دادههای تلفیقی بوده است. نتایج نشان میدهد ،کالای برق در بین خانوارهای شهری ایران (دهک پنجم به دلیل ایجاد تغییر در تابع تقاضا در طی دوره، امکان بررسی در این پژوهش نداشت) یک کالای ضروری میباشد. همچنین طی این دوره به غیر از دهک پنجم، و دهک دهم که کشش قیمتی در آن 0.99 بود، دیگر دهکها دارای کشش قیمتی بزرگتر از یک بودهاند. همچنین بیان میدارد، افزایش یکسان قیمت برق در طی دوره بر اساس شاخص معادل تغییرات، رفاه دهک پایین درآمدی به میزان 4/146123ریال و رفاه دهک دهم درآمدی به میزان3/100415ریال ، و بر اساس شاخص تغییرات جبرانی به ترتیب 1/147028ریال و 2/100433ریال کاهش داده است.
واژگان کلیدی:
قیمت برق، دهکهای درآمدی، سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل، تغییرات معادل، تغییرات جبرانی
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات تحقیق.1
1-1 تعریف مسئله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق.2
1-2 سؤالهای اصلی تحقیق.4
1-3 ضرورت انجام تحقیق.4
1-4 فرضیه های تحقیق6
1-5 اهداف اصلی تحقیق.6
1-6 نتایج مورد استفاده پس از انجام تحقیق6
1-7 استفادهکنندگان از نتیجه پایاننامه6
1-8 روش و ابزار گردآوری اطلاعات7
1-9 جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق7
1-10 قلمرو تحقیق7
1-11 جامعه و نمونه آماری. 7
1-12 روش تحقیق..8
1-13 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 8
1-14 تعاریف مفاهیم و واژه ها9
فصل دوم : ادبیات موضوع. 11
2-1 مقدمه .12
2-2 مطالعات انجام شده12
2-2-1 مطالعات خارجی.12
2-2-2 مطالعات داخلی21
فصل سوم: مبانی نظری و تصریح مدل34
1-3 مقدمه.35
3-2 مبانی نظری36
3-2-1 منحنی انگل.36
3-2-2 رفاه و شاخصهای اندازهگیری تغییرات رفاه.37
3-2-3 تعیین حداقل معاش41
3-2-4 روش تخمین سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل49
3-2-5 اندازهگیری تغییر رفاه54
3-2-6 تشکیل الگوها و دادههای تابلویی )مقطعی- سری زمانی(.58
فصل چهارم: برآورد مدل.60
4-1 مقدمه61
4-2 معرفی متغیرها61
4-2-1 مدل مخارج خطی61
4-2-2 مدل سیستم تقاضای تقریباً ایده آل62
4-3 معرفی مدل نهایی.62
4-3-1تعیین حداقل معیشت.62
4-3-2 تابع تقاضای نهایی برق به وسیله سیستم تقاضای تقریباً ایده آل63
4-3-3 کشش درآمدی و کشش قیمتی تابع تقاضای برق.63
4-3-4 معیار تغییر جبرانی و معیار تغییر معادل.64
4-4 برآورد مدل.64
4-4-1 آزمون ایستایی متغیرها.66
4-4-2 بررسی هم خطی بین متغیرهای توضیحی68
4-4-3 آزمون هم انباشتگی پانل دیتا70
4-4-4 آزمون F مقید73
4-4-5 آزمون هاسمن.74
4-4-6 برآورد الگو و تحلیل نتایج.74
4-4-7 تشکیل الگوها و دادههای تابلویی )مقطعی- سری زمانی(.78
4-4-8 محاسبه کشش درآمدی و کشش قیمتی برق برای دهکهای مختلف هزینهای83
4-4-9 محاسبه شاخصهای تغییر رفاه.84
فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادات86
5-1 مقدمه87
5-2 محاسبه حداقل معاش.88
5-2-1 برآورد حداقل معیشتها برای گروههای کالایی.88
5-3 آزمون فرضیهها89
5-3-1 فرضیه اول89
5-3-2 فرضیه دوم 90
5-4 تحلیل کلی نتایج90
5-5 پیشنهادات90
5-6 محدودیتها91
منابع و مآخذ92
پیوست99
تعریف مسئله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق
به طور سنتی سیاستهای اقتصادی در ایران بر مبنای دسترسی آسان به انرژی در قیمتهای بسیار پایین برای تأمین مالی برنامههای توسعه اقتصادی کشور بنا گردیده است(فرزانگان، مارک وادت؛2009)[1] ،که این عامل منجر به استفاده بیش از اندازه از انرژی گردیده است. همانطور که نمودار شماره یک نشان میدهد، میزان مصرف داخلی انرژی در ایران در مقایسه با استاندارهای بینالمللی بسیار بالا میباشد و نهایتاً رشد تقاضای انرژی بسیار فراتر از نرخ رشد درآمد سرانه در اکثر کشورهای با درآمد پایین و یا درآمد بالا میباشد.
نمودار 1: رشد مصرف انرژی توسط خانوارها و بخشهای منتخب در سال های 1995 تا 2006
ماخذ:اصلاح قیمت های حاملهای انرژی در جمهوری اسلامی ایران. مترجم: حسنزاده،علی ( به نقل از برآورد صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا)
مصرف انرژی بر حسب رشد درآمد سرانه از رشد متوسطی )حدود چهار درصد در سال( برای سالهای 1978 2002 ) برخوردار بوده است )یعنی چهار برابر سریعتر از میزان آن در کشورهای با درآمد بالا و پایین).[2] در دوره زمانی (2002-2003) میزان مصرف نفت در ایران (5/1 میلیون بشکه در روز) مشابه میزان مصرف نفت در کشور اسپانیا می باشد، با این تفاوت که در آن دوره تولید ناخالص داخلی اسپانیا شش برابر ایران بوده است[3].
از طرفی بهای ارزان انرژی منجر به تشویق به استفاده ناکارا و زیاد از منابع انرژی بر و همچنین مصرف مازاد درآمد انرژی گردیده است.( ماریاما و اکلمن[4]،به نقل از حسن زاده؛ 2009). میزان مصرف انرژی در تولید الکتریسیته در ایران، بیشتر از متوسط کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه ((OECD[5] میباشد[6].
بهای ارزانقیمت انرژی به طور بسیار نامناسبی منافع خود را به گروههای ثروتمند میرساند و آثار مخربی را بر محیطزیست وارد می کند. خانوارهای ثروتمند که استطاعت داشتن واحدهای مسکونی بزرگتر را دارند و از وسایل انرژیبر و اتومبیلهای بزرگتر بهرهمند میباشند، به طور نامناسبی از ثروت سوختهای فسیلی )هیدروکربن) سود میبرند.
با توجه به موارد بالا افزایش قیمتهای حامل انرژی در اقتصاد ایران امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. اما نکتهای که در اینجا بسیار مهم است و دولتمردان باید بیش از هر موضوعی بدان توجه داشته باشند این حقیقت است که تمام سیاستهای اقتصادی دولت میتواند به نوعی بر رفاه خانوارهای اقتصادی تأثیرگذار باشد. وضع مالیات، پرداخت یارانه، اصلاحات آموزشی، برنامههای بهداشتی، مقررات زیستمحیطی، دگرگونی در نظام تأمین اجتماعی، هدفمند کردن یارانهها و آزادسازی تجاری همگی سیاستهایی هستند که از راههای گوناگون بر رفاه اقتصادی تأثیرگذار میباشند.
بیتردید تغییرات قیمتی را باید از مهمترین عواملی که به عنوان مکانیزم انتقال سیاستهای دولت بر رفاه اقتصادی عمل میکند، دانست. با تغییر در قیمتها ، ترجیحات مصرفکنندگان تغییر کرده و تخصیص منابع متحول میشود. بنابراین دولتها همواره در اعمال اینگونه سیاستگذاریها باید به این امر توجه کنند که این سیاستگذاریها و تعدیلات قیمت چگونه بر رفاه افراد تأثیر میگذارند. حال با توجه به اینکه بیشتر سیاستهای دولت از طریق مکانیزم تغییر قیمتهای نسبی انجام میپذیرد(فلاحی، 1392)، لذا لازم است اثرات این تغییرات قیمت بر رفاه اقتصادی مورد سنجش قرار گیرد.
