شوند که در آینده ممکناست شایستگی آنها را مورد تردید قراردهند.
اخیراً پژوهش پیرامون خودناتوانسازی به حیطهی آموزشگاهی نیز وارد شدهاست. به نظر میرسد که برخی از دانشجویان و دانش آموزان عالماً و عامداً تلاش نمیکنند، مطالعه خود را به آخرین لحظه موکول می کنند، شب قبل از امتحان را به بطالت میگذرانند و یا از دیگر راهبردهای خودناتوانسازی استفاده می کنند تا از تلویحات منفی شکست احتمالی بکاهند. (شکر کن، ۱۳۸۴)
استفاده از راهبردهای خودناتوانسازی با سن دانش آموز درارتباط است، چرا که برای استفاده هدفمند از این راهبرد باید سنی برسد که قابلیت شناختی لازم برای تشخیص بین تلاش و توانایی را کسبکنند، که معمولاً کودکان از سنین نوجوانی به بعد به این باور میرسند که عملکرد خوب بدون تلاش، یا با تلاش اندک نشانهای از توانایی بالاست، و یا بالعکس، شکست به دنبال تلاش زیاد نشانه فقدان توانایی است (نیکولز و میلر[۵] ۱۹۸۴). خودناتوانسازی از قبل در مورد وضعیتهایی استفاده می شود که احتمال موفقیت در آن کمباشد.
یکی از مهارت های اجتماعی که در روانشناسی نوین به ویژه روانشناسی سلامت تأکید زیادی بر آن صورت میگیرد، جرات ورزی است که از بنیانهای دستیابی به رفتار سالم فرض می شود (شعبانی پور ۱۳۸۶)
مبحث ابراز وجود سابقهای طولانی در رفتاردرمانی دارد و سرآغاز آن به کارهای سالتر [۶](۱۹۴۹) و ولپه[۷](۱۹۷۵) باز میگردد. اینان متوجه شدند برخی از انسانها نمی توانند حق خود را بگیرند، در نتیجه این دو محقق کوشش کردند مهارت ابراز وجود را به آنها بیاموزند.
جرات ورزی شامل احقاق حقوق خود، ابراز افکار و عقاید و احساسات خود به شیوهای مناسب و مستقیم و صادقانه است، به گونه ای که حقوق دیگران را از بین نبریم و همچنین رفتاری است که شخص را قادر میسازد تا به نفع خود عملکند، بیهیچگونه اضطرابی رفتاری متکّی به خود داشتهباشد، احساسات واقعی خود را صادقانه ابرازکند و با توجه به حقوق دیگران، حق خود را به دستآورد. (هارجی،۲۰۰۵)
به اعتقاد ولپه (۱۹۸۲) جرأتمندی عبارت از بیان مناسب و صحیح هرنوع هیجانی به غیر از اضطراب نسبت به فرد دیگری است. وجود چنین رفتاری در فرد سبب می شود که احساسات و هیجانات خود را در برابر رفتار دیگران که می تواند طیف وسیعی از تحقیر تا تحریک را همراه داشتهباشد بدون ترس و به شکلی صحیح ابراز دارد.
آلبوتی و آمونس (۱۹۷۵)رفتار جرأتمندانه را ایستادگی در حفظ شأن انسانی و نفوذ میدانند و به این طریق میان این مفهوم با رفتار پرخاشگرانه مرز قاطعی میکشند.
بی شک حوزه درمان آلام بشری یکی از چالش انگیزترین عرصه های تخصصی است و روان درمانی نیز به واسطه ارتباط مستقیمی که با سلامت جسمانی و روانی دارد، در زمره مهمترین آنها به شمار می آید. حوزه (رواندرمانی) از قدمتی به فراخنای خلقت آدمی و عمری به جوانی رشته های روانپزشکی و روانشناسی برخوردار است. (کوری[۸] ۲۰۰۱، ترجمه بهاری و دیگران، ۱۳۸۶)
اوّلینبار که نظریه تحلیل تبادلی ارائه و به عموم عرضه گردید در سال ۱۹۷۵ و در یک کنفراس حرفهای در شهر لسآنجلس بود. برن در سال ۱۹۶۱ کتاب تحلیل تبادلی در رواندرمانی را منتشر کرد و در آن رئوس اصلی دیدگاه خود را شرح داد. پیروان او مطالب دیگر به آن اضافهکردند و کنش عملی آن را تصحیحنمودند. در تحلیل تبادلی نقش محیط و ارتباط اجتماعی از اهمّیت فراوانی برخوردار است. با این حال نهایتاً افراد مسئول زندگی و رفتار خود هستند و فرد باید این مسئولیّت را پذیرا باشد و به نقش خود در زندگی بیش از هرعامل دیگری توجهنماید. (فیروز بخت، ۱۳۸۶)
