ترجمه: برخى از شما را بر برخى برترى داد (و شما را در درجات و استعدادهاى گوناگون قرار داد)، تا شما را در مورد آنچه به شما داده است، آزمایش کند».بسیار واضح است که این اختلافات از عوامل اقتصادى و طبقاتى و پدیدههاى مادّى نشأت نگرفته و چنانکه برخى از مادّهگرایان پنداشتهاند، آنچنان نیست که بر پایه مادّیت استوار شده باشد؛ یعنى نمىتوان گفت: فلان کس هوشیار و با ذکاوت است، چون از طبقه مرفّه و ثروتمند است و دیگرى کم استعداد و بىتحرّک است، زیرا از قشر زحمتکش و بردگان است.اختلاف استعدادها و قیافهها براساس میزان بسیار دقیق مشخصى است، که آفریدگار بر طبق مصالح آفرینش مقرر داشتهو عقول ناقص ما یاراى درک آن را ندارد. خداوند می فرماید:«هو الذى یُصَوِّرکُم فی الارحام کیف یشاء» ترجمه: او کسى است که شما را در رحم ها آنگونه که می خواهد صورت سازی میکند. »(آل عمران آیه ۶).
روانشناسان مىگویند نحوه ترکیب ژنها به اندازهاى پیچیده و متنوّع است که هیچ کس نمىتواند تشخیص بدهد استعداد فرزند فلان کس و خصوصیّات منش و شخصیت او چگونه و در چه سطح خواهد بود.واقعیت هر چه باشد، ما در تفاوت شخصیت و وضعیّت افراد به وجود عواملى که در نهاد بشر نهفته است، بر مىخوریم که ویژگىها و وجه تمایز ایشان به آن عوامل بستگى دارد. بنابراین اختلاف خصوصیّات و استعدادهاى انسانها واقعیتى غیر قابل انکار است که نمىتوان آن را عکسالعمل مادّى یا اجتماعى به حساب آوریم؛ هر چند انکار نمىکنیم که امور مادّى هم در ساختن شخصیت افراد و ایجاد استعدادها نقش مهمى ایفا مىکند، ولى در عین حال بدینگونه نیست و نباید بر این باور باشیم که فقط امور مادّى موجب بروز اختلاف استعدادها و ویژگىهاى انسانى است. اگر فرض کنیم عدّهاى در محلّى گرد آیند و به آباد نمودن زمینهایى بپردازند، مبناى مالکیت بر کار و تلاش استوار است؛ یعنى هر گاه کسى به فعّالیت و کوشش بپردازد، در صورتى که تحت ستم و استثمار قرار نگیرد و داراى استعداد و فهم کافى باشد، پس از مدّتى ثروتمند خواهد شد، ودرنتیجه بین اینگونه افراد و کسانى که از نظر خلقت داراى استعداد و نیروى محرّکه کمترى هستند، خواهى نخواهى از حیث ثروت و عواید مادّى شکاف و فاصله پیدا مىشود و اختلاف طبقاتى به وجود مىآید. در این صورت است که اسلام براى توازن بین اقشار گوناگون و رفع اختلاف، راههایى را ارائه کرده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۴-۲-۳- اهمّیت و ارزش کار و کارگر در اسلام
از هنگامی که آدمی بر کره زمین پدید آمد، برای رفع نیازهای خود نیازمند کوشش بود. زندگی انسان بر محور کار میگردد و کار، تلاش انسان جهت حصول به هدف معین است. کلید گشایش هر استعدادی در درون انسان کار است. کار بزرگترین و شاید زیربناییترین بخش زندگی انسانی است. چرا که از کار میتوان به جوهره درونی افراد پی برد و وقتی این جوهرههای درونی آشکار شوند و استعدادهای بالقوه به منصه ظهور برسند میتوان به وجود جامعهای پویا امیدوار بود.
مکاتب کوناگون بشری دیدگاههای مختلفی درباره کار داشتهاند. در اندیشه یونان باستان از آنجا که کار به بردگان اختصاص داشت فعالیتی تحقیرآمیز و پست شمرده میشد و این دیدگاه در آثار فلاسفه یونان نیز وجود دارد. بتدریج در قرون وسطا وحاکمیت کلیسا بر اروپا تشویق به انجام کار برای کسب درآمد به وجود آمد. با گذشت زمان در دوران رنسانس و شکلگیری عقاید جدید درباره انسان و دین و دنیا، کار جایگاه و اصالت خاصی یافت. در جهانبینی اسلامی، کار مفهوم ویژهای دارد و آثار آن تمام صحنه هستی را میگیرد و دنیا و آخرت را به هم گره میزند.
