دراین جا توجه به این نکته ضروری است بااینکه شارع ارتکاب معاصی را جایز نمی داندچون که مخالف حکمت تشریع است .ولی ازآن جایی که درپرتاب تیرومانندآن سپر انسانی کفار مصلحت وجود دارددرچنین جایی شارع به ارتکاب حرام وانجام محذورات اذن داده است.و جواز عمل به محظور برای مصلحت اهم شرعی است و به تزاحم بین احکام شرعی تعبیر می شود.یعنی قتل انسان هایی که کشتن آنان درحالت عادی حرام است اما در حال جنگ باکفار هنگام تترس بنابر شرایطی مانند ضرورت ،این حرمت ازبین می رود.[۳۶۱] چون اگر مسلمانان ازآنها دوری کنندوجنگ رارهاکنند کافران به سرزمین های اسلامی غلبه پیدامی کنند واین جا موردی است که کشتن مسلمان برای مصلحت مرسله است.
توضیح اینکه مصلحت به معنای عام دراصطلاح علمای شریعت منفعتی است که شارع مقدس آن رابرای حفظ دین،نفوس وعقول بندگان موردتوجه قرارداده است.[۳۶۲]
مصالح مرسله از منابع اجتهاد در نزد اهل سنت است ومامطابق مبانی اهل سنت به بررسی مسئله تترس پرداخته ایم. مصالح مرسله داراى دو قسم است:
مصالح مرسله به معناى خاص یعنى دادن حکمى بر اساس مصلحت سنجى براى پدیدههایى که در شرع براى آنها حکمى بیان نشده است.
مصالح مرسله به معناى عام یعنى دادن حکم بر اساس مصلحت سنجى هر چند براى آن موضوعات حکمى مخالف در کتاب و سنّت موجود باشد. [۳۶۳]
در حقیقت مصالح سه قسم است. ۱. مصالح معتبره و آن مصالحى است که ادلّۀ شرعى بر رعایت و اعتبار آن قائم است. ۲. مصالح مُلغىٰ و آن مصالحى است که شارع مقدّس آنها را بىارزش دانسته و رعایت آنها را لازم ندانسته است؛ مانند تسلیم دشمن شدن، که در آن مصلحت حفظ جان وجود دارد ولى چون کیان اسلام به خطر مىافتد مصلحت حفظ نفس الغا شده و دستور جهاد داده است هر چند جان به خطر بیفتد. ۳. مصالح مرسله و آن مصالحى است که از الغا یا اعتبار شرعى آزاد است.
در حجیّت مصالح مرسله سه قول است مالک مطلقاً آن را حجّت مىداند و جمهور اهل سنّت منکر حجیّت آن هستند و حتّى عدّهاى از مالکیّه حجیّت آن را از مالک نیز بعید شمردهاند و برخى تفصیل دادهاند و گفتهاند فقط مصالح ضرورى قطعى و بدیهى معتبر است.
براى مصالح مرسله چنین مثال آوردهاند: اگر کفار در هنگام جنگ، عدهاى از اسراى مسلمان را سپر خود قرار دهند و در پناه آنان قصد صدمه زدن به مسلمین را داشته باشند و اگر با آنان مقابله نشود، هم به مسلمانان صدمه خواهند زد و هم اسرا را خواهند کشت، ولى اگر با آنان مقابله شود فقط اسرا خواه ناخواه و لو به دست مسلمین کشته خواهند شد، در این میان مصالح مرسله اقتضا مىکند که کشتن اسراى مسلمان جایز باشد چون از مذاق شرع بدست مىآید که این کار نزدیکتر به مصالح مسلمین است.
بین مصالح مرسله و استحسان چنین فرق گذاشتهاند که در استحسان غالباً نوعى استثنا از قواعد و نصوص عامه دیده مىشود؛ به تعبیر دیگر استحسان نوعى عدول از حکم ثابتشده به دلیل عام است ولى مصالح مرسله مربوط به جایى است که دلیل بر حکم وجود ندارد و ما از مذاق شرع حکم را بر اساس مصلحت بدست مىآوریم البتّه در استحسان هم مصلحت وجود دارد ولى این مصلحت غالباً به صورت استثنا شکل مىگیرد.