درمان شیوه تصمیم گیری مجدد[۹]بر اساس مفاهیمی چون احکام، تصمیمهای اولّیه و تصمیمهای جدید استوار است. درمان تصمیم گیری مجدد شکلی از تحلیل تبادلی است که برای درک نحوه گسترش یادگیری دوران کودکی به بزرگسالی، چارچوب مفیدی ارائه می کند. این رویکرد بر این فرض استوار است که بزرگسالان بر اساس فرضهای گذشته که زمانی برای ارضای نیازهای حیاتی آنها مناسب بود امّا دیگر ارزشمند نیست، تصمیم گیری می کنند. این رویکرد بر ظرفیت تغییردادن تصمیمهای اولّیه تأکید می کند و به سوی افزایش آگاهی فرد، با هدف تواناساختن مراجعان برای تغییردادن دوره زندگیشان جهتگیری شدهاست. در درمان تصمیم گیری مجدد، مراجعان میآموزند که چگونه قواعدی که در کودکی دریافت و ترکیب کرده اند، اعمال آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. (کوری ۲۰۰۱، ترجمه اعتمادی و هاشمی اذر،۱۳۸۵)
گلدینگ[۱۰]۱۹۷۸)) خاطر نشان میسازد که تصمیمهای اولّیه نه بر اساس یک وضعیت فکری بلکه بر اساس یک وضعیت احساسی گرفته شدهاست. بنابراین، برای خروج از پیشنویس باید با آن احساسهای کودک که در زمان تصمیم اولّیه تجربه کردهاست، دوباره تماس حاصلکند، با بیان احساسها آن وضعیت را خاتمه بخشند و تصمیم اولّیه را با یک تصمیم مجدد مناسب و نو عوضکند. این کار را میتوان از طریق تخیّل و تصوّر یا رؤیاپردازی انجامداد و یا کار برروی صحنه اولّیه که در آن مراجع به گذشته برمیگردد تا یک صحنه اولّیه آسیبرسان را به یادآورد و آن را دوباره تجربهکند. (استوارت و جونز[۱۱]،۱۹۸۷، ترجمه داد گستر، ۱۳۸۶)
اهمّیت و ضرورت پژوهش
نوجوانی دوره پیچیدهای از رشد انسان است که دامنه آن از ۱۲ تا ۱۸سالگی امتداد دارد. در واقع، صرف نظر از دوره نوزادی در هیچ دورهای از زندگی تغییراتی به اندازه دوره نوجوانی در فرد روی نمیدهد. نوجوان با دگرگونیهای مهمّی مواجه شده و باید نقشهای تازه در محیط اجتماعی سازگار شود. تجربه نوجوانی ممکن است با استرس و فشار همراه باشد. در این سن، نوجوانان دلبسته تجربه های خود شده و فاقد یک دیدگاه باز هستند و ممکن است تعارضات و ناکامیهایی را تجربه کنند که به جای آنکه نشاندهند پاسخهای بهنجار نوجوان نسبت به رشد باشد، از آشفتگیهای روانی حکایتکند. (بیابانگرد،۱۳۸۴) برای رویارویی با این مشکلات، دستیابی به توانمندیها و مهارت هایی ضروری است. از جمله این توانمندیها بهرهمندی فرد از جرات ورزی است.
از آنجا که استفاده از راهبردهای خودناتوانسازی تحصیلی، یکی از موانع مهم پیشرفت دانش آموزان است و مدرسه از جمله مکانهایی است که دانش آموزان سالهای مدیدی از زندگی خود را در آن حضور دارند و بعد از پایانیافتن تحصیل در مدرسه به دوران جدیدی از زندگی ( دانشگاه، کار، ازدواج) وارد میشوند، که در آنجا با چالشها و موقعیّتهای استرسزای بیشتری روبرو میشوند که باید منطقی و آرام و بادرایت بدون آنکه تسلیم شوند، چارهاندیشی کنند. همچنین راهکارهایی را به دانشآموزانی که با پیامهای منفی والدینی که از کودکی با خود حملکرده اند و اکنون با آنها زندگی می کنند ارائه دهد تا بتوانند به افرادی تبدیلشوند که تصمیمات جدیدی را اخذکنند تا در نهایت بتوانند به انسانهای مفید و سازنده در زندگی خود و جامعه تبدیلشوند. از اینرو پژوهشگر درصدد است با آموزش مهارت های تصمیم گیری مجدد به کاهش خودناتوانسازی تحصیلی برای کمک به پیشرفت تحصیلی و افزایش مهارت جرات ورزی برای مقابله با استرسهای دوره نوجوانی کمککند.
اهداف پژوهش
-بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش خودناتوانسازی تحصیلی و افزایش جرات ورزی دانش آموزان پسر سال سوم هنرستان.
- بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش نمره ابعاد خودناتوانسازی تحصیلی دانش آموزان پسر سال سوم هنرستان.
- بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش نمره کل خودناتوانسازی تحصیلی دانش آموزان پسر سال سوم هنرستان.
