فرضیه ششم: ” تفاوت بین سود مشمول مالیات تعیینشده توسط حسابرسان مالیاتی و مأموران امور مالیاتی با افزایش اندازه مؤسسه حسابرسی کاهش مییابد”.
ارتباط بین اندازه واحد مورد رسیدگی و سود مشمول مالیات تعیینشده حسابرسان مالیاتی
پژوهش گران حسابداری بر مبنای حدس و گمان اقتصاددانان فرض میکنند شرکتهای بزرگتر نسبت به شرکتهای کوچکتر حساسیت سیاسی بالاتری دارند و بنابرین باانگیزههای متفاوتی در انتخاب روشهای حسابداری روبه رو هستند. اگر شرکتهای بزرگ از سودآوری بالایی برخوردار باشند، هزینه های سیاسی آن ها به شدت افزایش مییابد (احمد پور و منتظری ۱۳۹۰).
جنسن و مک لینگ (۱۹۷۶) ادعا میکنند که شرکتهای بزرگتر در مقایسه با شرکتهای کوچک، بیشتر تحت نظارت دولت هستند. این ادعا به فرضیه سیاسی اشاره دارد. مطابق این فرضیه، به شرکتهای بزرگ هزینه هایی تحمیل می شود که کمتر شرکتهای کوچک در معرض چنین هزینه هایی قرار می گیرند. واتس و زیمرمن نیز مدعیاند که سیاسیون و وکلای مردم به دنبال انتقال ثروت از طریق فرایند سیاسی هستند (سروستانی به نقل از واتس و زیمرمن، ۱۹۸۶، ص ۲۲۶). برای این منظور، شرکتهای بزرگتر به دلیل داشتن منابع بیشتر و حدود عملیات وسیعتر، مورد توجه این افراد قرار می گیرند. این شرکتها نیز راهکارهای مختلفی را برای کاهش توجه نسبت به خودشان به کار می گیرند. یکی از این راهکارها، کاهش سود خالص گزارششده به منظور اجتناب از توجه رسانه ها است. یکی از آیتمهای کاهنده سود خالص، هزینه مالیات تحمیلشده به شرکتها است. از این رو بر طبق فرضیه هزینه سیاسی، انتظار میرود شرکتهای بزرگتر کمتر به مدیریت مالیات روی بیاورند زیرا از این طریق هم سود خالص کمتری را گزارش خواهند کرد و هم با پرداخت منصفانه مالیات، باعث میشوند دولت توجه کمتری نسبت به این شرکتها داشته باشد (سروستانی، ۱۳۹۱).
همچنین به دلیل ساختار کنترل داخلی قوی و سیستم ثبت معاملات منظمتر در این شرکتها، انتظار میرود که گزارش حسابرسی مالیاتی در این شرکتها دارای کیفیت به مراتب بهتری نسبت به شرکتهای کوچک باشند؛ بنابرین انتظار میرود که تفاوت بین سود مشمول مالیات تعیینشده توسط حسابرسان مالیاتی و مأموران امور مالیاتی با افزایش اندازه واحد مورد رسیدگی کاهش یابد؛ بنابرین با توجه به موارد فوقالذکر، فرضیه هفتم به صورت زیر تبیین می شود:
فرضیه هفتم:” تفاوت بین سود مشمول مالیات تعیینشده توسط حسابرسان مالیاتی و مأموران اداره امور مالیاتی با افزایش اندازه واحد مورد رسیدگی کاهش مییابد.”
متغیرهای مدل و تعریف عملیاتی آن ها
اساساً در هر کار تحقیقی، تعیین متغیرها یکی از عمدهترین مراحل تحقیق است. متغیر چیزی است که می تواند از لحاظ مقدار تغییر کند و معمولاً می تواند ارزشهای عددی متفاوتی بپذیرد. در واقع متغیر ویژگیهایی است که پژوهشگر آن را مشاهده، کنترل و یا در آن دخل و تصرف می کند. به طور کلی، متغیرها به دو دسته مستقل و وابسته تقسیم میشوند (آذر و مؤمنی، ۱۳۸۷).
متغیر وابسته (Df)
متغیر وابسته در این تحقیق، تفاوت بین سود مشمول مالیات تعیینشده توسط حسابداران رسمی ماده ۲۷۲ ق.م.م و مأموران امور مالیاتی است. این متغیر با بهره گرفتن از کسر سود مشمول مالیات تعیینشده حسابرسان مالیاتی از سود مشمول مالیات تعیینشده مأموران امور مالیاتی به دست می آید.
متغیرهای مستقل
دلیل تغییر در متغیر وابسته را باید در متغیرهای مستقل بررسی کرد. متغیرهای مستقل در این تحقیق شامل رعایت یا عدم رعایت ماده ۱۴۷ ق.م.م، رعایت یا عدم رعایت ماده ۱۴۸ ق.م.م، اندازه مؤسسه حسابرسی کننده، کتمان درآمد، متورم نمودن هزینه ها از طریق تغییر عنوان حساب و اندازه واحد مورد رسیدگی است.
رعایت یا عدم رعایت ماده ۱۴۷ ق.م.م (DCAP)
از آنجایی که موارد مربوط به عدم رعایت این ماده قانونی ممکن است با توجه به بزرگ یا کوچک بودن اندازه واحد مورد رسیدگی بر نتیجه تحقیق اثر سوء بگذارد، بنابرین تفاوتهای ایجادشده ناشی از این ماده قانونی بر ارزش دفتری مجموع دارایی های شرکت تقسیمشده تا اثر ارقام بزرگ از بین رفته و داده ها همگن شوند.
رعایت یا عدم رعایت ماده ۱۴۸ ق.م.م (DACT)
از آنجایی که موارد مربوط به عدم رعایت این ماده قانونی ممکن است با توجه به بزرگ یا کوچک بودن اندازه واحد مورد رسیدگی بر نتیجه تحقیق اثر سوء بگذارد، بنابرین تفاوتهای ایجادشده ناشی از این ماده قانونی بر ارزش دفتری مجموع دارایی های شرکت تقسیمشده تا اثر ارقام بزرگ از بین رفته و داده ها همگن شوند.
متورم نمودن هزینه ها از طریق تغییر عنوان حساب (IC)
برای این متغیر نیز همانند دو متغیر مستقل قبلی ذکرشده، بنابرین تفاوتهای ایجادشده ناشی از این متغیر بر ارزش دفتری مجموع دارایی های شرکت تقسیمشده تا اثر ارقام بزرگ از بین رفته و داده ها همگن شوند.
کتمان درآمد (UI)
برای این متغیر نیز ممکن است با توجه به بزرگ یا کوچک بودن شرکتها، ارقام تفاوت ایجادشده بسیار بزرگ یا بسیار کوچک باشند و در مدل برآورد شده نتایج تحقیق را تحت تأثیر قرار دهند. به همین علت تفاوتهای ایجادشده ناشی از این متغیر بر ارزش دفتری مجموع دارایی های شرکت تقسیمشده تا اثر ارقام بزرگ و کوچک از بین رفته و داده ها همگن شوند.
اندازه مؤسسه حسابرسی (Auditor Size)
در ایران دسترسی کامل به اطلاعات صورتهای مالی اکثر مؤسسات حسابرسی امکانپذیر نیست و به همین علت نمیتوان با بهره گرفتن از معیارهایی از قبیل لگاریتم ارزش دفتری داراییهای شرکت، لگاریتم ارزش بازار شرکت، لگاریتم ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و…. اندازه مؤسسه حسابرسی را به دست آورد، از این رو با مشورت با استاد راهنما این متغیر به صورت دامی استفاده شده است، به طوری که چنانچه حسابرس واحد مورد رسیدگی سازمان حسابرسی بوده عدد ۱ و اگر سایر مؤسسات حسابرسی بودهاند عدد صفر قرار میدهیم.
اندازه واحد مورد رسیدگی (Firm Size)
در تحقیقات انجامشده در حوزه های مختلف، معمولاً از معیارهای مختلفی از قبیل لگاریتم فروش شرکت، تعداد کارکنان شرکت، لگاریتم ارزش بازار حقوق صاحبان سهام، لگاریتم ارزش بازار شرکت، لگاریتم ارزش دفتری داراییهای شرکت استفاده شده است. در این تحقیق با توجه به محدودیتهایی از قبیل بورسی نبودن بعضی از شرکتهای نمونه انتخاب شده، از لگاریتم ارزش دفتری داراییها به عنوان معیاری برای سنجش اندازه شرکت استفاده شده است.
مدل آماری تحقیق
در این تحقیق برای آزمون فرضیه اول از آزمون مقایسه میانگینهای جفت شده (Pared T-test) استفاده می شود. همچنین با توجه به اینکه تحقیق دیگری با موضوع تحقیق حاضر انجام نشده است، بنابرین برای آزمون فرضیههای دوم تا هفتم تحقیق، با مساعدت استاد راهنما از مدل رگرسیون خطی چندگانه به شرح زیر استفاده میکنیم:
که در این مدل:
: تفاوت بین سود مشمول مالیات تعیینشده توسط حسابرسان و مأموران امور مالیاتی شرکت i در سال t و متغیر وابسته تحقیق است که از طریق تقسیم مبلغ تفاوت بر ارزش دفتری داراییهای شرکت به دست همگن شده است.