در هر حال باید توجه داشت در هر جامعه و اقتصاد برای شکلگیری شکوفایی اقتصادی، سرمایهگذاری، برنامهریزی و هر فعالیت اجتماعی دیگر به حداقل زمینه مطمئن و آرام نیاز است، که ایجاد اینگونه امنیتها بدون ایجاد یک سطح نسبی رفاه در سطح جامعه امری نسبتاً غیرممکن به نظر میرسد. بدین ترتیب باید اذعان نمود، رفاه عملاً در زمره اهداف و ارزشهای اصولی و لازمه هر جامعهای قرار دارد. پس میتوان گفت که احساس رفاه علاوه بر اینکه یک نیاز برای انسانها است، عامل بسیار مهمی در پیشرفت و توسعهی هر کشور است.
از طرفی باید توجه نمود رفاه و بهزیستی (به معنای بهتر زیستن ) تنها به اقشار آسیبپذیر و یا گروه خاصی از افراد جامعه محدود نمیشود، بلکه ابعاد بسیار گستردهتری را در بر میگیرد. همان طور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته میشود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد، همین شرایط در شکل گستردهتر در مورد رفاه افراد نیز صدق میکند. به نوعی میتوان گفت مباحث مربوط به رفاه از جمله سلسله مباحثی است که کل جامعه را در بر میگیرد. اما موضوعی که باید بدان توجه نمود این است که، سیاستهای اعمالشده در یک سیستم نمیتواند اثرات یکسانی بر گروههای مختلف موجود در آن جامعه داشته باشند؛ ممکن است گروهی منفعت و گروههای دیگری بر اثر اعمال این سیاستها دچار خسران شوند، اما آنچه که مهم است این است که بدانیم، که آیا آثار یک تغییر بر روی افراد جامعه که در نتیجه آن بعضی منفعت کسب میکنند و بعضی دیگر دچار خسران میشوند، مطلوب است یا خیر؟
حال با توجه به مطالب فوق، این مطالعه بررسی اثرات رفاهی افزایش قیمت برق در سطح جامعه را با توجه به اثرات رفاهی در دهکهای مختلف درآمدی (هزینهای) انجام میدهد، وسعی در پاسخگویی به سؤالات زیر را خواهد داشت:
1-2 سؤالهای اصلی تحقیق
سؤال اول: آیا افزایش قیمت برق بر مصرف برق در بخش خانگی شهری اقتصاد ایران موثر میباشد؟
سؤال دوم: آیا اثرگذاری افزایش قیمت برق بر رفاه دهکهای مختلف درآمدی شهری در کشور یکسان میباشد؟
1-3 ضرورت انجام تحقیق
مفهوم رفاه در طول سال های اخیر به صورت جدی مورد علاقه جامعه شناسان، اقتصاددانان و سایر رشته های مرتبط با توسعه قرار گرفته است .در واقع از دهه 1980 به بعد در تعریف رفاه اجتماعی تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است .( هزارجریبی، صفری شالی؛ 1390 ) متون مرتبط با جامعه شناسی و اقتصاد نشان می دهد که رفاه و بهزیستی (به معنای بهتر زیستن ) تنها به اقشارآسیب پذیر و یا گروه خاصی از افراد جامعه محدود نمی شود، بلکه ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. همان طور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می شود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد، همین شرایط در شکل گسترده تر در مورد رفاه افراد نیز صدق می کند .
بنابراین، رفاه اجتماعی در هر جامعه از اساسی ترین نیازهای اجتماعی است که افراد جامعه باید از آن برخور دار باشند. رفاه باعث خلق امنیت، احساس آرامش و اطمینان همه جانبه نسبت به حال و آینده است. بنابراین تأمین رفاه شهروندان را باید یکی از مهمترین وظایف دولتها دانست.
در هر جامعه و اقتصاد برای شکلگیری شکوفایی اقتصادی، سرمایهگذاری، برنامهریزی و هر فعالیت اجتماعی دیگر به حداقل زمینه مطمئن و آرام نیاز است، که وجود