کامل بودن:
تمرکز این ویژگی بر جامعیت، توازن، دامنه شمول و شفافیت قراردارد. به عبارتی :
- آیا اطلاعات به قدری کامل هست که بیان کننده تمام داستان باشد؟
- مهمترین رویداد های سال گذشته چه بوده وچگونه به سرمایه گذاران ابلاغ می شود؟
- آیا اطلاعات به طریق کامل و منصفانه ارائه میشود؟ چه عناصر مشخصی از صورت های مالی (یا گزارش هیأت مدیره) این موضوع را نشان می دهد؟
- چه رویداد های منفی یا پیامد های نا مطلوب درطی سال اتفاق افتاده و چگونه در صورت های مالی (و گزارش هیأت مدیره) ارائه شده است؟ مدیریت چه فرایندی را پی می گیرد تا اطمینان حاصل شود که تمام داستان به طور منصفانه گفته شده است؟
- چه رویداد های مثبت یا پیامد های برجسته ای در طی سال اتفاق افتاده است وچگونه در صورت های مالی (وگزارش هیأت مدیره) ارائه شده اند؟ آیا وزنی که به این رویداد ها داده شده است به نحو مناسب با سایر رویداد ها توازن دارد؟
2-7-7) محتوا:
این ویژگی در متون حسابداری «بیان صادقانه» نامیده شده است و تمرکز آن بر انطباق مالی با واقعیت،انعکاس محتوای رویداد ها و وصف مبانی اقتصادی معاملات است. برای تفکر در خصوص این ویژگی میتوان پرسید که :
-
- آیا اطلاعات آنچه راکه اتفاق افتاده است بطور صادقانه وصریح وصف می کند؟
- زمانی که شرکت اصول حسابداری لازم را انتخاب می کند، چگونه این اصول ارزیابی میشود تا اطمینان حاصل شود به نحو مناسب مبانی اقتصادی معاملات را وصف می کند؟
- کدام اصول حسابداری درطول سال تغییر کرده است وچگونه ارزیابی شده است؟
- وقتی شرکت وارد معاملات پیچیده و مهمی می شود که در متون حسابداری به شکل سیاه وسفید نیست، شرکت چگونه حسابداری مناسب را ارزیابی می کند؟
- فلسفه مدیریت در مورد کاربرد اصول حسابداری در این وضعیت ها چیست؟
- تا چه حد شرکت به منظور دستیابی به نتایج خاص، وارد معاملات خاصی میگردد یا آنها را تغییرمی دهد؟ دراین وضعیت ها، چگونه مدیریت مطمئن می شود که نحوه حسابداری، توصیفی منصفانه و روشن از محتوا و منظور معامله است؟
- متون حسابداری تا چه حد مانع از انعکاس معامله طبق محتوای آن است و شرکت چه اطلاعات تکمیلی ( دریادداشت های توضیحی وگزارش هیأت مدیره ) به منظور درک سرمایه گذاران فراهم می کند.
2-7-8) بیطرفی:
این ویژگی برعینیت و تعادل تاکید دارد. به عبارتی:
- آیا اطلاعات واقعیت ها را به روشی بدون تمایلات جانبدارانه برای تأثیر بر رفتار یا نظر سرمایه گذار ارائه می کند؟
- با توجه به قضاوت های مهم که پیش از این بحث شد، چگونه مدیریت ارزیابی بی طرفانه ای از پیامد های ممکن دارد؟ چه مثال های مشخصی این موضوع را به تصویر می کشد؟
- خصوصیاتی هم چون «تهاجمی» و «محافظه کاری» برای افراد مختلف و روش های مختلف معنی متفاوتی دارد، اما بیان کننده نوعی جانبداری هستند. با توجه به این دو واژه، چگونه حسابداری و افشای رویداد ها ومعاملات مهم شرکت نزدیک به «بیطرفی» است و با اعتدال انجام شده است؟ مدیریت چگونه عامل بیطرفی را درانتخاب اصول حسابداری در نظر می گیرد؟ آیا اصول حسابداری منتخب، گویای دید اعتدالی است؟
2-7-9) مقایسه پذیری:
این خصوصیت براستفاده از روش مشابه حسابداری برای رویداد ها و معاملات مشابه و همچنین روش متفاوت برای رویداد ها و معاملات غیر مشابه تأکید دارد. بر این اساس، مقایسه پذیری نباید با ثبات رویه یا یکنواختی اشتباه شود. برای تفکر در خصوص مقایسه پذیر بودن می توان پرسید که:
- آیا اطلاعات به طریقی تهیه می شوند که مقایسه آگاهانه با سایرشرکت ها را ممکن سازد؟
- خط مشی های حسابداری، افشا، شکل صورت های مالی وسایر وسایل گزارش مالی درمقایسه با رقبا چگونه است؟
- براساس چه زمینه هایی می توان قضاوت کرد که کیفیت آنها بهتر یا بدتر است (یعنی کدامیک از خصوصیات کیفی که دراین مدل بحث شد، بهترتأمین می شود)؟
- اگر خط مشی حسابداری منتخب، منعکس کننده رویه صنعت خاصی است، آیا این رویه رایج است؟ اگر نیست، آیا با الزامات حسابداری که مشخصا به عنوان اصول پذیرفته شده حسابداری معین شده است، انطباق دارد؟
2-7-10) ثبات رویه:
این خصوصیت بریکنواختی وتغییر نیافتن روش ها و خط مشی ها در دوره های مختلف تأکید دارد. می توان پرسید که:
- آیا عملکرد یک شرکت را می توان درطی یک دوره زمانی به نحو مناسب مقایسه کرد؟
- چه تغییراتی ، درصورت وجود، در خط مشی های حسابداری یا کاربرد خط مشی ها، استفاده از برآورد ها و قضاوت های مدیریت انجام شده است؟
- چگونه این تغییرات در مقایسه با رویه های گذشته منجر به بهبود شده اند (یعنی کدامیک از خصوصیات کیفی مدل بهتر تأمین شده است)؟
- شما به چه موارد افشای مشخصی به منظور اثبات مناسب بودن ارائه اثر تغییرات در همه دوره های گزارش شده می توانید اشاره کنید؟
- چه شاخصی نشان می دهد این تغییرات توسط مدیریت به منظور دستیابی به نتایج خاص حسابداری انجام شده است؟