۲-۴. مفهوم ارزیابی عملکرد مالی
سنجش از میزان موفقیت یا عدم موفقیت هر فعالیتی دارای ارزش بازخوردی و بازنگری خیلی با اهمیتی است مبنی بر اینکه؛ ارزش بازخوردی مربوط به ارزیابی تصمیمات اتخاذ شده گذشته و ارزش بازنگری مربوط به ارزیابی تصمیمات در حال اتخاذ است. سنجش موفقیت یا عدم موفقیت فعالیتهای یک شرکت در قالب اصطلاح “ارزیابی عملکرد”در دو حیطه مالی و غیر مالی تعریف وشاخهبندی می شود. در حیطه عملکرد مالی شاخص های مالی و در حیطه عملکرد غیرمالی شاخص های غیر مالی (شاخص های تولیدی، شاخص های بازاریابی، شاخص های اداری و… (مهرانی و رسائیان ۱۳۸۸: ۹۴) مورد استفاده قرار می گیرند.
در حیطه مالی منظور از سنجش عملکرد شرکتها ارزیابی کلی از وضعیت مالی و نتایج عملیات ،به منظور اخذ تصمیمات منطقی است(طالب نیا و حسین پور ۱۳۸۹: ۲۵) که به عنوان نیاز مشترک همه استفادهکنندگان از صورتهای مالی مورد توجه است.البته به این مفهوم که هریک از استفادهکنندگاندر تجزیه و تحلیلهای خود از صورتهای مالی شرکتها عملکرد مالی آن ها را از طریق معیارهای ارزیابی عملکرد مالی مورد سنجش قرار داده و سپس با نتایج برآمده از آن تصمیم گیریهای نهایی خود را انجام می دهند.
۲-۵. انواع معیارهای ارزیابی عملکرد مالی
با توجه به اینکه سود حسابداری که با بهره گرفتن از سیستم تعهدی تهیه می شود،از نظر بسیاری از استفادهکنندگان از صورتهای مالی ،ابزاری برای سنجش عملکرد شرکتها محسوب می شود (طالب نیا و حسین پور ۱۳۸۹: ۲۵)اما این سنجش و ارزیابی عملکرد
می بایست از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد که در این رابطه تحلیلگران مالی جهت نظم بخشیدن به نیازه ای مختلف استفاده کنندگان در رابطه با مفهوم ارزیابی کلی از وضعیت مالی ونتایج عملیات به محاسبه تعدادی از نسبتهای مالی می پردازند که این نسبتها به نوعی نکات قوّت و ضعف شرکتها را خلاصه میکنند(برِلی و مِیِر[۳۰] ۲۰۰۳: ۸۱۷)، که در مفهوم کلی این نسبتهای مالی محاسبه شده به همراه ارقام نهایی هریک از گزارشهای مالی[۳۱] به عنوان معیارهای ارزیابی عملکرد مالی شرکتها[۳۲] محسوب میشوند.
در یک دستهبندی کلی، معیارهای ارزیابی عملکرد مالی به طور معمول در دوسته کلی اعم از معیارهای سنتی و معیارهای توسعه یافته نوظهور تقسیم میشوند و از آنجا که معیارهای سنتی با تأکید بر سود حسابداری هستند به عنوان معیارهای حسابداری و معیارهای توسعه یافته نوظهور که با تأکید به سود اقتصادی هستند به عنوان معیارهای اقتصادی نام برده میشوند
۲-۶. معیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد مالی
معیارهای حسابداری ارزیابی عملکرد شامل مواردی از قبیل سود خالص شرکت و سایر ارقام از گزارشهای مالی[۳۳] به همراه نسبتهای مالی محاسبه شده است، که این نسبتهای مالی با توجه به موضوعیت خود در پنج طبقه(لَشِر ۲۰۰۸: ۸۳). اعم از نسبتهای نقدینگی، نسبتهای مربوط به مدیریت دارایی ها، نسبتهای مربوط به مدیریت بدهیها، نسبتهای سودآوری و نسبتهای قیمت بازار تفکیک میشوند.که در یک تعریف کوتاه به شرح زیر میباشند؛
۲-۶-۱. سود خالص[۳۴]
سود خالص به عنوان رقم انتهایی در صورت حساب سود وزیان، به عنوان معیاری از سودآوری شرکت در طی یک دوره محسوب می شود(برک و همکاران ۲۰۱۲: ۳۳) و نشاندهنده مجموع درآمدها از حقوق صاحبان سهام یک شرکت[۳۵]است(۳۴) و به عنوان یکی از با اهمیتترین معیارهای ارزیابی عملکرد مالی مورد توجه بسیاری از استفادهکنندگان است از این بابت که این رقم در محاسبه بسیاری از معیارهای ارزیابی عملکرد مالی استفاده می شود.
