و بنابراین چهارمین و آخرین سوارکار گاتمن، دیوار سنگی یا همکاری نکردن و پاسخگو نبودن است. فرد در گفتگو سعی میکند تا تعاملی انجام ندهد. پیام دیوار سنگی به همسر این است که : «من کنارهگیر هستم و هیچ مشاجرهای به مفهوم تعامل با تو انجام نمیدهم»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دیوار سنگیها خودشان را کاملاً از گفتگو کنار میکشند و از آن خودداری میکنند و کاملاً سعی میکنند در رابطه، طرف مقابل را نادیده بگیرند و گرچه ممکنست باعث شوند تا اندازهای خشم و بدخلقیشان آرام شود ولی وقتی که این عمل عادت شود و افزایش یابد، حرکت مارپیچ رو به پایین در پی آن میآید. (استئوبر، ۲۰۰۵). چرا که ارتباط دو نفره مثبت را نابود میکند و در نتیجه باعث سردی هیجانی میشود و کیفیت ازدواج کاهش مییابد و این امر به عدم حل مشکلات و مسائل میانجامد.
گاتمن در ۱۹۹۴ بیان کرد که دلیل این که چهار سوارکار آنقدر در ازدواج مهلک و قهارند و سیکل منفی ادامهدار تولید میکنند، این است که عوامل فوق به طور مقدماتی و اولیه منفی نیستند اما سیکل منفی ایجاد میکنند که ادامه دارند.
پیامدهای منفی همراه با مکالمه خصمانه زوجین همراه میشود و به صورت آزار روانشناختی در میآید (اسچورمن ـ کروک، ۲۰۰۱) بعد از سپری شدن مدتی از دوران عاشقانه اوایل ازدواج گرچه زوجها به اندازه آغاز زندگی زناشویی به فعالیتهای مشترک میپردازند ولی تفریحات و زمان فراغت جای خود را به تکلیف و کارهای روزمره خانهداری میدهد. کم شدن فعالیتهای لذتبخش میتواند در کاهش رضایت و خشنودی دخالت داشته باشد. (هیوستون و همکاران، ۱۹۸۶)
وقتی که یکی از زوجین استرس ناشی از اضافهبار نقش را تحمل میکند، مثلاً وقتی همسری استرس دارد، بهتر است طرف مقابل از او در خانه حمایت کند و مسئولیت فرزندان را بپذیرد تا او به عامل استرسش مثل مشکلات کار بپردازد. (پیرلین[۱۲۸]، ۱۹۹۳)
ولی زمانی که هر دو زوج استرس ناشی از اضافه بار نقش را تحمل میکند ممکنست سخت باشد که به نیازهای دیگری وقتی که استرس را تجربه میکند بپردازد. (اسچورمن ـ کروک، ۲۰۰۱) در این موارد توصیه میشود به رفتارهای ارتباطی سازنده بپردازند. (وود، ۱۹۹۵)
ارتباط زناشویی عبارتست از فرآیندی که در طی آن زن و شوهر هر چه به صورت کلامی در قالب گفتار و به صورت غیرکلامی در قالب گوش دادن، مکث، حالت چهره و ژستهای مختلف با یکدیگر به تبادل احساسات و افکار بپردازند. (احمدی، ۱۳۸۴)
معمولاً افرادی که با هم نزدیکی دارند برای تحت تأثیر قرار دادن یکدیگر از ۶ راهبرد استفاده میکنند:
دلربایی کردن: «آنقدر از همسرم تعریف میکنم تا بالاخره خواستهام را برآورده کند» «هنگام درخواست چیزی سعی میکنم رومانتیک و دوست داشتنی باشم» «چنان جذاب و دلبر عمل میکنم که همسرم خواستهام را برآورده کند»
سکوت کردن: تا زمانی که به خواسته من عمل نکرده به او توجه نمیکنم» . «تازمانی که خواسته مرا برآورده نکرده به او جواب نمیدهم». «تازمانی که خواستهام را انجام نداده سکوت میکنم».
اعمال فشار: «همسرم را مجبور میکنم که به خواستهام عمل کند». «بر سر همسرم داد میزنم تا کاری را که میخواهم انجام دهد». «همسرم را تهدید میکنم تا خواسته مرا انجام دهد».
استدلال منطقی: «برای همسرم دلیل میآورم که چرا باید به خواسته من عمل کند». «از همسرم میپرسم که چرا به خواسته من عمل نمیکند». «برای همسرم توضیح میدهم تا خواسته مرا انجام دهد».
پرخاشگری ـ منفعلانه: «اخم میکنم تا کاری را که میخواهم انجام دهد». «قیافه میگیرم تا به خواسته من عمل کند». «تا زمانی که خواسته مرا انجام ندهد با او صحبت نمیکنم».
خود را به مریضی زدن: «خودم را بدحال نشان میدهم تا به خواستهام عمل کند» «طوی ناقص و ضعیف عمل میکنم تا به خواستهام عمل کند» «چنان متواضعانه عمل میکنم که خواسته مرا اجابت کند»
وجه مشترک همه این راهبردها این است که هیچکدام از آنها کاملاً سازگارانه نیست. زوجهایی که از این راهبردها استفاده میکردند خود را سرزنش میکردند و از دید افرادی که با آنان مصاحبه میکردند به عنوان افرادی نامتجانس، ناجور و نامناسب ارزیابی شدند. تحقیق فوق نشان داده که افراد شرکت کننده به ندرت از روش مذاکره و گفتگو برای حل اختلافات خود استفاده میکردند.
پژوهشگرانی که در مورد سبکهای ارتباطی که به مشکلات خاص بین زن و شوهر منجر میشود تحقیق میکنند به سه الگو دست یافتهاند.
انتقاد و دفاع: خودداری از اعتراف به اشتباه، امتناع از پذیرش انتقاد، جزماندیشی و انعطافناپذیری درباره عقاید، سرزنش نامتناسب همسر، ناتوانی در تعریف و تحسین دیگری.
کمرو و سلطهپذیر: کم حرفی ، ناتوانی در ابراز عقاید و نظرها، زیاد مطیع بودن، ناتوانی در ابراز احساسات، بسیار آرام و آهسته حرف زدن.
مسلط و کنترل کننده: زیاد حرف زدن زیاد سؤال کردن، قطع صحبت همسر، عوض کردن موضوع در جریان گفتگو، بسیار بلند صحبت کردن.
با این که همه این سبکهای ارتباطی زناشویی را مختل میکند اما سبکی که با بیشترین ناراحتی و اخلال در روابط زناشویی همراه است سبک انتقاد و دفاع است.
بنابراین گفتگوی سازنده مستلزم آن است که مسئولیت حل تعارض بر عهده گرفته شود و باید به این منظور باشد که هر دو طرف سود ببرند. (باس[۱۲۹] و همکاران، ۱۹۸۷)
یکی از مهارتهای مقابلهای که در تمامی روابط نزدیک مفید است، توانایی چشم پوشی کردن از کارهای ناخوشایند طرف مقابل است. وقتی افرادر قضاوت نسبت به دیگران خوشبین باشند، بخشیدن کارهای ناخوشایند آنها برایشان راحتتر خواهد بود.
ارزش خوشبین بودن در قضاوت در تحقیقی که در واکنشزوجهای سازگاری و ناسازگاری نسبت به رفتارهای مثبت و منفی همسران خود را مقایسه میکرد، نشان داده شده است.
چون زوجهای سازگار به اعمال مثبت همسران خود ارج مینهادند راحت میتوانستند اعمال منفی آنها را تحمل کنند. در مقابل زوجهای ناسازگار بیشتر به موارد منفی فکر میکردند و زمان زیادی را صرف توجه به جنبهه ای ناخوشایند همسران خود میکردند و در درک ویژگیهای جبران کننده و مثبت آنان مشکل داشتند این مطالعات نشان داد، افرادی که دارای روابط خوب هستند میدانند که چگونه به نکات مثبت طرف مقابل خود ارج نهند. (برادبوری، فینچام و بیچ، ۲۰۰۰)
به خصوص در روابط آغازین، طرفین بایستی وقت بگذارند و انرژی صرف کنند. فراوانی ارتباطات و گفتگوها و انجام رفتارهای خرسند کننده مثل گفتن کلمه زندگی موفق «متشکرم» و شود کلماتی مثل «لطفاً خواهش میکنم» و انجام رفتارهای توافقی، باعث تغییرات روزمره در طرفین و نهایتاً احساس و درک کیفیت ازدواج میشود.
