تئوری مشروعیت مطلق تحریم
ریشه این تئوری را می توان در نظریه حاکمیت کشورها بر منابع شان جستجو کرد که از جمله دیدگاه های پوزیتویستی در حقوق بین الملل می باشد. طبق این ایده حاکمیت به صورت چاردیواری اختیاری تعبیر می شود و نمی توان برای کشورها محدودیتی برای سلطه بر منابع شان در نظر گرفت. از این رو کشورها در روابط با دیگران بر منابع داخلی خود سلطه داشته و حد روابطشان با دیگر دولتها توسط خود و نه توسط دیگر کشورها تعیین می شود. حتی انعکاس این اصل را می توان در قطعنامه های سازمان ملل متحد دید. برای مثال قطعنامه شماره 1803 که در دسامبر 1962 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید و بر اساس آنها ارتباط با دیگر کشورها از جمله صلاحیت های داخلی تلقی می شد که هیچ گونه محدودیتی بر آن متصور نبودند. پس در صورتی که کشوری امتناع از ارسال منابع خود به کشور دیگر نماید این مسئله به علت ارتباط با صلاحیت خود امری غیرقانونی و نامشروع تلقی نمی شود.
از حیث مبنایی و توجیهی ریشه این اصل را می توان حتی در اصل حاکمیت برابر کشورها در اسناد مختلف از جمله در منشور سازمان ملل متحد به وضوح دید. از این جهت که کشورها با هم در وضعیت مساوی قرار دارند پس اعمال حقوق مرتبط با مداخله قابل توجیه نمی باشد و در صورتی که بخواهند با کشور دیگر وارد در مبادلات تجاری شوند تعیین سازوکار و اعمال محدودیت در این حوزه کاملاً در اختیار خود کشورها قرار دارد. پس در نتیجه تعیین مصلحت در این حوزه با خود کشورهاست.
دیوان بین المللی دادگستری نیز در قضیه بارسلونا تراکشن اعلام می دارد حقوق بین الملل متضمن این تعهد برای دولتهاست که در حوزه صلاحیت خود اعتدال را اعمال نمایند و از توسعه صلاحیت به وسیله دادگاه ها در مواردی که یک عنصر خارجی وجود دارد بپرهیزند. لذا صلاحیت کشورها که از جمله ویژگیهای حاکمیت کشور یا به تعبیر دیگر تجلی اصل حاکمیت کشورها در حقوق بین الملل می باشد، محدود به قلمرو داخلی خویش می شود. حاکمیت کشورها بر منابع طبیعی خود با هدف ارتقای موقعیت کشورهای در حال توسعه و جلوگیری از پایمال شدن حقوق آنها بوده است. پس صحه گذاشتن سازمان ملل بر حق حاکمیت کشورها بر منابع طبیعی خود در جهت نیل به رفع نابرابریهای اقتصادی و صنعتی کشورهای جنوب با شمال بوده است.
Boron, separi, International sanctions : between words and wars in the global system / edited by Peter Wallensteen and Carina Staibano. London; New York: Frank Cass, 2005,p5
علیرضا نصیری، منبع پیشین ، ص68
ابوالحسن عنابستانی، منبع پیشین، ص94