۴ـ اجرای حدود الهی درجامعه است.که این امر را امام علی × مهمترین دلیل پذیرش حکومت بیان مینمایند.
از این رو، اساس و بنیان آثار آرمانگرایی در نهجالبلاغه برقراری حدود الهی در جامعه میباشد.
حفظ کرامت انسانى
انسانها بالاتر از حق حیات، داراى حق کرامت هستند. این حق امرى قابل زوال نیست و مشروط به برخوردارى صحیح از همۀ نیروها و استعدادها و ابعاد مثبت است که در انسان وجود دارد، حتى اگر کسى نتواند از آنها به طور صحیح بهرهبردارى نماید و اگر از آنها به ضرر خود و دیگران سوءاستفاده نکند، باز از حق کرامت برخوردار است. کرامت یعنى انسان داراى شرف و عزت و حیثیت ارزشى است.
با توجه به این که عقل و آیات، امتیازات عالى مانند اندیشه و استعداد کمالیابى و وجدان و حس گذشت از لذایذ و فداکارى در راه ارزشهاى عالى انسانى را براى بشر اثبات نموده، لذا کرامت و ارزش انسانى براى آدمى ثابت شده و موجب بروز حق و تکلیف است. از دید امام علی ×، حق حیات و کرامت انسانها مىبایست نزد
حکومتها و توسط آنها محفوظ بماند و این یکى از آرمانهاى اساسى دولت اسلامى است. امیرالمؤمنین× در خطبهاى فرموده اند:
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ یَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَهً وَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَحْرَارٌ وَ لَکِنَّ اللَّهَ خَوَّلَ بَعْضَکُم بَعْضاً… وَ نَحْنُ مُسَوُّونَ فِیهِ بَیْنَ الْأَسْوَدِ وَ الْأَحْمَرِ»[۲۴۷]
اى مردم، آدم هرگز کسى را بنده و کنیز نزاد؛ بى تردید همه مردمان آزادند، ولى خدا برخى از شما را عطا کرد و نعمت ارزانى نمود… و ما مساوات را میان سیاه و سرخ رعایت مى کنیم.
عبدالله بنصلت از مردى از اهل بلخ گزارش مىکند که در سفر به خراسان با امام رضا× بودم. دیدم با خدمتکاران سیاه پوست و سفیدپوستِ خود بر سر سفره نشست. گفتم: «قربانت شوم، کاش براى اینها سفره جداگانهاى مىگستردید.» فرمود: «ساکت شو، خداىِ ما و اینها یکى است، مادر ما یکى است، پدر ما یکى است و کیفر و پاداش هر کس به اعمال اوست.» [۲۴۸]
امیرالمومنین × در فرمان مالک اشتر، به وی زمینه واقتضای اولیه کرامت و شرافت را متذکر میشوند و با جملهای دستوری چنین میفرمایند:
«وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَهَ لِلرَّعِیَّهِ وَ الْمَحَبَّهَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ»[۲۴۹]
دل خود را سرشار از مهر و محبت و لطف با رعیت ساز، و بر آنان چون حیوانی درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، زیرا آنان دوگروهند:یا برادران دینی تو هستند یا همنوعان تو در آفرینش.
و به هرحال ای مالک، انسانها باید مورد مهر و محبت تو قرار بگیرند و چنانکه از این جملۀ مبارکه بر می آید، انسانها بالاتر از حق حیات، حق کرامت دارند. نهایت امر، این حق یک امر قابل غیر قابل سقوط وزوال نیست، بلکه این حق مشروط به برخورداری صحیح از همۀ نیروها و استعدادها و ابعاد مثبت است که در انسان وجود دارد.
لذا، امام علی × در توصیههای مهمّ تاریخی خود به مالک اشتر بر حفظ کرامت انسانی تاکید مینمایند که از مشخصههای مهمّ یک جامعۀ آرمانی و اسلامی است.
