قالیباف اصل (۱۳۷۳)، پژوهشی تحت عنوان “تأثیر ساختار سرمایه (اهرم مالی) را روی ریسک سیستماتیک (β) سهام عادی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس تهران ” انجام داد و به این نتیجه رسید که استفاده بیشتر از اهرم (بدهی)، ریسک سیستماتیک سهام شرکت‌ها را در بازار بورس بالاتر می‌برد.
آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها
رحمانی (۱۳۷۴)، پژوهشی تحت عنوان “تأثیر روش‌های تأمین مالی (وام‌های بلند مدت و انتشار سهام عادی) بر روی قیمت سهام شرکت‌های بورس ” انجام داد و به این نتیجه رسید که انتشار سهام موجب کاهش قیمت سهام می‌شود و بدهی بدون ریسک، قیمت سهام را کاهش نمی‌دهد.
مجتهدزاده (۱۳۷۷)، در پژوهشی تحت عنوان “منافع ناشی از تجدید ساختار مالی “، منافع ناشی از تجدید ساختار مالی در شرکت‌ها را با بهره گرفتن از نتایج تحقیق استوارت و گلاسمن مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که بدهی به دلیل صرفه جویی در مالیات، کاهش احتمال سرمایه‏گذاریهای مجدد جریان‌های نقدی اضافی، بالا بردن انگیزه برای موفقیت، فروش دارائی‌های کم بازده و بهبود بخشیدن عملکرد، بهره‌وری و ارزش بازار شرکت‌ها را افزایش می‌دهد.
پریسایی (۱۳۸۱)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی تأثیر ساختار سرمایه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر بازده و ریسک ” نتیجه گرفت که روش‌های تأمین مالی بر بازده سهام شرکت‌ها تأثیر ندارد ولی ریسک شرکت‌ها متأثر از روش‌های تأمین مالی است.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
شیرزاده (۱۳۸۱)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی تأثیر ساختار سرمایه بر سودآوری شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ” نتیجه گرفت که رابطه معنی‌داری بین ساختار سرمایه و بازدهی حقوق صاحبان سهام وجود ندارد. همچنین در خصوص وجود رابطه معنی‌دار بین ساختار سرمایه و بازدهی حقوق صاحبان سهام در صنایع مختلف به این نتیجه رسید که در صنایع کانی غیر فلزی و شیمیایی این رابطه وجود دارد ولی برای صنایع غذایی و صنایع وسایط نقلیه این رابطه وجود ندارد.
درخشنده دشتی (۱۳۸۲)، پژوهشی با عنوان “به‌کارگیری روش برش مقطعی در رابطه با بررسی تأثیر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام عادی بر روی بازده سهام و سودآوری شرکت‌های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران ” انجام داد. او چنین نتیجه‏گیری می‏کند که بین اندازه و بازده شرکت در برخی سال‌ها رابطه معنی‌دار وجود دارد و در برخی سال‌ها این رابطه رد می‌شود.در تحقیق وی رابطه میان نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و سودآوری سهام عادی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ونیز رابطه معنی‌دار میان اندازه شرکت و سودآوری سهام عادی شرکت‌ها، برای کل دوره زمانی تحقیق تأکید می‌شود.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
باقرزاده (۱۳۸۴)، در پژوهشی به بررسی عوامل مؤثر بر بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته و علاوه بر بتا به عنوان شاخص ریسک سیستماتیک، تأثیر متغیرهای دیگری نظیر اندازه شرکت، نسبت سود به قیمت و نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار را نیز بر بازده سهام مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل نشان داده که بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران رابطه خطی مثبت وجود دارد، اما این رابطه از لحاظ آماری بسیار ضعیف است.همچنین از بین متغیرهای مورد مطالعه در آن پژوهش، سه متغیر اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار و نسبت سود به قیمت، بیشترین نقش را در تبیین بازده سهام ایفا می‏کنند.
ایزدی نیا و رحیمی دستجردی (۱۳۸۷)، در پژوهشی به بررسی تأثیر ساختار سرمایه بر نرخ بازده سهام و سود هر سهم شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. آن‌ ها نسبت‌های بدهی به دارایی و بدهی به حقوق صاحبان سهام را به عنوان متغیرهای مستقل و نرخ بازده سهام و درآمد هر سهم را به عنوان متغیرهای وابسته در ۵۱ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های ۱۳۷۷ الی ۱۳۸۴ انتخاب کردند. پس از تبیین فرضیه‌های پژوهش و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از محاسبات آن‌ ها نتیجه‏گیری کردند که یک رابطه مستقیم بین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (متغیر مستقل) با نرخ بازده سهام و درآمد هر سهم (متغیرهای وابسته) وجود دارد.همچنین بین نسبت بدهی به دارایی با درآمد هر سهم ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
سیرانی، محمد و همکاران (۱۳۹۰)، در تحقیقی با عنوان مطالعه تأثیر ریسک نقد شوندگی و سایر عوامل مؤثر بر بازده‌های مقطعی در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی رابطه میان ریسک نقد شوندگی و عوامل مؤثر بر بازده شرکت‌های بورسی پرداختند. در این تحقیق، با توجه به اهمیت رابطه ریسک و بازده، تأثیر ریسک نقد شوندگی و عوامل مؤثر ریسک، شامل: ریسک بازار، اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و همچنین سهام شناور بر بازده‌های مقطعی با توجه به مدل FARM بررسی‌شده است. در راستای این هدف، همه شرکت‌هایی که اطلاعات مورد نیاز برای دوره چهار ساله مورد تحقیق (۸۶-۸۳) در مورد آن‌ ها قابل دسترسی بود، انتخاب گردیدند. به منظور آزمون فرضیه‌ها از فن‌های آماری رگرسیون ساده و چند متغیره بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که ریسک بازار، اندازه شرکت و سهام شناور رابطه معناداری با بازده دارند، اما رابطه ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و ریسک نقد شوندگی با بازده معنادار نیست. همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهند رابطه ریسک سیستماتیک و ریسک نقد شوندگی معنادار است.