بنابراین تلاش درجهت حفظ روابط از طریق فعالیتها و کلمات مثبت و تقسیم وظایف و فعالیتها، تأیید میشود. (اسچورمن ـ کروک، ۲۰۰۱)
در واقع زوجها در صورت برقرار کردن ارتباط مؤثر و نشان دادن رفتارها و واکنشهای مثبت، رضایتمندی را افزایش میدهند. واکنشهای مثبت معمولاً شامل انجام فعالیتهایی است که باعث سرزندگی، شادابی، هیجان و جذابیت و جالب بودن روابط میشود. (کاناری و استافورد، ۱۹۹۴) از جمله نشان دادن احساسات، شوخی، سورپرایز و یا شادی و مسرت. (استئوبر، ۲۰۰۵)
در حقیقت یک رابطه زناشویی سالم در گرو حمایت هر دو طرف است که به یکدیگر آرامش میدهند. خوشی واقعی که از رابطه صمیمی و متعهد ویژه زناشویی حاصل میگردد، موقعیتی است که اوقات خوشی را با هم داشته، صحبت کنند و یکدیگر را عزیز بدارند. این موقعیت را همزمان که طرف دیگر نیاز دارد باید برایش ایجاد کرد. (گری، ترجمه قراچهداغی، ۱۳۸۶)
به علاوه یک شاخص روشن از واکنش مثبت به همسر رفتاری است که اعتبار[۱۳۰] نامیده میشود. (گاتمن، ۱۹۹۴)
گاتمن اعتبار را به عنوان «پذیرش و صداقت به دیدگاههای طرف مقابل و احترام متقابل گذاشتن به یکدیگر حتی در صورتی که دیدگاهها مخالف هم باشند» تعریف کرده است.
اعتبار از طریق رفتارهایی مثل توجه چشمی در مکالمات (گاتمن، ۱۹۹۴) بیان مجدد و کامل کردن جملات همدیگر تعریف میشود. اینکه در هنگام نیاز در دسترس همدیگر باشند. خصوصاً وقتی که یکی از طرفین غمگین است ضمناً سهیم کردن همسر در عمیقترین احساسات خود و زنده نگه داشتن صمیمیت (برک، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۵) ضمناً زن و شوهر بایستی به بیان صریح احساسات خود بپردازند.
یک بررسی روی زوجهای متأهل نشان داد که پاسخ دهندگان زمانی که همسرانشان احساس نارضایتی خود را به شیوهای محتاطانه و با بهره گرفتن از عباراتی زیر بیان میکنند، احتمال پاسخ منفی و خصمانه از جانب آنها بیشتر است.
«شما من را ناراحت میکنید»
«شما من را مأیوس میکنید»
« شما من را عصبانی میکنید»
« شما من را اذیت میکنید»
پاسخ دهندگان گزارش کردهاند اگر همسرانشان احساس نارضایتی خود را به شیوهای جرأتمندانه و با بهره گرفتن از عبارات زیر بیان کنند، احتمال همدلی و برخورد آشتی جویانه از جانب آنها بیشتر است:
« من ناراحتم»
« من مأیوسم»
«من عصبانیم»
«من رنجیدهام» (باس و همکاران، ۱۹۸۷)
رفتارهای ارتباطی سازنده شامل گفتگوهای دو نفری و نه پرخاشگرانه است.
اشتیاق و رغبت در گفتگو بستگی به درک گفتگوهای درونی، عقاید خود و همسر دارد واینکه رابطه دو نفره (عضویت دوتایی) ایجاد شود و ادامه یابد. اگر زوجها گفتگوهای مستقیم و سازگارانه داشته باشند بهترین برآیند کیفیت ازدواج را دارند و نتایج بهتری را تجربه میکنند و قادر میشوند، درک احساس موفقیت تسلط بر مشکلات را به یاری هم و در حالیکه در یک تیم قرار گرفتهاند را داشته باشند.
چنین گفتگوهایی، مثبت یا منفی میتواند در کیفیت ازدواج مؤثر باشد. (اسچورمن ـ کروک، ۲۰۰۱)
دوناتل[۱۳۱] و دیویس[۱۳۲] (۲۰۰۰) هاروی[۱۳۳] و پاول[۱۳۴] (۱۹۹۹)؛ هوروتیز وهمکاران، (۱۹۹۷)، جدول مراقبتی زیر را توصیه کردند: