در انتها باید بررسیشود که وضعیّت رویکردهای ژانری در مرحله خلق آثار؛ در سینمای امروز به چه وضعیتی است. آیا امروزه در سینما رعایت اصول یک ژانر به ارزشهای هنری یک اثر میافزاید؟ یا این که آن را به کپیِ دست چندمی از اسطورههای هنری آن ژانر تبدیل می کند؟ یا حتّی اصول یک ژانر می تواند به نیازهای اوّلیهای که باعث به وجود آمدن ژانرها شد؛ یعنی داشتن گیشهی بهتر؛ پاسخ مثبت میدهد؟ به نظر نگارنده؛ امروزه به جزء در چند ژانر غالب؛ مثل اکشن تخیلی، پلیسی و … محبوبیّت گیشه و ارزش هنری آثار را عناصر دیگری مشخّص می کند. امروزه هیچ تضمینی به فروش مِلودرام هایی که تمام عناصر لازم برای شدّت بخشیدن به حس مِلودرام اثر را رعایت کرده اند نیست. یا دیگر کسی مطمئن نیست که کلانتر اخلاقگرای فیلمش، که به دنبال ایجاد نظم و قانون وارد شهری می شود، آیا محبوبیّت عام خواهد یافت؟ از طرف دیگر اتّفاقات تازهای در سینمای مخالف خوان با ژانر افتاده که معادلات را بر هم زده. فیلمی به اصطلاح جشنوارهای به این معنی که قواعد ژانری را به هیچ گرفته چندان مورد استقبال عمومی قرار میگیرد که در حساب و کتاب هزینه های معمولاً اندک این فیلمها با فروش آنها در مقایسه از خیلی فیلمهای ژانری پر هزینه سود آورتر میشوند.
” به هر حال در ژانر معاصر، آیین مردمی و آشنا، جای خود را به قراردادهای نا آشنا داده. در این صورت تماشاگران با بارها و بارها تماشا کردن فرمولهای آشنا، خود به یک معضل و بحران فرهنگی بدل میشوند. در این نوع ارتباط بین تماشاگر و ژانر، شرکت مردم در یک آیین عمومی، کمتر به یک مشارکت اجتماعی در یک آیین فردی شباهت دارد که یک اجتماع تاریخی و فرهنگی را به وجود می آورد و بیشتر به یک دل مشغولی خودخواهانه و پراکنده شبیه است که هرگز نمیتواند برای یک اجتماع وسیع جایگاه خاصّی داشته باشد. (فیلیپس،۱۳۷۷، ص۷۲)
۴-۱۲ ویژگی های یک عنوانبندی خوب
۴- ۱۲-۱ عنوانبندی خوب و مناسب
آیدین آغداشلو: عنوانبندی خوب و مناسب عنوانبندی است که بتواند خلاصه و فشردهای از حسن کلّی فیلم را ارائه دهد. کسی که عنوانبندی میسازد اگر بتواند همسویی ذهنی با کارگردان برقرار کند و بتواند از عناصر تصویری که در اختیارش است به نحوی استفاده کند که وزن اضافه و مجزائی از فیلم به وجود نیاورد عنوانبندی خوبی خواهد بود. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۳۷)
علیرضا اسپهبد: عنوانبندی خوب باید چکیدهای حساب شده از کلّ محتوا، به زبانی بسیار ساده و گویا مثل اعلان دیواری باشد برای رسیدن به چنین زبانی، شناخت و دقّت و مطالعه درکار مستقیم سینما از ضروریّات است.
بهرام بیضایی: عنوانبندی خوب عنوانبندی استکه مناسب فیلم باشد. در واقع عنوانبندی خوب همان مشخصّات فیلم خوب را دارد. یعنی هر چه کوتاهتر و هر چه فشردهتر و هر چه گویاتر است. عنوانبندی نباید قلمروی جدای از فیلم داشته باشد عنوانبندی نباید انتظار کاذب در بیننده ایجاد کند که سپس فیلم پاسخگوی آن نباشد. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۳۸)
ابراهیم حقیقی: عنوانبندی مناسب آن است که اوّلین وظیفهی خود یعنی دادن اطّلاعات را به سرعت و با صراحت انجام دهد، کوتاه و از شکل و ساختی زیبا برخوردار باشد و پدیدهای جدا از بافت فیلم اصلی نباشد بلکه دارای شکلی هماهنگ با فیلم و محتوای آن باشد.
