• ابن تیمیه وى مى‏گوید: «اگر اعتقاد داشته باشد که بر مردم واجب است که از یکى از امامان چهارگانه‏ به طور خاص تبعیت کنند، نه عالم دیگر، باید توبه‏اش داد، اگر توبه کرد خوب است وگرنه باید کشته شود».[۲۷۳]

    • سیف الرحمان احمد، یکى دیگر از پیروان این مکتب، در زمان معاصر، معتقد است: «کسى که شیعیان را یهود این امت مى‏داند، راست گفته است و یهود اهل‏سنت همان کسانى هستند که تقلید مى‏کنند و بر تقلید خود اصرار مى‏ورزند؛ خصوصاًً بعضى از حنفى‏ها، مانند جماعت تبلیغ که یاور نادانى و جمود بر تقلیدند.[۲۷۴]

    • شیخ عبدالله بن جبرین، از مفتى‏هاى افراطى عربستان سعودى، تصریح مى‏کند که شیعیان به چهار دلیل بدون‏شک کافر هستند: «علما در کتاب‏هاى‏شان در باب مستحقین زکات گفته‏اند که، زکات به کافر و بدعت‏گذار داده نمى‏شود. پس رافضه بدون تردید کافرند؛ به چهار دلیل: دلیل اول: طعن آن‏ها به قرآن و ادعاى‏شان که بیش از دو سوم قرآن حذف شده است. و هر کس بر قرآن طعنى وارد کند، کافر است و این سخن خداوند را تکذیب ‌کرده‌است که «ما قرآن را حفظ مى‏کنیم.» دلیل دوم: طعن آن‏ها به سنت و احادیث بخارى و مسلم. آن‏ها به روایات این دو کتاب عمل نمى‏کنند؛ زیرا از صحابه نقل شده است که آنان از دیدگاه شیعیان کافرند. دلیل سوم: آن‏ها اهل سنت را کافر مى‏دانند، بلکه اعتقاد به نجاست تک‏تک آن‏ها دارند، هر وقت با شیعیان دست مى‏دهیم، دست‏شان را بعد از آن مى‏شویند، و کسى که مسلمانان را کافر بداند، خودش براى‏ کافر بودن شایسته‏تر است؛ پس آن‏ها را تکفیر مى‏کنیم؛ همان‏طورى که آنان، ما را تکفیر مى‏کنند. دلیل چهارم: شرک صریح، به سبب غلو درباره على و فرزندانش او و خواندن آنان به همراه خداوند. این مطلب به صورت آشکار در کتاب‏هاى آن‏ها آمده است. هم‏چنین غلو آن‏ها و توصیف اهل بیت که این ویژگى‏ها تنها شایسته خداوند است. من این مطلب را از نوارهاى ایشان شنیده‏ام.[۲۷۵]

    • لجنه دائمى افتاى عربستان سعودى به سرپرستى عبدالله بن باز، مفتى اعظم سابق عربستان سعودى، فتوا داده ‏اند که شیعیان جعفرى، چون اهل بیت را مى‏خوانند مشرک هستند و خوردن ذبیحه آنان نیز جایز نیست: «پیروان مذهب جعفرى که على، حسن، حسین و بزرگان‏شان را مى‏خوانند، مشرک و مرتد از اسلام هستند. به خدا پناه مى‏بریم. خوردن ذبیحه آنان حلال نیست؛ زیرا مردار است؛ حتى اگر اسم خدا را بر آن بخوانند».[۲۷۶]

    • دکتر حسام عقاد، وهابى افراطى معاصر در کتاب حلقات ممنوع که علیه صوفیه نوشته است، درباره جلساتى که براى ذکر «لا اله الا الله» و یا صلوات بر پیامبر گرفته مى‏شود، مى‏نویسد: «یکى از بدعت‏هایى که در این حلقات وجود دارد این است که شیخ، ارقامى را تعیین مى‏کند که ذاکر بگوید؛ مثلا هزار مرتبه «لا اله الا الله» و یا ده هزار مرتبه صلوات بر پیامبر و یا بیشتر از این. این ذکرها در شرع ما وارد نشده است، بلکه از بدعت‏هاى جاهلان است. این افراد از ذکر شرعى به سوى شرک به خداوند خارج شده‏اند».[۲۷۷]

    • ابن‏تیمیه به عنوان بارزترین شخصیتى است که آشکارا فتوا به کشتن مسلمانان داده است؛ هر چند که نخستین فرد نمى‏تواند باشد؛ چون پیش از او بنى‏امیه و بنى‏العباس با فتوا و بدون فتوا، صدها هزار نفر از مسلمانان را به بهانه‏هاى واهى کشته‏اند. از ابن‏تیمیه درباره کسى که اعتقاد داشته باشد، صحابه، حق امیرمؤمنان را غصب کرده ‏اند، سؤال شد، وى در پاسخ فتوا داد که جهاد با چنین طایفه‏اى واجب است: از شیخ الإسلام تقى الدین سؤال شد از کسى که ادعا دارد به خدا، ملائکه، کتاب‏ها، پیامبران و روز قیامت ایمان دارد، اما در عین حال اعتقاد دارد که امامِ برحق پس از رسول خدا، على بن ابى‏طالب است و پیامبر، به امامت ایشان تصریح ‌کرده‌است، صحابه با ظلم، او را از حقش بازداشتند و آن‏ها با این کار کافر شدند. آیا کشتن آن‏ها جایز است؟ آیا با این اعتقاد کافرند یا خیر؟ او جواب داد: سپاس پروردگار جهانیان را، علماى مسلمان اجماع دارند که هر کس از پذیرفتن شریعتى از شریعت‏هاى اسلامى که آشکار و متواتر است، امتناع کرد، کشتن او واجب است تا تنها دین خدا روى زمین باقى باشد. پس اگر بگویند که نماز مى‏خوانیم و زکات نمى‏دهیم، یا نماز پنج‏گانه را مى‏خوانیم و نماز جمعه و جماعت نمى‏خوانیم و … یا بگویند که همراه با مسلمانان با کفار نمى‏جنگیم و … از امورى که مخالف با شریعت و سنت رسول خدا است و مسلمانان بر آن اجماع دارند؛ به درستى که جهاد با همه این گروه ها واجب است؛ همان‏طورى‏که مسلمانان با مانعین زکات، خوارج، خرمیه، قرامطه، باطنیه و دیگر طوایفى که از هواى نفس و بدعت‏ها پیروى مى‏کنند و از شریعت اسلام خارج هستند، جهاد کردند.[۲۷۸] در جاى دیگرى با زدنِ تهمت‏هاى فراوان به شیعیان، تصریح مى‏کند که کشتن شیعیان، از کشتن خوارج ثواب بیشترى دارد: رافضى‏ها، با این حال مساجد را تعطیل کرده ‏اند، همان مساجدى که خداوند دستور داده دیوارهاى آن بلند و نام خداوند در آن برده شود. رافضى‏ها، نه نماز جمعه را برپا مى‏کنند و نه نماز جماعت در مساجد مى‏خوانند. بر قبرهاى دروغین و غیردروغین مسجد مى‏سازند و آن‏ها را براى خود حرم قرار داده ‏اند؛ در حالى‏که رسول خدا لعنت ‌کرده‌است کسانى را که روى قبور، مسجد بسازند و امتش را از آن نهى ‌کرده‌است. شیعیان، اعتقاد دارند که به‏جا آوردن حج در این حرم‏ها از بزرگ‏ترین عبادات محسوب مى‏شود، تا جایى‏که بزرگان رافضه، حجِ این حرم‏ها را از حج خانه‏اى که خدا و رسولش به آن دستور داده، برتر مى‏دانند. با این توضیح روشن مى‏شود که رافضى‏ها از تمام گروه‏هایى که از هواى نفس پیروى مى‏کنند، شرورتر و حتى از خوارج نیز سزاوارتر به‏ کشتن هستند، و به همین دلیل در عرف عام شایع شده است که مقصود از اهل بدعت، رافضه هستند. عوام بر این باورند که ضدّ سنى همان رافضى‏ها هستند؛ زیرا آن‏ها آشکارترین دشمنان سنت رسول خدا و شرایع دین ایشان نسبت به سایر فرقه‏هاى اهل هوا هستند. هم‏چنین هیچ‏یک از خوارج، زندیق و غالى نبودند، در حالى‏که در میان روافض، زندیق و غالى به حدى است که جز خداوند، دیگران از شمارش آن عاجز است. هم‏چنین بیشتر ائمه آن‏ها از زنادقه هستند و اظهار رفض مى‏کنند تا دین اسلام را از بین ببرند. خوارج از راستگوترین مردم و باوفاترین آن‏ها به عهدشان هستند، اما رافضى‏ها از دروغگوترین و پیمان‏شکن‏ترین مردم‏اند.[۲۷۹]

      • شیخ عبدالله بن جبرین که فتاواى تکفیرى او را در فصل پیشین ملاحظه کردید، در فتواى دیگر مى‏گوید که چون شیعیان معتقد به توسل و استغاثه هستند، کشتن آنان جایز است:وى در پاسخ ‌به این سؤال که: در شهر ما مرد رافضى هست که شغلش قصابى است، اهل سنت او را مى‏آورند تا حیوانات آن‏ها را ذبح کند. هم‏چنین اهل سنت با این شخص رافضى و رافضى‏هاى دیگرى که در همین شغل هستند، تعامل مى‏کنند. ‌بنابرین‏، حکم معامله با این رافضى و امثال او چیست؟ حکم ذبیحه آن‏ها چیست؟ حرام است یا حلال؟ پاسخ: ذبح کردن به وسیله رافضى و هم‏چنین خوردن ذبیحه او حلال نیست؛ زیرا رافضى‏ها غالبا مشرک هستند و على بن أبى طالب را در سختى‏ها و مشکلات مى‏خوانند؛ حتى در عرفات، طواف و سعى. هم‏چنین فرزندان آن حضرت را مى‏خوانند؛ همان‏طورى که بارها از ایشان شنیده‏ایم. این شرک بزرگ و ارتداد از اسلام است که به سبب آن شایسته کشتن هستند.[۲۸۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...