دانشکده حقوق و علوم اجتماعی
گروه علوم اجتماعی
پایان نامه
جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد در رشته پژوهشگری علوم اجتماعی
عنوان
بررسی رابطه بین میزان گرایش شهروندان بالای ۱۸ سال شهر گیلانغرب به دموکراسی با طبقه اجتماعی
استاد راهنما
دکتر ایوب امیرکواسمی
استاد مشاور
دکترتوکل آقایاری هیر
پژوهشگر
اسلام فلاحی
تابستان ۱۳۹۲
نام: اسلام نام خانوادگی دانشجو: فلاحی |
عنوان پایان نامه: بررسی رابطه بین میزان گرایش شهروندان بالای ۱۸ سال شهر گیلانغرب به دموکراسی با طبقه اجتماعی |
استاد راهنما: دکتر ایوب امیر کواسمی استاد مشاور: دکتر توکل آقایاری هیر |
مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: علوم اجتماعی گرایش: پژوهش دانشگاه: تبریز دانشکده: حقوق و علوم اجتماعی |
کلید واژهها: گرایش به دموکراسی، طبقه اجتماعی |
چکیده پژوهش حاضر تحت عنوان «بررسی رابطه بین میزان گرایش شهروندان بالای ۱۸ سال شهر گیلانغرب به دموکراسی با طبقه اجتماعی» میباشد، که با هدف تبیین گرایش به دموکراسی از منظر طبقات اجتماعی (بالا، متوسط، پایین) در بین شهروندان بالای ۱۸سال شهر گیلانغرب انجام گرفته است. این تحقیق به روش پیمایشی و با نمونه ی ۳۶۲ نفری از شهروندان (زن و مرد) ساکن شهر گیلانغرب انجام گرفته که با بهره گرفتن از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. ابزار پژوهش پرسشنامه است. دادههای حاصله به دو شیوه توصیفی و استنباطی تحلیل آماری شدهاند. عمدهترین یافتههای پژوهش نشان داد: بین طبقه اجتماعی و گرایش به دموکراسی رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین بین سن، جنس، تحصیلات، درآمد، شغل، مالکیت، محل سکونت، محل تولد و استفاده از مطبوعات داخلی با گرایش به دموکراسی رابطه معناداری وجود نداشت. بین استفاده از رسانههای ملی(رادیو و تلویزن)، اینترنت و ماهواره با گرایش به دموکراسی رابطه معناداری وجود داشت. در کل یافتههای این تحقیق نشان داد که گرایش به دموکراسی در بین تمام طبقات جامعه یکسان و مشابه میباشد. و افراد طبقات اجتماعی مختلف با هر میزان سطح سواد، درآمد و شغلی به دموکراسی گرایش دارند، و این بیانگر آن است که گرایش به دموکراسی از طبقه اجتماعی متابعت نمیکند. |
مقدمه
دموکراسی زاییده اراده خود انسانها است و به رغم تلاشهای بسیار در جهت تأمین آزادیها، برابریها و انواع حقوق انسانها دیری نیست که به منصه ظهور رسیده است. دموکراسی از واقعیات پیش روی جوامع امروزی است که از یک آرمان جذاب به سرنوشت مقدر همه ما انسانها مبدل شده و نه فقط در عرصه سیاست، که در کل حیات فکری و فرهنگی جوامع اجتناب ناپذیر مینماید. در جهانی که عقلانیت و بوروکراسی از انسان مدرن امروز، انسان تک ساحتی میسازد، میتوان به قول مارکس الیناسیون و از خود بیگانگی انسان را به وضوح دید و با ماکس وبر به همگرایی پرداخت و مثل او با بدبینی تمام، انسان را در پشت میلههای «قفس آهنین» دید که راه خلاص و گریز از آن وجود ندارد، اما میتوان فریاد انتقادگرایان را نیز شنید که نه «باید راهی به خارج از این جا وجود داشته باشد»، که در پی آن یورگن هابرماس خبری فراتر از بازگشت به این«قفس بایگانی» میدهد و تأیید میکند راهی برای برون رفت وجود ندارد. «اما دست کم میتوانیم از نزدیک شدن دیوارها (یا در واقع تکه پاره شدن) جلوگیری کنیم». اما پاسخ قانع کنندهتر از آن وبر است که میگوید: «دموکراسی تنها شیوهای است که به وسیله آن میتوان قدرت «قفس آهنین» بروکراتیک مدرن را در هم شکست». پاسخ مارکوزه که میگوید: «دموکراسی بهتر از نظام فاشیستی است». در جهان مدرن انسان با خود بیگانه که شیء وارگی و طلسمانگاری کالا و گسترش فرهنگی مصرفی و هژمونی «تفوق فرهنگی» را دید که چگونه انسان آزاد به دنیا آمده را از هر سو به زنجیر میکشند و او را در انزوای خویش انسانی مسخ شده تعریف میکنند که جز «خور و خواب و گشنی کردن» شخصیتی ندارد. دموکراسی در سایه برابری، آزادی و عدالت میخواهد انسان را ارزشمند، دارای شخصیت و مشارکتجو در حوزه زندگی خود کند. او را شهروندی بداند که میخواهد انتخاب کند و اجازه بدهد در سرنوشت خود و همنوعان خود دخالت کند. دموکراسی میخواهد انسان را از انزوای از خود بیگانهای بیرون بکشاند. او را به تکاپو و تلاش وا دارد تا بهترین و معقولانهترین راه را برای خود انتخاب کند و بدین وسیله توده را از خطر عوام فریبی، عدالت را از خطر عقبماندگی و امنیت را از خطر سرکوب و تمامیتگرایی نجات دهد. دموکراسی در واقع وعده عدالت و امنیت دوباره به همه کسانی است که از قدرت محرومند، از امکانات بیبهرهاند و از امنیت ساقط هستند. دموکراسی وعده امید به انسان نومید و مضطرب دنیای مدرن برای مشارکت در سرنوشت خویش و تفویض اختیار به این انسان جهت بهرهبری از امکانات، فرصتها و مسئولیتها میباشد. دموکراسی به عنوان روش حکومت و البته کم خطا ترین آن و نوعی فلسفه زندگی مبتنی بر مدارا، تساهل، تسامح، گفتگوی سازنده، تحمل نظر مخالف و همزیستی مسالمت آمیز، در جهان امروز ضرورتی اجتناب ناپذیر به شمار میرود. امروزه تمامی نظامهای سیاسی دنیا خود را دموکراتیک مینامند، زیرا دموکراسی در حول و حوش زندگی سیاسی نوین، فضای از مشروعیت ایجاد میکند. دموکراسی رایجترین نظام سیاسی است و اصطلاحی است که به تمام رژیمهای سیاسی دنیا مشروعیت می بخشد تا آنجا که حکومتها حتی در بیان عقایدشان و انتقاد از مخالفانشان سعی میکنند به گونهای دموکراتیک برخورد کنند. با پذیرش مشروعسازی یورگن هابرماس میتوان گفت دموکراسی نظامی است فکری که حکومتها برای بحران مشروعیت خود از آن استفاده میکنند. تا به نوعی حکومت خود را حکومت مردم و بنا به خواسته مردم بدانند.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
مقدمه
فصل اول: کلیات تحقیق
۱-۱- بیان مسله ۲
۱-۲- سوالات تحقیق ۷