موفقی را تجربه کرده­اند از دو جنبه ذهنی و عینی موفق عمل کرده­اند و آنهایی که روند زندگی پس از طلاق­شان واپس­گرایانه و با شکست همراه بوده است، در این دو جنبه ناموفق عمل کرده­اند. همچنین عده­ای نیز در مرحله انتقالی به سر می­برند و  از جنبه­ای موفق و از جنبه­ای دیگر ناموفق عمل کرده­اند. یافته­ های این پژوهش در مجموع نشان می­دهد پدیده طلاق و زندگی پس از آن شامل مجموعه ­ای از پیوستگی­ها و انفصالات است. از این رو سوژه­هایی که به لحاظ عینی و ذهنی قادر به خلق اتصالات و پیوستگی­های جدید باشند، بازسازی مثبت و پیشروانه­ای را خواهند داشت، این در حالی است که برای کنشگرانی که انفصالات مضاعفی را پس از طلاق تجربه کرده­اند و امکان خلق اتصالات جایگزین را نداشته­اند، فرآیند بازسازی زندگی پس از طلاق به شیوه­ای منفی و واپس­گرایانه خواهد بود.
واژگان کلیدی: طلاق، بازسازی، نظریه زمینه­ای، سرمایه، عادت­واره، عاملیت
فهرست مطالب
 عنوان                                                                                                                  صفحه

 

فصل اول: کلیات 1مقدمه 2
 

طرح مسأله . 4
 

سوالات تحقیق 6
 

اهداف تحقیق . 6
 

ضرورت و اهمیت پژوهش .6
 

فصل دوم: حساسیت نظری 8مقدمه­ای بر فصل. 9
 

مفاهیم حساس نظری. 11
 

ادبیات تجربی. 22نگاهی به مطالعات ایران . 22
 

نگاهی به مطالعات سایر کشورها 26
2-3-2-1- مروری بر تاریخچه طلاق در جهان؛ علل و زمینه­ها. 26
2-3-2-2- مروری بر مطالعات پس از طلاق. 29
2-3-2-2-1- پیامدهای منفی طلاق. 29
2-3-2-2-2- تفاوت­های جنسیتی در مواجهه با طلاق.30
2-3-2-2-3- طلاق و ازدواج مجدد. 31
2-3-2-2-4- طلاق و روابط والد فرزندی 32
2-3-2-2-5- اثرات مثبت طلاق. 33
2-3-2-2-6- مروری بر چند تحقیق کیفی 33

 

فصل سوم: روش­شناسی تحقیق . 36مقدمه­ای بر فصل 37
 

روش تحقیق . 38فرایند کدگذاری در نظریه زمینه­ای . 39
3-2-1-1- کدگذاری باز. 39
3-2-1-2- کدگذاری محوری. 40
3-2-1-3- کدگذاری گزینشی. 40

 

