وایتساید و لینام (۲۰۰۱) با معرفی چهار بخش مرتبط با رفتارهای تکانشگرانه گامهای بزرگی در روشنسازی طبیعت چند وجهی تکانشگری برداشتند: اضطرار، نبود دوراندیشی، نداشتن پشتکار و حسجویی (زرماتن[۱۵۶]، وان درلیندن[۱۵۷] و آکرمنت[۱۵۸] ۲۰۰۵).
پتری (۲۰۰۱) در بررسی ۱۵ زیرمعیار تکانشگری، تفاوت میانگین امتیازهای افراد گروه دارای سابقه سوء مصرف مواد و قماربازی بیمارگونه از یک سو و گروه گواه از سوی دیگر را به طور معنیداری متفاوت گزارش کرد. همچنین بین زیرمعیارهای مورد بررسی نیز رابطهای معنیدار کشف نمود. وی ۱۵ زیر معیار یادشده را در سه دسته جمع بندی نمود و نشان داد که به کمک پرسشنامه های طراحی شده بر پایه شخصیتسنجی، امکان سنجش سه جنبه تکانشگری (نوجویی، کنترل تکانه و موقعیت زمانی) در افراد وجود دارد. در طرح یاد شده به دو جنبه کنترل تکانه و موقعیتسنجی زمانی به عنوان خطری برای سوء مصرف مواد تأکید شده است (پتری، ۲۰۰۱).
۲-۱-۲-۳-۲ رویکرد رفتارگرایانه
برخلاف سایر رویکردها که بر پایه گزارشهای شخصی و خویشتن نگاریها استوار است. این رویکرد به سنجش عینی و ثبت رفتارهای تکانشی می پردازد؛ همچنین در این رویکرد رفتارهای جانوری نیز بررسی می شود. دو بحث بازداری رفتاری[۱۵۹] و زمان سنجی رفتاری [۱۶۰]در این زمینه مطرح شده و آزمایشهای تجربی نیز برای بررسی آن ها انجام شده است:
الف) بازدارندگی رفتاری: سوبریه[۱۶۱] (۱۹۸۶) با دستکاری داروشناختی دستگاه سروتونرژیک دریافت که یاختههای عصبی سروتونرژیک، زمانی که نیاز به بازداری رفتاری است، فعال میشوند. وی همچنین ارتباطی میان میزان پایین HIAA-5[162] و بروز رفتارهای خودکشی جویانه، وسواسی و می بارگی بیان نمود. لینویلا[۱۶۳] و همکاران (۱۹۸۳) میزان پایین HIAA-5 در مایع مغزی – نخاعی را با اختلال در کنترل تکانهها همراه دانستند. آنان میزان بالای تستوسترون آزاد را نیز در میزان افزایش خشونت و تهاجمجویی افراد مؤثر گزارش کردند.
برونر[۱۶۴] و هن[۱۶۵] (۱۹۹۷) عواملی را با تاثیر اختصاصی بر این ساز و کار به کار گرفتند. از کار انداختن گیرنده های سروتونین در موشها سبب افزایش رفتارهای تکانشی آن ها گردید. هرنشتاین[۱۶۶] (۱۹۷۰) نیز الگوهایی را برای ارزیابی کمی مفهوم تکانشگری بر پایه نظریه های رفتاری ارائه داد.
ب) زمان سنجی رفتاری: وان دن بروک[۱۶۷]، برادشو[۱۶۸] و سزابادی[۱۶۹] (۱۹۹۲) به بررسی تأثیر زمان بر تکانشگری پرداختند. به باور آن ها، افراد تکانشگر در ارزیابی زمان مشکل دارند و از این رو زمان برای آن ها بسیار آهستهتر از افراد بهنجار میگذرد (اختیاری و همکاران، ۱۳۸۳). هو[۱۷۰]، الزهرانی[۱۷۱] و والازکوز – مارتینز[۱۷۲] (۱۹۹۵) در بررسی های انجام شده با انجام یک رشته آزمایشاتی به ارزیابی پایه عصب – زیستشناختی زمانسنجی در موشهای صحرایی پرداختند: بررسی آنان نشان داد که سامانه سروتونرژیک می تواند با تغییر عملکرد سیستم درک زمان، بر تکانشگری مؤثر باشد.
بنابرین بررسی تکانشگری به عنوان برآیندی از فاکتورهای مختلف مؤثر بر رفتار، بینش بهتری نسبت به این پدیده ایجاد خواهد کرد.
۲-۱-۲-۳-۳ رویکرد زیستی
بررسیها نشان داده اند که دو عامل زیستی عمده بر پدیده های تکانشگری و خشونت تأثیرگذار هستند.
الف) سروتونین به عنوان میانجی عصبی درگیر تکانشگری: میزان تکانشگری فرد تحت تأثیر درجات متفاوتی از سامانههای سروتونرژیک، نورآدرنرژیک، دوپامینرژیک و گابایرژیک، قرار دارد (اوندن، ۱۹۹۹). تأثیر سامانه سروتونرژیک بیش از سایر سامانهها برآورد شده و گیرنده های ۵TH1A، ۵TH2، ۵TH1B به طور برجستهای در بروز رفتارهای تکانشی تهاجمی نقش داشته اند (سوان و هلندر، ۲۰۰۲). در بررسی های جانوری، با مهار گیرنده های ۵HT توانایی بازداری رفتارهای نامناسب از جانور گرفته شد به طوری که همچنان به پاسخهایی که پاداش در پی نداشتند یا حتی در اثر انتخاب آن ها تنبیه میشدند، ادامه میدادند. این وضعیت تکانشگری حرکتی نیز خوانده می شود.
همچنین بررسیها ارتباط معنیداری بین میزان کم HIAA5 در مایع مغزی – نخاعی (که نشانگر کم بودن حجم در چرخش سروتونین در مغز میباشد) و بروز رفتارهای تکانشی و خشونت نشان داده اند. کاهش میزان سروتونین و بلوکه شدن گیرنده های آن موجب افزایش تکانشگری حرکتی می شود، ولی هیچ تأثیر شناخته شدهای بر افزایش انتخابهای تکانشی ندارد. این یافته نشان میدهد که سروتونین بر همه انواع تکانشگری تأثیر ندارد (کاردینال[۱۷۳]، ۲۰۰۴).
به کارگیری مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین و یا افزایش سروتونین موجب کاهش رفتارهای تکانشی در طیف گسترده ای از اختلال ها مانند قماربازی مرضی، اختلال شخصیت مرزی و اختلال وسواسی- اجباری شده است (اوندن، ۱۹۹۹). به کارگیری داروهای محرک روان[۱۷۴] مانند آمفتامین و متیل فنیدات در درمان اختلال بیش فعالی -کم توجهی سودمند است. این داروها موجب آزاد شدن پیام رسانهای عصبی مونوآمینی از جمله دوپامین از نورونها شده و در نتیجه موجب برتری گزینه های تعویقی در مقایسه با گزینه های تکانشی میگردند (کاردینال،۲۰۰۴).
ب) لوب فرونتال به عنوان مرکز عصبی درگیر تکانشگری: بررسیها نشان داده اند که افراد با اختلال عملکرد بخش پیشانی مغز، تکانشگری بیشتری را تجربه میکنند. این افراد مشکلی در برآورد شانس موفقیت خود ندارند، بلکه نمی توانند اعمال خود را کنترل کنند، هر چند بر زیانبار بودن آن ها آگاهی دارند.
سه ناحیه مغزی یعنی بخش مرکزی هسته اکومبنس[۱۷۵] (NAc) و دو راه آوران قشری آن یعنی کورتکس سینگولیت قدامی[۱۷۶] (ACC) و کورتکس پره فرونتال داخلی[۱۷۷] (MPFC) نقش مهمی در بروز رفتارهای تکانشی دارند، به طوری که آسیبهای وارده به هسته اکومبنس (ناحیه کلیدی پاداش و تنبیه در مغز)، باعث افزایش بروز انتخابهای تکانشی در موشها شده است. این جانوران پیوسته پاداش کم و سریع را؛ بر پاداش تأخیری بزرگتر ترجیح داده اند (اوندن،۱۹۹۱؛ کاردینال،۲۰۰۴). بررسی آسیبهای وارده بر آمیگدال، نشان داده است که ضایعه در این ناحیه نیز با ناتوانی تحمل تأخیر و بازداری از بروز تکانهها و یا ناتوانی در برآورد پیامدهای منفی یک پاسخ، ارتباط دارد (اوندن،۱۹۹۹).
۲-۱-۲-۳-۴رویکرد اجتماعی
در این رویکرد تکانشگری به عنوان یک رفتار آموختهشده از محیط، به شمار میرود. کودک بر اساس تجربیات خود میآموزد برای به دست آوردن پاداش، واکنش شتابزده نشان دهد. از این رو افراد تکانشگر فرصت ارزیابی پیامدهای رفتار خود را نخواهند داشت (مولر و همکاران،۲۰۰۱). بر این اساس تکانشگری می تواند در پارهای از اجتماعات، یک رفتار شایسته و سودمند به حساب آید.
۲-۱-۲-۴ تکانشگری و جنسیت