۵.۳.۴. تأمین سعادت مادى و معنوى
تفاوت آرمانها در حکومت امام على × با آرمانهای سایر حکومتها در این است که، حکومت براى حضرت، هدف نیست، بلکه وسیلهاى براى رسیدن به آرمانهاى معنوى است. امام براى حکومت شأن واقعى قائل نیست، اما بنا به حقّ شرعى خویش و اشتیاق و نیاز فوق العاده مردم به حکومت ایشان، این امر را به عنوان وظیفۀ الهى مىپذیرد و با پایدارى از آن دفاع مىکند:
«لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ … لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا»[۲۵۰]
اگر نبود حضور این جمع حاضر وتمام بودن حجت بر من به خاطر وجود یاور، …، لگام این شتر را برکوهانش میافکندم و پایان آن را با پیمانه تهی اولش سیراب میکردم.
امام علی× از جمله دلایل پذیرفتن خلافت سه چیز را نام مىبرد:
۱ـ حضور جمعیّت فراوان براى بیعت با آن حضرت.
۲ـ دلیلى براى ترک قیام نمىدید؛ زیرا به ظاهر حجّت بر او تمام بود و یاور براى طلب حق وجود داشت.
۳ـ عهدى که خداوند از علما گرفتهاست که منکرات را بر طرف سازند و ظالمان را نابود کنند و با داشتن قدرت ستمها را از ریشه برکنند.
تحقّق دو دلیل اوّل شرط تحقّق دلیل سوّم است؛ زیرا با بیعت نکردن مردم با امام و نبودن یاور، منکرات از بین نمىرود ـ و ستمگر سرکوب نمىشودـ .
مقصد اصلى در حکومت آرمانی امام علی ×، آخرت است که از گذرگاه دنیا مىگذرد و وظیفۀ اصلى حکومت تمهید بستر زمینى این حرکت براى آدمیان است. آخرتخواهى و توشهبرگیرى دنیوى براى سراى باقى میباشد.
لازم به ذکر است در نهجالبلاغه امام ورهبر، رأس حکومت است، ولىّ امر و متصدى کارهاى مردم است و مکلف به تکلیف الهى مهمى مىباشد. او انسانى است که بیشترین بار و سنگینترین مسؤولیت بر دوش اوست. در سوى دیگر، مردم قرار دارند که باید با همۀ ارزشهاى مادى و معنوى و آرمانهایشان مورداحترام قرار گیرند و دین و دنیاى آنها با هم و در تعامل، ملاحظه شود.
۵.۴.۴. خود کفایی
خود کفایی یکی از نشانه های جامعۀ آرمانی است و سبب بینیازی و مناعت طبع افراد در زندگی می شود که مطلوب هر انسان آزادهای میباشد. امام علی × دربارۀ ضرورت این امر در زندگی میفرمایند:
«اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِیَ بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِی رِزْقِکَ وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِکَ وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ کُلِّهِ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر»[۲۵۱]
خداوندا، با دارایی و بی نیازی آبرویم را نگه دار، و با تنگدستی طبع بلندم را پایین میار، تا ناگزیر نشوم از روزی خواهان تو روزی بخواهم، ومهر ودلسوزی آفریدگان نابکارت را بجویم، وبه ستایش آنان که چیزی به من می دهند گرفتار آیم، و به بدگویی کسانی که ازمن دریغ میدارند دچار گردم، حال آن که در پس همه این ها صاحب اختیار منع و بخشش تویی.
امام علی × دعا کرده و از خداوند خواستهاست که او را بىنیاز کند و از تنگدستى و لوازم آن به وى پناه بردهاست، غنا و بىنیازى مطلوب حضرت، آن مقدارى از مال دنیاست که با قناعت و میانهروى نیازهاى ضرورى او را بر طرف کند، نه این که بیشتر از حد نیاز بهدستآورد و براى خود اندوختهکند و نه گشایشدادن به زندگى بیش از نیاز چنان که در میان اغلب مردم معروف است. پیداست که دعا براى بىنیازى به معناى خاصّ اول پسندیده است؛ ولى درخواست ثروت بر وجه دوم که اغلب مردم نظر دارند، نکوهیده و ناپسند است، فقر و بىچیزى آن است که آدمى محتاج به سؤال از مردم شود، و این، خود لوازمى را در پى دارد که انسان را از توجه به خدا و پرستش او باز مىدارد.
