گسترش اعضای بدن، در اگزیستانسیالیست با انسان شناختی تقدم وجود بر ماهیت، فرافرمان آوری، و در پست مدرن با دید نفی کلیت ها به مثابه نوعی ایدئولوژی و گفتمان یافته شد.در یافته سؤال دوم، نسبت فناوری با انسان، در دوره پیش مدرن عدم دخالت فناوری در امور فرهنگی و اجتماعی، در دوره مدرن، نسبت تکنیکی انسان با فناوری و تأثیر فناوری بر تمامی امور زندگی انسان به صورتی که حتی عدم تجسد، روحانیت و تکامل تکنیکی، فرهنگ و ارزش های تکنولوژیکی، سوبژکتیوه مجازی، و تولید فرا انسان از طریق دنیای مجازی یا دانش فناوی های جدید از تأثیرات استفاده از فناوری در انسان شناختی مدرنیسم، در تفکر اگزیستانسیالیست نسبتی تکنیکی و دور افتاده از تفکر معنوی و در تفکر پست مدرن حل شدن تئوری ها و گفتمان های انسانی در روابط وانمودگی یافته شد. در یافته های سؤال سوم مدرنیسم و رفتارگرایی و پراگماتیسم از جمله موافقان فناوری می باشند که از جمله دلالتهای تربیتی آن ها تأثیر فناوری در پرورش تفکر انتقادی، افزایش سرعت حرکت آموزش و پرورش به سمت روش های نوین، یادگیری مادام العمر،آموزه های مردم سالاری، افزایش آزادی و بهبود یادگیری الکترونیکی می باشد. اگزیستانسیالیست ها و پست مدرن ها از جمله منتقدان فناوری می باشند که از جمله دلالتهای تربیتی آن ها کنترل تکنولوژیک جهان اجتماعی، تغییر در مبانی و فرضیه انسان شناسی، دور کردن انسان از جهان واقعی، از خود بیگانگی انسان، تغییر فلسفه، به خطر افتادن ارزش های مهم انسانی می باشد. راهکارهای تربیتی در رهایی از سلطه فناوری در نظر اگزیستانسیالیست پرورش پرسش گری مداوم از طریق هنر و شعر و از نظر پست مدرن ها، تغییر تأکید از مراقبت از خود بر شناخت خود، پرورش خیال ورزی یا خلاقیت می باشد.
کلید واژه: فناوری، نظریه های انسان شناختی، تعلیم و تربیت
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: طرح تحقیق.1
مقدمه2
بیان مسأله 3
اهمیت و ضرورت پژوهش. 6
اهداف پژوهش 6
سئوالات پژوهش 7
تعریف مفاهیم واصصلاحات مورد استفاده در پژوهش . 7
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش.8
الف)مبانی نظری پژوهش9
بخش اول: سیر تحول انسان شناسی 9
اهمیت انسان شناسی. 9
انسان شناسی در دوران پیش از مدرن . 11
انسان شناسی در دوران مدرن . 15
انسان شناسی در مکتب اصالت هستی .32
انسان شناسی در دوره پست مدرن 37
بخش دوم: سیر تحول نظریات در مورد فناوری 47
اهمیت فناوری 47
فناوری در دوره پیش از مدرن . 50
فناوری در دوره مدر.51
فناوری در دوره پست مدرن.56
ب)پیشینه پژوهش . 66
-در داخل کشور .66
-در خارج کشور 74
چارچوب نظر 78
فصل سوم: روش پژوهش.81
روش پژوهش82
جامعه و نمونه آماری پژوهش82
ابزار گرداوری داده های پژوهش82
شیوه های تجزیه و تحلیل داده های پژوهش82
فصل چهارم: یافته های پژوهش83
پاسخ سوال اول پژوهش. 84
پاسخ سوال دوم پژوهش 103
پاسخ سوال سوم پژوهش117
راهکارهای رهایی از سلطه تکنولوژی از دیدگاه منتقدان فناوری136
فصل پنجم: جمع بندی نتیجه گیری.145
جمع بندی . 6 14
نتیجه گیری 150
پیشنهادات 152
محدودیت های پژوهش 154
منابع 157
مقدمه:
خداوند قوه عقل و تفکر را در وجود بشر نهاد تا به واسطه آن در جستجوی حقایق و کشف مجهولات عالم پیرامون خویش و ماورای هستی باشد. نیاز به جستجوگری و کاوش در این موجود ذی شعور، از ابتدای آفرینش برای کسب اطلاعات، در طبیعت و ذات او به ودیعه نهاده شده است. انسان، در جستجوی حقایق علمی، به دانشی رسید که توانست طبیعت را به زیر سلطه خود درآورد و در این زمینه به پیروزی های درخشانی رسید. همچنین ورود فناوری به عرصه فعالیت های بشری و گسترش روز افزون آن در قرن حاضر، ابزار بسیارکارآمدی در اختیار متخصصان و متولیان تعلیم و تربیت به منظور تغییر و بهبود روش های یاددهی- یادگیری، تعالی بخشی به اهداف تربیتی و اصلاحات آموزشی داده است. اما با تأکید یک جانبه ای که بشر بر تکنیک و مصرف مواد گذاشت، پیوستگی اش را با خود و زندگی از دست داد. با از دست دادن ایمان مذهبی و ارزش های انسانی، تأکید خود را بر ارزشهای تکنیکی و مادی قرار داد و قابلیت تجربیات عمیق احساسی، و رنج و سرمستی ای که همراه آنست، از دست او رفت. ماشینی که انسان ساخت، آنچنان نیرومند شدکه خود، برنامه هایش را طرح ریخت، و اکنون نیز تفکر انسان را هم در قلمرو خود گرفته است.
