سبقتْ وهَمْها إلی کلِّ مجدٍ
فأبسمی: عادَ فجْرُنا و هویتلو
تِ و تأبی حیاتُنا أن نطیقَهْ
و بلادٌ فی المُکُرماتِ عریقهْ
وانتهتْ منهُ قبلَ بدءِ الخلیقهْ
للعصافیرِ مِنْ دِمانا وثیقهْ[۲۱۸]
وی همچنین در این باره میگوید: «پس امروزهرگز در برابر استعمار گران تسلیم نخواهیم شد. با وجود قید و بندهایی که بر سر راه ما نهاده و وعدههای دروغینی که به ما داده است، ما راه خود را ادامه خواهیم داد. زمان آن رسیده است که حکومت ظلم و ستم به کنار رود و عدالت جایگزین آن گردد، زیرا ما به هم میهنان خویش در جنوب کشور وعده آزادی دادهایم و این وعده را عملی میکنیم، به همین سبب ما یک جا همچون مرگ بر سر آنان می ریزیم و جای دیگر همچون شیر خواب را از چشمانشان می رباییم و پا بر روی اجساد غاصبان می گذاریم و به سوی فردای جاویدان وبا شکوه می رویم و استعمارگران را روانه آخرت میکنیم چنان گرد وغباری (قیامتی) به پا میکنیم که گویی استعمار حتی برای یک لحظه در سرزمین جنوب نزیسته و اصلا وجود خارجی نداشته است».
فلن نخضعَ الیومَ للغاصبین
و لمْ نستکنْ للعنا الأنکد[۲۱۹]ِ
سنمشی سنمشی برغمِ القیودِ
فقدْ آنَ للجورِ أن ینتهی
وَعَدْنا الجنوبَ بیومِ الجلاءِ[۲۲۰]
سنمشی علی جثثِ الغاصبین
و ننصبُّ[۲۲۱] کالموتِمن مشهدٍ
و نرمی بقافلهِ الغاصبین
فتمسی غباراً کأنْ لمْ تعشْ
و رغمِ وعودِ الخداعِ الردی
و قد آنَ للعدلِ أن یبتدی
و یومُ الفدا غایهُ الموعدِ
إلی غِدنا الخالدِ الأمجدِ
و ننقضُّ[۲۲۲] کالأسدِمنْ مشهدِ
إلی العالمِ الآخرِ الأبعدِ
بأرضِ الجنوبِ و لمْ توجدِ[۲۲۳]
با توجه به نمونههایی که ذکر گردید میتوان گفت که «عبدالله بردونی» خواستار آزادی وطن خویش از سیطره استعمار بوده و در این اشعار هممیهنان را تشویق میکرده است که آزادی حق شماست؛ در راه دستیابی بدان تلاش کنید؛ فریب وعدههای دروغین استعمارگران را نخورید راه خود را ادامه بدهید و به سوی آیندهای جاودانه در حرکت باشید.
۴-۲٫دعوت به وحدت، همبستگی و تعاون
در بحث جوامع انسانی یکی از بحرانهای ششگانه که پیشرفت و توسعه جوامع منوط به گذر و عبور از آنها میباشد، بحران یکپارچگی است. کشوری که دچار بحران یکپارچگی باشد هیچ گاه نمیتواند راه رشد، تعالی و سعادت و کمال خود را طی کند، چرا که قومیتهای مختلف درون جامعه هر کدام خود را تافتهای جدا بافته از کل احساس نموده و به یک هویت جامعی که کل کشور را در بر میگیرد، باور ندارد. بنابراین چنین جامعهای دائماً درگیر مسائل داخلی خود خواهد بود و انرژی و سرمایههای مادی و معنوی آن در مسیر رشد و شکوفایی هزینه نخواهد شد. چنانکه حضرت علی۷ در نهجالبلاغه با اشاره به تفرقه و آثار و پیامدهای منفی آن میفرمایند: «ای مردم کوفه، بدن های شما در کنار هم اما فکر و خواستههای شما پراکنده است؛ سخنان ادعایی شما سنگهای سخت را میشکند، ولی رفتار زشت شما دشمنان را امیدوار میسازد. در خانههایتان که نشستهاید، ادعاها و شعارهای تند سر میدهید، اما در روز نبرد، میگویید ای جنگ از ما دور شو و فرار میکنید».[۲۲۴]
وحدت ملی عبارت است از چگونگی واکنش مردم در باب دفاع از منافع عمومی و مصالح کشور.[۲۲۵] همبستگی و تعاون در فرهنگ علوم سیاسی عبارت است از: همکاری و اشتراک مساعی افراد جامعه برای مرفه و مترقیتر ساختن زندگی و مقاومت در برابر ظلم و ستم و تعدی و تجاوز.[۲۲۶]
حضور استعمار در کشورهای عربی بویژه جنوب یمن،و ایجاد تفرقه در بین ملل اسلامی از عواملی است که «عبدالله بردونی» را تحت تأثیر قرار داد و موجب شد که وی، به صراحت و به صورت آشکار بارها در سرودههای میهنی خود مردم را به اتحاد و یکدلی فرا خواند.
«برودنی» حامی راستین در دفاع از وحدت ملی به شمار میرود و در برابر توطئههای دشمنان برای تقسیم کشورش بواسطه شعرش از خود مقاومت نشان داده، معتقد است که تمسک جستن به وحدت ملی، تنها را تحقق پیروزی است.
چنانکه در قصائد «قتله و ثُوّار»، «زحف العروبه»، «عوده القائد»، «الحکم للشعب»، «ثائران» و نمونههای دیگر به این مضمون پرداخته است.
وی در قصیده «ثائران» به هم میهنانش در برابر استعمار میگوید: «در بدترین و سختترین شرایط با همدیگر متحد باشید. در دل دشمن ترس و وحشت بیفکنیدو به سویش روانه شوید ، از هم جدا نشوید،زیرا آنها مانند گروه های صبح بر شما وارد شدند شما نیز مانند گروههای صبح وبه طور مرتب و منظم بر دشمن وارد شوید و به وی اجازه ندهید که در اموراتتان دخالت کند، زیرا دشمن در کمین شما و منتظر ایجاد تفرقه و جدایی در میان شماست. او شما را بر علیه یکدیگر تحریک میکند پس شما را محاصره میکند پس گلولههایتان را در میان آنها بشکافید اما از همدیگر جدا نشوید، زیرا آنها از آتش شما قویتر و صاعقه برانگیزتراند حتی اگر از شدت خشم منفجر شدید باز مقاومت کنید،زیرا آنها مانند سیل شما را طوفانی کردند تا خودشان روانه شدند».
توحَّشوا و أطلِقوا
جاؤوا کأفواجِ الضُّحی
الکمُّ کیفٌ واحدٌ
تفور[۲۲۷] تحتَ خطوکم