۱ـ نخستین پىآمد چنین فقرى، به پستى گراییدن شخصیت انسان و کم شدن آبرو و حرمت اوست و چون آبرومندى و بىنیازى مانند دو امر متلازمند که هیچ کدام بدون دیگرى تحقق نمىیابد؛
۲ـ دومین پیامد فقر و تنگدستى، آن است که آدمى مجبور مىشود، دست نیاز به سوى مردمى دراز کند که به هیچ وجه شایستگى آن را ندارند؛ زیرا سراسر وجود آنان نیاز و احتیاج است و چون لازمۀ این کار تواضع و فروتنى در نزد غیر خداست و انسان را از توجه و روآوردن به معبود حقیقى باز مىدارد، نوعى پستى و بدبختى است که باید از آن به خداوند پناه برد.
۳ـ پىآمد دیگر تنگدستى و نیازمندى آن است که آدمى ناچار مىشود کسانى را که به وى بخشش و مساعدت کردهاند، بستاید و آنانى را که کمک نکردهاند نکوهش و مذمّت کند. و این خود صفتى است که انسان را از توجه به خدا و روآوردن به قبله حقیقى باز مىدارد. [۲۵۲]
خودکفایی یکی دیگر از آثار یک جامعۀ آرمانی است. در این جامعه، انسانها به دلایل فوق شایستگی و آمادگی لازم را در دستیابی به آرمانهای الهی را پیدا می کنند.
۴.۵.۵. وحدت سیاسی
وحدت سیاسی جامعه در سایه حکومتِ رهبرى الهى محقق می شود. حکومت از نگاه امام على × در نهجالبلاغه، نقش مستقیم و مؤثرى در وحدت و یکپارچگى امت دارد؛ زیرا امتى که با داشتن هدف الهى، در مسیر تکامل گام برمىدارد، به ناچار باید به رهبرى تمسک جوید که تبلورى از آرمان الهى و مورد قبول و پذیرش مردم باشد. امام علی × با اشاره به سیاستى که زمامدار جهت حفظ نظام و ایجاد وحدت امت باید بهکارگیرد، چنین بیان مىفرمایند:
« وَ مَکَانُ الْقَیِّمِ بِالْأَمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یَجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً»[۲۵۳]
جایگاه زمامدار در حکومت، جایگاه رشتهای است که مهرهها را جمع می کند و به هم میپیوندد، و اگر رشته بگسلد مهرهها پراکندهشده هریک به جایی میرود، و دیگر هیچگاه همۀ آنها گرد هم نیایند.
امام علی ×، موقعیّت زمامدار و سرپرست امر را به رشتۀ گردنبند تشبیه فرمودهاست، وجه تشبیه بیان خود آن حضرت است که فرموده است: «یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ… تا أَبَداً» یعنى مهرهها را جمع مىکند و در کنار هم قرار مىدهد.
در ادامه امام × میفرمایند:« ثُمَّ لَمْ یَجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً»
دلیل این که دیگر هرگز به تمامى، گرد هم نمىآیند آن است که پس از تباهى رشته پیوند و فساد نظام آنها بر اثر کشته شدن رهبر مثلاً طمع دشمنان برانگیخته مىشود و با دستیافتن بر آنها موجبات استیصال و درماندگى آنان فراهم مىگردد، پس از این امام علی × به رفع این شبهه که القا شدهبود پرداخته و عدم نیاز به بسیج همگى اعراب را براى جنگ گوشزد مىکند؛ زیرا اعراب بر اثر داشتن دیانت اسلام و رویآوردن دولت و عزّت به آنها کم آنها بسیار و یگانگى و هماهنگى و همدلى، بهتر از کثرت اشخاص است.
