-
- درجه ای که نتایج تحقیقات و روش ها به عنوان بخشی از یک دستورالعمل منظم به دانشجویان انتقال داده می شود و اینکه آیا سیستم های پاداش چه مالی و چه غیرمالی می تواند آموزش و تحقیق را ارتقا بخشد یا خیر؟
-
- تا چه حد و با چه سرعتی می توان رشته های تحصیلی را با تقاضاهای در حال تغییر تنظیم کرد؟
در تحقیق صورت گرفته سه مانع اصلی کارآفرینی در دانشگاه های سوئد به شرح زیر می باشد:
اول اینکه جدا سازی بزرگی بین تدریس و تحقیق وجود دارد به طوریکه حجم زیادی از تدریس های دانشگاهی توسط افرادی صورت می گیرد که تحقیق نمی کنند.
دوم اینکه سیستم دانشگاهی سوئد به شدت متمرکز می باشد. به دلیل این نفوذ قوی از طرف دولت مرکزی، مؤسسات فردی کمتر می توانند از تحقیق دانشمندان و عملکرد های تدریسی آنها بهره مند شوند. علاوه بر آنکه تمرکز بیشتر باعث می شود تا دانشگاه ها به طور مجزا مشکل تر بتوانند بودجه های تحقیقاتی خود را در پاسخ به نیازهای در حال تغییر خارج از محیط دانشگاه تخصیص دهند.
سوم اینکه در سوئد و بیشتر کشورهای اروپائی نیازهای دانشگاهی بیشتر به صورت یک برنامه تثبیت شده قالب بندی می شود تا اینکه به صورت یک تجمع قابل انعطاف از نیازها و اعتبارات تعریف شود. بنابراین در چنین سیستمی مشکل می توان تغییراتی ایجاد کرد. در یک سیستم که دانشگاه را از مشارکت و فعالیت های مشاوره ای با صنعت محروم کند و در جایی که هزینه ها بر عهده محقق است احتمال کمتری وجود دارد که مزایای تجاری بالقوه حاصل از تحقیقات آکادمیک مورد بهره برداری قرار گیرد.
۲-۱۱-۵- موانع و محدودیت های توسعه کارآفرینی در کانادا
بررسی گزارش های مؤسسه ACOA [۵۸] در سال ۲۰۰۰ نشان می دهد که موانع و محدودیت های توسعه کارآفرینی در این کشور به سه دسته زیر تقسیم می شوند:
۲-۱۱-۵-۱- نگرش های کارآفرینانه
- عدم تمایل به رشد
- خطرگریزی
- تمایل به حفظ مالکیت
۲-۱۱-۵-۲- بازارهای سرمایه
- فقدان سرمایه محلی
- فقدان سرمایه خطرپذیر
- فقدان طرح های موجود سرمایه گذاری
- فقدان صندوق های ویژه کسب و کارهای کوچک
- فقدان مکانیسم های مؤثر سرمایه گذاری
- اتکای بیش از حد به حمایت های دولت
۲-۱۱-۵-۳- ساز و کارهای حمایتی
- فقدان الگوهای کارآفرینی
- عدم مطلوبیت اجتماعی کارآفرینی
- استفاده محدود از شبکه حمایتی
۲-۱۱-۶- فنلاند
Hukkinen & Muller (2006) در تحقیق خود با عنوان «رفع موانع کارآفرینی در مدیریت سنتی فنلاند»[۵۹] سطح بالای مالیات بر درآمد که با کلیات مالی ترکیب شده است را به عنوان عمده ترین مشکل کارآفرینی در فنلاند شناسایی کرده است. همچنین سیستم مالیاتی فنلاند به جای تشویق شرکت های با رشد بالا آنها را ناامید می کند.
سطح تأمین اجتماعی فراهم شده برای کارآفرینان پایین می باشد و این مسأله می تواند مانع از فعالیت های کارآفرینانه در فنلاند شود.
فرهنگ خدمات در فنلاند توسعه نیافته است. هنوز هم تمایل سیاسی قوی برای تکیه بر بخش دولتی برای تأمین خدمات در فنلاند وجود دارد. خدمات زیاد بخش دولتی مانع از ایجاد شرکت های کوچک خدماتی می شود و این مسأله باعث از بین رفتن رقابت می شود.
۲-۱۱-۷- اسلوونی
Bartlett & Bukvic(2000) در تحقیقی با عنوان «موانع رشد SME ها در اسلوونی»[۶۰] موانع رشد SME ها را در پنج گروه دسته بندی کرده اند:
موانع سازمانی
بطور مثال یک نظام مالیاتی نامناسب و قوانین دولتی تبعیض آمیز می تواند باعث یک سری هزینه های اضافی برای SME ها شود و محدودیت هایی را در عرصه رقابت بین المللی ایجاد نماید.
موانع خارجی
موانع خارجی بسیار متفاوت می باشد و به درجه رقابت موجود در بازار و نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند وابسته می باشد. موانع خارجی رشد به محیط تجاری و مکانی که شرکت در آن قرار گرفته است وابسته می باشد.
موانع مالی
از موانع مالی می توان به نبود وام های کم بهره و تسهیلات بانکی مناسب اشاره نمود.
موانع اجتماعی
یکی از موانع اجتماعی در اسلووانی نبود اعتماد متقابل در مبادلات تجاری می باشد.که باعث شده است در SME ها بیشتر افراد فامیل یا قابل اعتماد استفاده شود که این امر محدودیت هایی را ایجاد کرده است.
۲-۱۱-۸- تحقیقی دیگر در اروپا
Klapper & Laeven(2004) در تحقیق دیگری که در ۳۴ کشور اروپایی با عنوان «موانع کارآفرینی»[۶۱] انجام شد، به بررسی تأثیر محیط تجاری یک کشور در مرحله تأسیس شرکت جدید پرداخته اند. تمرکز این تحقیق بر روی قوانین دولتی مربوط به تأسیس و توسعه مالی شرکت ها می باشد . یافته های این تحقیق نشان می دهد قوانین ورودی سخت برای ورود شرکت های جدید به یک صنعت به گسترش آن صنعت لطمه وارد می کند. همچنین نتایج این تحقیق حاکی از آن است که در کشورهایی با قوانین ورودی سخت تر میزان رشوه خواری و روابط غیررسمی بطور ملموسی افزایش پیدا می کند. که افزایش میزان رشوه خواری و روابط غیررسمی رابطه مستقیمی با میزان سختی قوانین ورودی به صنعت دارد.
۲-۱۱-۹- چین
Liao & Sohmen(2001) به بررسی موانع کارآفرینی در چین پرداخته اند. این تحقیق با عنوان «توسعه کارآفرینی مدرن در چین»[۶۲] موانع کارآفرینی را در سه دسته موانع محیطی، موانع دسترسی به منابع و موانع اجتماعی قرار داده است.
۲-۱۱-۹-۱- موانع محیطی
با توجه به اینکه تجارت در چین به سمت خصوصی سازی در حال حرکت است ولی همچنان کارآفرینان چینی با موانع محیطی زیادی مواجه هستند که بزرگترین آن ها قوانین و محیط سیاسی ابهام آمیز می باشد. به طور مثال در چین هنوز قانون حق مالکیت برای کارآفرینان در هاله ای از ابهام می باشد.
۲-۱۱-۹-۲- مشکلات دسترسی به منابع
دومین مانع مشکلات دسترسی به منابع از قبیل تأمین وجه، نیروی کار و دسترسی به تکنولوژی های مورد نیاز می باشد. تأمین سرمایه بسیاری از کارآفرینان در چین از طریق پس انداز شخصی و یا اقوام و دوستانشان می باشد. همچنین از شروع به کار وام سرمایه گذاری مخاطره آمیز در چین بیش از دو سال نمی گذرد که آن هم جوابگوی سیل گسترده کار آفرینان در چین نیست. علاوه بر این کارآفرینان چینی هنوز با مفهوم نوشتن برنامه تجاری[۶۳] ناآشنا هستند. همچنین تأمین نیروی انسانی ماهر یکی دیگر از مشکلات کارآفرینان چینی می باشد. بسیاری از شرکت های چینی چاره ای جز استخدام نیروی کار خارجی برای پست های مالی و مهندسی خود ندارند که این کار بسیار هزینه بر است.
۲-۱۱-۹-۳- موانع اجتماعی
سومین مانع موقعیت اجتماعی مربوط به گسترش بخش خصوصی در چین می باشد. که به خاطر وجود اندیشه های کمونیستی در چین کارآفرینان فردی در چین از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار نیستند.