۲-۱۷-۴٫ نیروی سازمان ملل متحد ناظر بر جداسازی ( یوندوف) ۷۷
۲-۱۷-۴-۱٫ مشارکت ایران در یوندوف ۷۸
۲-۱۷-۵٫ نیروی حائل سازمان ملل متحد در لبنان ( یونیفیل) ۷۸
۲-۱۷-۶٫ گروه نظامی ناظر سازمان ملل متحد در ایران و عراق ( یونیماگ ) ۷۹
۲-۱۸٫ حفظ صلح و امنیت بین المللی ۸۰
۲-۱۹٫ نظریه کنوانسیونهای چهارگانه در مورد اسیران جنگی ۸۷
۲-۲۰٫ قواعد ناظر بر حسن رفتار با اسیرانت جنگی ۸۹
۲-۲۱٫ ارتقا و بهبود وضع بیماران، مجروحان و مغروقان ۹۱
۲-۲۲٫ مولفه های موجود در اجرای حقوق جنگ ۹۲
۲-۲۳٫ ماهیت حقوقی آتش بس ، متارکه و ترک مخاصمه ۹۶
۲-۲۴٫ نظر هوارد اس لوی در مورد قرارداد ترک مخاصمه ۹۷
۲-۲۵٫ ماهیت حقوقی دوران متارکه ۹۷
۲-۲۶٫ نظر کلسن در مورد جنگ ۱۰۱
۲-۲۷٫ چگونگی وجود حالت نه جنگ و نه صلح ۱۰۳
۲-۲۸٫ نظر شورای امنیت در خصوص قرارداد نه جنگ و نه صلح ۱۰۵
فصل سوم : نتیجه گیری
نتیجه گیری ۱۱۳
پیشنهادات ۱۱۸
فهرست منابع و ماخذ ۱۱۹
چکیده
واژه «جنگ » اگر چه ظاهری زشت و دهشت آور دارد ولی در مواردی دارای بار ارزشی مثبت می شود و هاله ای از تقدس به خود می گیرد; چرا که در مواردی حیات انسان و هر موجود دیگری از طریق جنگ با عوامل مخرب طبیعی یا انسانی دوام می یابد . به همین جهت، قوانین و امور مربوط به آن، ذهن بشر را در ادوار مختلف تاریخ، به خود مشغول داشته است .
در این میان، اسلام که دین جامعی است و برای تمامی شئون فردی و اجتماعی انسان، پاسخی فراخور حال او دارد، به طور کامل و دقیق به این مساله پرداخته است
عمر جنگ به قدمت عمر جامعه و تاریخ است . این حقیقت غیرقابل انکار است و توسط ابن خلدون; جامعه شناس پیشگام عرب در مقدمه مشهورش، بیان گردیده است .
جنگ; تظاهر اولیه طبیعی هیجان و خشم برای انتقام و تلافی جمعی بود و از قاعده قدیمی «قدرت حق است » نشات می گرفت .
این قاعده حتی در بین اشخاص، قبل از تاسیس و ایجاد عدالت سازماندهی شده (دستگاه قضایی) در شکل جنگ خصوصی اعمال می شد . همچنین جنگ پیش از ظهور دولتهای جدید، بین قبایل متعدد در شکل جنگ قبیله ای شناخته شده بود، همچنان که جنگهای قبیله ای ناشی از کینه های خانوادگی به کرات قبل از ظهور اسلام وجود داشت ولی به تدریج جنگهای خصوصی و قبیله ای از بین رفت و جنگ در قلمرو روابط بین کشورها بین المللی گردید . با این وصف و با وجود یک تغییر خصوصیت، جنگ برای یک مدت مدیدی، به عنوان یک جنبه ضروری روابط بین الملل باقی ماند . گستره تاریخ پر است از ثبت جنگها و روابط خصمانه . قاعده «قدرت حق است » به عنوان روش حل و فصل و تصفیه بین دولتها باقی مانده و ادامه یافت . این وضعیت در غرب تا آغاز دوران جدید ادامه یافت تا این که قرن هفدهم میلادی، «هوگو گروسیوس » در مقدمه کتاب مشهورش به نام «حقوق جنگ و صلح » تشریح نمود که چگونه ملتها در دنیای مسیحی به دلایل اندک یا بدون هیچ دلیلی متوسل به سلاح شدند و هیچ احترامی برای حقوق الهی و بشری قائل نبودند . وی، آنگاه به کشورها توصیه نمود که خود را ملزم به عدالت و حقوق طبیعی بدانند . او، این حقوق را به عنوان ندای عقل سلیم تعریف می کند که نشان می دهد یک عمل به وسیله خداوند خالق طبیعت; یا ممنوع شده است یا لازم .
تکامل حقوق بین الملل، در پرتو مباحث حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه تحقق می یابد و تبلیغ و ترویج فرهنگ صلح و ضرورت حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بر اساس قواعد عدالت متعالی، از اصول پایه ای آن به شمار می رود . این تکامل از علمای حقوق بین الملل و دانشمندانی که پیرامون حقوق طبیعی و حقوق الهی و همچنین پیرامون تفاوت بین جنگهای مشروع و نامشروع، نوشته هایی دارند، تاثیر پذیرفته است .
بنابراین، صلح به عنوان یک حالت عادی وایده آل (کمال مطلوب) روابط بین الملل تکامل یافت و جنگ در مقام تئوری و نظریه، تنها در شرایط کاملا خاص و در موارد بسیار استثنایی مجاز شمرده شد.
واژگان کلیدی :
جنگ، صلح، آتش بس، ترک مخاصمه، ترک متارکه، کنوانسیون های بین المللی، حقوق جنگ، معاهدات. بشردوستانه.مخاصمات مسلحانه.
بیان مسئله
مقدمه
گاه، جنگ و جهاد به آتشبس منجر مىشود که از آن در فقه به مهادنه و هدنه تعبیر مىشود. این لغت در اصل به معناى سکون است و اصطلاحاً براى بیان صلح موقت میان مسلمانان و گروهى از کافران حربى به کار مىرود. لذا بر آن، موادعه و معاهده که گویاى حالت ناپایدار است، اطلاق مىشود.
بررسی تحقیقی آتش بس و ختم مخاصمه فعال در حقوق بین الملل- قسمت ۳