مسعود دشتبان: یکی از ویژگیهای عنوانبندی خوب کوتاهی آن است. ویژگی دیگر آن قابل درک بودنش است. عنوانبندی در آغاز فیلم باید به عنوان مقدمهای خوب جایگیرد تا بیننده این تمایل را داشته باشد که بقیه فیلم را ببیند این مهّمترین خصوصیّت عنوانبندی است از دیگر وظایف عنوانبندی آن است که از وقایع و محتوای فیلم و اینکه فیلم در چه زمینهای میگذرد خبر دهد. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۴۲)
نورالدین زرین کلک: عنوانبندی خوب عنوانبندی است که در جهت کمک کردن به درک فیلم و متناسب و شایستهی آن فیلم باشد و مشخصّات آن را معرفی کند نه بیشتر نه کمتر. بیشتر نه به خاطر این که مبالغه در عنوانبندی فیلم سبب بالا بردن انتظار یا منحرف شدن ذهن تماشاگر میشود و چون فیلم جواب این انتظارات را نمیدهد در نتیجه باعث شکست فیلم میشود. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۴۲)
اکبر عالمی: مشخصّات عنوانبندی خوب سادگی، تطبیق با فضای فیلم، جذّابیّت و برانگخیتن با چند احساس عالی در تماشاگر است. از شلوغی و تعدّد تکنیک حتماً باید پرهیز کرد. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۴۲)
نصرت الله کریمی: عنوانبندی خوب نباید گمراه کننده باشد، نوشتار باید برای عموم قابل خواندن باشد. زمان آن برای تماشاگر متوسط که تحصیلات ابتدایی دارد در نظر گرفته میشود استاندارد این زمان به نسبت فرهنگ و تمدن هر ملّتی متفاوت است.
عباس کیارستمی: عنوانبندی خوب عنوانبندی مناسب است. مناسب را به جای کلمهی خوب به کار میبرم به معنای شایسته، مشابه، همانند و در خور فیلم هم چنان که همهی اجزاء سازندهی آن میبایست در خدمت کلیّت اثر باشند. عنوانبندی هم وضعیتی مانند بقیه دارد. عنوانبندی خوش ساخت، چشمگیر و جذّاب همان قدر که همهی ویژگی های اثری به یاد ماندنیتر از خود فیلم مطرح کند عنوانبندی خوبی است امّا مناسب نیست. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۴۴)
مسعود کیمیایی: عنوانبندی برای این که کوتاه بگوید متّصل به اثر باشد. از پیچاپیچ یک تکلیف بگذرد و خلاصه بگوید گزارش بدهد تخصّصی و هنرمندانه میشود و امّا اگر همهی اینها را داشت و متّصل به اثر هم بود اثری مستقل میشود که شخصیّت هنرمندانهی خودش را دارد.
داریوش مهرجویی: برای من عنوانبندی خوب آن است که فقط به جنبهی خبر دادن به تماشاگر اکتفا کند هر چه سادهتر بهتر یعنی دو سه عنوان اصلی در ابتدا و بقیه در انتهای فیلم بیاید. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۴۷)
۴-۱۲- ۲خلاقیّت
خلاقیّت ویژگی اصلی عنوانبندی موفّق است. اساساً خلاقیّت جزء لاینفک هر اثر هنری بدیع و رمز ماندگاری آن است و همین خلاقیّت است که عمق نگاه حرفهای یک هنرمند را میرساند، امّا بایستی قبول کرد این واژه بیش از حدّ کلّی است. به ویژه اینکه دچار سلیقهزدگی هم شده است.
برای اینکه راحتتر بتوانیم درباره خلاقیّت طراحی و عنوانبندی صحبت کنیم، آن را از چند منظر بررسی میکنیم. نخست خلاقیّت در به کارگیری تصاویر و نوع چینش آنهاست اینکه هنرمند تا چه میزان به خلق تصاویر و فرمهای بکر دست زده است که چشمان تماشاگر آنها را تکراری نمیداند. هر چقدر این تصاویر و المانهای بصری کمتر استفاده شده باشد، بهتر است. ( www.rasekhoon.net)
هنرمند خلاق به سراغ کشف تصاویر و فرمهایی میرود که دیگران نرفتهاند یا نتواستهاند بروند. بدیهی است که هر چقدر این کشف وسیعتر و نا شناختهتر باشد، نوآوری و خلاقیّت او را بیشتر نشان میدهد.
۴-۱۲-۳ فضاسازی
یکی دیگر از ویژگیهای یک عنوانبندی خوب، هماهنگی فضازسازی بصری و موسقیایی آن با فیلم است بایستی جنس و ریخت بصری فیلم را مصور کند، که دیدن عنوانبندی تداعی عنوانبندیگر متن فیلم باشد. البتّه این فضاسازی به این معنا نیست که عنوانبندی فیلم را لو دهد یا اینکه نقاط کلیدی داستان فیلم را رو کند ، بلکه منظور یکی شدن بافت بصری فیلم و عنوانبندی است. مانند طراحی جلد کتاب که دیدن آن، می تواند موضوع کتاب را در ذهن تداعیکند، بدون اینکه تمام داده های کتاب را نشان دهد عنوانبندی هم چنین است. ( www.rasekhoon.net)
۴-۱۲-۴ اتّصال عنوانبندی به فیلم
یک عنوانبندی خوب بایستی متّصل به فیلم احساس شود و نه جدا شده از آن. این اتّصال صرفاً فیزیکی نیست، بلکه به لحاظ بصری و روایی نیز در ذهن مخاطب و تماشاگر باید متّصل دیده شود. معمولاً اینگونه استکه آخرین نمای عنوانبندی با یکی از شیوه های انتقال تصویری (دیزالو، کات، فید و …) به نخستین نمای فیلم پیوند زده می شود و کمتر چیدمان بصری این دو نما با هم تراز می شود.