- بررسی اثربخشی آموزش مؤلفههای تصمیم گیری مجدد بر افزایش نمره جرات ورزی دانش آموزان پسر سال سوم هنرستان.
-بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش خودناتوانسازی بیشتر است و یا افزایش جرات ورزی.
سوألهای پژوهش
-آیا آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش خودناتوانسازی تحصیلی و افزایش جرات ورزی دانش آموزان پسر سال سوم هنرستان مؤثر است؟
- آیا آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش نمره کل خودناتوانسازی تحصیلی دانش آموزان پسر سال سوم هنرستان مؤثر است؟
- آیا آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش نمره ابعاد خودناتوانسازی تحصیلی دانش اموزان پسر سال سوم هنرستان مؤثر است؟
- آیا آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر افزایش جرات ورزی دانش اموزان پسرسال سوم هنرستان مؤثر است؟
- آیا آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش خودناتوانسازی تاثیر بیشتری دارد و یا افزایش جرات ورزی ؟
فرضیه های پژوهش
- آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد موجب کاهش خودناتوانسازی و افزایش جرات ورزی می شود.
- آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد موجب کاهش نمرات ابعاد خودناتوانسازی می شود.
- آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد موجب کاهش نمره کل خودناتوانسازی می شود.
- آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد موجب افزایش نمره جرات ورزی می شود.
-آموزش مؤلفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش خودناتوانسازی تأثیر بیشتری دارد و یا افزایش جرات ورزی.
متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل : رویکرد تصمیم گیری مجدد
متغیر وابسته : خودناتوانسازی و جرات ورزی
متغیر کنترل : در این تحقیق جنس و پایه تحصیلی به عنوان متغیرهای کنترل درنظر گرفته می شود.
تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها
تعریف نظری
رویکرد تصمیم گیری مجدد : رابرت و ماری گلدینگ (۱۹۷۹) مؤسسین مکتب تصمیم گیری مجدد هستند. رویکرد آنها ترکیبی از چارچوب شناختی نظریه تحلیل تبادلی به همراه تکنیکهای مؤثری است که ریشه در گشتالتدرمانی دارد. کاربرد نظریه تحلیل تبادلی به همراه تکنیکهای گشتالت با هدف رسیدن به قرارداد مراجع است و بر اساس مفاهیمی چون احکام تصمیمهای اولیّه و تصمیمهای جدید استوار است. در این رویکرد درمانگر به مراجع کمک می کند تا تصمیم اولیّه را با یک تصمیم مناسب و نو عوضکند. (استوارت، ترجمه عطار ها ،۱۳۹۱)
تعریف عملیاتی
رویکرد تصمیم گیری مجدد: منظور از رویکرد تصمیم گیری مجدد در این پژوهش مجموعه فعالیتهایی است که بر مبنای اصول و شیوه تصمیم گیری برای ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای طراحی شدهاست. بر مبنای این رویکرد به افراد کمک می شود تا در ابتدا نسبت به پیشفرضها و بازدارندههای خود که زمانی برای ارضای نیازهای حیاتی از آنها استفاده میکردند، شناخت پیداکرده و در ادامه تصمیمات جدید و مناسب بگیرند. این کار را با افزایش آگاهی و توانایی خود برای تغییر انجام می دهند. اهمّ مطالب به شرح زیر است : جلسه اوّل انجام معارفه و آشنایی با مفهوم خودناتوانسازی و جرات ورزی ، جلسه دوّم آشنایی اعضا با رویکرد تصمیم گیری مجدد جلسه سوم آموزش مفهوم نوازشها، جلسه چهارم آشنایی با مفهوم نمایشنامه زندگی، جلسه پنجم توضیح در مورد رویکرد تصمیم گیری مجدّد و مفهوم عقد قرارداد، جلسه ششم شناسایی قواعد زندگی و بایدها و نبایدها، جلسه هفتم کار بر روی تصمیمهای اولیّه، و در نهایت جلسه هشتم جمعبندی و اجرای پسآزمون.
تعریف نظری
خودناتوانسازی تحصیلی : به نظر برگلاس و جونز (۱۹۷۸) خودناتوانسازی عبارتاست از هر عمل یا زمینه عملی که به فرد امکان میدهد تا شکست را به عوامل بیرونی (بهانه) و موفقیّت را به عوامل درونی به منظور کسب افتخار نسبتدهد. لازم به ذکراست این متغیر شامل سه خرده مقیاس شامل خلق منفی، تلاش و عذرتراشی است.
تعریف عملیاتی
خودناتوانسازی تحصیلی : نمره حاصل از اجرای مقیاس خودناتوانسازی (SHS)[12] جونز و رودالت.[۱۳] (۱۹۸۲)
تعریف نظری
مطالب پایان نامه ها درباره :بررسی اثربخشی آموزش مولفه های تصمیم گیری مجدد بر کاهش خود ...