۲٫ اشتباه موضوعی که قلمرو این اشتباه محدود به جرایم عمدی است و در جرایم غیر عمدی باعث تنزل مسئولیت جزائی مرتکب جرم می شود و به تعبیری می توان گفت که اشتباه موضوعی در جرایم شبه عمدی و غیر عمدی یکی از مصادیق خطا ست. در خصوص جهل به قانون فرقی نمی کند که نا آگاهی از قانون به خاطر جهل قصوری باشد یا جهل تقصیری به این معنی که در جهل قصوری شخصی در شرایطی قرار گرفته که به هیچ وجه نمی تواند دسترسی و آگاهی به حکم پیدا کند جهل تقصیری به این معنی است که شخص جاهل میتواند از قانون آگاه شود اما در اثر سهل انگاری به دنبال آگاهی نمی رود که این جهل زمانی موجب زائل شدن مسئولیت میگردد که جاهل مقصر غیر ملتفت باشد پس جاهل مقصر ملتفت معذور نیست بلکه مسئول است در قوانین مدنی اشتباه مصادیق بسیاری دارد که عمده آن ها به قرار ذیل میباشند:
۱٫ تهدیدی که مؤثر در شخص با شعوری باشد.
۲٫ تهدید در تهدید شونده مؤثر واقع شود.
۳٫ اکراه به طور نا مشروع واقع شود یعنی اکراه کننده حق اعمال چنین تهدیدی را قانوناً نداشته باشد
۲٫ مرحله تدبر: یعنی پس از تصور مرحله سنجش و اندیشیدن سود و زیان عمل در ذهن است
۳٫ مرحله تصمیم: در نتیجه اشتیاقی که نفس به سوی انشاء عمل کشیده می شود شخص قصد و تصمیم انجام عمل را پیدا میکند
۴٫ مرحله اجرای تصمیم: در آخرین مرحله شخص تمایل و رضای درونی خود را به فعلیت می رسانداهمیت عنصر قصد در ساختار عقد بیشتر از رضاست رضا به عقد اعتبار میدهد ولی قصد انشاء عقد را محقق میکند و این دو را نباید با هم خلط کرد پس فقدان قصد معامله را باطل میکند و فقدان رضا نیز معامله را غیر نافذ میکند. اراده اعم از قصد و رضا و انشا است که مکره قصد لفظ دارد اما قصد معنا را ندارد و چون با انعقاد عقد کمترین دو ضرر را انتخاب میکند بنابرین حداقل قصد را خواهد داشت در نتیجه اکراه چون با خلل به یکی از عناصر تهدید شوند مؤثر واقع شود.
که باز اشتباه به عنصر روانی جرم تعلق میگیرد و آن را از بین میبرد. پس بر خلاف اکراه در قوانین و مقررات جزایی اشتباه همیشه علت تام رافع مسئولیت نخواهد بود و به طور کامل مسئولیت را رفع نمی کند بلکه گاهی ممکن است با توجه به شرایط و اوضاع و احوال به طور نسبی رافع مسئولیت جزایی میباشد.هدف غائی از مسئولیت مدنی جبران زیان متضرر از عمل بدون مجوز قانونی است و اکراه در امور کیفری تحت شرایط خاصی ازعلل تام رافع مسئولیت جزایی خواهد بود و قاعده اقوی بودن سبب از مباشر مطرح است که حاکم میباشد در قوانین و وقایع حقوقی نیز چون سبب در اکراه مؤثر بوده لذاضمان قهری مکره که تقصیر از او میباشد زائل نخواهد شد چون طبق اصل ۴۰ ق. ا و م ۳۲۲ ق. م و اصل لا ضَرَرَ و لا ضِرارَفى الاسلام از سوی مکره فشار ناروا بر مکره وارد شده بنابرین معاف از مسئولیت مدنی نخواهد بود.
گفتار ششم: مفهوم مستی
مستی به معنی حالتی است که میان انسان و عقل او عارض می شود یا قرار میگیرد و یا حالتی است که از نوشیدن الکل اتیلیک و اقسام دیگر آن حاصل می شود،سکر اسمی است برای هر چیز که سکر آورد و مست کننده باشدسکر یعنی بند آوردن و بسته شدن مجرای آب و این تعبیر به جهت اینکه میان انسان و عقلش که آب حیات او است سد میگردد.خمر، به معنی ستر و پوشاندن چیزی است. هرچیزی که با آن یا به وسیله آن پوشانده شود خمار نیز گفته می شود که جمع آن خمر است و به روسری هم میگویند. همان گونه که خداوند سبحان در سوره نور آیه ۳۱ می فرماید « و لیضربن بخشر هن علی جیوبهن »یعنی: روپوش خویش را بایستی بر طرفین شانه ها و گریبان خود قرار دهند به هر نوشیدنی مست کننده و یا به شراب یا آشامیدنی مست کننده یا می و باده از آن جهت خمر میگویند، که عقل را می پوشاند و زایل میکند.خَمْر در لغت: مایع مسکر، از خَمَرَ: او را پوشاند، شهادت را کتمان کرد، آرد را خمیر نمود، دو چیز را در هم آمیخت، غذا یا میوه دگرگون شد.مسکر را از این جهت خمر گویند که عقل را مىپوشاند و یا اندیشههاى در هم پدید مىآوردخمره در اصطلاح دین: به معنی شراب انگور نیست بلکه هر مایع مست کننده خواه ازانگور گرفته شده باشد یا هر چند دیگر. وخمر به معنی پوشانیدن است و از آنجا که شراب عقل را می پوشاند سبب مستی می شود. و پرده ای روی عقل می افکند و نمی گذارد انسان خوب و بد را تشخیص بدهد.
بند نخست: انواع مستی
مستی اتفاقی: حالتی است که فرد از روی اتفاق مست شده باشد و از تأثیری که مسکر بر روان او خواهد داشت نیز آگاه نباشد اما در عین حال کاملآ مسلوب الاراده شده باشد. چنین فردی را نمی توان برای جرمی که در حالت مستی مرتکب شده مسئول قلمداد نمود مصرف مفرط الکل در زمان طولانی ممکن است موجب دگرگونیهای روانی و جسمانی عمیق در انسان شود[۳]. این دگرگونیها در اصطلاح مستی مزمن نامیده میشوند. مهمترین و مبتلا به ترین این آشفتگیها هذیان گویی است. مستی مزمن به هر درجه و شدتی که باشد چون در اثر مصرف سابق مواد سکر آور ایجاد شده است نمی تواند رافع مسئولیت کیفری فرد باشد. البته باید در نظر داشت که اگر این دگرگونیها و آشفتگیها به مرحله ای برسد که موجب صدق عنوان مجنون بر فرد گردد از باب جنون جزء علل تام رافع مسئولیت کیفری خواهد بود
مستی تعمدی: زمانی است که بزهکار عمدآ شرب مسکر کرده تا بتواند جرم را با قوت قلب بیشتری انجام دهد. این نوع مستی قطعآ رافع مسئولیت کیفری نخواهد بود و فرد علاوه بر مجازات شرب خمر به مجازات جرم انجام شده نیز محکوم خواهد گردید.
مستی خشک: حالتی است شبیه مستی الکلی که در اثر مصرف مواد مخدری که به صورت داروهای آرام بخش و خواب آور در دسترس عموم قرار دارند حاصل میگردد. مهمترین این داروها انواع باربیتوریک ها هستند که نمونه های شاخص آن عبارتند از: آسپرین، اپتالیدون ،….
بند دوم- عوارض مستی
عوارض جسمی الکل ـ مقدار الکل در خون به هر میزانی که باشد به همان نسبت درجه ی دقت، قدرت ادراک و فهم را ضعیف می کند. مصرف کنندگان نوشابه های الکلی به دلیل مسمومیت ناشی از مصرف این ماده به بیماریهای عروقی، کبدی، قلبی، اختلال غدد تیروئیدی، سوء هاضمه و بی اشتهایی، حالت تهوع،کاستریت، لرزش و گرفتگی عضلات دچار شده و در اثر کاهش قدرت تدافعی بدن در برابر بیماریها، معمولآ عمر کوتاهتری نسبت به افراد عادی دارند.
عوارض روانی الکل: الکلیسم موجب زوال شخصیت و انحطاط شعور و اخلاق و قیود اجتماعی و شخصی شده و اختلال حواس، حافظه و عاطفه را در پی دارد. به تدریج شخص قضاوت نادرستی نسبت به مسائل پیدا کرده و حس مسئولیت پذیری در وی از بین می رود.
عوارض جسمی باربیتوریک ها: داروهای آرام بخش نیز اثری مشابه الکل دارند. مصرف کنندگان این مواد به بیماریهای قلبی، سوء هاضمه، بی اشتهایی، حالت تهوع، لرزش و انقباض عضلات مبتلا میشوند. توهم این افراد در حس بینایی و شنوایی گاهی منجر به هذیان گویی آن ها می شود. این همان حالتی است که در مستی مزمن نیز دیده می شود. این داروها قدرت سمی و اثرات تخریبی قوی داشته و رخوت و سستی بدن و در صورت اعتیاد بی خوابی، خواب آلودگی و به هم خوردن تعادل بدن را به همراه دارند.