شهروند ناظر ۸
شهروند ناظر قدرت نمایندگی ۷
همکاری ۶
مشاوره ۵
نشانه های ورود به مشارکت توافق ۴
اطلاع رسانی ۳
درمان گری
غیر مشارکتی ۲
کنترل ۱
منبع : غفاری، ۱۳۸۰، ص۵۸
بر مبنای اندیشه آرنستاین همه ی افرادی که در فرایند مشارکت درگیر می شوند از درجه و میزان مشارکتی یکسانی برخودار نیستند. بلکه براساس پله و موقعیتی که در این فرایند کسب می نمایند، جایگاه مشارکتی آنان تعیین می گردد. در مرحله ی شهروندی است که فرد از حق مشارکت به معنای واقعی آن برخوردار می گردد. بدیهی است که این وضعیت در جایی که فرایند دموکراسی در معنای محتوایی اش تحقق پیدا کرده باشد و نه در معنای ضروری و شکلی آن امکان بروز و ظهور خواهد داشت. اگر فرایند دموکراسی محدود به شکل صوری آن شود، چیزی که در بیش تر کشورهای در حال توسعه وجود دارد، تحقق فرایند توانمندسازی دچار مشکل خواهد بود. آن چنان که در مورد آفریقا مطرح می نماید، در غلبه ی دموکراسی صوری بر دموکراسی محتوایی موجب انسداد معناداری در فرایند دموکراتیک ناتوانمندی خود مشروعیت بخشیده و تحت ستم بودن و بیگانگی آنها دیگر همانند گذشته مشهوری ندارد که برای حل آن اقدام نماید تحقق مشارکت وابستگی مهمی با گرایش های حکومت دارد و وابسته به تقویت قانونی و سیاسی و نیز دسترسی به منابعی چون زمین، سرمایه، اطلاعات و مهارت است (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳،ص ۱۶۳).
مشارکت روستاییان در تصمیم گیری توسعه روستا سنگ محک رهیابی توسعه ی هماهنگ یا همه جانبه به شمار می رود. از این رو مشارکت به عنوان یک هدف، خصوصاً در سطح محلی جزء جدایی ناپذیر توسعه قلمداد می گردد (افتخاری، ۱۳۸۲، صص ۷۰-۶۸).
برنامه های محلی، مسئولیت مشترک سازمان ها و کارگزاران بسیاری است که بر یکدیگر اثر می گذارند و از سوی دیگر هر چه مشارکت مردم عادی و گروه های ذینفع از قبیل نهادهای صنفی یا احزاب سیاسی در تهیه و اجرای برنامه ها افزایش یابد برنامه برای آنها معنادارتر است (رضوانی، ۱۳۸۳،ص۱۳۴).
۲-۱۱. مشارکت و پایداری اقتصاد روستایی
مطالعات انجام یافته در خصوص تحلیل رابطه بین مشارکت و توسعه پایدار روستایی بسیار محدود است و بیشتر مطالعات نیز به پروژه های مساله محور اختصاص یافته است. همچنین مشارکت های مردمی را در بسیاری از موارد به گروه های ویژه، مثل تصمیم سازان و به مدیران شرکت ها محدود کرده اند(Cai & etal, 2009: 8911). روش های مشارکتی برای پروژه های توسعه، توسعه جامعه محور، تمرکز زدا و مبتنی بر رهیافت های محلی گسترش یافته است. مشارکت منجر به بکارگیری مکانیسم هایی شده است که پاسخ مطمئن تری به نیازهای مردم می دهد. این مکانیسم ها خط مشی های پیچیده ای از اقتصاد خانوار با ابعاد تولیدی، بهبود رفاه از طریق انباشت سرمایه(زمین، مهارت ها و زیر ساخت ها) یا چهارچوب قیمت گذاری، تحقیق و توسعه کشاورزی، سیاست های بازاری و دسترسی به اعتبارات ارائه داده است(Zezza & etal, 2009: 1298).مشارکت مردم با یکدیگر و دولت برای پایدارسازی اقتصاد روستایی می تواند در زمینه های زیر انجام گیرد.
۲-۱۲. مشارکت و کشاورزی پایدار
به طور کلی کشاورزی پایدار فرایندی عقلانی مبتنی بر استفاده بهینه از منابع و گرفتن تصمیمات صحیح و معقول در روند تولیدات کشاورزی است به گونه ای که فعالیت های کشاورزی با فرایندهای اکولوژیکی هم سو گردند. فراهم آوردن چنین شرایطی مستلزم بستری از دانش وآگاهی است که تصمیمات عقلایی را به همراه آورد و استفاده بهینه از منابع را موجب گردد. در این بین مشارکت با ایجاد بستری از آموزش و اطلاعات و دانش، فرایندی از تفکر را بوجود می آورد که به تصمیم گیری عقلایی می انجامد. در زمینه فعالیت های کشاورزی، فضای گفتمان بوجود آمده از مشارکت در بین روستاییان کشاورز، مروجان جهاد کشاورزی، فروشندگان نهاده های کشاورزی و بازار، زمینه را برای ایجاد اطلاعات و دانش و فرایند تفکر فراهم می کند. فرایند تفکر در کارهای جمعی شامل مراحل مفهوم سازی، ساخت اصل، درک، حل مسئله و تصمیم گیری است.در مرحله مفهوم سازی در فعالیت های کشاورزی پایدار، اطلاعات منظم فرد راجع به عقلانیت و رفتار عقلایی شکل می گیرد و او را قادر می سازد که منفعت شخصی و جمعی را تشخیص دهد در واقع مشارکت به گونه ای عمل می کند که در برابر منافع شخص روحیه دیگر خواهی را در افراد ایجاد کند و مسئولیت را با خود به همراه آورد (خسروبیگی، ۱۳۹۱،ص۷ ). برای درگیری و مشارکت همه جانبه محققان و کشاورزان باید اولاً تحقیقات پایه و کاربردی یکسان مورد توجه قرارگیرد و ثانیاً حس برتربینی محققان که باعث می شود کشاورزان فکرکنند محققان مشکلاتشان را نمی فهمند، از بین برده شود و ثالثاً محققان بر روی موضوعاتی کار کنند که اولویتشان در یک محیط دموکراسی تعیین شده است. در نهایت اینکه تحقیق مشارکتی مدت زمان لازم بین آشنایی با نوآوری و پذیرش آن را کوتاه می سازد و هم نرخ وسرعت پذیرش نوآوری رابالا می برد (Anonymous,2012:58). سیستم آبیاری و غیره می تواند کارایی و اثر بخشی زیادی را در اقتصاد روستایی داشته باشد . (خسرو بیگی، ۱۳۹۱،ص۸).
۲-۱۳. مشارکت اطلاعات محور
امروزه نقش بسیار مهم آموزش در بالا بردن سطح دانش، تحلیل، اخلاق و مسئولیت پذیری افراد در برابر جامعه و محیط زیست انکارناپذیر است. مطالعات چندی در تانزانیا، شیلی، اکوادور(۲۰۰۱)، مکزیک(۲۰۰۰) و چین(۲۰۰۵) نشان می دهد که ارتباط مثبتی بین آموزش و مشارکت مردم در فرایند خود اشتغالی غیر کشاورزی وجود دارد که دیگر متغیرها چنین تأثیری را ندارند. همچنین این مطالعات نشان می دهد که مشارکت در خلق فعالیت های درآمدزا بسیار مهم و مثبت بوده است .(Winters & et al, 2009: 1450)
در فرایند آموزش روستائیان و کشاورزان مسائل متعددی وجود دارد، برخی از آنها عبارتند از :۱- فقدان خط مشی های منسجم برای آموزش روستایی و کشاورزان؛ ۲- فقدان گفتگو درباره مسائل حمایتی بین متولیان ارائه خدمات و ذینفعان؛ ۳- ارتباط ضعیف یا غیر موجود میان نهادهای متولی آموزش (رسمی و غیر رسمی) با مردمان روستایی؛ ۴- فقدان مطالعات مربوط به نیازمندی های بازار کار و نیازهای حرفه ای روستائیان(جهت انطباق مواد آموزش با نیازمندیهای بازار)؛ ۵- فقدان ظرفیت سازمان های متولی آموزش از برنامه ریزی استراتژیک، قبل از ارزیابی، نظارت و کارآفرینی و ۶- سختی برنامه های درسی و عدم انطباق با اولویت های در حال تغییر شرایط زیست روستایی، یا سختی ارائه و انتقال مهارت (Wallace, 2007: 583).
مشارکت مردم در فرایند آموزش نظیر مواد آموزشی، زمان و چگونگی آموزش با سازمان های متولی آموزش روستایی می تواند بسیاری از مشکلات پیش روی نظام آموزش را حل نماید.
بطورکلی افراد وقتی در جمع قرار می گیرند، خلاقیت بیشتری از خود نشان می دهند. یادگیری در جمع باعث نیروافزایی می شود. بنا به گفته بوهم، فیزیکدان و از پیشگامان نظریه کوانتوم، «فکر پدیده ای مشارکتی است». در نتیجه، افزایش توانایی افراد نیز تا حد زیادی به مشارکت آن ها در تفکر و یادگیری گروهی وابسته است(حسنی،۱۳۸۸،ص۹۶). در این بین مشارکت فضای مساعد برای تبادل آرا فراهم می کند و به درک متقابل طرفین از یکدیگر می افزاید. بنابراین در شناخت از چگونگی فرایند تولید، کشاورزان افراد یا کشاورزان دیگر را به عنوان منبع اطلاعات برای حل مسائل مختلف می دانند. .(Santos and Barrett, 2010: 1794)
۲-۱۴. فرایند مشارکت
نظام برنامه ریزی باید به گونه ای طراحی شود که حجم گسترده ای از مشارکت را در کلیه سطوح در بر داشته باشد (رضوانی، ۱۳۸۳،ص ۲۱۴).
( patricia and perkins,2010:2) مشارکت را فرآیندی می داند که از طریق آن افراد گروه ها و سازمان ها نقش فعالی را دراتخاذ و اجرای تصمیمات ایفا می کنند. که به طور مستقیم بر روی آنها تأثیرگذار است.که به طور معمول مشارکت را در سه سطح، تصمیم گیری، طرح ریزی، وبررسی نتایج وپیامدهای حاصل از اجرای یک برنامه یا طرح خاص مورد توجه قرار می گیرد( stefano,2011:133). اگر جریان توسعه میخواهد موفق باشد، بایستی در تمام این مراحل مشارکت مردم را در بر داشته باشد. چرا که مشارکت مردم ضامن اصلی موفق بودن طرح توسعه یا یک پروژه است. مشارکت مردم در امور تصمیم گیری و حل مسئله، فرایندی اکتسابی و دارای قابلیت بهسازی است.
مشارکت در معنای توسعه ای مراحل مختلفی را شامل می شود، این سطوح که توسط برنامه ریزان و صاحب نظران مطرح شده است، عبارتند از :
الف ـ سطح تصمیم گیری ب ـ سطح اجرا ج ـ سطح نظارت د ـ سطح مشارکت در سهیم شدن منافع.
این سطوح که توسط موسسه آسیا و اقیانوسیه دسته بندی شده است، مشارکت را مشارکتی می داند که فرد مشارکت کننده در تمام سطوح فوق داوطلبانه شرکت داشته باشد. براساس تجربه ی معمول در کشورهای جهان سوم، روستاییان در سطوح تصمیم گیری و نظارت کمتر مشارکت دارند و صرفاً از آنها خواسته می شود در اجرای رهنمودها و تصمیم گیرانی چون مروجین، مبلغین و برنامه ریزان غیر روستایی عمل کنند (رکن الدین افتخاری، ۱۳۸۶،ص ۹۲).
۲-۱۵. پیش شرط های ضروری برای مشارکت مردم
از آن جایی که تفسیرها و تعابیر مختلفی از مفهوم مشارکت در توسعه از طرف دست اندرکاران امر توسعه ارائه شده است و هر یک به نوعی مراد و انگیزه ی موضوعی مشارکت را در نظریه و عمل بیان داشته اند ولی در واقع باید هدف اصلی و مفهوم اصلی مشارکت فردی را مشارکت از روی رغبت و اختیار فردی دانست. برای رسیدن به توسعه ی یکپارچه در سطح مناطق روستایی و کاهش شکاف میان مناطق شهری و روستایی خواهان مشارکت های آزاد و اختیاری در میان روستاییان هستیم. برای تحقق مشارکت که از اهداف توسعه به شمار می رود به لوازم و پیش شرط هایی در صحنه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیازمندیم (خرمی، ۱۳۷۴، ص۵۰).
پدیده ی مشارکت یک مقوله ذهنی (Subjective) است که باید بسترهای لازم را برای تحقق مشارکت در افکار، عقاید، ایستارها، رفتار و بالاخره فرهنگ مردم جستجو کرد و برای جا انداختن فرهنگ مشارکت باید قالب های ذهنی پیش ساخته ی افراد دگرگون شود و این امر فرهنگی در کوتاه مدت میسر نیست، به ویژه این که نگرش مردم در ارتباط با مشارکت جهت گیری شبه سیا سی یا سیا سی به خود گیرد (مهدی طالب، ۱۳۸۸، ص۱۷۳).