کامپیوتر ها باید در نظام اجتماعی مورد نظر ما، که زنده بودن و شادمانی مرکز ثقل و هدف آن است، بخشی از کارهای عملی جامعه را به عهده گیرند نه آنکه به صورت سرطانی شروع به ویران سازی کنند و سرانجام نظام را بکلی از پا درآورند. ماشین ها و کامپیوترها باید وسایلی باشند در خدمت اهدافی که خرد و اراده انسان آنها را تعیین و انتخاب می کند. ارزشهایی که معلومات و آمار لازم برای برنامه ریزی بر اساس آنها گردآوری می شوند، و در نتیجه در نحوه برنامه ریزی کامپیوترها اثر می گذارند، باید بر پایه دانش و اطلاعات درباره طبیعت انسان، و تظاهرات مختلف و محتمل مربوط به آن و بهترین اشکال رشد انسان و نیازهای واقعی او که باید با چنین رشدی ارتباط داشته باشد، گردآوری شوند. به تعبیر دیگر، این انسان است که سرچشمه و ریشه اصلی ارزشها است و نه تکنیک و فن؛ و باز این بالاترین سطح رشد انسان است که باید در هر برنامه ریزی اساس کار قرار گیرد و نه آنکه موضوع حداکثر تولید به عنوان معیار برنامه ریزی باشد. با وجود آنکه جامعه های انسانی با نیروی تمام به سمت جامعه تکنولوژیکی در حال حرکت است و با آنکه برخی، بر اساس حساب احتمالات، فکر می کند، اجتماع جدید برنده است، احتمال شکست این جامعه غیر بشردوستانه وجود دارد؛ به شرط آنکه تعداد روزافزونی از مردم، از خطر تکنولوژی که بر سر فردیت انسان و رندگی معنویش سایه انداخته، آگاهی پیدا کنند، و به شرط آنکه مردم مصمم گردند آزادی خود را با تغییر جهت این تحول، دوباره اعاده دهند.
بیان مسئله:
عدم توجه کافی به بنیانهای فلسفی با ریشه های تاریخی ارزشهای معنوی و مادی موجب شده با رویکرد علوم جدید برخوردی منفعل داشته باشیم. تا هنگامی که مفاهیم متعالی نزد ما صرفاً بازدهی بیشتر، سهولت کاربردی -ترورسیدن به اهداف اقتصادی و مانند آن داشته باشند، قطعاً به دلیل عدم شناخت عمیق از فناوری دچار مشکلاتی خواهیم بود. در دنیای معاصرکه تمامی امور زندگی به نحوی با فناوری مدرن در ارتباط است، به جای نگاه سطحی به فناوری باید به مفهوم آن پرداخت و به جایگاه فناوری در دنیای کنونی و رابطه ای که با انسانها برقرار می کند اندیشید و با توجه به تغییراتی که فناوری در جامعه، جهان و ارزشهای آدمی به وجود میآورد، جایگاه آن را بین انسان و جهان تعیین کرد. فناوری با سرعت و بدون توقف جریان دارد و این در حالی است که بعد از گذشت سالهای بسیار از فناوری ما هنوز ماهیت آن را بدرستی نمی دانیم(وفامهر وخبره،1386،صص34-35).
فناوری قدرت شگرفی در اختیار انسان قرار می دهد فناوری همچون علم ابزار بی طرفانه ای است که می تواند خادم اهداف انسانی ثمربخش، یا ابزاری برای استثمار بیرحمانه باشد. در عصر انرژی هسته ای، فناوری
می تواند ابزاری رهایی بخش یا ویرانگر باشد. این ابزار قدرتمند صرفاً زائده ای برای تمدن نیست، بلکه شامل نظامی از روابط است که پیوسته قالبهای اجتماعی را تغییر می دهد. عصر فناوری بازسازی مداوم اقتصاد، جامعه، آموزش و پرورش، حکومت و اخلاق را ایجاب می کند. زیرا به موازات پیشرفت فناوری، افکار غیر تخصصی در برابر خرد تربیت یافته سرتسلیم فرود می آورد(گوتک،1386،ص460).