امام × با این تشبیه ساده خاطر نشان مىسازد آرمان عالىِ وحدت امت، بستگى به وجود قیم و سرپرستى دارد که به دور از اختلافنظرها و جداى از عوامل تفرقه و تبعیض، امت را در یک محور بنیادین گرد آورد و متشکل سازد و از تشتت و تفرق، که سبب آسیبپذیرى است، مصونیت دهد.[۲۵۴]
طبیعى است چنین توفیقى براى هر زمامدار حاصل نمىآید؛ بلکه زمامدارى صالح باید، تا با توجه به رمز وحدت و با اهتمام به پرکردن شکافها و درهمریختن دیوارهاى تبعیض، جادۀ اتحاد و همبستگى امت را در پرتو مکتب توحید هموار سازد.[۲۵۵]
۴.۵.۶.تأمین رفاه عمومى
فراهم آوردن رفاه و آسایش و تحقق کفاف در زندگى براى تمامى اقشار اجتماع، از اهداف اساسى حکومت علوى بود که زمینه ساز تعالى و بالندگى معنوى مىباشد. امام × در حکمتى بلیغ در اینباره مىفرماید:
«من اقتصر على بُلْغَهِ الکَفافِ فقد انتظمَ الراحَه، و تَبوَّأَ خَفْضَ الدَّعَهِ»[۲۵۶]
هرکه به روزی لازم اکتفا کند به راحتی رسیده ودر سایه امن وآسایش جای گرفته است.
هر کس بر آنچه روزى وى شده، بسنده کند، به آسایش رسیده؛ یعنى از غم دنیاخواهى و جذبشدن به اهل دنیا آسودهشدهاست و در آرامش فرود آمده؛ یعنى بستر آرامش را پناه و مرجع خود قرار دادهاست.[۲۵۷]
امام × در حیطۀ حکومت خود، حداقل نیاز معیشتى همگان را تأمین کرد و در راه فقرزدایى و تأمین معیشت گامهاى جدى برداشت. خود مىفرماید:
«ما اصبح بالکوفه احدٌ الّا ناعماً، اِنَّ اَدْناهم مَنزلَهً لَیَأْکل البُرَّ و یجلسُ فى الظِّلِّ، و یَشْرَبُ من ماء الفرات»[۲۵۸]
کسى در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد، حتى پایین ترین افراد، نان گندم مى خورند و سرپناه دارند و از آب فرات مى آشامند.
امام × به رفاه عمومى توجهى تام داشت و عمران و آبادى سرزمینها و تأمین شرافتمندانه و کرامتمدارانه مردمان را از اهداف حکومت مىدانست و همچنان که در عهدنامۀ مالک آمدهاست حکومت را از ایجاد تنگنا و در مضیقۀ اقتصادى گذاشتن افراد بر حذر مىداشت و تلاش براى تأمین رفاه مردم را از آرمانهای اصلی یک حکومت الهی میداند.
۴.۵.۷.تأمین امنیت
امنیت از نعمتهای بزرگ الهی در دنیا و آخرت است. تأمین امنیت در نهجالبلاغه از وظایف اصلی حاکم جامعه میباشد. در جامعۀ آرمانی امام علی × حاکم تنها مسئول تأمین امنیت جسمی و مادی انسانها نیست، بلکه تأمین امنیت روحی و ایجاد بستر رشد و کمال در معنویات از آرمانهای حقیقی یک حکومت الهی به شمار میرود. با وجود این همیشه شرایط برای تحقق امنیت آرمانی باید مساعد باشد تا به هدف نهایی که همان تأمین امنیت مردم است. امام علی × آثار جامعهای را که دارای امنیت هستند، اینگونه توصیف مینمایند: