به طور کلی می توان گفت، تفکر عملی ذهنی است و زمانی مطرح میگردد که انسان با مسئله ای مواجه است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز میگردد که این تلاش ذهنی را تفکر مینامند. فعالیت برای حل مسئله از مراحلی تشکیل شده است که از تعریف مسئله به طور شفاف، روشن و ملموس آغاز میگردد و با پیدا کردن راه حل هایی برای حل مسئله ادامه مییابد و با به کارگیری عملی بهترین راه حل و یافتن جواب نهایی به پایان میرسد (آندرسون[۲۶]، ۲۰۱۲).
انواع تفکر
دربارۀ انواع تفکر نظرات مختلفی وجود دارد. گیلفورد (۱۹۸۸) با تمییز تفکر واگرا[۲۷] و همگرا[۲۸] به بررسی اندیشۀ منطقی و خلاق می پردازد. گیلفورد معتقد است که تفکر همگرا همان استدلال یا تفکر منطقی است که جوابی صحیح را برای حل مسئله جستجو میکند. درحالی که تفکر واگرا یا خلاق به راه حل های مختلف یک مسئله توجه دارد. دبونو (۱۹۸۶) هم تحت عنوان تفکر جانبی[۲۹] و عمودی[۳۰] این مقوله را بحث میکند و بر این باور است که تفکر عمودی در رابطه با تهیه و توسعۀ قالب های ذهنی است در حالی که تفکر جانبی در رابطه با تغییر چنین قالب ها و برانگیختن قالب های جدید است. منظور از قالب، نظم اطلاعات در روی سطح حافظه است که ذهن را تشکیل میدهد. البته او تفکر عمودی و جانبی را مکمل و لازم و ملزوم یکدیگر میداند و معتقد است که مهارت در هر دو لازم است.
در یک طبقه بندی دیگر انواع تفکر به دو دسته تحت عنوان تفکر منطقی و انتقادی تقسیم شده است. جان دیویی تفکر منطقی را شامل بررسی فعال، پایدار و دقیق هر عقیده و دانش برمی شمرد. گرایش در قالب پرسش، متوقف نمودن و کنارگذاشتن قضاوت و دیدگاه شخصی، جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل اطلاعات با بهره گرفتن از قوای ذهنی و تفکر و نهایتاًً استنتاج و دست یابی به ایده جدید از اجزای تفکر منطقی به شمار می رود. تفکر انتقادی هرچند با تفکر منطقی در ارتباط است اما در تفکر انتقادی رویکرد اصلی همانا ایجاد یک جو و فضای نامتعادل و تا حدی خارج از شرایط معمول است تا افراد بتوانند فرآیندهای فکری خود را اصلاح، تعدیل، تغییر و بازسازی نموده، اساساً به گونه ای فکر کنند که با تفکر گذشته آن ها متفاوت باشد. جهت گیری اصلی این نوع تفکر، زیر سؤال بردن مجموعه دانش و ایده های گذشته همراه با حمایت از ایده های نو در قالب رسیدن به ایده و تفکر جدید است (مک گایر[۳۱]، ۲۰۱۰).
با توجه به مطالبی که در باب تفکر و تعریف آن ذکر گردید، در ادامه به تشریح و توصیف تفکر انتقادی به عنوان هسته اصلی تفکر می پردازیم.
تفکر انتقادی
تفکر در مورد تفکر در راستای بهبود فرایند فکر، در قلب تفکر انتقادی جای دارد (پاول[۳۲]، ۱۹۹۳). لغت «انتقادی» برگرفته از دو واژهای یونانی «kriticos» به معنای قضاوت ظریف و باریک بینانه و «kriticos» به معنای استاندارد میباشد. این واژه از لحاظ ریشه شناختی دارای معنای ضمنی «قضاوت کردن تشخیص بر اساس استانداردها» میباشد. در لغت نامه نیز واژه انتقادی «critical» به این صورت تعریف شده است: قضاوت و تجزیه و تحلیل دقیق و در توضیح آمده است و واژه انتقادی در مفهوم خاص آن به معنای تلاش در رسیدن به ارزیابی به معنی و به منظور یقین مزایا و معایب است (پل و الدر، ۲۰۰۸).
نقد در فرهنگ نامه دهخدا به معنای برگزینی، عیب گرفتن، نقد کردن، نکته گیری و آشکار ساختن معایب شعر، مقاله، کتاب یا یک سخن است(معین، ۱۳۷۱). همچنین در فرهنگ فارسی عمید انتقاد به معنای سره کردن و آشکار کردن عیب شعر و بحث کردن درباره مقاله یا کتاب به طوری که خوبی بدیهایش آشکار شود(عمید، ۱۳۷۱). لغت نامه هرتیچ (۱۹۸۳) واژه «انتقادی» را به صورت ارزیابی دقیق و قضاوت سنجیده تعریف میکند. همین لغت نامه در تعریف «فکر کردن» به داشتن یک فکر، شکل دادن در ذهن . . . برای تعمق کردن . . . استدلال کردن… در نظر گرفتن به اشاره دارد. بررسی لغت نامههای متفاوت برای یافتن تعریف مشترک از تفکر انتقادی نشانگر آن است که اغلب آن ها تفکر انتقادی را استفاده دارد. ذهن برای قضاوت و ارزیابی دقیق و سنجیده در نظر میگیرند (نیکولز، ۲۰۰۳).
متخصصین امر و نظریه پردازان، به طور کلی تفکر انتقادی را شامل تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و استنباط دانسته اند. تعبیر و تفسیر، تبیین و خودتنظیمی از جمله مؤلفه های محوری تفکر انتقادی قلمداد می شود. تفکر انتقادی، تحت عنوان توانایی کندوکاو یک مسئله، مشکل یا وضعیت به منظور یکپارچه سازی کلیه اطلاعات موجود در باره موضوع مورد بررسی و نیل به یک راه حل یا فرضیه جهت موجه ساختن جهت گیری فرد، تعریف شده است. همچنین تفکر انتقادی به بررسی فرضیهها، درک ارزش های نهفته، ارزیابی شواهد و سنجش نتیجه گیری ها گفته می شود. شواهد فزاینده ای حاکی از آنند که احتمالاً تفکر انتقادی در صورتی رخ داده و تداوم مییابد که از سوی دیگران مورد حمایت قرار گرفته و به کرات تمرین شده و با بافت موقعیت های عملی مرتبط باشد (یوسفی و گردان شکن، ۱۳۹۰).
مفهوم انتقادی، همان طور که در عبارت «تفکر انتقادی» به کار رفته است بر اهمیت و محوریت تفکر برای یک موضوع، سؤال یا حل یک مسئله دلالت میکند. در این زمینه، انتقادی به معنای مخالفت کردن یا معنای منفی نیست. کاربردهای مثبت و مفید بسیاری وجود دارد که برای تفکر انتقادی به کار برده می شود. برای مثال تدوین یک راه حل قابل اجرا برای یک مشکل پیچیدۀ شخصی، تأمل کردن به صورت گروهی دربارۀ آنچه که در طی یک فعالیت انجام میگیرد یا تجزیه و تحلیل فرضیهها در کیفیت روش هایی که از نظر علمی در یک سطح معقولی از اعتماد درباره یک فرض ارائه شده مورد استفاده قرار می گیرند. با بهره گرفتن از تفکر انتقادی قوی، ما میتوانیم یک استدلال را ارزیابی کنیم. برای مثال به این دلیل یک باور ارزشمند مورد پذیرش قرار میگیرد که معتبر است و بر قضایای اثبات شده واقعی مبتنی میباشد. همچنین پس از بازخورد، یک سخنران ممکن است به عنوان معتبری از دانش در یک موضوع مشخص ارزیابی شود (آندولینا[۳۳]، ۲۰۰۱).