۴- شهرت عمل: این ویژگی اقدام وعمل فرد را با زمینه و بافت اجتماعی آن پیوند میدهد. منظور از شهرت آن است که دیگران از عمل و عامل چه می دانند و چه می خواهند هرچه توقع دیگران از فرد بیشتر باشد و اهمیت کارزیاد باشد میزان تعهد نیز بیشتر خواهد بود (احمدپور و شائمی،۱۳۷۹،صص۲۵-۲۷).
تعهد سازمانی :
تعهد سازمانی[۶] را به اشکال مختلفی به عنوان وابستگی عاطفی به سازمان، پذیرش هویت سازمان و شناسایی و دلبستگی به سازمان تعریف میکند. پورتر و همکاران نیز تعهد سازمانی را پذیرش ارزش های سازمان و درگیر شدن در سازمان تعریف میکنند،و معیارهای اندازه گیری را شامل انگیزه، تمایل برای ادامه کار و پذیرش ارزش های سازمان می دانند.
محمد حسین سلطانی و همکاران “در مقاله ایی با عنوان رابطه بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارمندان اداره کل تربیت بدنی اصفهان” یافتند که رابطه معناداری بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارمندان وجود دارد.تعهد عاطفی و تعهد هنجاری تحت تأثیر کیفیت زندگی کاری کارکنان تربیت بدنی استان اصفهان است .
مطالعه “کوچ و استیرز [۷] در این مطالعه که در سال ۱۹۷۸ انجام شد، برخی از عوامل مؤثر برافزایش تعهد سازمانی به صورت زیر مطرح شده است: عوامل شخصی: اصلی ترین عامل شخصی، میزان تعلق و پیوستگی بالقوه ای است که کارمند در اولین روزکاری، با خود به سازمان می آورد. افرادی که در اولین روزکاریشان خود را خیلی متعهد به سازمان نشان میدهند احتمالاً با سازمان باقی خواهند ماند. افرادی که در آغاز ورود به سازمان خیلی متعهد باشند، احتمالاً مسئولیت های اضافی را خواهند پذیرفت و عضویت خویش را با سازمان ادامه خواهند داد. عوامل سازمانی: عوامل سازمانی چون حیطه شغل، بازخورد استقلال و خود مختاری در کار، چالش شغلی و اهمیت شغلی، درگیری و مشارکت رفتاری را افزایش میدهد. توانایی مشارکت در تصمیم گیری مربوط به شغل، بر سطح تعهد تأثیر میگذارد. سازگاری بین اهداف گروه کاری و اهداف سازمانی، تعهد به این اهداف را افز ایش میدهد. عوامل برون سازمانی: عامل برون سازمانی مهمی که باعث افزایش تعهد می شود،قابلیت توانایی دست یابی به جایگزین های شغلی بعد از انتخاب شغل فعلی فرد است. تحقیقی در یک سازمان نشان داد که افرادی که نتوانستند شغلی با حقوق بالاتر پیدا کنند (یعنی توجیه خارجی ضعیف از انتخاب خود) به طور قابل ملاحظه ای سطح بالاتری از تعهد سازمانی را نسبت به زمانی که مشاغل جایگزین برای آن ها در دسترس بوده، از خود نشان دادند. هم چنین افرادی که شغلی با بالاترین حقوق دریافت کرده بودند (توجیه خارجی کامل از انتخاب خود) چه در زمانی که شغل جایگزین برای آن ها در دسترس بوده و چه زمانی که شغل جایگزین در دسترس نبوده، سطح تعهد یکسانی را از خود نشان دادند. بنابرین به نظر میرسد بالاترین سطح تعهد اولیه در میان افرادی وجود دارد که توجیه خارجی و ضعیفی برای اولین انتخاب آن ها وجود دارد؛ و دیگر این که انتخاب اولیه را قطعی و غیرقابل تغییر می بینند.
اخیراًً توجهات زیادی به مطالعه رفتار سازمانی شده است مانند خیلی از مفاهیم روان شناسی سازمانی، تعهد به شیوه های متفاوتی تعریف و اندازه گیری می شود. اگر چه تعاریف متفاوتی از تعهد در ادبیات موضوع می توان یافت، ولی هر یک از آن ها یکی از سه موضوع کلی وابستگی عاطفی، درک هزینه ها و احساس تکلیف را منعکس نمایند.
الف) وابستگی عاطفی
عمومی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی در ادبیات مربوطه، شیوه ای است که تعهد به عنوان وابستگی عاطفی و روانی به سازمان، در نظر گرفته می شود. براین اساس فردی که شدیداًً متعهد است، خود را با سازمان تعیین هویت میکند، در سازمان مشارکت و درآن درگیر می شود و از عضویت در سازمان لذت میبرد.
ب) درک هزینه ها : برخی از صاحب نظران بر این عقیده هستند که وابستگی عاطفی و روانی در مفهوم تعهد نقش چندان بر جسته ای ندارد، در عوض تعهد به عنوان تمایل به انجام فعالیت های مستمر بر اساس تشخیص و درک فرد نسبت به هزین ههای ناشی از ترک سازمان تعریف م یگردد. براین اساس، هرقدر که فرد تصور کند در صورت ترک خدمت هزین ههای زیادی متوجه او خواهد شد، تمایل به ماندن در سازمان و احساس تعهد، در او بیشتر خواهد شد.
ج)تعهد هنجاری : در نهایت این که جزء تکلیفی هنجاری تعهد سازمانی تحت تأثیر تجربیات فردی قبل از ورود به سازمان( اجتماعی شدن خانوادگی-فرهنگی) و همچنین پس ورود به سازمان (اجتماعی شدن سازمانی) قرار دارد. درباره اجتماعی شدن خانوادگی-فرهنگی،یک فرد، تعهد تکلیفی قوی را هنگامی به سازمان پیدا میکند که افراد مهم از دیدگاه وی مانند والدین، بر وفاداری به یک سازمان خاص تأکید کرده یا خود آن ها مدت طولانی در آن سازمان شاغل بوده اند. هم چنین اجتماعی شدن سازمانی، به این معنی است که کارکنان از طریق شیوه های مختلف سازمانی رهنمون به قسمی میشوند تا قادر باشند سازمان را به خوبی درک کرده و باور نمایند، لذا این دسته از کارکنان در ادامه وفاداری و تعهد تکلیف بیشتری به سازمان خواهند داشت.
مطالعه “مودی و همکاران” پیش شرط های تعهد سازمانی (تعهد عاطفی) را در چهار گروه دسته بندی میکنند: