(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ کیفیت دلبستگی با رفتارهای خرابکارانه بر مبنای نظریۀ بیگانگی روانی ملوین سیمن در دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوعِ همبستگی و جامعۀ آماری کلیۀ دانش آموزان دختر و پسر مقطع سوم دبیرستان شهر فسا در سال تحصیلی 93-1392 به تعداد 1043 نفر بود. به روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای از 33 دبیرستان در سطح شهر فسا 15 دبیرستان انتخاب و 320 دانشآموز (176 دختر و 144 پسر) انتخاب شدند و پرسشنامۀ خودگزارشدهی ازخودبیگانگی روانی ملوین سیمن PV&VB (1959) و سیاهۀ دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ IPPA-R (1987) را تکمیل کردند. تحلیل دادههای به دست آمده با بهره گرفتن از آزمون آماری همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس یکراهه (آزمون T) نشان داد دلبستگی به والدین و همسالان و همۀ مؤلفههای آنها با رفتارهای خرابکارانه که به سه شیوۀ موازی عملیاتی شد رابطه دارند. مؤلفههای اعتماد و ارتباط با والدین و همسالان (رابطۀ مثبت میان والدین و همسالان با نوجوانان) با متغیر وابسته رابطۀ منفی و معنیدار و مؤلفۀ بیگانگی از والدین و همسالان با خرابکاری رابطۀ مثبت و معنیداری داشتند. بنابراین دلبستگی بیشتر به والدین و همسالان رابطۀ منفی با خرابکاری دارد. همچنین هر پنج مؤلفۀ ازخودبیگانگی روانی (بیقدرتی، بیهنجاری، بیمعنایی، انزوای اجتماعی و تنفر از خویشتن) با رفتارهای خرابکارانه رابطۀ مثبت و معنیدار داشتند. بین دختران و پسران از نظر رفتارهای خرابکارانه، تفاوت معنیداری یافت نشد. نهایتاً متغیرهای احساس انزوای اجتماعی، ارتباط با پدر، اعتماد به مادر، ارتباط با مادر، بیگانگی از پدر و بیگانگی از همسال توانستند وارد معادلۀ رگرسیون شده و بیشترین تبیین را از متغیر وابسته به دست دهند. به طوریکه این شش متغیر، بر روی هم توانستند 90 درصد از واریانس خرابکاری را تبیین کنند. همچنین، ضرایب معنیداری نشان داد که رابطۀ این شش متغیر با خرابکاری، در سطح اطمینان 99 درصد، از نظر آماری معنیدار است. با توجه به روابط معنیدار بین خرابکاری و متغیرهای فوقالذکر، نیاز به آموزشِ ایجاد فضاهای عاطفی و ارتباط نزدیک و صمیمانه با نوجوانان برای دستاندرکاران تعلیم و تربیت (خانواده و مدرسه) احساس میشود. علاوه بر این، یاددهی مهارتهای اجتماعی در مدارس به دانش آموزان (شامل نحوۀ تصمیم گیری، ایجاد اعتماد به نفس، و مدیریت استرس همسالان، افزایش حس مسئولیت پذیری)، به منظور کاهش رفتارهای خرابکارانه مناسب خواهد بود.
کلید واژه: خرابکاری، احساس بیقدرتی، احساس بیهنجاری، احساس بیمعنائی، احساس انزوای اجتماعی، احساس تنفر از خویشتن، نظریۀ بیگانگی روانی، کیفیت دلبستگی.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ت
فهرست مطالب ث
فهرست جدولها خ
فصل اول: کلیات پژوهش 10
1-1. مقدمه 11
1-2. بیان مسئله 12
1-3. اهداف پژوهش 17
1-3-1. هدف کلی 17
1-3-2. اهداف خاص 18
1-4. فرضیات پژوهش 18
۱-5. اهمیت و ضرورت پژوهش 18
1-6. تعریفهای عملیاتی 22
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش 25
2-1. تبیینهای سطح خرد روانشناسی 26
2-1-1. نظریه های خردهفرهنگی 26
2-1-1-1. نظریۀ کوهن 26
2-1-1-2. نظریۀ کلووارد و اوهلین 27
2-1-1-3. نظریۀ میلر 27
2-1-2. نظریۀ بیگانگی روانی ملوین سیمن 28
2-1-3. نظریۀ ساترلند 31
2-1-4. نظریۀ هیرشی 32
2-1-5. نظریۀ بکر و لمرت 33
2-1-6. نظریۀ اجتماعی شدن 34
2-1-7. نظریۀ برآیند کلارک 34
2-1-8. نظریۀ سولومن اش 35
2-1-9. نظریۀ فضای عاطفی خانواده 35
2-2. تبیینهای روانشناختی 35
2-2-1. نظریۀ ناکامی-پرخاشگری 36
2-2-2. نظریۀ یادگیری اجتماعی 36
2-2-3. تحول روانی-اجتماعی بر اساس نظریۀ اریکسون 37
2-2-4. نظریۀ بازگشتی 40
2-2-5. دیدگاههای جنسیتی 40
2-2-6. نظریۀ دلبستگی 41
2-3. چارچوب نظری منتخب 42
2-4. مبانی تجربی خرابکاری 43
۲-4-1. پیشینه در داخل کشور 43
۲-4-2. پیشینه در خارج از ایران 54
۲-4-3. جمعبندی 68
2-5. مدل نظری پژوهش 70
فصل سوم: روش پژوهش 71
3-1. مقدمه 72
۳-2. روش پژوهش 72
3-۳. جامعۀ پژوهش 73
۳-4. نمونه گیری 73
۳-5. روش و ابزار جمعآوری اطلاعات 75
۳-5-1. پرسشنامۀ ازخودبیگانگی روانی 75
۳-5-2. پرسشنامۀ دلبستگی نوجوانان به والدین و همسالان 77
۳-5-3. پرسشنامۀ رفتار خرابکارانه 80
۳-6. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 82
۳-7. شیوۀ اجرای پژوهش 83
فصل چهارم: یافتههای پژوهش 84
۴-1. آمار توصیفی 85
4-2. آمار استنباطی 96
4-2-1. ازخودبیگانگی روانی و خرابکاری 96
4-2-2. کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان و خرابکاری 105
4-2-3. آزمون مدل پژوهش 119
4-2-4. جنسیت و خرابکاری 127
فصل پنجم: نتیجهگیری و بحث، پیشنهادها 130
5-1. خلاصۀ پژوهش 131
5-2. پاسخ به فرضیات پژوهش 134
۵-3. نتیجهگیری و بحث 144
۵-4. محدودیتهای پژوهش 150
۵-5. پیشنهادهای پژوهش 151
۵-5-1. پیشنهادهای پژوهشی 151
۵-5-2. پیشنهادهای کاربردی 152
منابع 154
پیوستها 168
پیوست 1. پرسشنامۀ ازخودبیگانگی روانی و رفتار خرابکارانه 169
پیوست 2. پرسشنامۀ کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان 174
. مقدمه
نیروی انسانی و بخصوص جمعیت جوان به عنوان یکی از جلوههای قدرت و توانمندی در هر کشور به حساب میآید. در واقع، جوانان در راهبرد رشد و توسعه و در چشمانداز هر جامعه یک عامل تعیینکننده و جزو سرمایۀ ملی به حساب میآیند که در حفظ سلامتی و نحوۀ تعلیم و تربیت آنان باید تلاشهای لازم صورت گیرد. از جمله ویژگیهای دورۀ نوجوانی و جوانی میل به استقلالطلبی و آزادی است به طوریکه تغییر و تحول جسمی و روانی و شخصیتی در این دوران، خواسته های جدیدی را مطرح میسازد که در این بین از یک سو میل به تبعیت از ارزشهای نوجوانی، پذیرفته شدن و جذب در گروههای همسالان، فشارهای گروهی و میل به ابراز وجود، از طرف دیگر فقدان امکانات، روابط عاطفی نامناسب و عدم توجه به خواستهها و نظرات جوان، بی تجربگی و عدم شناخت کافی او را در یک بحران فکری و آشفتگی روانی قرار میدهد و عوارضی به بار میآورد در نتیجه زمینۀ گرایش به رفتارهای نابهنجار و خرابکارانه را فراهم میسازد. به خوبی قابل تشخیص است که خانواده، مدرسه و گروه همسال، سهم مهمی را در اساسِ تشکیل جامعه و شکل گیری نوع روابط انسانی دارا بوده و در جریان زندگی، این نهادها به عنوان مسیر نخستینی برای نوجوانان جهت اثرگذاری بر رفتارها، همواره باقی میمانند. پیوندهای درون خانواده، مدرسه و گروه همسال، مکانهایی برای شکل گیری الگوهای رفتاری نوجوانان است که آنان را در بسیاری از تصمیمات رفتاری و روابط اجتماعی راهنمایی می کند. از این رو الگوهای رفتاری نهادها دربرگیرندۀ راههایی برای مدیریت رفتار و حل تعارضات رفتاری است. به طوریکه در بین بسیاری از صاحبنظران در این زمینه، توافق کلی وجود دارد که نوجوانانِ خرابکار غالباً در معرض آنگونه از روابط اجتماعی قرار دارند که از ویژگیهای آن، نبودن رابطه و پیوند نزدیک و صمیمانه بین والد و فرزند است که به تدریج کیفیت این رابطه در رفتار آنان نسبت به دیگران و محیط اجتماعی اثر میگذارد. لذا در چنین شرایطی پرداختن به موضوع تربیتی جوانان از اهمیت خاصی برخوردار است. مسلّماً هر چه قدر فضای آموزشی جامعه، خانواده، مدارس و دبیرستانها که مورد مداقۀ پیمایش حاضر خواهند بود از الگوهای تربیتی و آموزشی صحیح تبعیت کنند؛ به طوریکه دبیرِ دبیرستان حداقل استانداردهای یک رفتار روانشناسانه را در تعاملش با دانش آموزان دارا باشد و آنها را عیناً به منصۀ ظهور رساند، و یا والدین در برقراری روابط صمیمی و عاطفی با فرزندانشان موفقتر باشند؛ به طوریکه کیفیت رابطه و اعتمادِ فرزندان به والدین بالاتر باشد، هم در رشد و تعالی ایشان نقش کاملاً مفید و مؤثری خواهد داشت و هم در نیل به جلوگیری و پیشگیری از رفتارهای خرابکارانۀ ایشان موفقیت چشمگیری را به تبع خواهد داشت.