عوامل گوناگونی در دست یابی به بیش ترین و مطلوب ترین حد مشارکت در توسعه روستایی موثر هستند. درزیر به برخی از کلیدی ترین عواملی که مشارکت موثر روستاییان را در پی خواهد داشت می پردازیم :
۲-۱۵-۱. وجود یک نظام مردمی
مردم به راحتی در تمام سطوح تصمیم گیری برای طرح ها و پروژه های ویژه ی روستایی مشارکت نمایند و مطمئن باشند که نظرات و دیدگاه های آن ها برای رفع مشکلاتشان مهم می باشد و دست اندرکاران بالادستی نیز از این رویه استقبال نمایند، یکی از مهم ترین پیش شرط های مشارکت مردم است (علوی تبار، ۱۳۷۹، ص۱۶).
۲-۱۵-۲. ایجاد روحیه ی دموکراسی و تصمیم گیری جمعی
یکی از اصول ضروری و لازم برای هر جامعه می باشد. البته کشورهای جهان سوم نیز برای حاکم کردن این رویحه در جامعه بایستی موا نع زیادی را از سر راه بردارند. این موانع عبارتند از : الگوی استعماری حاکم بر این جوامع، ساختارهای سنتی قدرت در جامعه و هم چنین عوامل و سازمانهای بین المللی که هر کدام از این عوامل در جلوگیری از پیدایش واقعی فرهنگی مردم و مشارکتی در کشورهای جهان سوم موثر هستند.
۲-۱۵-۳. تمرکززدایی
در تصمیم گیری های توسعه ای بایستی به ایجاد نمایندگی هایی در سطح محلی دست یابید و سطوح برنامه ریزی را به سطح روستا کشانید. در راستای دستیابی به این امر لازم است منابع مالی کافی و همین طور افراد شایسته و متخصص در اجرای برنامه های توسعه را در اختیار نمایندگی های گفته شده قرار داد. اگر قدرت عمل نمایندگی های محلی در اجرای موفق برنامه ها کم باشد، آنها در جذب و ایجاد انگیزه در روستاییان برای مشارکت در طرح های توسعه روستا توفیق چندانی نخواهد یافت.
۲-۱۵-۴. واگذاری اختیار و قدرت تصمیم گیری به مردم
مشارکت مردم در اداره امور محلی خود با داشتن اختیار تصمیم گیری حاصل می گردد و اختیار
تصمیم گیری مستلزم فراهم آوردن امکانات گوناگون برای اجرای تصمیمات و سیاست ها و خط مشی های اتخاذ شده در محل است. به بیانی دیگر، اختیار تصمیم گیری در امور محلی نمی تواند مجزا از اختیار تصمیمات مالی برای فراهم آوردن امکان اجرای سیاست ها و تصمیمات باشد (رضوانی، ۱۳۸۳، ص۲۱۵).
۲-۱۵-۵. وجود رهبران قدرتمند محلی
یکی از عوامل دیگر مؤثر در جذب محرومین روستایی در طرح های توسعه روستایی وجود رهبری قدرتمند و صاحب نفوذ در مناطق روستایی است. رهبری به معنای پیمودن راه های نوین، فرا رفتن از شناخت ها و آفرینش آینده است. همچنین به معنای کمک به مردم برای سازمان گرفتن در سرزمینی نوین است که برای آنها امید به آینده می دهد. رهبران محلی به عنوان یک کانال ارتباطی بین مردم و سطوح بالاتر تصمیم گیری می باشد. نقش آنها در وارد کردن مردم به طور فعال در برنامه ریزی و مدیریت پروژههای توسعه اگر بیش تر از مقامات محلی نباشد، در سطح آنهاست. در جایی که ساخت قدرت محلی نسبتاً از تساوی بیشتری برخوردار باشد، رهبران محلی می توانند به دنبال افزایش مشارکت بیشتر مردم باشند. اجتماع محلی متفرق و فاقد تشکیلات رهبری، مثلاً یک شورا به عنوان شورای عمران و توسعه ی محلی قطعاً قادر نخواهد بود در امر مشارکت مؤثر افتد، یا از توان خود به درستی بهره گیرد. محله ای که سازمان یافته تر است جهت مشارکت در امور عمرانی و توسعه ای آماده تر است. ساخت رهبری آن اندازه ارزشمند است که باید به منزله ی واحدهای اجرایی اداری رسمیت یافته و مورد تایید قرار گیرد (شاکری، ۱۳۸۰، صص۶۱-۶۰).