منظور از اتّصال به فیلم، بیشتر متوجّه عنوانبندی آغازین استکه بهتر دیده شدن آن کمک می کند. طبیعی است اگر عنوانبندی پایانی هم از نظر بصری به فیلم متّصل دیده شود خوب و ایدهآل است. عنوانبندیهای خوب و نسبتاً خوبی هم طراحی و ساخته شده اند که تقریباً بیشتر ویژگیهای یک عنوانبندی خوب را دارند، امّا چون جدا از فیلم احساس میشوند، موفقیّت شان نا تمام میماند. توضیح بیشتر را با چند نمونه میآوریم. .www.rasekhoon.net))
نمونه نخست: عنوانبندی فیلم دوّمیها اثر سائول باس است. موضوع این فیلم پزشکروانی است، که شخصیّتهای مختلف را به یکدیگر تبدیل می کند، عنوانبندی هم همین حس و حال را دارد. در عنوانبندی میبینیم که چشم انسان با یک انتقال تصویری کشیده شده و به دهان تبدیل می شود و دهان با همان انتقال تصویری به گوش و همینطور گوش به بینی و …
نکته مهمّ در اتّصال آخرین نمای عنوانبندی به نخستین نمای فیلم است، که با همان انتقال تصویری خاص کشیده شده و به نخستین نمای فیلم پیوند میخورد. این شیوه اتّصال به فیلم، چفت بودن عنوانبندی و فیلم را میرساند و القا می کند. ( www.rasekhoon.net)
نمونه دوّم: باز هم از آثار سائول باس است؛ فیلم سرگیجه که یکی از آثار ماندگار آلفرد هیچکاک است. آخرین نمای عنوانبندی، عنوان کارگردان: آلفرد هیچکاک است، که روی زمینه سیاه نگاتیو شده است. نمای نخست فیلم هر نردههای پلکان است که در تاریکی شب، روشن و سفید دیده می شود، دقیقاً مانند آخرین نمای عنوانبندیکه نوشتهای سفید بود در زمینه سیاه، جالب اینکه نردهی سفید پلکان دقیقاً همان جایی ظاهر می شود، که چند فریم قبل، آخرین نمای عنوانبندی قرار گرفته بود، یعنی طراح عنوانبندی بر اساس نخستین نمای فیلم، آخرین نمای عنوانبندی اش را طراحیکرده تا فیلم، عنوانبندیاش با هم چفت و جور شوند و عنوانبندی جدا از فیلم احساس نشود. ( www.rasekhoon.net)
۴-۱۲-۵ تناسب نوع حروف با فضای فیلم
تناسب نوع و جنس حروف با ایده عنوانبندی و فضای فیلم یا برنامه، ویژگی قابل توجّه دیگری است که به بهتر شدن عنوانبندی کمک می کند، نوع حروف یا فونتیکه در عنوانبندی آغازین با عنوانبندی پایانی بهکار میرود، بخشی از فضاسازی بصری و مفهومی عنوانبندی است.
نخستین حرکتهای مفهومی در حوزه عنوانبندی که در تاریخ سینما ثبت شده است، مربوط به همین تنوع و تغییر جنسیّت حروف است. به طور نمونه فونتهاییکه ساختار کُمیک و فانتزی داشتند، برای فیلمهای کُمدی به کار گرفته میشد یا حروفی که از طراحی ضمخت و درشت برخوردار بود، برای فیلمهای جدّیتر و بعضاً پلیسی. حروف مرتفع سریفدار برای فیلمهای وسترن استفاده میشد تا تداعیگر برخی ویژگیهای بصری این ژانر سینمایی باشد. (گانگسترهای قد بلند، کاکتوس دراز و قد کشیده و …). www.rasekhoon.net))
۴-۱۲-۶ هماهنگی عنوانبندی آغازین و پایانی
اگر چه عنوانبندی پایانی و آغازین دو کارکرد متفاوت دارند، ولی از آنجایی که در یک بسته با هم ارائه میشوند، به لحاظ فرمی و محتوایی از یک خانواده محسوب میشوند، در اینجا نیز مثال طرح جلد کتاب مصداق پیدا می کند. در طراحی جلد کتاب عطف، پشت و روی جلد در کنار هم و هماهنگ طراحی می شود در حالی که کارکرد روی جلد با پشت جلد متفاوت است، امّا ضرورت یکپارچه دیده شدن آنها ایجاب می کند، بافت و بیان این دو (و حتّی عطف کتاب) یکی باشد و نمی توان پشت جلد را بدون توجّه روی جلد طراحیکرد. جداگانه و ناهماهنگ این سه (عطف ، پشت و روی جلد) نشان غیرحرفهای بودن کار است. یکی دیده شدن مقلوههایی که از یک جنس امّا با کار کرد متفاوت هستند، مستلزم نگاه عمیق، دقیق و جامع طراح اندیشه ورز است. ( www.rasekhoon.net)
۴-۱۲-۷ زمان بندی عنوانبندی
از دیگر ویژگیهای یک عنوانبندی مناسب، داشتن زمان مناسب (به ویژه در عنوانبندی آغازین) است. عنوانبندی آغازین نه بسیار طولانی و دراز است و نه بسیار کوتاه و ناقص.
اگر زمان عنوانبندی به درستی تنظیم نشود، حتّی اگر از ایده و پرداخت سینمایی یا تلویزیونی خوبی هم برخوردار باشد، باز نمیتواند موفقیّت بدست آورد. یک عنوانبندی موفّق، در ظرف زمانی مناسب، ماندگار خواهد شد.
عنوانبندی که زمان آن بیشاز حدّ انتظار تماشاگر طول بکشد، تماشاگر را خسته می کند و ممکن است اصلاً فراموشکند عنوانبندی چگونه شروع شد و چه مسیری را طیکرد. برعکس این موضوع نیز درست است، اگر عنوانبندی بیش از حدّ لازم و کافی، کوتاه باشد، تماشاگر را سردرگم می کند. او اصلاً متوجّه نخواهد شد عنوانبندی برای چه آمده بود و چه چیزی را نشان داد و دنبالکرد.
زمانبندی عنوانبندی (آغازین و پایانی ) از دو منظر قابل بحث است؛ نخست زمان کل عنوانبندی چگونه و به چه میزان باشد؟ که نه تماشاگر را خستهکند و نه سردرگم. دوّم، زمان هر یک از قابهای حامل نوشتار چه مقدار باشد تا تماشاگر بتواند آن را درک کند.
در مبحث نخست گفتهها و نظرات متفاوت است. برخی معتقدند: زمان عنوانبندی آغازین در فیلمهای سینمایی حداکثر ۳ تا ۵ درصد کلِ زمان فیلم است. برخی هم زمان فیزیکی را ملاک نمیدانند، بلکه بر زمان نسبی و احساسی تماشاگر تأکید دارند. گاهی با عنوانبندیی مواجه هستیم که هر چند کمتر از یک دقیقه زمان دارد، امّا بدلیل ضرب آهنگ آهسته، احساس میکنیم عنوانبندی بیش از حدّ طولانی است. بر عکس برخی عنوانبندیها، با بهره گیری درست از فراز و فرودهای تصویری و موسیقایی، علیرغم طولانی بودناش بسیار کوتاه به نظر می رسند.
در مجموع این ریتم کلّی عنوانبندی است که زمان را تعریف می کند نه فرمولهای از پیش تعیین شده. مبحث دوّم، زمانبندی قابهای حامل نوشتار در عنوانبندی آغازین است. این سؤال مطرح می شود که چقدر در قاب بمانند تا بتوانند با تماشاگر ارتباط بر قرار کنند؟ گاهی عناوین آنقدر زیاد در قاب میماند که تماشاگر از دیدن آنها خسته می شود و بر عکس گاهی هم برخی اسامی آنقدر کوتاه در قاب ظاهر میشوند که تماشاگر فرصت خواندن را هم نمییابد.( www.rasekhoon.net)
۴- ۱۳ افراد مشهور در زمینهی عنوان بندی
سائولباس: سرگیجه، کارمن جونز، مرد بازو طلایی، نُه ساعت به راما، کشور بزرگ، داستان وست ساید، فاتحین، دنیای دیوانه دیوانه دیوانه، دور دنیا در ۸۰ دقیقه، جایزهی بزرگ، اکسدوس و…..
موریس بایندر: اربسک، دو همسفر
دان رکورد: دکتر دولیتل، سیارهی وحشی
ریچارد کوهن: سواری شیرین، سفر معجزه آسا
اورسون ولز: آمبرسونهای باشکوه
فرانسوا تروفو: فارنهایت ۴۵۱
رابرت براون جان: شب ژنرالها، دامی برای جیمز باند. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۴۷)
فایل ها درباره : تأثیر بصری رنگ بر عنوان بندی فیلم- فایل ۱۲