میدان تحقیق. 41
 

حجم نمونه و روش نمونه گیری. 41
 

تکنیک جمع­آوری داده­ ها 43زمان و مکان مصاحبه 44
 

محدودیت­های تحقیق. 45
 

اعتمادپذیری 46باورپذیری 46
 

اطمینان پذیری. 47
 

تأییدپذیری. 48
 

انتقال­پذیری 49
 

فصل چهارم: یافته­ های پژوهش 51مقدمه­ای بر فصل . 52
 

یافته­ های توصیفی 53
 

یافته­ های تحلیلی 58
4-3-1- مقولات مرتبط با شرایط علّی 60
4-3-1-1- زمینه ­های ازدواج و پیشاازدواج 60
4-3-1-1-1- تیپ­های ازدواج 61
4-3-1-1-2- تأثیر تعاملات خانوادگی بر ازدواج سوژه 66
4-3-1-1-3- طول مدت آشنایی پیش از ازدواج. 66
4-3-1-1-4- تجربه رابطه عاطفی- جنسی پیش از ازدواج. 68
4-3-1-1-5- معیارهای ازدواج و تغییرات آن 70
4-3-1-1-6- زمینه فردی و خانوادگی سوژه. 71
4-3-1-1-6-1- محدودیت­های پیشاازدواجی سوژه 71
4-3-1-1-6-2- انتظارات از ازدواج و ریسک طلاق 72
4-3-1-1-6-3- سابقه طلاق در خانواده و آشنایان 73
4-3-1-2- زمینه ­های طلاق. 74
4-3-1-2-1- تیپ­های طلاق 74
4-3-1-2-1-1- طلاق عقلانی 75
4-3-1-2-1-1-1- طلاق عقلانی جاه­طلبانه 77
4-3-1-2-1-1-2- طلاق عقلانی فاعلانه 78
4-3-1-2-1-1-3- طلاق عقلانی توافقی. 79
4-3-1-2-1-1-4 طلاق عقلانی منفعلانه. 80
4-3-1-2-1-2- طلاق اجباری. 80
4-3-1-2-1-3- طلاق شتاب­زده 81
4-3-1-2-2- احساسات و موضع­گیری نسبت به طلاق. 82
4-3-1-2-2-1-احساسات مثبت پس از طلاق. 82
4-3-1-2-2-2- احساسات منفی پس از طلاق. 83
4-3-1-2-2-2-1- احساس گناه، تقصیر یا پشیمانی از طلاق. 84
4-3-1-2-2-2-2- احساس فقدان 85
4-3-1-2-2-2-3-احساس کینه، نفرت، خشم و انتقام نسبت به همسر 86
4-3-1-2-2-2-4- بی­اعتمادی و بدبینی نسبت به جنس مخالف.87
4-3-1-2-3- علل طلاق. 90
4-3-2- مقولات مرتبط با شرایط زمینه­ای. 93
4-3-2-1- سرمایه اقتصادی. 93
4-3-2-1-1- میزان درآمد و سرمایه­های شخصی و خانوادگی. 95
4-3-2-1-2- وضعیت اشتغال. 96
4-3-2-1-3- حمایت­های مالی بیرونی. 97
4-3-2-1-4- وضعیت مسکن. 98
4-3-2-2- مقوله سرمایه اجتماعی. 99
4-3-2-2-1- حمایت­های خانوادگی 100
4-3-2-2-2- حمایت­های شبکه ­های دوستان و آشنایان. 101
4-3-2-2-3- عضویت در شبکه ­های اجتماعی. 102
4-3-2-3- متعین­های زمانی 104
4-3-2-3-1- طول دوره ازدواج. 105
4-3-2-3-2- طول دوره پس از طلاق 108
4-3-2-3-3- سن به هنگام ازدواج و طلاق. 110
4-3-2-3-4- تفسیر طلاق در گذر زمان. 113
4-3-3- مقولات مرتبط با شرایط مداخله­گر 115
4-3-3-1- عادت­واره­های فرهنگی و عقیدتی. 115
4-3-3-1-1- اعتقادات مذهبی 116
4-3-3-1-2- نگاه سنتی یا مدرن به زندگی اجتماعی. 119
4-3-3-1-3- سرمایه فرهنگی. 121
4-3-4- مقولات مرتبط با عمل- تعامل­ها.124
4-3-4-1- بازتعریف خود125
4-3-4-1-1- بازتعریف نقش­های جدید 126
4-3-4-1-2- بازتعریف سبک زندگی جدید 129
4-3-4-1-3- بازتعریف روابط جدید و خودهای ارتباطی 131
4-3-4-1-4- بازسازی خود 134
4-3-4-2- مدیریت نیازها و چالش­ها. 136
4-3-4-2-1- مدیریت نیازهای عاطفی. 137
4-3-4-2-2- مدیریت نیازهای جنسی. 141
4-3-4-2-3- مدیریت نیازهای اقتصادی 147
4-3-4-2-4- مدیریت چالش­های روانشناختی و جسمانی 154
4-3-4-2-5- مدیریت فرزند 159
4-3-4-2-6- مدیریت خانه 165
4-3-4-3- بازخوردها و تعاملات اجتماعی 168
4-3-4-3-1- بازخورد طلاق در میان خانواده و دیگران مهم. 169
4-3-4-3-2- بازخورد طلاق در میان دیگری تعمیم­یافته. 174
4-3-4-3-2-1- طلاق و داغ ننگ 174
4-3-4-3-2-2- کاهش اعتبار اجتماعی 176
4-3-4-3-2-3- تهدید برای روابط سایرین 177
4-3-4-3-2-4- کاهش سرمایه اجتماعی 179
4-3-4-3-2-5- مقایسه با دیگران و احساس محرومیت نسبی 180
4-3-4-3-2-6- بازخورد منفی جامعه و فشار بر اطرافیان سوژه­های طلاق­گرفته. 181
4-3-4-3-2-7- گفتمان مقابل و تأیید سوژه­ها. 181
4-3-4-3-3- فرهنگ جنسیتی 183
4-3-4-3-3-1- مقصرانگاری بیشتر زنان در امر طلاق183
4-3-4-3-3-2- زنان مطلقه به مثابه ابژه­های جنسی184
4-3-4-3-3-3- احساس عدم امنیت 185
4-3-4-3-3-4- محدودیت در اشتغال. 185
4-3-4-3-3-5- محدودیت در مکان یابی جدید 186
4-3-4-3-3-6- محدودیت در زمینه ازدواج 187
4-3-4-3-3-7-  دخالت و کنترل مضاعف از سوی خانواده 189
4-3-5- مقولات مرتبط با پیامدها 194
4-3-5-1- تیپ­های بازسازی 194
4-3-5-1-1. تیپ اول: بازسازی فعالانه/ پیشروانه 196
4-3-5-1-2. تیپ­های دو و سه: بازسازی­های دوگانه. 199
4-3-5-1-3. تیپ 4: بازسازی منفعلانه/پس­روانه/واپس گرایانه 202
4-3-6. مقوله مرکزی. 205
4-3-6-1. توضیح مقوله مرکزی(مقوله هسته). 206
4-3-7. خط سیر داستان. 210