۲-۱۵-۶. وجود سنت های فرهنگی و اجتماعی
از عوامل مؤثر دیگر در جذب مشارکت و همیاری روستاییان در زمینه های مختلف توسعه و عمران روستایی وجود فرهنگ سنتی مشارکت و روح جمعی حاکم بر جامعه ی مشارکت کننده است. چنین روحیهای زمانی به منصه ی ظهور خواهد رسید که دارای رشد تاریخی و قدمت طولانی در عرصه ی زندگی انسانها باشد و روستاییان در زمان های طولانی مزه ی شیرین روحیه ی همکاری و مشارکت را در کارها چشیده و آنها را نهادینه کرده باشند. تنها در سایه ی چنین روحیه ای است که جلب مشارکت و همکاری موثر آنها نتیجه منطقی و مطلوب خواهد داشت. برای رسیدن به نتایج و اهداف مقرر شده در طرحها، مدیران طرحها می بایست اهداف نهادهای بومی و محلی مردم را تقویت کنند و به جای چند مؤسسه ی تحت سرپرستی دولت این نهادهای سنتی را به شکل امروزی سازماندهی و مدیریت کنند. با انجام این کار، شکستهای سازمانهای دولتی در جلب مشارکت و واکنش عمومی که تا حدی مربوط به اختلافات سنتی و فرهنگی روستاییان با مسئولان امور وبی میلی ایشان نسبت به مخالفت یا موافقت با این راهکارها بود، تکرار نمی شود. اگر این سازمان های مشارکتی از بطن جامعه روستایی برخاسته باشد، سنتها و فرهنگ روستایی نه تنها بازدارنده نیستند بلکه تقویت کننده ی مشارکت مردمی نیز هست. به همین دلیل در بعضی موارد سازمان های مدرن و تکنولوژی های تزریقی نتوانسته اند تحریکی در جامعه برای مشارکت ایجاد کنند. در حالی که برعکس، موسسات بومی توانسته اند مردم را به تحرک وا دارند که در طرحها مشارکت کنند.
۲-۱۵-۷. پذیرش تنوع افکار در بین روستاییان
یکی دیگر از عوامل مؤثر در جلب محرومین روستایی در طرحهای مشارکتی، پذیرش این اصل است که همه ی مردم مانند هم فکر نمی کنند. یعنی این که افراد در دیدگاه ها و رویکردهای همدیگر سهیم و شریک نیستند. این به خاطر تنوع افکار در جامعه است که منجر به پویایی و نوآوری که همان «بقا» است، می شود. با پذیرش این اصل می بایست به تمامی مردمی که طرحهای توسعه ی روستایی برای آنها اجرا می شود، فرصت حضور در طرحها و بیان نظرات شان را بدهند. با این کار هم انگیزه ی آنها برای حضور مؤثرتر و مفیدتر در طرحها افزایش می یابد و هم اعتماد به نفس آنها در بیان نظرات شان افزایش می یابد.
۲-۱۵-۸. پذیرش سیستم های نظارتی از طرف مردم روستایی
یکی دیگر از عوامل زمینه ساز مشارکت مؤثر مردمی در طرح های توسعه روستایی، وجود ساز و کار نظارتی و بازخوردی مناسب مردمی است. حرکت سازمانی صرف نظر از نوع کار و اداره ی امور نیاز به نظارت دارد. نظارت به معنی بازدید و بررسی همراه با ایجاد توازن است تا کارها در مسیر خود ادامه یابد و از خطاهایی که منجر به صرف هزینه و وقت زیادی می گردد، جلوگیری کرد. پذیرش نظارت مردمی در طرحها به این مفهوم است که مردم عملکرد طرح و مجریان آن را در دست یابی به اهداف تعیین شده سنجیده و اگر خطایی در طول مسیر اجرای طرح واقع شده است برطرف کنند. به این دلیل که مردم روستایی از محیط و امکانات روستایی خود مطلع هستند، این فرایند نظارت و ارزشیابی می تواند مؤثر واقع شود. علاوه بر این باعث تقویت انگیزه ی مردم روستایی در همکاری و مشارکت در طرحها می شود.
۲-۱۵-۹. قرار دادن اطلاعات و آگاهی های لازم در دسترس روستاییان
تحقیقات انجام شده درباره نقش مدیریت محلی در برنامه ریزی مشارکتی با تاکید بر توان افزایی زنان ...