مانوئل کاستلز ضمن گشودن پای تکنولوژی به حوزه تنوع پذیری فرهنگ ها خاطر نشان می کند که خود فرهنگ ها، یعنی نظام های عقاید و رفتار ما که ساخته تاریخند با سیستم تکنولوژیک جدید دستخوش دگرگونی های بنیادین می شوند و این امر با گذشت زمان تشدید می شوند(قادری،1381).فناوری با اثر گذاری و تغییر حالت رفتار افراد بشر حتی در تصمیم گیری های آنها در تمام سطوح اثر می گذارد. این اثرگذاری از طریق ترویج اطلاعات جدید، روش های جدید تفکر، ترویج ایده ها و مفاهیم جدید، شیوه های جدید زندگی انجام می گیرد(حسنوی،1387،ص27). شعاع اثرگذاری پدیده جهانی شدن نیز به همراهی فناوری شتاب و گستره بیشتری
می یابد، به گونه ای که لایه های عمیق تر اندیشه، رفتار، نگرش ها، و فرهنگ های ملل مختلف را تحت تاثیر قرار می دهد. و یکی از زمینه های مهمی که فناوری وبه دنبال آن جهانی شدن در آن تأثیر بسیار زیادی را می گذارد، نظام تعلیم و تربیت است(میرزامحمدی،1387ص123). در دیدگاه مدرن فناوری امری واقعی و عینی است بنابراین به لحاظ ارزشی خنثی است؛یعنی اقدام اولیه و طبیعی آدمی برای رفع نیازمندی هایش است و رشد وتحول فناوری، تابعی از امور فرهنگی، اجتماعی و ارزشی نیست(باقری،1381). دیدگاه انتقادی فرصتی فراهم می کندتا درباره دستاوردهای مخرب و تأسف بار فناوری که نمود آن نابرابری اجتماعی و اقتصادی است، به طور جدی فکر کنیم(ضرغامی 1386،ص16).رویکرد پست مدرن نیز به جبر فناورانه اعتقاد دارد، یعنی فناوری را نیرو محرک اصلی فعالیتهای آدمی می داند که به زندگی او شکل می دهد، حامیان این نگرش طراحان رسانه ها و نرم افزارهای جدید هستند که رویاروی آنها حذف معلم ودستیابی به معلم فناورانه است وآموزشهای مجازی را با اشتیاق مطرح می کنند. فناوری مشخصه امروز، فناوری الکترونیک راه های متعددی را برای برقراری ارتباطات، اطلاع رسانی و دانستن در اختیار انسان قرار می دهد و در آموزش و پرورش فعلی استفاده از آن اجتناب ناپذیر است. اکنون رایانه جدیدترین اختراع فنی تاثیر عظیمی را بر فرایند آموزش و یادگیری خواهد گذاشته است(ذوفن،1386).
)مهرمحمدی،1384) فرصتهای ناشی از فناوری در تعلیم و تربیت را چنین می داند: زیر سوال رفتن اقتدار سنتی به عنوان منبع دانش و اطلاعات، از دست رفتن موضوعیت صرف انتقال اطلاعات و دانش، اتخاذ جهت گیری یادگیری مادام العمر، امکان ایجاد انعطاف و تنوع در برنامه ها و روش های آموزش با گذر از برنامه های یکنواخت، کسل کننده، استاندارد بدون در نظر گرفتن تفاوتهای فردی، ضرورت توجه به آموزه های مردم سالاری در نظام آموزش و پرورش یا تربیت شهروندی، او همچنین تهدیدهای ناشی از فناوری در تعلیم و تربیت را افزایش خطر انزوای اجتماعی و دمیده شدن در تنور فردیت، افزایش خطر شکل گیری هویت های نابهنجار، به خطر افتادن ارزش های مهم انسانی، تبدیل شدن فناوری اطلاعات و ارتباطات به الهه جدید یا مخدوم جدید، خطر گرایش تعلیم و تربیت به سمت برنامه های درسی استاندارد یکنواخت می داند.
(ضرغامی،1388) نیز فرصتهای ناشی از فناوری در تعلیم و تربیت را تسهیل شدن فرایند آموزش و دسترسی به حجم اطلاعات بیشتر در زمان کمتر و دستاورد های مثبت برای فراگیران در زمینه های دانشگاهی و حرفه می داند. او همچنین چالشهای ناشی از فناوری در تعلیم و تربیت را یادگیری ابزاری، اندیشیدن واحد و همسان، تفکر حسابگرانه در برابر تفکر ناب می داند.
به عقیده هایدگر اگر انسان برای گذران زندگی در طبیعت دخل و تصرف می کند، این دخل و تصرف باید بر اساس نیازهایش باشد.حال آنکه نوع نیازهای انسان با توجه به جهان بینی او خواهد بود انسان برای دخل و تصرف در طبیعت نیازمند ابزار و فناوری است اما اگر فناوری را تنها به عنوان ابزار و وسیله قلمداد کند و آثار آن را نادیده بگیرد در حقیقت تسلیم آن شده است(آیدی دن،1377).
انسان دارای اراده و اختیار است؛ می تواند یکی از دو جهت حق و باطل را بر گزیند و با توجه به بینشی که از رابطه انسان با جهان هستی و خداوند دارد، می تواند توسط فناوری جهت گیری مادی یابد و در جهت سلطه بر دیگران برآید، یا برعکس تسلیم و فرمانبردار سلطه جویان شود و یا با بهره گیری از فناوری رشد پیدا کند و به نوعی از ارتباط با فناوری دست یابد تا به توسعه فرهنگ و تکامل خود در راستای ارزش های والای زندگی بپردازد. به همین جهت برای کسانی که به واسطه فناوری بر دیگران سلطه یافته و اهداف خود را پیش می برند، فناوری بسیار جالب خواهد بود و برای اسیران در بند فناوری این ماشین است که تاریخ را می سازد(آیدی دن به نقل ازمکنزی،1377).
آموزش فناوری جایگاه مسلمی در تعلیم و تربیت امروز دارد و این امر ناشی از جایگاه انکارناپذیری است که فناوری در عرصه زندگی کنونی بشر یافته است. اما همچنین که اندیشیدن و تصمیم گیری در باب هر عنصر جزئی از تعلیم و تربیت، بدون قرار دادن آن در چارچوب بنیادی فلسفه تعلیم و تربیت میسر نیست، سخن گفتن از آموزش فناوری نیز بدون نگریستن به آن در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت ممکن و مطلوب به نظر
نمی رسد(باقری،1381،ص76). و همچنین انسان برای بقا وابسته به فناوری است و فناوری جانشینی برای رفع عیوب و نواقص زیستی او محسوب می شود از این رو بررسی روابط میان انسان و فناوری از جایگاه مهمی برخوردار
می باشد. از طرفی نفوذ و تاثیر روز افزون فناوری بر هستی انسان و از طرف دیگرگسترش به کارگیری فناوری در نظام تعلیم و تربیت مستلزم بررسی اثرات انسان شناختی فناوری در تعلیم و تربیت است. پس لازم است که به بررسی ارتباط فناوری بر انسان و مبانی انسان شناختی فناوری بپردازیم و اثرات مثبت و منفی آن بر تعلیم و تربیت را بررسی کنیم.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
ضرورت نظری:
– این تحقیق به توسعه ادبیات نظری در حوزه آموزش و پرورش در خصوص فناوری آموزشی و تأثیرات فناوری بر مبانی انسان شناختی در تعلیم و تربیت و ضرورت تجدید نظر در ساختار تعلیم و تربیت در جهت توجه به جنبه های انسانی استفاده از فناوری کمک خواهد کرد.
ضرورت کاربردی:
– نتایج این پژوهش راهنمایی برای معلمان وآموزش دهندگان تعلیم و تربیت خواهد بود تا با آگاهی از تاثیرات فناوری در ویژگیهای مختلف انسانی از جمله تفکر،ارزش،اخلاق، فرهنگ، ویژگیهای بومی و سایر ویژگی های انسانی، در هنگام آموزش و ارائه دروس ضمن استفاده از فرصت های فناوری های آموزشی از تهدیدات آن جلوگیری کنند.
– نتایج این پژوهش راهنمایی برای مدیران و مدیران آموزش عالی خواهد بود تا با شناسایی عوامل تهدید کننده فناوری در زمینه مبانی انسان شناختی در جهت کاربرد مناسب، هدایت صحیح و کنترل موثر و دانش آموزان در استفاده از ادوات و ابزار فناوری عمل کنند.
– همچنین نتایج این راهنمایی برای فعالان عرصه فناوری آموزشی خواهد بود تا آنها را متناسب با ویژگیها و مبانی درونی انسانی ارائه کنند و جامعه و نظام تعلیم و تربیت را از تهدیدهای فناوری مصون بدارند.
اهداف تحقیق:
هدف اصلی:
بررسی و تحلیل فناوری و نسبت آن با نظریه های انسان شناختی در تعلیم و تربیت
اهداف فرعی: