Roldan و همکاران (۲۰۰۲)، پژوهشی با عنوان پیشنهاد و استفاده از شاخص های توسعه پایدار انجام دادهاند که در آن شاخص های توسعه پایدار (SDI) و کاربرد آن در منطقه حوضه رودخانه کاتراکالوس بررسی و مطرحشده است. این منطقه یکی از مناطق صنعتی مکزیک است و در ایالت وراکروز در حدود ۸۰۰ کیلومتری جنوب شرقی مکزیکوسیتی واقعشده است. شاخص های مطرحشده در چهارچوب نیروهای محرک، دولت، پاسخگویی و فلسفه مطرحشدهاند. این چهارچوب در حال حاضر شامل یک شاخص کلی در مورد حسابداری محیطزیست بهمنظور تعیین ارزش پولی ناشی از تخریب منابع طبیعی است. در این مقاله با بهره گرفتن از تئوری تصمیم گیری چندمعیاره و ۲۱ شاخص که این شاخص ها بهطور خاص برای این کار طراحی شدهاند به بررسی ویژگیهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی منطقه پرداخته است. همچنین با بهره گرفتن از توابع نرمافزاری ایجادشده مناطق محدوده موردمطالعه برای هر شاخص سطحبندی شده است. شاخص های توسعه پایدار طراحی شده در مورد هفت شهرداری به کار گرفته شد و با بهره گرفتن از آن رتبه عملکرد هر شهرداری نسبت به توسعه پایدار مشخص شد. در پایان این پژوهش مشکلات منطقه تجزیهوتحلیل، شناسایی و اولویتبندی شده است و پیشنهاد گردیده که بهمنظور بهبود توسعه منطقه باید مشکلات توسط شهرداری ها حل شود و مدیریت منابع مطابق با اصول پایداری صورت بگیرد.
Purvis وهمکاران (۲۰۰۴) در این اثر نویسنده به تفضیل درباره مقیاس فضایی تعاملات فضایی در توسعه پایدار، جغرافیا و توسعه پایدار، کشاورزی پایدار برای قرن ۲۱، تغییر جو و انرژی در توسعه پایدار و دیدگاههای توسعه پایدار به بحث می پردازد.
Bohringer و همکاران (۲۰۰۷)، در پژوهشی تحت عنوان تحلیل روشهای سنجش پایداری، به بررسی مهمترین شاخص های پایداری و مدل و روشهای سنجش پایداری پرداخته است. در این تحقیق با بهره گرفتن از روش تحلیلی- تطبیقی و با بهره گرفتن از اطلاعات ۱۳۰ کشور، رابطه هرکدام از روشهای اندازهگیری که در قالب شاخصهای ترکیبی ارائه شدند با بهره گرفتن از ضرایب همبستگی بین هرکدام از روشها با بهره گرفتن از نرمافزارSPSS تعیین و مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته و نقاط اشتراک و تفاوتهای آن ها مشخص شد.
Robinson (2008)، در کتاب سیستمهای پایدار روستایی که خلاصهای از جلسات کمیسیون سیستمهای پایدار روستایی است که در سال ۱۹۹۲ تأسیسشده و بخشی از کنگره بین المللی جغرافیایی است که در سال ۲۰۰۴ در گلاسکو برگزار شد و در ده فصل تدوینشده که در این فصلها به موضوعاتی مانند مشارکت و نظارت در توسعه پایدار در برنامه محیطزیست کانادا، اقتصاد، فرهنگ و گردشگری و نقش آن در توسعه پایدار بر اساس مدارک و شواهدی از غرب ایرلند، کاربری اراضی و حفاظت از طبیعت در سایتهای حفاظتشده انگلستان، کشاورزی و دامداری پایدار در جوامع روستایی، بررسی انگیزه و تأثیرات ترک کشاورزان از کشاورزی ارگانیک در انگلستان پرداخته است.
فرضیات تحقیق:
عوامل اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی در پایداری منطقه موردمطالعه مؤثرند و روابط آن ها بهصورت علت و معلولی و دارای بازخورد هستند.
توسعه روستایی منطقه در ده سال آینده پایدار خواهد بود.
با رویکردی سیستمی و توجه یکپارچه و متعادل به همه ابعاد توسعه پایدار در سیاستگذاریهای توسعه روستایی بخش حمیل میتوان انتظار داشت روستاهای منطقه به سمت پایداری حرکت کنند.
اهداف تحقیق:
اهداف کلی:
ارزیابی توسعه پایدار روستایی بخش حمیل با رویکرد سیستمی.
اهداف اختصاصی:
تعریف و تعیین شاخص های توسعه پایدار روستایی بر اساس رویکرد سیستمی
مشخص کردن روابط علت و معلولی بین هر یک از شاخص های توسعه پایدار روستایی
انجام سناریوسازی و آیندهنگری برای پایداری توسعه روستایی منطقه مورد مطالعه
مشکلات و محدودیتهای تحقیق:
انجام یک پژوهش همواره با مشکلات و محدودیتهایی روبهرو است. این مشکلات و محدودیتها گاهی حاصل عوامل و فاکتورهای خارجی هستند و گاهی حاصل کارکرد عوامل و مسائل درونی(مربوط به خود تحقیق)میباشند. مشکلات و محدودیتهای درونی پژوهش در سایه راهنماییهای ارزنده استاد راهنما برطرف شده اما محدودیتها و موانع خارجی تحقیق به قوت خود باقی هستند. که عبارتاند از:
عدم همکاری جهاد سازندگی در ارائه دادها و اطلاعات کشاورزی مربوط به بخش حمیل
در دسترس نبودن بعضی از دهیارها برای پاسخگویی به پرسشنامه
در دسترس نبودن سرشماری کشاورزی سال ۱۳۹۰
بهروز نبودن اطلاعات ارائهشده توسط سازمان منابع طبیعی شهرستان اسلامآباد غرب
نبود شیپ فایل GIS پوشش گیاهی،خاک و آبهای زیرزمینی منطقه
عدم تأمین منابع مالی مورد نیاز تحقیق
فصل دوم:
ادبیات، مفاهیم و مبانی پژوهش
مقدمه:
با توجه به درهمتنیدگی و پیچیدگی وجوه ساختاری- کارکردی توسعه، از یکسو، و برداشتها، باورها و نگرشها و مقتضیات برخاسته از جوامع متعدد و متنوع انسـانی، از دیگر سو، مفهوم و تعریفی جامع و موردپذیرش همه اندیشمندان و کارگزاران توسـعه از این واژه وجود ندارد. بااینوجود، صاحبنظران بـه ارائه تعـاریف و تعـابیری گوناگون از توسعه پرداختهاند. بررسی روند و گرایشهای حاکم بر ابعاد انگارههای غالب توسعه در چند دهه اخیر نشاندهنده تکامل مفهوم توسعه است؛ این روند نمایانگر حرکت از انگارههای قدیم بـه برداشتها و باورهای چند ساختی در انگارههای جدید است (UNDP, 1994) از ۱۹۸۰، مفهوم «توسعه پایدار» نیز در قالب انگارهای جدید برای رفع کاستیهـایی چون استفاده گسترده و بیشازحد جهان صنعتی از منابع طبیعی تجدید ناپذیر، آلودگی بیشازحد محیطزیست، مشکلات ناشـی از مـواد زائـد صـنایع، مهـاجرت بیرویه روستاییان به شهرها، و ایجاد نظامهای تولیدی ناپایدار در انگارههای قدیم توسعه شکل گرفت (Pretty, 1995).
در این فصل ابتدا به تعریف واژههای کلیدی تحقیق، سیر تحول مفهومی و نظری توسعه، تاریخچه توسعه پایدار، اصول توسعه پایدار، سیر تحول توسعه روستایی و نظریات توسعه پایدار روستایی پرداخته شده است و سپس به روشهای مختلف ارزیابی توسعه پایدار اشاره می شود و رویکرد سیستمی بهعنوان یکی از روشهای ارزیابی موردبررسی قرار میگیرد و مزایای این رویکرد در ارزیابی توسعه پایدار روستایی شرح داده می شود.
تعاریف:
تعریف پایداری:
پایداری بهعنوان وجه وصفی توسعه، وضعیتی است که در آن مطلوب بودن و امکانات موجود در طول زمان کاهش پیدا نمیکند و از کلمه Sustenere (Sus یعنی از پایین teneres یعنی نگهداشتن) به معنای زنده نگهداشتن گرفتهشده است که بر حمایت یا دوام بلندمدت تأکید می کند (زاهدی، ۱۳۸۴: ۷۹). پایداری، نگهداری بدون اضمحلال، پشتیبان و تکیهگاه زندگی است (Gane, 2007 :132).
