عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران، تابع مجموعه ای از عوامل به شرح زیر است:
-
- انحصاری بودن بازار محصولات شرکت: اقتصاددانان معتقدند که انحصاری بودن بازار محصولات شرکت، مسائل و مشکلات نمایندگی آن را افزایش میدهد. از این رو، شرکتهایی که در بازارها و صنایع انحصاری فعالیت میکنند، محیط اطلاعاتی مبهمتری دارند و در نتیجه عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایهگذاران در اینگونه شرکتها بیشتر است. در چنین شرایطی سرمایه گذاران قادر نخواهند بود عملکرد شرکت را به آسانی مورد ارزیابی قرار دهند (دالیوال و همکاران، 2008، 26).
- عدم حضور سرمایه گذاران نهادی در ترکیب سهام داران شرکت: سهام داران نهادی، دارای توان بالقوه تأثیرگذاری بر فعالیتهای مدیران به طور مستقیم از طریق مالکیت و به طور غیرمستقیم از طریق مبادله سهام خود هستند. یکی از نقشهای با اهمیت سهام داران نهادی، فراهم نمودن مکانیسمی برای انتقال اطلاعات به بازار های سرمایه یا به عبارت دیگر به سایر سهام داران است. سهام داران نهادی میتوانند اطلاعات محرمانه ای را که از مدیران شرکت کسب میکنند، به سایر سهام داران منتقل کنند. بر اساس نتایج مطالعهی آجینکیا و همکاران (2005)، هر میزان سطح مالکیت نهادی در شرکتها افزایش یابد، عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران شرکت و سایر اشخاص ذینفع کاهش خواهد یافت.
- کمتر از 50 درصد بودن مدیران غیر موظف در ترکیب هیئت مدیره ی شرکت: اثر بخشی حضور مدیران غیر موظف در ترکیب هیئت مدیره از آن جا نشأت میگیرد، که مدیران غیرموظف به دلیل منافعشان حاضر به تبانی با مدیران اجرایی نیستند. علت این موضوع آن است که مدیران غیرموظف، در سایر شرکتها دارای سمتهای اجرایی مدیریت یا تصمیم گیری هستند و به این دلیل از انگیزهی بالایی برای کسب شهرت به عنوان متخصص امر تصمیم گیری و برخورداری از فرصتهای شغلی بهتر در آینده برخوردار هستند. عدم هم سویی انگیزه های مدیران موظف و غیرموظف، باعث بهبود نظارت بر مدیریت شرکت، بهبود عملکرد شرکت و هم چنین کاهش هزینه های نمایندگی میشود. از این رو، حضور اعضای غیرموظف در ترکیب هیئت مدیره، عدم تقارن اطلاعاتی بین ارکان داخلی و خارجی شرکت را کاهش میدهد که این موضوع به نوبهی خود، منجر به افزایش کیفیت افشای اطلاعات میشود (آجینکیا و همکاران، 2005، 354).
2-12 نقش سهامداران نهادی در عدم تقارن اطلاعاتی
در این زمینه تحقیقات مختلفی انجام شده است که از آن جمله میتوان به تحقیقات انجام شده توسط جیانگ و کیم[1] (2000) اشاره نمود. تحقیق اول به بررسی مقایسه ای عدم تقارن اطلاعات بین بازار سرمایه ژاپن و امریکا پرداخته است. نتایج آن ها نشان داده که بازار سرمایه ژاپن اطلاعات مربوط به سودآوری آتی را زودتر از بازار سهام آمریکا در قیمت سهام منعکس میسازد. چرا که به دلیل ساختار مالکیتی شرکتها، سهامداران ژاپنی در مقایسه با امریکاییها از چشم اندازهای آتی شرکتها بهتر آگاهند.