مرا
صحرایی آفریدند
دریایی آفریدند
تنهای
آفریدند
برو حلالم کن
برو حلالت باد
«میرزا»
میگفت و میگریست
«های … های …»
آن گاه
در نگاه آبی اش
دریاها تفسیر می شدند» (همان: ۲۷)
- پدیدههایی مانند شب، صبح، آفتاب، بهار، دریا، ساحل وانواع جانوران، گلها گیاهان، پرندگان، شخصیتهای فرهنگی، اساطیری و بسیاری از پدیدههای متنوع در شعر این شاعر معنای خاص و گاهی عام دارد که تاویل و مفهوم هر یک را می توان باتوجه به متن شعر دست یافت. «آب» در اینجا نمادی از روشنی است.
«میرزا
گفت و گریست و
رفت …
و آب و آیینه و قرآن
گام های روشنش را
تا بال های فرشتگان بدرقه کردند …
یادگار وداع او
ساعتی طلایی بود
تا در رهگذر دقایق
با رنگ خاطره بارش
زنگار کمترین ابهام را
از چشمانش بزداید» (همان: ۲۷-۲۸)
- آب یکی از عناصر چهارگانهای است که به اعتقاد قدما در آفرینش جهان به کار رفته است. ایرانیان از گذشتههای دور به نقش آفرینندگی آب معتقد بودهاند و آن را عنصری مقدس و ایزدی میدانستند. معنای نمادین آب را میتوان در سه مضمون اصلی چشمهی حیات، وسیلهی تزکیه و مرکز حیات دوباره، خلاصه کرد. این معانی و جنبههای اساطیری و آئینی آب در فرهنگ ملل گوناگون بهصورتهای مختلف آشکار شده است. آب نمادی عمومی است و در بسیاری از داستانهای اساطیری و مذهبی گذر از آن میتواند فرد را به سعادت و توفیق برساند. از طرف دیگر آب نماد سعادت و جاودانگی است. خضر و اسکندر هر دو در پی یافتن آب حیات به آن سوی دنیا مسافرت کردند. آب با این پیشینه اساطیری نماد روشنی، سعادت، پاکی و… است.
- همانگونه که آینه از خود تصویری ندارد و هر چه در مقابل او ظاهر شود در آن نمایان میشود، آینهی درون نیز، تصاویر مختلفی را باز میتاباند. وجود شاعر همانند آیینهای پاک است و هر کسی میتواند وجود خوب یا بد خود را در آن به تماشا بنشیند. «آینه بازتاب چیست؟ حقیقت، صمیمیت، درون، قلب و آگاهی. بر روی آینهای در موزهی هانوی نوشته شده است: همچون خورشید، ماه، آب و طلا روشن و درخشان باش… حتی اگر مفهوم عمیق آینه چیزی دیگر باشد آن را با آشکارگی حقیقت و خلوص مرتبط میدانند» (شوالیه، ۱۳۸۴، ج ۱: ۳۲۳).
«برف آباد سال سرد
وقتی کولاکیان سفاک
چشمان آبی سردار را
در شهر شالی ها سر بریده گرداندند» (همان: ۲۸)
-سردار: « سردار. ] س َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) در پهلوی «سردهار» (قائد، پیشوا، رئیس )، از: سر (راس ، ریاست ) + دار (از داشتن ). قیاس کنید با سالار، سروان ، ساروان . (حاشیه برهان قاطع چ معین ). بمنزله سر است در پیکر و تن و سپاه به عربی مقدمه گویند و او پیشروهمه سپاه است و لشکر. رئیس . (زمخشری ) : سردار و امیر ایشان نورالدوله سالاربن بختیار بود. (ترجمه تاریخ یمینی). امروز بحمداﷲ و المنه به اقبال این دو سردار کامکار و دو پادشاه فرمان روا. (ترجمه تاریخ یمینی). || پادشاه . || خداوند. (آنندراج ) (شرفنامه ). پیشوا. صاحب» (دهخدا، ذیل واژه سردار). در اینجا، منظور از سردار، همان «سردار جنگل میرزا کوچک خان جنگلی» است.
حرکتها و فعل و انفعالات اجتماعی علاوه بر صورت ظاهری، از یک زیرساخت نیز برخوردارند که قابل سنجش و یا پیشبینی نمیباشد به عبارتی میتوان یک حرکت اجتماعی را طبق برنامهریزی از پیشتعیینشده شکل داد اما تداوم این جریان دیگر در اختیار کامل شکلدهندگان آن نخواهد بود بلکه روند خاص خود را طی مینماید. مسلما در طول تاریخ با بسیاری از کسانی که در کوران حوادث گذشته بنا به نیات خیرخواهانه به مبارزه پرداختند، اما در نهایت با شکست مواجه میشدند، دیده شدهاند. از جمله این مبارزان که در طول تاریخ ایران امثال آنها کم نیستند، میتوان از امیرکبیر، مدرس، میرزاکوچکخان جنگلی و… نام برد که همگی نیز جان خود را بر سر راه آرمانهایشان فدا کردند. آنان بهظاهر شکست خوردند اما درواقع هیچگاه شکست نخوردند؛ چراکه براساس همین قانون مخفی جریانات اجتماعی که هیچوقت به ظواهر متکی نیستند بلکه هر حرکت اجتماعی در تمام دوران پس از خود تاثیرگذار به همین دلیل است که سالها و گاه دهه ها سال پس از آن به بار نشیند ـ چیزی که امروزه به عیان میبینیم ـ باید گفت میرزاکوچکخانها هیچگاه نمردند و نخواهند مرد و افکار و نظرات آنها سالها بعد از قیامشان در بین جامعه تبلور یافته و نمود پیدا میکند.
«ساعت طلایی
زنگ زد
زار، زار گریست
و لبخند ارغوانی میرزا را
در حلقه از خاطره و باران
چونان رنگین کمان
بر جاده های ابری جنگل شکفت …» (همان: ۲۸)
- «طبیعت مخلوط و غیرمشخصی دارد. نمادگرایی ابرهای بارانزا به تمامی سرچشمههای باروری وابسته است. مقدمهی باران و محوکنندهی ستم و تاریکی و نماد مبارزان انقلابی است. ابر تابستانی، نماد سیستم استبدادی رو به زوال صدام است که قادر به مقابله با جریان انقلاب نیست» (زارع برمی، ۱۳۹۳: ۷۰).
«مه آلود بیداری و رویاست
بگشایید پنجره ها را!
باز تلفیق آبی و ارغوان
منظومۀ وداع جنگلیان
شهر شمالی و همسران سبز
تحلیل نمادهای بومی شعر دفاع مقدس در گیلان با تکیه بر آثار بهمن صالحی، غلامرضا رحمدل، عبدالرضا رضایینیا- قسمت ۱۸