قراچورلو و وجدانی کیا (۱۳۹۱)، در پژوهشی تحت عنوان تأثیر ریسک محیط بر ساختار سرمایه شرکت به این نتیجه رسیدند که محیط نقش به سزایی در نحوه تأمین مالی شرکت‌های بورسی دارد. در این پژوهش آن‌ ها به این نتیجه دست یافتند که هرچقدر ریسک اقتصادی و ریسک مالی بیشتر باشد نسبت بدهی به دارایی‌ها کاهش خواهد یافت و این به دلیل کاهش افزایش نرخ بهره و کاهش قدرت وام‌گیری شرکت‌ها می‌باشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
فضل زاده و صفری(۱۳۹۳)، در پژوهشی با موضوع تأثیر عوامل محیطی بر نحوه تأمین مالی و بازدهی شرکتهای بورسی به این نتیجه رسیدند بین عوامل محیطی و بازدهی شرکت رابطه معکوسی وجود دارد بعبارتی هرچقدر ریسک محیط افزایش می یابد سوددهی شرکتها کاهش می یابد، از طرفی رابطه ای میان عوامل محیطی و نحوه تأمین مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مشاهده نگردید.

 

نام و سال محقق موضوع تحقیق نتیجه تحقیق
میلر (۱۹۷۷) ۱-آیا بازار سرمایه، سود تقسیمی شرکت و یا کل سود شرکت و یا ترکیبی از این دو را جهت سرمایه‏گذاری مجدد جذب می کند؟ ۲- آیا بازار سود خالص و یا سود خالص عملیاتی و یا ترکیبی از این دو را جهت سرمایه‏گذاری جذب می‏کند؟ جواب به این دو سؤال و سؤالات مربوط به نرخ بهره بازار سرمایه، مبنایی را جهت انتخاب ساختار سرمایه بهینه مهیا می‌سازند. همچنین وی اعتقاد دارد که ارزش بازار هر شرکتی بایستی مستقل از ساختار سرمایه‏اش باشد.
در مدل میلر با وجود اینکه پرداخت‌های بهره به طور کامل مالیات بر سود شرکت را کاهش می‌دهند، اما ارزش شرکت در معادله مربوط، مستقل از ساختار سرمایه شرکت می‌باشد
دامون و سنبت (۱۹۸۸) در پژوهشی تأثیر مالیات شرکت‌ها بر تصمیمات تأمین مالی و سرمایه‏گذاری بهینه در شرایط عدم اطمینان را مورد بررسی قرار دادند. به این نتیجه رسیدند که افزایش مالیات بر سرمایه‏گذاری شرکت‌ها مطابق قوانین مالیاتی، لزوماً منجر به کاهش مالیات اهرم مالی در شرکت‌ها نمی‏گردد. یعنی مالیات بیشتر بر سرمایه‏گذاری، لزوماً مالیات بر بدهی‌ها را پایین نمی‌آورد مگر آن‌که شرکت‌ها از تکنولوژی تولید مشابهی استفاده نمایند.
هاو و شیلینگ (۱۹۸۸) در پژوهشی تحت عنوان “قیمت سهام و بدهی‌های جدید ” عکس‌العمل‌های قیمت سهام به اعلانات عرضه اوراق قرضه جدید را مورد بررسی قرار دادند. به این نتیجه رسیدند که قیمت سهام به عرضه بدهی‌ها، عکس‌العمل مثبت نشان می‌دهد جائیکه انتشار سهام تأثیر منفی بر قیمت سهام دارد. به علاوه شواهد تجربی حاکی از آن است که انتشار بدهی بر قیمت سهام تأثیر مثبت و با اهمیت می‏گذارد.
تاهیر آوان و همکاران (۲۰۱۲) تأثیر استراتژی و ساختار سرمایه بر عملکرد بخش بانکداری پاکستان ” به بررسی تأثیر جداگانه استراتژی‌های اتخاذ شده بر عملکرد و ساختار سرمایه بر عملکرد پرداختند. یکی از ویژگی‌های بارز تحقیق آن‌ ها این بود که ضمن بررسی تأثیر جداگانه استراتژی و ساختار سرمایه بر عملکرد بانک‌ها به بررسی تأثیر همزمان استراتژی و ساختار سرمایه بر عملکرد نیز پرداختند نتایج تحقیق نشان داد که بررسی همزمان استراتژی و ساختار سرمایه، چگونگی عملکرد بانک‌ها را بهتر نشان می‌دهد. همچنین آن‌ ها به این نتیجه دست یافتند که از بین استراتژی‌های اتخاذ شده توسط بانک‌ها، استراتژی‌های نقدینگی تأثیر بیشتری بر عملکرد بانک‌ها دارد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...