 

فصل پنجم: نتیجه­گیری . 214جمع­بندی مباحث 215
 

نتیجه­گیری . 217
 

ارائه راهکارها و پیشنهادات . 220
5-3-1- راهکارها به هنگام ازدواج. 220
5-3-2- راهکارها به هنگام طلاق 221
5-3-3- راهکارها به هنگام بازسازی پس از طلاق 223
منابع فارسی . 228
    منابع لاتین 231

 

فصل ششم: پیوست . 241جداول مربوط به نرخ طلاق در تهران و کل کشور. 242
پروفایل پاسخگویان 243

 

مقدمه
     نهاد خانواده که یکی از ارکان مهم در جامعه محسوب می­شود، در طول تاریخ دستخوش تحولات گوناگونی گردیده است و تغییرات مختلفی را به خود دیده است. شاید بتوان گفت که عمده­ترین تغییرات در این نهاد، پس از انقلاب صنعتی روی داده است (گیدنز، 1386؛ گلدتروپ[1]، 1987). در این دوره، بتدریج «محل کار» از «خانه» جدا شد؛ زن در خانه ماند و مرد به نان­آوری در بیرون از منزل مشغول شد و به این طریق، سلطه مردانه بر جنس زنانه، از طریق انحصار اقتصادی در دستان مردان، قدرت بیشتری پیدا نمود (کاستلز، 1386)، تا اینکه با وقوع جنگ­های جهانی و اعزام میلیونی مردان به جبهه­های نبرد، بتدریج کارخانه­های اروپا از نیروهای کار، خالی ماندند و این بار، زنان به محل کار فراخوانده شدند تا چرخ­های جنگ، همچنان پرقدرت به چرخش خود ادامه دهند (کولتران و کالینز[2]، 2001).
     جنگ­های جهانی، نه تنها در عرصه نهادهای سیاسی و نظامی، بلکه نهاد خانواده را نیز در جهان، با تغییرات عظیمی مواجه نمودند و این دوره تاریخی، نقطه عطفی بر تحولات خانواده در جهان معاصر گردید(گیدنز، 1386). شاید مهمترین تحول در این عرصه، در این نکته نهفته بود که زنان پس از جنگ، به خانه­های خود بازنگشتند و به رقابت شغلی با مردان پرداختند؛ چرا که کارفرمایان چنین می­خواستند؛ نیروی کاری ارزان­تر و آرام­تر از مردان که برای سرمایه­داران، مناسب­تر بودند. لذا در این دوره، بتدریج، در کشورهای اروپایی           و آمریکایی، زنان با اشتغال خود، به استقلال اقتصادی بیشتری دست یافتند و خود را از سلطه سنگین         نظام مردانه، آزادتر کردند (دونا­وی[3]، 2008). در سال­های بعد، با افزایش تحصیلات در میان دختران و زنان و همچنین گسترش رویکردهای فمینیستی، بر این تحولات، ابعاد گسترده دیگری نیز افزوده شد؛ از یک سو، با گستره آموزش در میان زنان، آنان به حقوق از دست رفته تاریخی خویش آگاهی بیشتری یافته بودند و از سویی دیگر، با حضور در عرصه کار و افزایش قدرت اقتصادی خود، بنیان تئوری «مرد نان­آور» و «زن خانه­دار» را به چالش کشیدند که نتیجه آن، تضعیف خانواده مردسالار به شکل پیشین بود. این تحولات، بتدریج نهاد خانواده را در معرض تغییرات جدیدتری قرار ­داد.
     در اواخر دهه 1960 میلادی، ارزش­های سنتی خانواده و نظام اخلاقی پیشین، در گیر و دار تحولات اجتماعی و اقتصادی، با تغییرات شدیدتری مواجه گردید(لوی مارتین[4]، 1996؛ اسموک و مانینگ[5]، 2004).       بطور مثال، با تغییرات ارزشی روی داده در این دوره، بتدریج مناسباتی چون روابط پیش از ازدواج در بین دختران و پسران در کشورهای مختلف جهان، پیروان بسیاری پیدا نمود که در نتیجه این تحولات و برآیند عوامل مختلف، نه تنها سن ازدواج در مقیاس جهانی، افزایش قابل توجهی یافت؛ بلکه فراتر از آن، دوام ازدواج­های پیشین نیز کاهش چشمگیری در خود می­دید(بنت[6] و دیگران، 1988).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...