دلیل قائلین به حجیّت مصالح مرسله آن است که احکام تابع مصالح است و نصوص همه مصالح را در برنگرفته است و مصالح به حسب اقتضاى زمان و مکان متجدّد مىشوند و اگر فقط بر مصالح معتبره اکتفا شود، مصالح فراوان دیگرى از دست مىرود و این خلاف غرض شارع است.
پاسخ این که مسلّماً احکام تابع مصالح است و اگر آن مصالح در ادلّه و نصوص، معتبر شده باشد یا از نظر درک عقل در حدّ مستقلّات عقلیّه باشد به گونهاى که قطع حاصل شود، همان قطع حجّت خواهد بود ولى اگر مصلحت به گونهاى است که دلیلى بر اعتبار والغاى آن وجود ندارد و صرفاً ظنّ به حکم شرعى مىآورد اعتبار این حکم بر اساس چنین مصلحتى دلیل قطعى بر اعتبار مىخواهد و چنین دلیلى نداریم و اصل در ظن، عدم حجیّت است «إِنَّ الظَّنَّ لایُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً»[۳۶۴]درواقع گمان در(وصول به )حقیقت هیچ سودی نمی رساند.[۳۶۵] کوتاه سخن این که هرگاه مصالح مرسله به سرحدّ قطع و یقین برسد در حجیّت آن تردید نیست، اشکال در مصالح ظنّى است که دلیل قطعى بر اعتبار آن نداریم. [۳۶۶]
دراین جا مبنای بعضی ازفقها این است که درمواردی این چنینی نیازی نیست که به مصالح مرسله قائل شویم بلکه از کتاب وسنت جوازحمله به سپر انسانی وکشتن مسلمانان برداشت می شود.
یعنی مسئله تترس ازباب قانون اهم ومهم است .[۳۶۷]هم چنین شارع هشت مورد ازضرورت های جنگ رابرای ما بیان کرده است وآنهاعبارتنداز:۱-ازبین رفتن دین۲-تلف شدن خون مسلمانان۳-تلف شدن چیزی از اموال مسلمانان ۴-درهم ریختگی وتفرقه در بین سپاه مسلمانان۵-سخت شدن جنگ به جهت کمبودتوشه وآب۶-عدم دستیابی به پیروزی موردنظر۷-اخلال به یکی ازارکان یافروع اسلام یا خراب شدن مساجد۸-منتهی شدن به ترک جنگ .عدم توجه به سپرانسانی وجواز حمله به آن درتترس شامل یکی ازاین محذورات است. [۳۶۸]که برای حفظ خون سپاه مسلمانان باید سپری راکه اسیران مسلمان درپشت آن قرارگرفته اند،کشت تاخون های کمتری هدررودوخون های بیشتری حفظ شود.تتّرس چه ازباب قانون اهمّ ومهم یا ازمصالح مرسله ویا ضرورتهای جنگی باشدموجب حفظ حرمت خون سپاه مسلمانان می شود هرچندکه حکم به جواز کشتن اسیران مسلمان پشت سپر رامی دهد اما با صدرو این جوازجلوی پیش روی درکشتاروخون ریزی های بیشتر رامی گیرد.
تترس عبارت است از «الترسه جمع ترس وکل شئ تترست به فهو مترسه لک»[۳۶۹]الترسه جمع تُرس است تترس در لغت ا زتُرس به معنی سپرگرفته شده است وهر چه که باآن تترس شود پس آن چیزی است که برای پنهان شدن (ازدیددشمن) به کار می رود. «الترس من السلاح المتوقّی بها »[۳۷۰]تُرس یاهمان سپرازسلاح هایی است که با آن تترس می شود. معنی اصطلاحی تترس،همان معنای لغوی آن یعنی محافظت کردن باسپر است.[۳۷۱]
۱)انواع تتّرس:
تتّرس ممکن است به اشکال مختلفی به وقوع بپیوندد اماآنچه که به حرمت خون مسلمان مرتبط است وموجب می شودکه خون او حرمتش را به خاطرمصالح مختلف ازجمله حفاظت ازقلمرواسلامی ازدست بدهدتتّرس کفار به مسلمین است.زدن سپرازمسلمانان وحرمت نداشتن خون مسلمانان پشت سپر هم دارای شرایطی می باشدکه توضیح خواهیم داد. نوع دیگری ازتتّرس تتّرس کفاربه مشرکین است که به بحث مامرتبط نیست واز گفتن آن صرف نظر می کنیم.
۱-۱)تترس کفار به مسلمین وحکم آن:
زمانی که مسلمانان باکفاردرحال جنگ باشند و کفارمسلمانان راسپردفاعی خودقراردهندمی خواهیم بدانیم وضعیت حرمت خون مسلمانان پشت سپرچگونه است؟درصورت وجودشرایطی مانندضرورت،خون این مسلمانان حرمت نداردودرشرایطی هم مانندعدم ضرورت ،حرمت خون آنان باقی است زیرامسلمان بودن آنها ریختن خونشان راحرام کرده است.
۱-۱-۱)جواززدن سپرمسلمانان درحال برپایی جنگ:اگرجنگ پابر جا نباشد ومسلمین توانایی مقابله با کفار راداشته باشند یاازشر آنها ایمن باشند،زدن سپرانسانی که از مسلمانان است، جایز نیست چون خون مسلمان محترم است واگر دراین شرایط آنان رازدند به خاطر قتل عمد مسلمان قصاص وکفاره واجب می شود.تاخون مسلمانان پشت سپرتضیع نشودامااگر جنگ برپا باشد زدن سپری که از مسلمین تشکیل شده جایز است وقصدزدن مشرکین می شوداین زمانی است که خوف ترک جنگ برود واگر خوف ترک جنگ نمی رودو سپاه مسلمین تنهابازدن سپرمسلمین قدرت می یابندوتوانامی شوند ،زدن آنان جایز است.[۳۷۲] شافعی دریک قول می گوید:هرگاه زدن کفاربازدن مسلمین ممکن باشدکشتن مسلمانان جایز نیست چه خوف غلبه کفاربرمسلمین برودیا این که این خوف وجودنداشته باشدوخون مسلمان به خاطر خوف مباح نمی شود.[۳۷۳]
امابایدگفت که کشته شدن چندمسلمان ضررکمتری داردتااینکه کل سپاه مسلمانان شکست بخورندوکشته شوندودشمن به سرزمین های اسلامی برای قتل وغارت هجوم آوردوقلمرو مسلمانان رادرتصرف خودبگیردوازهمه مهم ترخون مسلمانان را بریزد وآن راتضییع کند.
۲-۱-۱)جواززدن سپرمسلمانان هنگام درگیری شدیدوضرورت:اگردشمن به اسیران مسلمان تترس کندوجهادمسلمین فقط بازدن سپرمسلمانان ممکن باشدکشتن اسیرهای مسلمان که درپشت سپرهستند،جایزاست.[۳۷۴] دراین جا تنهاروشی که برای مسلمین باقی می ماندتاخونشان راحفظ کنند،زدن سپری است که ازاسیران مسلمان تشکیل شده است واین همان ضرورت اجتناب ناپذیر است تا مسلمین بتوانندبه مقصودخودبرسند.درواقع اگرسپاه مسلمین سپر اسیرها رانزنندمشرکان پیشروی می کنندوخون سپاه مسلمانان رامی ریزنددرحالی که ریختن خون مسلمان حرمت دارد وبایدحفظ شودهرچندکه خون اسیران مسلمان ریخته می شوداماخون مسلمانان بیشتری یعنی سپاه مسلمین حفظ می شود.
۳-۱-۱)مواردجبران خون اسیران مسلمان درتترس کفار به آنان:
همان گونه که قبلا گفتیم خون مسلمان محترم است وبرای عدم تضییع آن قصاص،دیه وکفاره درنظرگرفته شده است که درکشته شدن اسیران مسلمان هنگام تتّرس مورداستفاده قرارمی گیردتاخون های ریخته شده ضایع نشودما می خواهیم قصاص قاتل که از سپاه مسلمین است وتعلق دیه به اسیر مسلمان راموردبررسی قرار دهیم.این بررسی حول محورآگاهی وعدم آگاهی مسلمانی است که به سپرمتشکل از مسلمین حمله می کند.
۱-۳-۱-۱)عدم آگاهی زننده به مسلمان بودن افرادسپر انسانی: اگر سپاه مسلمانان سپرانسانی ای را بزنند سپس به مسلمان اصابت کنددرحالی که زننده نمی دانسته است افرادی که سپر دفاعی کفارواقع شده اند، مسلمان بوده اند وجنگ هم چنان برپاباشد، اسیران مسلمانی که کشته شده اند،دیه ندارند.[۳۷۵] چون سپاه مسلمین به زدن امر شده اندواگر دیه واجب باشدمنجر به بطلان کلی جهاد می شود. چون هر فردی که قصدزدن مسلمانی کندجایزاست اززدن منع شود.[۳۷۶]
ترک جنگ به این صورت است که هرمجاهدی علاوه برسختی های جنگ،بایددیه بدهد که ممکن است هم سختی های جنگ ماننددوری ازخانواده ونداشتن استراحت کافی و…راتحمل نکندودیه هم ندهدوبه طورکلی جنگ رارهاکند.دراین صورت اگرهمه سپاه مسلمین درکشتن اسیرهای مسلمان ملزم به پرداخت دیه شوند،جنگ راترک کرده ودرنتیجه دشمن به سرزمین های اسلامی هجوم می آوردوخون مسلمین رابه راحتی می ریزد.آنچه مهم تراست حفظ حرمت خون مسلمانانی است که تعدادشان بیشترازاسیران مسلمان است.تابا پرداخت دیه، جنگ باغیرمسلمانان راترک نکنندو ضرربیشتری نصیب مسلمین گردد.
۲-۳-۱-۱)اگر زننده بداندسپرانسانی از مسلمانان تشکیل شده است وبه قصد زدن مشرکین بزند وحذر اززدن آنان امکان نداشته باشد سپس تیربه سپر انسانی مسلمانان اصابت کندوآنهارابکشد، اجماع برعدم قصاص وجودداردچون قصاص باجواز زدن تنافی ندارد.و قصدمجاهدمسلمان کشتن اسیران مسلمان نبوده است وبرای مجازات قصاص قصد وفعل قتل لازم است.نزد امامیه دیه هم واجب نیست. یک قول شافعی وابوحنیفه ویک روایت از احمدگفته اند: به خاطر گفتار خدای متعال :«فإن کان من قوم عدو لکم وهومومن فتحریر رقبه مؤمنه»۹۲/نساء،که درآیه دیه ذکرنشده است پس دیه واجب نیست.قول دیگر شافعی واحمد وجوب دیه است چون خدای متعال فرمود«ومن قتل مومنا خطا فتحریر رقبهمومنه ودیه مسلمه إلی أهله »۹۲/نساء، این قسمت از آیه موضوعات خاص تر را بیان می کندپس مقدم برعدم دیه می شود.یعنی «ومن قتل مومنا خطا فتحریر رقبهمومنه ودیه مسلمه إلی أهله »مقدم بر« فإن کان من قوم عدو لکم وهومومن فتحریر رقبه مؤمنه »است ودیه واجب است.
درمورد کفاره شافعی واحمد به وجوب آن قائل هستندبه خاطر گفتار خدای متعال :«فإن کان من قوم عدو لکم وهومومن فتحریر رقبه مؤمنه»۹۲/نساء.ابوحنیفه می گوید :کفاره واجب نیست چون اسیران مسلمانی که سپردشمن واقع شده اندمانندکسانی هستند که خونشان مباح بوده است ونبایدقیاس کرد. به ویژه زمانی که معارضه با قرآن باشد. قول دیگر شافعی این است که اگر زننده به سپر اسیران مسلمان می داندکه آنان مسلمان هستنددیه لازم است واگرعلم به مسلمان بودن آنهاندارددیه لازم نیست اما آن جا که می داند مسلمان است وامکان حذر وجود داردوبه سپر اسیران مسلمان بزند،دیه تشدید می شود. درردّسخن شافعی بایدگفت که ضعف سخن شافعی واضح است با اینکه خطا قطعی نیست بلکه عمدی است که مجاهدمسلمان به آن اذن دارد ودرآیه درج نشده است.اما به کفار ه ملزم می شودونفی آن اشکال دارد.
به هر حال مجاهدمسلمان به خاطر اجماعی که دراین مورد وجود دارد قصاص نمی شود. شیخ ،فاضل وشهیدان تصریح به عدم دیه کرده اند.مؤید این است که عدم وجوب دیه مقتضی تساهل در امر جهاد به اعتبارخوف زننده بنابراحتمال مسلمان بودن افرادی است که سپردفاعی غیرمسلمین واقع شده اند. مگراینکه بگوییم وجوب دیه درتقدیراست وازبیت المال پرداخت می شودتاهم خون مسلمانانی که سپر واقع شده اندضایع نشود،هم اینکه جهادتعطیل نشود،مصالح مسلمین وحرمت خون هاحفظ شود.[۳۷۷]
علاوه برقصاص ودیه ،کفاره هم مجازاتی برای عدم تضییع خون مسلمانان به شمار می رود.وشرایط پرداخت کفاره توسط جنگجوی مسلمان راخواهیم گفت.
آیا کفاره بر قاتل مسلمان با علم به اسلام مقتول و عدم علم به آن درزمان تترس کفار به مسلمین واجب است؟دونظروجودارد:وجوب وعدم وجوب کفاره.
نصّ شیخ علیه رحمه الله وجوب کفاره است وشافعی واحمدبن حنبل به آن قائلند.
ابوحنیفه قائل به عدم وجوب کفاره است به خاطر روایت حفص بن غیاث ازامام صادق(ع)که نقل کرده است:«ولادیه علیهم للمسلمین ولاکفاره»[۳۷۸]درجنگی که درآن زنان وبچه های مسلمان کشته شدنددیه برای مسلمانان وکفاره ندارد.وگفتار خداوند متعال«فإن کان من قوم عدو لکم وهومومن فتحریررقبه مومنه» [۳۷۹]اما رقبه مومنه کفاره است وافرادی کشته شده اندکه خونشان به خاطرایمان ودینشان دارای حرمت است.وکفاره به آنها تعلق می گیرد.
امااین کفاره ی قتل خطایی است یا قتل عمد؟دواحتمال وجوددارداحتمال اول اینکه: رزمنده اسلام درحقیقت قصدکشتن مسلمان رانداردبلکه هدف اوکشتن کافر است. احتمال دوم اینکه : باتوجه به آنچه رخ داده است قاتل باقصد عمد مسلمان راکشته است.بهترآن است که کفاره ازبیت المال داده شودچون بیت المال برای مصالح مسلمین است وکفاره ازمهم ترین مصالح است.واگر کفاره بر خود رزمندگان واجب باشد بسیاری از مسلمانان دررفتن به جهاد سست می شوند.[۳۸۰]شهیددرمسالک گفته است فقط درمورد کفاره خطا عمل به ظاهر آیه (۹۲/نساء) است واین قتل تازمانی که به آن اذن داده شده شرعی است وعمدنیست.[۳۸۱]
درنظرگرفتن قصاص،دیه وکفاره که برای جلوگیری ازهدرشدن خون مسلمانان است بایدبه گونه ای باشدکه مانع جهاد مسلمانان نشود.یک روش آن پرداخت دیه وکفاره ازبیت المال است تامسلمین باخاطر آسوده تری جهادکنندوبرکفارپیروزشوندتاموجب حفظ خون وسایراهداف مسلمین مانندحفظ قلمروآنان شود.