پایداری در معنای وسیع خود به توانایی جامعه، اکوسیستم یا هر سیستم جاری برای تداوم کارکرد در آینده نامحدود اطلاق می شود، بدون اینکه بهطور اجبار درنتیجه تحلیل رفتن منابعی که سیستم به آن وابسته است یا به دلیل تحمیل بار بیشازحد روی آن ها، به ضعف کشیده شود(نجفی، ۱۳۸۴: ۴۷ به نقل ازGilman، ۱۹۹۶). از طرف دیگر توانایی سیستم برای استقامت و پایایی بهگونهای اجتنابناپذیر وابسته به موفقیتی است که سیستم در ایجاد ارتباط با محیط بیرونی کسب می کند، بهعبارتدیگر پایداری سیستم به طور کامل وابسته به قابلیت سیستم برای سازگاری و انطباق، تغییر و تحول و پاسخگویی به محیط است و ازآنجاکه محیط بهنوبه خود هموار در حال تغییر است، این فرایند سازگاری و انطباق سیستم باید یک فرایند پویا و حساس باشد (ری، ۱۳۹۲: ۱۹۸).بنابراین سیستم پایدار به کارکرد مناسب درونی و به رابطه سازگار با محیط و به عبارت بهتر به پایداری در درون و به پایداری در بیرون (در تعامل با محیط) نیازمند است تا درمجموع بهعنوان سیستم پایدار عمل کند.
از دیدی دیگر حیات در نفس خودواحد ارزش است، مطالبات حیات حفظ و احیای محیطزیست برای آینده را الزامی میسازد و از این طریق توسعه امروز را به توسعه فردا پیوند میزند. بنابراین میتوان گفت که پایداری نوعی عدالت توزیعی است: تقسیم عادلانه فرصتهای توسعه بین نسلهای کنونی و آینده از یکسو و همهشمول بودن آن از سوی دیگر (زاهدی، ۱۳۸۴: ۶). همهشمول بودن به معنای قدرت بخشیدن به مردم به معنای حمایت و توجه بهتمامی حقوق انسانی است اعم از حقوق سیاسی، حقوق اقتصادی، حقوق اجتماعی و غیره (UNDP, 1994: 19).
یک موضوع مهم دیگر در بحث توسعه پایدار، توسعه سرانه و یک شاخص خوب در این زمینه سرمایه سرانه است (زاهدی، ۱۳۸۴: ۶) سرمایه را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: ۱- سرمایه فیزیکی یا انسانساخت؛ ۲- سرمایه طبیعی(منابع طبیعی)؛ ۳- سرمایه انسانی. بنابراین توسعه باید افزایش سرمایه سرانه بهطورکلی باشد(سرانه سرمایه فیزیکی+ سرانه سرمایه طبیعی+ سرانه سرمایه انسانی) شود. این امر به این معناست که در صورت استفاده از منابع طبیعی، سرمایه طبیعی باید به سرمایه فیزیکی یا انسانی تبدیل شود(شاید آن را با تبدیل انرژی به یکدیگر مقایسه کرد) و پایداری نیز می تواند به معنای عدم کاهش این سرمایه سرانه در طول زمان تلقی شود (خلیلیان، ۷۸ :۲۱۳). البته ثابت ماندن سرمایه سرانه مستلزم تحقق دو امر مهم است: جبران افزایش جمعیت و جبران کاهش ارزش طی زمان. همچنین پایداری در عمل موازنه بین ضرورتهای زیستمحیطی و نیازهای توسعه است و از دو طریق محقق می شود: کاهش فشارها و افزایش ظرفیتهای موجود (نصریی،۱۳۸۰ :۱۱۴).
بنابراین شرایط اصلی پایداری عبارتاند از:
سیستمها باید با شرایط محلی و زیستمحیطی سازگار باشند.
سیستمها باید با نیازهای آتی و اهداف موردنظر سازگاری داشته باشند
سیستمها باید نسبت به تغییرات، انطباقپذیری کافی داشته باشند و در صورت تخریب سیستم در اثر وقوع حوادث ناخواسته با صرف کمترین هزینه ترمیم شوند.
گسترش سیستمها نباید باعث وارد آوردن آسیب به سیستمهای حافظ زندگی انسان مانند آبوهوا، خاک و سیستمهای بیولوژیکی شود (زاهدی، ۱۳۸۴ :۴۸).
از منظر دیگری پایداری به پایداری سطحی (کوتاهمدت و نمادین) و عمیق(بلندمدت و بنیادین) تقسیم می شود. پایداری سطحی روی کارایی و استراتژی های جایگزین با توجه به مصرف منابع متمرکز می شود و معمولاً اهداف غالب در جامعه را بدون پرسش میپذیرد و برای حل مسائل، راه حل های درمانی را هدفگذاری می کند. پایداری عمیق، اهداف را در ارتباط باارزشهای بالاتر ارزشیابی می کند و سیستمهای لازم را با توجه به محدودیتهای اکولوژیکی برای دستیابی به این هدف طراحی می کند. (Gold, 1999 :9)
شکل ۲-۱: معیارهای پایداری
منبع:Labajost et al, 2006))
توسعه پایدار:
مفهوم توسعه پایدار نیز همانند توسعه در جریان تحولی خود به روشهای گوناگون در قالب متنوعی چون بیان چشماندازها (Greed & Lee, 1993: 569)، تبادل ارزشها (clark, 1989: 51)، توسعه اخلاقی، باز سازماندهی اجتماعی، فرایند تحول به سمت آینده بهتر، به مخاطره نینداختن کیفیت محیطزیست (Overton, 1999: 3)، توانمندسازی مردم، ایجاد ظرفیتهای جدید، احترام به اطلاعات و دانش بومی، افزایش آگاهیها و اطلاعات (Abrahamoson, 1997: 31)، رسانیدن انسان به مرحله رضایت از زندگی خویش (ESCAP, 1996) و آزادی انتخاب و برابری در فرصتها (Axinn, 1997: 196) موردتوجه قرارگرفته است که همگی بهنوعی تبیینکننده ایده محوری توسعه پایدار یعنی «برآورده ساختن نیازهای نسل حاضر با در نظر گرفتن نیاز نسل آتی» است (WCED, 1986: 5). «ازنظر مفهومی توسعه پایدار به حفظ روند توسعه در طول زمان اشاره می کند» (Elliot, 1999: 6). یک معناشناسی کلی از توسعه پایدار را میتوان در شکل(۲-۲) مشاهده کرد:
شکل ۲-۲: معناشناسی توسعه پایدار
مفهوم توسعه پایدار ناظر بر این واقعیت انکارناپذیر است که ملاحظات مربوط به اکولوژی می تواند و باید در فعالیتهای اقتصادی به کار گرفته شود. این ملاحظات شامل ایدههای ایجاد محیطی منطقی است که در آن توسعه بهمنظور پیشبرد کیفیت همه جنبه های زندگی مورد چالش قرار میگیرد (رادکلیف، ۱۳۷۳: ۳۴). درواقع توسعه پایدار بر پایه هوشیاری انسان نسبت به خودش و نسبت به منابع طبیعی کره زمین استوار است و خواهان یک سبک زندگی پایدار برای همه انسانها است و مخالف مصرف بیشازاندازه، اتلاف منابع و بیتوجهی به نسل آینده و قطع رابطه با گذشته است (زاهدی، ۱۳۸۵: ۵۱). توسعه پایدار را میتوان حالتی از تعادل و توازن بین ابعاد مختلف (طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و …) توسعه دانست (دانشپور، ۱۳۸۶: ۱۳). بنابراین توسعه پایدار مفهومی نو به شمار میرود چراکه تکبعدی نیست و همانگونه که از شکل(۲-۳) برمیآید، حداقل دارای ابعاد سهگانه پایداری محیطی، اقتصادی و اجتماعی است (Torjam, 2000: 5) و توسعه پایدار سعی دارد بین اقتصاد، محیط و اجتماع هم پیوندی و ارتباط سازمانیافتهی برقرار سازد (Burger, 1997: 3).
شکل ۲-۳: محیطها و ابعاد توسعه پایدار
منبع: (زاهدی، ۱۳۸۴: ۶۴)
درباره توسعه پایدار تعاریف متعددی وجود دارد که بعضی از آن ها عبارتاند از:
توسعه پایدار را میتوان یک فرایند دانست ( Baker, 1997: 5).
توسعه پایدار به معنای تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی برای حداکثر رفاه انسان فعلی بدون آسیب به توانایی سالهای آتی برای برآوردن نیازهایشان است (OECD, 2001: 61)
کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه که برای اولین بار این اصلاح را ارائه داد، توسعه پایدار را بهعنوان توسعه تعریف کرد که نیازهای نسل فعلی را بدون ایجاد اشکال در توانایی نسلهای آینده در برآوردن احتیاجات خود تأمین می کند (مهشواری، ۱۳۷۸: ۶۱).
در این تعریف دو مفهوم نهفته است:
مفهوم نیاز، به ویژه نیازهای اساسی فقرا اولویت درجهیک دارد.
توسعه پایدار دربرگیرنده ایده محدودیتهایی است که بهوسیله وضعیت اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی تحمیل می شود. این امر بهنوبه خود حاکی از آن است که اهداف توسعه پایدار باید در هر کشوری به طور عملیاتی و خاص آن کشور تعریف شود.
علاوه بر جنبههای زیستمحیطی دو بعد اقتصادی و اجتماعی نیز از مقولات مهم در توسعه پایدار محسوب میشوند.امروزه نیز برنامهی اجرایی مطرحشده در دستور کار۲۱ کاربرد دارد چراکه تأمین سه نیاز ضروری عصر ما را در نظر گرفته است: