارس برای استفاده از آزمایشگاه تنظیم می کنند لذا با کمی تدبیر و درایت می توان فضاهایی نیز جهت آموزش ریاضی، هدیه های آسمان و غیره تخصیص داد. هر مدرسه ای که بتواند با توجه به امکانات خویش در این راستا گامی بردارد فضاهایی موجود در آن مدرسه تسهیل کننده تحقق اهداف تربیتی خواهد بود.
۳-۹-ج) پیش بینی فضاهایی(واقعی و مجازی) برای فعالیت آزاد شاگردان و مشارکت آنان در تغییر محیط
خلاقیت، آزادی، تخیل و بازی از مفاهیمی هستند که در حوزه هنر و زیبایی شناسی همانطور که قبلاً نیز ذکر کردیم اهمیت ویژه ای دارند نظر به این مفاهیم و عناصر یکی دیگر از مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر در باره فضا پیش بینی مکانهایی برای فعالیت آزاد شاگردان می باشد. فضاهایی برای نقاشی، طراحی های آزاد، بازی و حتی گفتگو بین آنان، مراکز آهسته خوانی، مراکز پر سرو صدا و غیره می توان در نظر گرفت تا از فضای موجود در راهروها و حیاط آموزشگاه نیز استفاده بهینه نمود و بستری برای فعالیت های آزاد شاگردان فراهم شود.
بررسی پایان نامه های انجام شده درباره طراحی و اعتبارسنجی الگوی بومی برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر مولفه های ...