۲)حفظ حرمت خون مسلمان درروایات تترس:
۱-۲)حفظ حرمت خون مسلمان بااصول پسندیده جنگ دراسلام:
روایات به صورت کلی به اصول جنگ اشاره کرده است واصل را عدم ریختن خون می داند وموارد جوازآن را به اضطرار منوط کرده است.
دردین اسلام برای جنگیدن بادشمن اصولی وجودداردمانندممنوعیت مثله کردن،نکشتن بچه ها،زنان وپیرمردهای ازکارافتاده.این اصول مربوط به جنگ باکفار است که خون بچه ها،زنان وپیرمردهای ازکارافتاده رامحترم می شمرد.پس هرگاه دشمن به مسلمین تتّرس کندخون مسلمین قطعا محترم است وتنهادرصورت ضرورت اسیران مسلمانی که سپرواقع شده اندکشته می شوندوباشرایطی دیه یاکفاره به آنان تعلق می گیرد.اما هنگام ضرورت که زنان وبچه های کفارکشته می شونددیه وکفاره ندارند.
ابوحمزه ثمالی از امام صادق (ع)نقل می کندکه فرمود:« کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَرَادَ أَنْ یَبْعَثَ سَرِیَّهً دَعَاهُمْ- فَأَجْلَسَهُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ سِیرُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ- وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ- لَا تَغُلُّوا وَ لَا تُمَثِّلُوا وَ لَا تَغْدِرُوا- وَ لَا تَقْتُلُوا شَیْخاً فَانِیاً وَ لَا صَبِیّاً وَ لَا امْرَأَهً- وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَیْهَا- وَ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَدْنَى الْمُسْلِمِینَ أَوْ أَفْضَلِهِمْ- نَظَرَ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَهُوَ جَارٌ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ- فَإِنْ تَبِعَکُمْ فَأَخُوکُمْ فِی الدِّینِ- وَ إِنْ أَبَى فَأَبْلِغُوهُ مَأْمَنَهُ وَ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ.»[۳۸۲]پیامبرخدا(ص)هنگامی که تصمیم به اعزام سریه ای می گرفت افرادرا فرامی خواندودربرابر خودمی نشاندومی فرمود:بانام خداوبااستعانت ازخداودرراه خدابه راه وروش رسول خدا(ص)حرکت کنید.ازحدودالهی تجاوزننمایید،کسی رامثله نکنید.خیانت وپیمان شکنی نکنید.پیرفرتوت وازکارافتاده،کودک وزن رانکشیدودرختی راقطع ننماییدمگراینکه اضطرارداشته باشیدوهرفردی ازافرادمسلمان چه بلندمرتبه باشدیامقام پایین داشته باشد،درصورتی که به یکی ازمشرکان امان دهد،امان وی محترم است تااوبیایدوکلام خدارابشنود،پس اگراسلام آورد،اوبرادردینی شماست واگرنپذیرفت،راه درامان ماندنش یعنی جزیه را به اوابلاغ کنید(واورابه مأمنش بازگردانید)وازخداکمک بگیرید.
دین اسلام همان طورکه قائل به حرمت خون مسلمین است وازآن حمایت می کند،خون دشمن مسلمین وکفاررادرصورت پذیرش اسلام محترم می داند.وبه آنان این فرصت رامی دهد تاتحت حمایت اسلام درآیند.
هدف نهایی اسلام قتل وخونریزی نیست،بلکه راه های گوناگون برای جلوگیری ازکشتاردشمن درجنگ قرارداده است.[۳۸۳]اما درمواردی به ضرورت حتی ممکن است مسلمانانی که موردتترس واقع شده اندکشته شوندتاسپاه مسلمین به دشمن دست یابندوباغلبه برآنان خون مسلمین درامان بماند.
۲-۲)جنگ باکفاربالغ برای حفظ خون مسلمانان:
ازاصول جنگیدن،مبازره بانظامیان وافرادی است که بالغ شده اند.جنگیدن با کودکان،زنان وپیرمردهای بی دفاع منع شده است.وحرمت خون آنهامحفوظ است به ویژه زمانی که کفارآنها راسپر دفاعی خودقرار می دهند.چون اینان اکثرادربوجودآمدن جنگ نقشی ایفا نمی کنندواغلب ازمجروحان وکشته شدگان جنگ هاهستند وبی گناه وبی تقصیر محسوب می شوند. امام علی (ع)به نقل از رسول خدا(ص)فرمودند:« لَا تَقْتُلُوا فِی الْحَرْبِ إِلَّا مَنْ جَرَتْ عَلَیْهِ الْمَوَاسِی: وَ تَقَدَّمَ عَنِ الدَّعَائِمِ، قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی وَصِیَّتِهِ: وَ لَا تَقْتُلُوا وَلِیداً وَ لَا شَیْخاً کَبِیراً وَ لَا امْرَأَهً.»:درجنگ کسی رانکشیدمگر کسی راکه تیغ سلمانی براوکشیده باشد.دردعائم درگفتار رسول خدا(ص)در وصیت ایشان آمده است که فرمودند:نوزاد ،پیرمرد کهنسال وزنان رانکشید.
کسی که تیغ سلمانی براوکشیده شده کنایه ازافرادی است که بالغ شده اندومسلمین حق مبارزه وکشتن آنهارادارند.امااگربچه ها،زنان وپیرمردهای ازکارافتاده راسپردفاعی خودقراردهندومسلمین چاره ای جزکشتن آنها نداشته باشندتابه کفاردست یابند،حرمت خون آنها هم ازبین می رود.تاخون مسلمین محفوظ بماند. درواقع بامشخص شدن بالغین حکم آنان جنگیدن وکشته شدن است بر خلاف نابالغین وکودکان که از جنگیدن وکشتن آنهامنع وجود دارد وتنها درضرورت مانند منوط بودن پیروزی مسلمین هنگام تترس کشته می شوند.
۳-۲)تقدّم اهمیت غلبه بردشمن، برحرمت خون مسلمانان:
حفظ جان مسلمان هاازسفارشات مؤکد اسلام است اما اگرحفظ نظام اسلامی وغلبه بردشمن متضمن فداشدن مسلمانان باشد باید مسلمانان جان خودرافداکنند.[۳۸۴]بافداشدن مسلمین وحفظ نظام اسلامی خونهای بیشتری ازمسلمین محفوظ می ماند.امااگرحفظ جان مسلمان رامقدم بر حفظ نظام اسلامی بدانیم هرچندکه درابتداجان مسلمان حفظ می شودامانظام اسلامی که احکام شریعت درآن اجرامی شودنابود می شودویکی ازآن احکام که احترام خون مسلمان است جایی برای استقرارندارد چون دیگر نظام اسلامی وجودنداردتا احکام آن اجراشود ودشمنان اسلام برنظام اسلامی مسلط شده اند وبه احکام آن عمل نمی کنند ودرصدداهداف خود مانندکشتن مسلمانان هستندتا با تعدی به جان وبه تبع آن مال وسرزمین مسلمانان ،جامعه جهانی راسراسر ازقدرت غیرمسلمانان کنند.حفص بن غیاث درباره شهری ازشهرهای جنگی از امام صادق (ع)نقل کرده است:« هَلْ یَجُوزُ أَنْ یُرْسَلَ عَلَیْهَا الْمَاءُ أَوْ تُحْرَقَ بِالنَّارِ- أَوْ تُرْمَى بِالْمَنْجَنِیقِ حَتَّى یُقْتَلُوا وَ مِنْهُمُ النِّسَاءُ- وَ الصِّبْیَانُ وَ الشَّیْخُ الْکَبِیرُ وَ الْأُسَارَى مِنَ الْمُسْلِمِینَ- وَ التُّجَّارِ فَقَالَ یُفْعَلُ ذَلِکَ بِهِمْ وَ لَا یُمْسَکُ عَنْهُمْ لِهَؤُلَاءِ- وَ لَا دِیَهَ عَلَیْهِمْ لِلْمُسْلِمِینَ وَ لَا کَفَّارَهَ الْحَدِیثَ.» [۳۸۵] آیاجایز است به آن جاآب رهاشود و(مردم مشرک ومحارب آن به زیر آب برده شوند؟)یاآن جاآتش زده شودیابامنجنیق خراب شودتامردم آنجاکشته شوند درحالی که درآن شهرزنان،اطفال وپیرمردان واسیران وتجارمسلمانان هستند ؟امام(ع)فرمودند: این کارراانجام دهید،زیرابه خاطروجودآنان درشهر،نمی توان دست از(کافرمحارب)برداشت وهیچ دیه وکفاره ای هم به عهده مسلمانان نمی آید.
عدم دیه وکفاره برای اسیران مسلمان درشرایطی است که حفظ نظام اسلامی مهم تراست.ومجاهدین مسلمان راباخاطر آسوده تری برای حفظ نظام به جهادمی گمارد.تادرمیانه راه برای دیه وکفاره اسیران مسلمان ازادامه جهادمنصرف نشوندوخون مسلمین ونظام اسلامی حفظ شود.
بخش دوم: حرمت نداشتن خون مسلمان دردفاع مشروع:
یکی دیگر ازمواردی که خون مسلمان حرمت ندارد وبی حرمتی به آن جایز است زمانی است که مسلمانی به مسلمان دیگرحمله کندوجان،مال وناموسش رادرخطر نابودی قراردهد.درچنین موقعیتی که به جان،مال وناموس مسلمان حمله می شودمسلمان حق دفاع ازآنها رادارد. وچون خون مهاجم حرمت نداردهرگاه منجر به کشته شدن اوشود،مدافع محکوم به قصاص یا پرداخت دیه نمی شود.
دفاع ازجان،مال وناموس به اندازه ای که انسان بتواندازخوددفاع کند،واجب است وتسلیم دربرابر مهاجم جایز نیست چون دفع ضررعقلاواجب است.[۳۸۶]و هرگاه اتلافی برمتجاوزواقع شودیعنی زمانی که دفع متجاوزبرتجاوزمتوقف باشد، دراین حالت مدافع درحال دفاع مشروع است وفرقی نمی کندکه تلف برجان یامال باشدومدافع کسی باشد که براوتعدی واقع شده ویاشخص دیگر باشد.[۳۸۷]
دفاع درلغت«دفعت عنه کذاوکذادفعا ومدفعا ،أی:منعت»[۳۸۸]دفاع درلغت به معنی منع است.و«الإزاله بقوه،من کلامهم :إدفع الشرولوإصبعا.»[۳۸۹]وازبین بردن با قدرت وقوت است،سیبویه گفته است حتی اگرشده شررا باانگشت دفع کن.دفاع مشروع در اصطلاح مربوط به شخصی است که مورد تعدی وحمله قرار گرفته ودر راه دفاع موجب خسارت به شخص مهاجم می شود.[۳۹۰]
۱)اقسام دفاع: دفاع بااقسامی که داردهرکدام به نوعی باجان وخون مسلمانان درارتباط است.دردفاع ازجان،مال وناموس درصورت پافشاری مهاجم،مدافع مجبوربه کشتن وهدرکردن خون مهاجم می شود.دردفاع اجتماعی درصورتی که آمربه معروف نتواندمنکررا دفع کندومحیط اجتماع راازمنکرپاک سازددرصورت تکرار آن مانندزناکارخونش را می ریزد.دردفاع ازکیان اسلام درصورت تسلط یافتن کفاربرمسلمین ،کفاربه راحتی خون مسلمین رامی ریزندومسلمانان برای جلوگیری ازآن بایددفاع کنندحتی درصورت وجودشرایط مناسب برای غلبه ، مسلمانان می توانندکفاررابه قتل برسانندتاخون خودشان محفوظ بماند. اما اینکه کدام یک ازاقسام دفاع به حرمت خون مسلمان ارتباط نزدیکتری داردبعدازتوضیح هریک خواهیم گفت.
بررسی مبانی فقهی وجوب حفظ خون مسلمان با تأکید بر ...