مشاهدۀ اعمال و رفتار خرابکارانه و غیرمنطقی توسط بعضی از جوانان نظیر تخریب اموال عمومی مثل پاره کردن صندلی، کندن گوشی تلفن در کیوسکهای عمومی، آسیب رساندن به اموال مدرسه و غیره، مبیّن این واقعیت است که در جوانان بعضاً گرایشات خرابکارانه به عنوان مقدمۀ رفتار بزهکارانه وجود دارد. رفتار خرابکارانۀ نوجوانان و جوانان شاید از نظر افکار عمومی و فرهنگ حاکم بر جامعه قابل اغماض و پیشِ پا افتاده قلمداد شود و آنها را از ویژگیهای خاص دوران نوجوانی و جوانی بدانند، اما واقعیت این است که رفتار خرابکارانه، هرچند جزیی، ملایم و کم باشد، فردِ مرتکب، خود را ناخودآگاه در مسیری قرار میدهد که احتمال تداوم، اشاعه و گسترش آن بسیار زیاد است. بنابراین ضرورت توجه به خرابکاری دانش آموزان به عنوان یک مشکلِ تربیتی که قشر وسیعی از جمعیت نوجوان و جوان ما را فرا میگیرد باید مد نظر قرار داد.
1-2. بیان مسئله
فعالیت روزمرۀ انسانها در جامعه، مبتنی بر «نظم اجتماعی[1]» است و این نظم اجتماعی از طریق افراد و گروههای اجتماعی اعمال میشود و تحول و یا تداوم پیدا می کند. در حقیقت هر رفتار اجتماعی از طریق هنجارها و قوانین خاصی اداره میشود که از طریق افراد و گروههای اجتماعی از همگان انتظار میرود (سیمن، 1959، به نقل از محسنیتبریزی، 1372). بهطورکلی، اگر افراد جامعه به هنجارهای اجتماعی، که رفتار آنها را به عنوان مناسب و نامناسب تعریف میکنند، مقید نباشند، فعالیتهای انسان متوقف، یا دچار اختلال خواهد شد (احمدی، 1377). یکی از اعمالی که نشانگر بروز اختلال در رفتار است، کردارهای خرابکارانه[2] است که مرتکبین این اعمال، اکثراً از قشر جوان و نوجوان جامعه تشکیل شدهاند.
پر واضح است که هنجارهای اجتماعی برای اعضای جامعه مشخص می کنند که در یک موقعیت اجتماعی، چه نوع رفتاری را باید پیش گیرند و از چه رفتاری بپرهیزند. با این وجود، عوامل متعددی دست به دست هم داده و منجر به ایجاد رفتارهای ضد اجتماعی و خرابکارانه میشوند که مسلّماً تاًثیر عوامل تربیتی و نابسامانیهای موجود در این زمینه، حائز اهمیت و توجه بسیار است و ضرورت دارد تا روانشناسان تربیتی برای جلوگیری از شیوع روزافزون این نابسامانیهایِ تربیتی که در واقع زنگ خطری برای جامعه خواهد بود، به امور تربیتی و پرورشی کودکان، نوجوانان و جوانان در خانه، مدرسه و اجتماع توجه اساسی داشته باشند.
مشاهده و گسترش روزافزون این رفتارها سبب شد تا مطالعۀ رفتارهای خرابکارانه، در کانونِ توجه این پژوهش قرار گیرد. مطالعات گوناگونی تا کنون بر مبنای نظریات