نتیجه آنکه: با لحاظ کردن خطا پذیری انسان، قانون برای آنکه احکام دادگاهها حتی المقدور از خطا مصون بماند، برای اعتراض به آرا، یک طریقه عادی و یک طریقه فوق العاده پیش بینی نموده که تجدیدنظر، فرجام خواهی و اعاده دادرسی از طرق فوقالعاده محسوب میشوند. و هر چند این امور بر خلاف قاعده عمومی هستند به این دلیل که بر طبق قانون آرای دادگاه های عمومی و انقلاب قطعی هست مگر در مواردی که قانون قابل درخواست بودن تجدیدنظر، فرجام و اعاده دادرسی را مشخص کند اما با اصل قابل تجدیدنظر بودن آرا، این امور کاملاً ضروری هستند و باعث اعتماد و اطمینان بیشتر مردم به آرا و محاکم قضایی میشوند.
۲-۳- ادله اثبات قول مدعی
هر کس مدعی است که حقی از وی ضایع شده یا مورد انکار واقع شده باید آن را اثبات کند چون اثبات دلیل بر عهده مدعی است لذا برای اثبات ادعایش باید دلایلی را به دادگاه ارائه کند که بیانگر صدق ادعایش باشد تا بتواند وجدان دادرس را اقناع کند. ماده ۱۲۷۵ قانون مدنی در این باره مقرر میدارد: «هرکس مدعی حقی باشد باید آن را اثبات کند و مدعی علیه هرگاه در مقام دفاع مدعی امری شود که محتاج به دلیل باشد اثبات امر بر عهده اوست» لذا در تعریف دلیل ماده ۱۹۴ ق.ا.د.م میگوید: «دلیل عبارتند از امری است که اصحاب دعوی برای اثبات یا دفاع از دعوا به آن استناد مینمایند» و بر طبق قانون ادلهی اثبات دعوی عبارتند از: اسناد کتبی، شهادت، امارات، قسم و اقرار. و امور دیگر مانند معاینه محلی و تحقیق محلی و کارشناسی از ادلهی اثبات نیستند بلکه جزء وسایل اثبات دعوی محسوب میشوند.
۲-۳-۱- ادله اثبات دعوی
ادلهی اثبات دعوی بر طبق قانون بر پنج دسته تقسیم بندی میشوند:
۲-۳-۱-۱- سند
اسناد یکی از مهمترین دلایلی هست که در دادگاه مورد استناد قرار می گیرند به این دلیل که بسیار کم اتفاق می افتد که مدعی علیه به بی حقی خود اقرار کند، لذا رایجترین ادله، سند میباشد(واحدی، ۱۳۸۲: ۱۵۲) و این اهمیت در قرآن کریم نیز بیان شده آنجا که خداوند میفرماید: «إذا تدایَنتُم بدینٍ إلی أَجلٍ مُسمّی فأکتَبوهُ…؛چون به قرض و نسیه تا زمان معین با یکدیگر معامله میکنید آن را بنویسید»(بقره/۲۸۲) که گفته شده این فراز از آیه شریفه، در مورد تنظیم اسناد تجاری هست که در آن احکام و مقررات دقیقی را برای امور تجاری و اقتصادی بیان کردهاست(مکارم شیرازی، ۱۳۸۷، ج۱: ۲۶۷) و نیز در مورد این فراز از آیه شریفه گفته شده: این فراز بیانگر به کتابت در آوردن متن قرارداد میباشد تا اینکه به علت نسیان، موت و یا انکار، مال مسلمان از بین نرود(فاضل مقداد، بی تا، ج۲: ۵۳۰) و همچنین آیه شریفه: «و لا تَسئموا أن تَکتُبوه صغیراً أو کبیراً إلی أجلِه؛ و از نوشتن آن تا تاریخ معین چه معامله کوچک باشد چه بزرگ، مسامحه نکنید»(بقره/۲۸۲) که مکارم شیرازی در این رابطه میفرماید: در اسلام جهت سلامت روابط اقتصادی باید آن معاملات، حتی بدهکاریهای کوچک کتابت شود و به صورت سند تنظیم شود(مکارم شیرازی، ۱۳۸۷، ج۱: ۲۶۹) بنابراین در معاملات بین اشخاص در صورت تنظیم سند، این سند می تواند در صورت وجود مشکلی به عنوان دلیل به دادگاه ارائه شود.
الف) تعریف سند؛ سند در لغت به معنای«آنچه بدان اعتماد کنند»(امامی، ۱۳۷۴، ج۶: ۶۵) و در اصطلاح، ماده ۱۲۸۴ق. م در تعریف سند میگوید: «سند عبارتند از هر نوشته که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد» لذا در صورتی میتوان گفت که نوشته سند هست که از آن بتوان در دادرسی از آن به عنوان سند استفاده کرد که باید علی القاعده دارای اثر انگشت، امضا و یا مهر شخصی باشد که سند به وی منتسب است(شمس، ۱۳۹۳، ج۳: ۱۳۶-۱۳۷) بنابراین اوراقی که طرفین معامله هنگام وقوع آن تنظیم میکنند و یا نامهای که شخص در آن اعتراف می کند، نوعی سند به شمار میروند(مدنی، ۱۳۷۹، ج۲: ۲۵۱).
ب) انواع سند
بر طبق قانون، سند به دو دسته رسمی و عادی تقسیم بندی می شود:
۱)سند رسمی؛ ماده ۱۲۸۷ ق.م مقرر میدارد: «اسنادی که در ادارهی ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مامورین رسمی در حدود صلاحیت آن ها بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشند، رسمی است» با توجه به مفهوم این ماده، مشخص می شود که سندی که رسمی محسوب می شود باید دارای سه شرط اساسی باشد و آن عبارتند از اینکه اولاً به وسیله مأمور رسمی تنظیم شده باشد، ثانیاًً صلاحیت مأمور تنظیم کننده سند در آن لحاظ شود و ثالثاً مقررات قانونی مربوط به تنظیم سند در آن رعایت شود(امامی، ۱۳۷۴، ج۶: ۶۷).
۲) سند عادی؛ با توجه به ماده ۱۲۹۳ ق.م که بیان میدارد: «هرگاه سندی به وسیله یکی از مامورین رسمی تنظیم اسناد تهیه شده لیکن مامور صلاحیت تنظیم آن سند را نداشته و یا رعایت ترتیبات مقرره قانونی را در تنظیم سند نکرده باشد، سند مذبور در صورتی که دارای امضاء یا مهر طرف نباشد عادی هست» معلوم می شود که سند عادی، سندی است که حداقل فاقد یکی از شرایط سند رسمی هست. و دکتر واحدی در مورد سند عادی میگوید: «سند عادی هر نوشته معمولی است که به نحوی می تواند بر وقوع امری دلالت کند که با اثبات آن حقانیت کسی که به آن استناد نموده ثابت میگردد»(واحدی، ۱۳۸۲: ۱۵۳) برای مثال: چک، سفته، برات، قول نامه، فاکتور خرید و فروش کالا، سند عادی محسوب می شود(شمس، ۱۳۹۳، ج۳: ۱۵۱). و بر طبق قانون(ماده ۱۲۹۱ ق.م)، اسناد عادی در دو مورد اعتبار سند رسمی را داشته : ۱) شخصی که سند بر علیه اوست، صدور آن را از منتسب الیه تصدیق کند ۲) هرگاه در دادگاه ثابت شود که سند مذبور را طرفی که آن را تکذیب یا تردید کرده، در واقع امضا یا مهر کردهاست.
ج) تفاوت سند رسمی با سند عادی
سند رسمی با سند عادی تفاوتهایی دارد که از جمله آن ها این هست که: اولاً سند رسمی قدرت اجرایی دارد ولی اصل در سند عادی این هست که قدرت اجرایی ندارد، ثانیاًً تاریخ سند رسمی هم برای اصحاب دعوی و هم برای اشخاص ثالث معتبر است ولی تاریخ سند عادی برای اشخاص ثالث مؤثر نیست، ثالثاٌ در مورد سند رسمی فقط میتوان مدعی جعل آن شود ولی سند عادی هم در معرض جعل و هم قابل تکذیب میباشد، رابعاً تنظیم سند رسمی دارای تشریفاتی است ولی در سند عادی تشریفاتی در کار نیست، خامساً در تنظیم سند رسمی، مامور رسمی دخیل هست ولی در سند عادی خود افراد تنظیم سند را بر عهده دارند و سادساً سند رسمی در صورت گم شدن، تهیه رونوشت آن ممکن است ولی در صورت گم شدن سند عادی، نمی شود از رونوشت آن استفاده کرد(مدنی، ۱۳۷۹، ج۲: ۲۵۵-۲۵۶).و نیز گفته شده که سند رسمی نیازی به اثبات در محکمه ندارد اما مندرجات سند عادی باید در محکمه ثابت گردد(واحدی، ۱۳۸۲: ۱۵۴).
در مورد مبانی فقهی بحث کتابت و نوشته که از آن به عنوان سند تعبیر می شود در قرآن و روایات مضامینی وجود دارد که در ذیل بدان میپردازیم:
الف) کتابت در قرآن کریم