۲-۶-۲. نسبتهای نقدینگی[۳۶]
نسبتهای نقدینگی از جمله معیارهایی هستند که توانایی شرکت را در پرداخت بدهیهای کوتاه مدت ارزیابی میکنند(دیلِن[۳۷] و همکاران ۲۰۱۳: ۳۹۷۰)، و از توجهات اصلی، وام دهندگان و تأمین کنندگانی بشمار میرود یعنی کسانی که کالاها و خدمات را به صورت نسیه به شرکت ارائه مینمایند(لَشِر ۲۰۰۸: ۸۳). از جمله این نسبتها می توان به نسبت جاری و نسبت آنی اشاره کرد.
۲-۶-۳. نسبتهای مربوط به مدیریت دارایی ها[۳۸]
این نسبتها بیان کننده بهره وری[۳۹] بنیادی یک شرکت هستند، که به وسیله آن آغاز فعالیت می کند(لَشِر ۲۰۰۸: ۸۴)،که به تعریفی میزان موفقیت یک شرکت در ایجاد درآمد از طریق دارایی های مصرفی، دریافت مطالبات و فروش سرمایه گذاری ارزیابی میکنند(دیلِن و همکاران ۲۰۱۳: ۳۹۷۰). از جمله این نسبتها میتوان به متوسط دوره وصول مطالبات، گردش کالا، گردش دارایی ثابت و گردش مجموع دارایی ها اشاره کرد که مشتمل بر ترکیبی از اطلاعات ترازنامه و صورت سود و زیان هستند.
۲-۶-۴. نسبتهای مربوط به مدیریت بدهیها[۴۰]
این نسبتها نشان می دهند که یک شرکت چطور از وجوه نقد افراد جهت منافع خود استفاده می کند(لَشِر ۲۰۰۸: ۸۷). به بیان دیگر نشاندهنده میزان بدهی(برِلی و همکاران ۲۰۰۱: ۱۳۵) و سنجشی از میزان اهرم مالی استفاده شده توسط شرکت هستند(۱۳۸). از جمله این نسبتها میتوان به نسبت بدهی، پوشش بهره، پوشش وجه نقد و پوشش مخارج ثابت اشاره کرد.
۲-۶-۵. نسبتهای سودآوری[۴۱]
نسبتهای سودآوری از مهمترین معیارهای اندازه گیری موفقیت شرکت در کسب سود هستند به نوعی که، این نسبتها میزان توانایی ایجاد سود یک شرکت را بر مبنای فروش، حقوق صاحبان سهام و دارایی های آن ارزیابی میکنند(دیلِن و همکاران ۲۰۱۳: ۳۹۷۰). همچنین این نسبتها نشاندهنده تأثیرات ترکیبی از نقدینگی، مدیریت دارایی ها و بدهیها روی نتایج عملیاتی هستند)اِرهارت و بیرگِم[۴۲] ۲۰۱۱: ۹۸( و از این جهت برای تمامی استفادهکنندگان حائز اهمیت شایانی هستند. از جمله این نسبتها میتوان به نسبت بازده فروش، بازده دارایی،نسبت بازدهی ارزش ویژه( بازده حقوق صاحبان سهام ) اشاره کرد.
۲-۶-۷. نسبتهای قیمت بازار[۴۳]
این نسبتها یک راه اندازه گیری برای ارزش سهام یک شرکت نسبت به سهام دیگر شرکتها است(اِرهارت و بیرگِم ۲۰۱۱: ۱۰۰). از آنجا که قیمت سهام منعکس کننده سودآوری شرکت، ریسک شرکت، کیفیت مدیریت و بسیاری از فاکتورهای دیگر است، میتوان گفت این نسبتها شامل معیارهایی هستند که مبتنی بر ارزیابیهای متفاوت از اکثر جنبه های عملکردی یک شرکت است. از جمله این نسبتها میتوان به نسبت قیمت بازر هر سهم به سود هر سهم، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام(قیمت بازار هر سهم به ارزش دفتری هر سهم) ، بازده درآمدی هر سهم و قیمت بازار هر سهم اشاره کرد.