خرید متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 19 – 1
-
- ابن تیمیه وى مىگوید: «اگر اعتقاد داشته باشد که بر مردم واجب است که از یکى از امامان چهارگانه به طور خاص تبعیت کنند، نه عالم دیگر، باید توبهاش داد، اگر توبه کرد خوب است وگرنه باید کشته شود».[۲۷۳]
-
- سیف الرحمان احمد، یکى دیگر از پیروان این مکتب، در زمان معاصر، معتقد است: «کسى که شیعیان را یهود این امت مىداند، راست گفته است و یهود اهلسنت همان کسانى هستند که تقلید مىکنند و بر تقلید خود اصرار مىورزند؛ خصوصاًً بعضى از حنفىها، مانند جماعت تبلیغ که یاور نادانى و جمود بر تقلیدند.[۲۷۴]
-
- شیخ عبدالله بن جبرین، از مفتىهاى افراطى عربستان سعودى، تصریح مىکند که شیعیان به چهار دلیل بدونشک کافر هستند: «علما در کتابهاىشان در باب مستحقین زکات گفتهاند که، زکات به کافر و بدعتگذار داده نمىشود. پس رافضه بدون تردید کافرند؛ به چهار دلیل: دلیل اول: طعن آنها به قرآن و ادعاىشان که بیش از دو سوم قرآن حذف شده است. و هر کس بر قرآن طعنى وارد کند، کافر است و این سخن خداوند را تکذیب کردهاست که «ما قرآن را حفظ مىکنیم.» دلیل دوم: طعن آنها به سنت و احادیث بخارى و مسلم. آنها به روایات این دو کتاب عمل نمىکنند؛ زیرا از صحابه نقل شده است که آنان از دیدگاه شیعیان کافرند. دلیل سوم: آنها اهل سنت را کافر مىدانند، بلکه اعتقاد به نجاست تکتک آنها دارند، هر وقت با شیعیان دست مىدهیم، دستشان را بعد از آن مىشویند، و کسى که مسلمانان را کافر بداند، خودش براى کافر بودن شایستهتر است؛ پس آنها را تکفیر مىکنیم؛ همانطورى که آنان، ما را تکفیر مىکنند. دلیل چهارم: شرک صریح، به سبب غلو درباره على و فرزندانش او و خواندن آنان به همراه خداوند. این مطلب به صورت آشکار در کتابهاى آنها آمده است. همچنین غلو آنها و توصیف اهل بیت که این ویژگىها تنها شایسته خداوند است. من این مطلب را از نوارهاى ایشان شنیدهام.[۲۷۵]
-
- لجنه دائمى افتاى عربستان سعودى به سرپرستى عبدالله بن باز، مفتى اعظم سابق عربستان سعودى، فتوا داده اند که شیعیان جعفرى، چون اهل بیت را مىخوانند مشرک هستند و خوردن ذبیحه آنان نیز جایز نیست: «پیروان مذهب جعفرى که على، حسن، حسین و بزرگانشان را مىخوانند، مشرک و مرتد از اسلام هستند. به خدا پناه مىبریم. خوردن ذبیحه آنان حلال نیست؛ زیرا مردار است؛ حتى اگر اسم خدا را بر آن بخوانند».[۲۷۶]
-
- دکتر حسام عقاد، وهابى افراطى معاصر در کتاب حلقات ممنوع که علیه صوفیه نوشته است، درباره جلساتى که براى ذکر «لا اله الا الله» و یا صلوات بر پیامبر گرفته مىشود، مىنویسد: «یکى از بدعتهایى که در این حلقات وجود دارد این است که شیخ، ارقامى را تعیین مىکند که ذاکر بگوید؛ مثلا هزار مرتبه «لا اله الا الله» و یا ده هزار مرتبه صلوات بر پیامبر و یا بیشتر از این. این ذکرها در شرع ما وارد نشده است، بلکه از بدعتهاى جاهلان است. این افراد از ذکر شرعى به سوى شرک به خداوند خارج شدهاند».[۲۷۷]
-
- ابنتیمیه به عنوان بارزترین شخصیتى است که آشکارا فتوا به کشتن مسلمانان داده است؛ هر چند که نخستین فرد نمىتواند باشد؛ چون پیش از او بنىامیه و بنىالعباس با فتوا و بدون فتوا، صدها هزار نفر از مسلمانان را به بهانههاى واهى کشتهاند. از ابنتیمیه درباره کسى که اعتقاد داشته باشد، صحابه، حق امیرمؤمنان را غصب کرده اند، سؤال شد، وى در پاسخ فتوا داد که جهاد با چنین طایفهاى واجب است: از شیخ الإسلام تقى الدین سؤال شد از کسى که ادعا دارد به خدا، ملائکه، کتابها، پیامبران و روز قیامت ایمان دارد، اما در عین حال اعتقاد دارد که امامِ برحق پس از رسول خدا، على بن ابىطالب است و پیامبر، به امامت ایشان تصریح کردهاست، صحابه با ظلم، او را از حقش بازداشتند و آنها با این کار کافر شدند. آیا کشتن آنها جایز است؟ آیا با این اعتقاد کافرند یا خیر؟ او جواب داد: سپاس پروردگار جهانیان را، علماى مسلمان اجماع دارند که هر کس از پذیرفتن شریعتى از شریعتهاى اسلامى که آشکار و متواتر است، امتناع کرد، کشتن او واجب است تا تنها دین خدا روى زمین باقى باشد. پس اگر بگویند که نماز مىخوانیم و زکات نمىدهیم، یا نماز پنجگانه را مىخوانیم و نماز جمعه و جماعت نمىخوانیم و … یا بگویند که همراه با مسلمانان با کفار نمىجنگیم و … از امورى که مخالف با شریعت و سنت رسول خدا است و مسلمانان بر آن اجماع دارند؛ به درستى که جهاد با همه این گروه ها واجب است؛ همانطورىکه مسلمانان با مانعین زکات، خوارج، خرمیه، قرامطه، باطنیه و دیگر طوایفى که از هواى نفس و بدعتها پیروى مىکنند و از شریعت اسلام خارج هستند، جهاد کردند.[۲۷۸] در جاى دیگرى با زدنِ تهمتهاى فراوان به شیعیان، تصریح مىکند که کشتن شیعیان، از کشتن خوارج ثواب بیشترى دارد: رافضىها، با این حال مساجد را تعطیل کرده اند، همان مساجدى که خداوند دستور داده دیوارهاى آن بلند و نام خداوند در آن برده شود. رافضىها، نه نماز جمعه را برپا مىکنند و نه نماز جماعت در مساجد مىخوانند. بر قبرهاى دروغین و غیردروغین مسجد مىسازند و آنها را براى خود حرم قرار داده اند؛ در حالىکه رسول خدا لعنت کردهاست کسانى را که روى قبور، مسجد بسازند و امتش را از آن نهى کردهاست. شیعیان، اعتقاد دارند که بهجا آوردن حج در این حرمها از بزرگترین عبادات محسوب مىشود، تا جایىکه بزرگان رافضه، حجِ این حرمها را از حج خانهاى که خدا و رسولش به آن دستور داده، برتر مىدانند. با این توضیح روشن مىشود که رافضىها از تمام گروههایى که از هواى نفس پیروى مىکنند، شرورتر و حتى از خوارج نیز سزاوارتر به کشتن هستند، و به همین دلیل در عرف عام شایع شده است که مقصود از اهل بدعت، رافضه هستند. عوام بر این باورند که ضدّ سنى همان رافضىها هستند؛ زیرا آنها آشکارترین دشمنان سنت رسول خدا و شرایع دین ایشان نسبت به سایر فرقههاى اهل هوا هستند. همچنین هیچیک از خوارج، زندیق و غالى نبودند، در حالىکه در میان روافض، زندیق و غالى به حدى است که جز خداوند، دیگران از شمارش آن عاجز است. همچنین بیشتر ائمه آنها از زنادقه هستند و اظهار رفض مىکنند تا دین اسلام را از بین ببرند. خوارج از راستگوترین مردم و باوفاترین آنها به عهدشان هستند، اما رافضىها از دروغگوترین و پیمانشکنترین مردماند.[۲۷۹]
-
-
- شیخ عبدالله بن جبرین که فتاواى تکفیرى او را در فصل پیشین ملاحظه کردید، در فتواى دیگر مىگوید که چون شیعیان معتقد به توسل و استغاثه هستند، کشتن آنان جایز است:وى در پاسخ به این سؤال که: در شهر ما مرد رافضى هست که شغلش قصابى است، اهل سنت او را مىآورند تا حیوانات آنها را ذبح کند. همچنین اهل سنت با این شخص رافضى و رافضىهاى دیگرى که در همین شغل هستند، تعامل مىکنند. بنابرین، حکم معامله با این رافضى و امثال او چیست؟ حکم ذبیحه آنها چیست؟ حرام است یا حلال؟ پاسخ: ذبح کردن به وسیله رافضى و همچنین خوردن ذبیحه او حلال نیست؛ زیرا رافضىها غالبا مشرک هستند و على بن أبى طالب را در سختىها و مشکلات مىخوانند؛ حتى در عرفات، طواف و سعى. همچنین فرزندان آن حضرت را مىخوانند؛ همانطورى که بارها از ایشان شنیدهایم. این شرک بزرگ و ارتداد از اسلام است که به سبب آن شایسته کشتن هستند.[۲۸۰]
-