در فرهنگ غنی اسلامی ما، سلوک الهی دارای دو بخش است: بخش مادی و بخش معنوی، بخش مادیش کار است و بخش معنویش نماز، و از اینجا میتوان به اهمیت کار در جامعه اسلامی پی برد.
کارگر از نظر قانون کار، کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حقالسعی، اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار میکند. طبقه کارگر یک طبقه اجتماعی است و از افرادی تشکیل میشود که در مشاغلی کار میکنند که نیاز به قدرت بدنی و کار دستی دارد. کارگر از دیدگاه اسلام بسیار محترم و ارزشمند است. کارگران شریفترین انسان های اجتماع هستند، بطوری که رسول گرامی اسلام(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) و سایر امامان معصوم(ع) از کار کردن به عنوان عملی دنیوی و اخروی که دارای اجر و ثواب بسیار است یاد نموده و نسبت به آن توصیههای بسیار کردهاند. در این آموزهها، به کارگری که برای اداره زندگی خانوادهاش سعی و تلاش میکند عنوان «جهاد کننده در راه خدا اطلاق شده است.» امامان و پیشوایان دین(ع) در سخن و در عمل به مسئله کار و اشتغال تأکید داشته و از بیکاری به شدت دوری کردهاند. در روایات آمده است کسی که به کار و تلاش مشغول است، از کسی که کار را رها کرده و به عبادت خدا مشغول است اجر و پاداشی فزونتر دارد. و نیز در روایات است که دعای بیکار هر چند عابد باشد مستجاب نمیشود. همچنین در خبر آمده است که پیامبر اکرم(ص) کارهای خانه را انجام میداد و در احادیث ذکر شده است که امام صادق(ع) فرمود:
هر آنکس که جامه خود را بدوزد و نعلینش را وصله زند وکالای مورد نیاز خانه را خود حمل کند از تکبر ایمن باشد. در مکتب اسلام دستورهای متعددی وارد شده که از مجموع آنها میتوان به دیدگاه ارزشی اسلام درباره کار پی برد:
۱- محبوب بودن و قداست شغل:
انجام کار، مطلوب خداوند است و همچون عبادت و جهاد در راه خدا مقدس است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: عبادت هفتاد پاره است و برترین آن، طلب روزی حلال است. مقام معظم رهبری در خصوص قداست شغل میفرماید: تقدس کار و تکریم کارگر باید در راس برنامهها باشدو در منطق اسلام، کار، عمل صالح و عبادت است که این، جایگاه و ارزش کارگر را در نظام اسلامی نشان می دهد.
۲- منفور بودن بیکاری:
در مکتب اسلام بیکاری و نیازمند دیگران بودن امری ناپسند شمرده شده است. امام صادق(ع) میفرماید: خداوند متعال بیکاری را دشمن انسان میداند.
۳- وجوب کسب معیشت:
از واجبات مسلم بر هر فرد مؤمن لزوم انجام کار برای تأمین زندگی خود و خانواده است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: استفاده از صدقه و زکات برای شخص بی نیاز، نیرومند، سالم، صاحب مهارت و توانایی جایز نیست.
۴- وظیفه اجتماعی انسان و خدمت رسانی به جامعه:
مسئولیت اجتماعی شخص مؤمن، رفع نیازهای جامعه در حد توان است. بر آوردن نیازهای جامعه واجب کفایی است و شخص باید در برآوردن آن بکوشد.
۵- رشد عقلانی:
کار، وسیله کسب تجربه انسان است و بر رشد عقلانی و اجتماعی او میافزاید. امام صادق(ع) میفرماید: «التجارت تزید فی العقل، تجارت عقل را رشد میدهد.
۶- کسب آرامش روحی:
انسان با کسب درآمد از نظر روحی آرامش مییابد. زیرا فرد نیازمند از نظر روحی در اضطراب و نگرانی است پیامبر(ص) می فرماید: انسان هر گاه نیازهای خود را تأمین کند آرام میگیرد.
۷-سلامت جسم:
با کار، اعضای انسان توان خود را بروز میدهد. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: من یعمل یزدد قوه. هر کس کار کند بر توان او افزوده میشود.
۸ -رفع فقر و تأمین اجتماعی نیازمندان:
با کار و تلاش فقر دفع میشود. کسب در آمد باعث میشود فرد بتواند به دیگران کمک کند. فرد باید در بعد اجتماعی مفید و مؤثر باشد. امام باقر(ع) میفرماید: هر کس برای بینیازی از مردم و تلاش برای رفاه خانواده و مهربانی و خیرخواهی به همسایه در طلب مال و امکانات زندگی بر آید روز قیامت در حالی که صورتش همچون بدر درخشان است خداوند را ملاقات می کند.
در بررسی رابطه مسائل اخلاقی و اعتقادی با کار، دیدگاه کلی اسلام درباره کار مشخص گردید و معلوم شد که امور اعتقادی و اخلاقی اسلام مانعی در ایجاد جامعه توسعه یافته نیست. کار اقتصادی ذاتاً مطلوبیت دارد و مؤمن حتی اگر درآمد کافی داشته باشد، نباید از کار دست بکشد.
نکوهش درخواست از دیگران:
اصولاً درخواست چیزى از دیگران براى اینکه به او کمک کنند و نیاز او را برآورده نمایند، کار خوبى نیست؛ چون به شخصیت و عظمت درخواست کننده لطمه مىزند.
در سیره حضرت رضا (ع) نقل شده است: جمعیّت انبوهى در نزد آن حضرت گرد آمده بودند و از مسائل حلال و حرامى که در نظر داشتند، پرسش مىنمودند. ناگاه مرد بلند قامت گندمگونى وارد شد و به آن حضرت سلام کرد و چنین مىنمود که اهل خراسان است. سپس عرض کرد: اى فرزند پیامبر خدا! من از دوستان شما و پدرانت هستم. به زیارت خانه خدا آمدهام و پولم را گم کردهام. به اندازه کافى که بتوانم به وطنم برگردم، پول ندارم. اگر مصلحت باشد، مبلغى در اختیارم بگذارید، تا به شهر خودم برگردم و چون ثروتمندم و صدقه بر من روا نیست، آن مبلغ را در وطنم از جانب شما صدقه خواهم داد. امام(ع) به سخن آن مرد کاملاً گوش داد. پس از پایان یافتن سخنانش فرمود: خدا تو را رحمت کند! بنشین. آنگاه باز با حاضران به گفتگو پرداخت. هنگامى که جمعیّت متفرق شدند و دو سه نفرى بیش باقى نماند، حضرت از آنان اجازه خواست و از مجلس خارج گشت و به اندرون خانه رفت. پس از ساعتى به در خانه آمد و در را بست. در این هنگام دست مبارک را از بالاى در بیرون آورد و صدا زد: آن مرد خراسانى کجا است، او جواب داد: این جا هستم. فرمود: بیا و براى هزینهات این دویست دینار را بگیر و به آن تبّرک بجوى، و نمىخواهد در وطنت از جانب من تصدّق بدهى. برخیز و برو. پس از آن که حضرت به نزد آن دو سه نفر برگشت، یکى از آنان - که نامش سلیمان بود - گفت: قربانت گردم! به آن مرد احسان فراوان نمودى و او را مورد لطف خود قرار دادى. سبب چه بود که خود را از وى پنهان نمودى و به وى دستور دادى از این مکان خارج گردد، امام فرمود: ترسیدم خجالت بکشد و خوارى سؤال در چهرهاش ظاهر شود. آیا گفتار پیامبر خدا (ص) را نشنیدهاى که: اگر کسى کار نیکى را نهانى انجام دهد، برابر هفتاد حج به او ثواب (و پاداش) داده مىشود و کسى که آشکارا گناه کند، خوار و بىمقدار مىگردد. کسى که مخفیانه گناهى انجام دهد، مورد آمرزش قرار خواهد گرفت. آیا نشنیدهاى که از دیرباز گفتهاند:
متى آته یوماً لِأَطلُبَ حاجهً *** رجعتُ إلى أَهلی و وجهی بمائه؛
هنگامى که براى درخواست نیازى به نزد او مىآیم، در حالى که آبرویم محفوظ است، بهسوى خانوادهام بر مىگردم.
همچنین از حضرت رضا(ع) روایت شده است: «مردى به پیغمبر(ص) عرض کرد: کارى به من یاد بده که بین آن عمل و بهشت مانعى وجود نداشته باشد. فرمود: خشم نکن و از مردم چیزى درخواست منما و براى ایشان بپسند آنچه را که براى خود مىپسندى». حضرت صادق(ع) فرمود: «خدا رحمت کند کسى را که عفاف پیشه کند و خود را به عفاف وا دارد و از سؤال (و درخواست) خوددارى نماید؛ که در غیر این صورت پستى را در دنیا براى خود تعجیل مىکند و مردم او را از چیزى بىنیاز نمىکنند». و در خبر دیگر از حضرت ابی جعفر (ع) بازگو شده است: «اگر مردم مىدانستند در سؤالکردن چه چیز (از منقصت و خوارى) است، هیچ کس از دیگرى چیزى درخواست نمىکرد. و نیز اگر عطا کننده مىدانست چه اندازه (ثواب و پاداش) در عطا (و بخشش) است، هیچ کس، درخواست کننده را رد نمىکرد». و نیز در حدیث نبوى است: «در روز قیامت خداوند بندهاى از بندگانش را فرامىخواند، سپس او را در پیشگاهش نگه مىدارد و او را از آبرویش بازخواست مىکند (که در چه موردى آن را به کار برده است)؛ همچنانکه از مالش سؤال مىکند (که از کدام راه به دست آورده و در کدام راه مصرف کرده است».
بنابراین اسلام مردم را به کار و کوشش و تولید ثروت وا داشته و از آنان خواسته است از تنبلى و بیکارى بپرهیزند و زیر بار منّت این و آن نروند و از خواهش و درخواست از دیگران برحذر باشند و از این که خود را سربار اجتماع نمایند، جدّاً دورى گزینند. با وجود این همه سفارش و تأکید باز ممکن است در جامعه افرادى پیدا شوند که نتوانند زندگى خود را اداره کنند و در عسرت و تنگدستى به سر برند. این امر علل فراوانى دارد؛ از قبیل: نداشتن استعداد فکرى، ضعف نیروى بدنى، نقص عضو، پیشامدهاى ناگوار ناگهانى، بیمارى، عایلهمندى و سایر موانع. واضح است در این موارد اینگونه افراد توانایى ندارند از مواهب شایسته زندگى برخوردار باشند و خواهى نخواهى از لحاظ معیشت در تنگنا و سختى قرار مىگیرند. در این صورت مطابق مقررات اسلامى بر اجتماع لازم است به وظیفه خود قیام و اقدام کند و اینگونه افراد را از بلاى فقر و فاقه نجات دهد و نیازهاى زندگى آنان را تأمین کند.
تعاون همگانى در اسلام:
اندکى پیش گفتیم بر هر مسلمانى لازم است در صورت توان نیازهاى اولیه و ضرورى سایر افراد را برآورده کند و به دیگران کمک نماید. اصل تعاون از دستورهاى مهم اسلامى است و بر مردم است که به آن عمل نمایند. خداوند فرموده است: «تَعاوَنُوا على الِبِرّ و الَّتقوى(سوره مائده آیه ۲) بر انجام نیکى و پرواداشتن یکدیگر را یارى رسانید». نصوص روایى در این مورد به حدّ تواتر است:
اسماعیل بن عبدالخالق از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده که آن حضرت فرمود: «از امورى که باعث بقاى مسلمانان و اسلام است، این است که ثروت ها نزد کسى قرار گیرد که حقوق (مالى) را بداند و کارهاى پسندیده انجام دهد. و نابودى اسلام و مسلمانان در این است که دارایى ها در دست کسى باشد که حقوق (مالى) را نمى داند و کار پسندیده انجام نمى دهد»(حرعاملی، ۱۴۱۴: ۱۱/۵۲۱)
عرب بیابانگردى وارد مدینه شد و پرسید: چه کسى (در این شهر) بخشنده ترین مردم است، او را به حسین بن على(علیهما السلام) راهنمایى نمودند. وى وارد مسجد شد و آن حضرت را در حال نماز یافت. در مقابلش ایستاد، آن گاه این شعرها را سرود:
کسى که امیدش به تو باشد و حلقه در (خانه) تو را بزند، نومید نمى شود.
تو بخشنده و مورد اعتمادى; پدرت قاتل تبهکاران بود. اگر خوبى هاى گذشتگان شما نبود،
۳-۴-۳- لزوم توجه به اموال دولتى (انفال) و حفظ آنها
درباره انفال و معنى فقهى آن بحث نمودیم. اکنون مناسب مى نماید اندکى درباره اهمیت انفال و ثروت هاى دولتى از قبیل اراضى بایر، معادن و جنگل ها که از اهمّ مصادیق انفال است، گفتگو نماییم تا دانسته شود آن گونه ثروت ها که جزو اموال دولت و حکومت است، بسیار مهم و داراى ارزش فوق العاده است و باید کاملا و با برنامه دقیق و صحیح مورد استفاده قرار گیرد، تا پیشرفت مادى و معنوى جوامع اسلامى میسّر گردد.
بر مسلمانان و زمامداران ایشان لازم است این گونه اموال را معطّل و مهمل نگذارند و به اندازه اى که در توان دارند، بکوشند از این منابع و مواهب خدادادى حداکثر بهره را برگیرند و نگذارند افراد ناشایست و سودجو و اجانب به آن دستبرد بزنند و غارت نمایند و جوامع اسلامى را در عین نیاز از منافع آن نعمت ها محروم سازند.
حضرت على(علیه السلام) فرمود: «شما درباره بلاد خداوند (سرزمین ها) و بندگانش پروا داشته باشید، که حتى از سرزمین ها و دام ها بازخواست مى شوید. فرمانبردار خداوند باشید و نافرمانى او نکنید» (نهج البلاغه،حکمت ۱۶۷)
امام فرمود: «درباره جستجوى راه هاى معیشتِ خود تنبلى (و سستى) نکنید. همانا پدران ما براى وسایل زندگى (از هیچ کوششى باز نمى ایستادند و) در طلب آن مى دویدند»(کلینی، ۱۳۱۱)
در حدیث دیگر از امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) روایت است که پدر بزرگوارش به یکى از فرزندانش فرمود: از تنبلى و دلتنگى بپرهیز که آن دو، تو را از بهره دنیا و آخرت بى نصیب مى کند.[۵۶]
امام صادق(علیه السلام) از پدر بزرگوارش بازگو کرده است که امیرالمؤمنین مى فرمود: کسى که زمین و آبى بیابد و بینوا شود، خدا او را از رحمت خود دور مى کند.
از آن جهت که اسلام منابع ثروت هایى را که خداوند آنها را زاید بر استحقاق افراد خاص دانسته، ملکى کسى نمى داند و از این نظر که ثروت اندوزان و سرمایه داران نتوانند آنها را تصاحب نمایند، مقرر داشته که باید آن اموال در اختیار رئیس حکومت قرار گیرد، تا براى رقاء و رفاه جوامع انسانى هزینه گردد. لذا لازم مى نماید در محیط زندگى خود به طور اجمال از آنها اطلاع داشته باشیم، تا در راه استفاده بهینه از آن منابع به تلاش و کوشش بپردازیم و بدین وسیله از فقر مادّى و معنوى رهایى یافته، به اهداف عالیه اى که مورد نظر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)بوده است، نایل آییم.
معلوم است در دیگر کشورهاى اسلامى نیز مانند ایران بر وفق اوضاع طبیعى و جغرافیایى مخصوص خود، این قبیل منابع و ثروت هایى که زاید بر استحقاق افراد است، وجود دارد که بیان یکایک آنها موجب تطویل و از حیطه بحث ما خارج است. و واضح است که اگر به موارد انفال در ایران توجه کنیم، در مورد سایر کشورهاى اسلامى نیز مى توانیم حدس بزنیم و تا اندازه اى بفهمیم که این ثروت ها کمتر یا بیش تر، در آن دیار، هم موجود است و مردم آن سامان نیز با استفاده صحیح از آن اموال و کوتاه کردن دست اجانب و جدّ و جهد خستگى ناپذیر در راه بهره مند شدن آنها مى توانند اوضاع اجتماعى و اقتصادى خود را به سطحى عالى برسانند و راه کمال و نیکبختى را در پیش گیرند.
۳-۵- اصول و سازوکارهای اداره اموال عمومی در جمهوری اسلامی ایران
۳-۵-۱- اداره اموال عمومی و اموال دولتی
اموال بخش عظیمی از سرمایه دولت را تشکیل می دهد که طی سالیان متمادی توسط وزارتخانه ها، موسسات و شرکتهای دولتی خریداری و تصاحب شده است حفظ و نگهداری این اموال به منزله صیانت از سرمایه ملی و استفاده موثر از بودجه سنوات گذشته می باشد. اما تنوع و گستردگی بیش از حد آنها و عدم توجه کافی بسیاری از مدیران موجب شده است اموال دولتی و به تبع آن واحد اموال از کارائی لازم برخوردار نباشد. و اموال زیادی به دلیل استفاده نادرست و غیر اصولی و یا خریدهای غیر ضروری، اسقاط یا از طریق مزایده و با قیمت های پائین به فروش برسد که جایگزینی این اموال مستلزم متحمل شدن هزینه های زیادی برای دولت می باشد.
حفظ و حراست از اموال دولت تلاشی همگانی و عمومی کل افراد جامعه بخصوص کارمندان را می طلبد اما در این بین نقش چهار گروه مهمتر از سایر افراد می باشد.